«مطالبات چالش انتخابات فرانسه» عنوان سرمقاله روزنامه فرهيختگان به قلم مازیار آقازاده است كه در آن ميخوانيد:
انتخاب از میان دو نامزد انتخاباتی که هیچکدام در دو سوی مقابل افراط نیستند؛ بسیار دشوار است و فرانسه روز گذشته در دومین مرحله از انتخابات ریاستجمهوری خود همین مشکل را داشت.
باید بر این نکته اذعان داشت که بسیاری از مشکلات امروز فرانسه و انتقاداتی که سوسیالیستهای رقیب نیکولا سارکوزی از وضعیت امروز جامعه فرانسه داشته و دارند تماما نتیجه سیاستهای سارکوزی نیست و اگر نیک بنگریم بسیاری از مشکلات اقتصادی موجود در فرانسه جزئی از یک کلاف درهم پیچیده مربوط به بحران اقتصادی موجود در اتحادیه اروپاست که از سال ۲۰۰۹ بدین سو کمابیش همه دولتهای اروپایی را تحت تاثیر قرار داده است که اتفاقا سوسیالیستها به لحاظ مرامی موافقت بیشتری با هماهنگی با نهادهای سیاسی و مالی اتحادیه اروپا دارند.
در سوی دیگر ماجرا اما فرانسوا اولاند نامزد انتخاباتی سوسیالیستها چه برنده انتخابات باشد (که احتمال آن زیاد است) و چه نباشد؛ این مسئله چیزی از این حقیقت که چپهای فرانسه پس از دوران طلایی میتران قادر به عرضه یک رهبر کاریزما و مقتدر نبودهاند، کم نمیکند و به احتمال فراوان پیروزی اولاند بر سارکوزی نشانه وجود ویژگیهای فردی و شخصیتی خاص در نامزد سوسیالیستها نیست، بلکه اقبال به اولاند بیشتر ناشی از نارضایتی گسترده موجود در جامعه فرانسه نسبت به شخص سارکوزی و وضعیت موجود اقتصادی و مشکلات ناشی از آن است.
در چنین شرایطی راست و چپ هیچیک بهطور واقعی برنده و بازنده این انتخابات نیستند و اقبال به یک نامزد آن هم در شرایطی که رقابتی شانهبهشانه در جریان بوده است، چندان نباید حزب یا نامزد پیروز را مغرور کند.
فرانسویان این روزها فارغ از این حزب یا آن جناح، بیشتر به فکر وضعیت معیشتی و مشکلات اقتصادی خود هستند و در چنین شرایطی کنشهای سیاسی و اجتماعی آنها تابعی از تصمیماتی است که در لحظات آخر و براساس سبک – سنگین کردن منافع فردی و جمعی صورت میگیرد. سوسیالیستها ثابت کردهاند همواره ماهیگیران خوبی از آب گلآلود بحران اقتصادی بودهاند و عموما جوامع درگیر بحران اقتصادی موافقت بیشتری با ایدههای پیشنهادی سوسیالیستها داشته اند.
اما مشکل امروز فرانسه و تا حدود زیادی اروپا در این است که نارضایتی مردمی بیشتر از نحوه اجرای سیاستهای ریاضت اقتصادی است که البته هنوز فرانسه به آن مرحله بحرانی نرسیده است. در چنین شرایطی هر دولتی که مسئول تشکیل کابینه شود باید به مطالبات مردمی پاسخ دهد و همواره در مواجهه با بحرانهای اقتصادی، یک راهحل عقلانیتر از میان دهها راهحل عقلانی وجود دارد که چه راست یا چه چپ باید به آن تن دهند.
بنابراین پیروزی در انتخابات فرانسه نه تنها نباید برای نامزد یا حزب پیروز چندان دلچسب و شیرین باشد بلکه در دست گرفتن سکان هدایت کشور آن هم در شرایطی که روزهای سختی در انتظار آن است، جز پذیرفتن مسئولیت سنگین و هزینهزا چیز دیگری نیست.