به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا»، مراسم تجلیل از «سید نورالدین عافی» و «معصومه سپهری» به عنوان پدیدآورندگان کتاب «نورالدین پسر ایران» عصر امروز با حضور آنها و «محمد حمزهزاده» مدیرعامل انتشارات سوره مهر، همسر سید نورالدین عافی و ایوب نصیراوغلی همسر نویسنده این کتاب و مدیران و دبیران خبرگزاری فارس و جمعی از خبرنگاران برگزار شد.
* «نورالدین پسر ایران» چاپ سیام خود را تجربه کرد
در ابتدای این مراسم، محمد حمزهزاده ضمن تقدیر از نویسنده و راوی کتاب نورالدین پسر ایران، اظهار داشت: در دنیای نشر سابقه نداشته که زندگینامه گمنامان، پرفروشترین و پرمخاطبترین باشد اما در سالهای اخیر پرفروشترین کتابها مربوط به زندگی قهرمانان گمنام ایران اسلامی بوده است.
وی با بیان اینکه «نورالدین پسر ایران» چاپ سیام خود را تجربه کرده است، در پاسخ به سؤال خبرنگاران مبنی بر تغییر قیمت این کتاب، گفت: ارزش مادی کتاب بیشتر از قیمتی است که روی جلد کتاب درج شده است، لذا سعی داریم قیمت این کتاب را تا پایان سال 1391 ثابت نگه داریم.
* زندگی نورالدین معمای حل شده است
معصومه سپهری نویسنده کتاب «نورالدین پسر ایران» ضمن قدردانی از خبرگزاری فارس در پوشش خبری این کتاب، بیان داشت: بسیار خوشحالم، کاری تأثیرگذار در اوج گمنامی و غربت و بدون هیاهو نوشته شد.
وی، فصل شهادت شهید «امیر مارالباش» را تأثیرگذارترین فصلها دانست و ادامه داد: در این کتاب بسیاری از سطرها با اشک نوشته شد و بسیاری از سطرها هم چندین بار نوشته شده است تا بتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند.
نویسنده کتاب «نورالدین پسر ایران» در خصوص نپرداختن به نقش فداکارانه همسر نورالدین عافی، گفت: من وارد بحث خانوادگی نشدم و بیشتر به قضیه جنگ، مجروحیتها و زحمات مادر آقای عافی پرداختم چرا که این خواسته همسر آقای عافی بود.
وی افزود: این کتاب به اندازه کافی کامل بوده و جاذبه داشت که احساس نمیکردم از خواهر و همسر آقای عافی هم گفته شود؛ در واقع زندگی نورالدین عافی معمای حل شده است اما اگر کتاب «نورالدین پسر ایران» نقطه اوج ادبیات مقاومت بدانیم راه را برای بروز و ظهور گنجهای دیگر بستهایم.
* بعد از جنگ، انگار مرا از بهشت بیرون انداخته بودند
سیدنورالدین عافی در ادامه این نشست ضمن بیان خاطرات خود، یادآور شد: من بعد از جنگ جانبازی 70 درصد بودم؛ اگر 6-5 دقیقه دیرتر به اداره میرسیدم، نیم ساعت بعد مدیر مرا بازخواست میکرد؛ به همه کارمندان سرویس ایاب و ذهاب میدادند اما به من نمیدادند! من هم در سرما و گرما با خط واحد رفت و آمد میکردم؛ اغلب همکاران طوری با من صحبت میکردند که انگار جنایت کردهام!
وی اضافه کرد: بعد از جنگ، انگار از بهشت مرا به بیرون انداخته بودند؛ از سویی دیگر میدیدیم بچههای رزمنده درجه و دفتر داشتند، وقتی میخواستم برای دیدن آنها بروم باید وقت قبلی میگرفتم.
راوی کتاب «نورالدین پسر ایران» یادآور شد: در طول هشت سال جنگ تحمیلی، درست است جنگ بود، امکانات نبود؛ اما جبههها بهشت بود؛ ما در عملیات خیبر، نان برای خوردن نداشتیم، نانهای خشکی را که داخل گونیها برای حیوانات نگه داشته بودند، به ما دادند؛ آن نانها را 20 دقیقه در آب میانداختیم، اما خیس نمیشد. آنجا را خیلی دوست داشتیم، آدمها، آنجا را دوست داشتنی کرده بودند. اما بعد از جنگ به شهرها آمدیم که مانند جهنم است.
وی ادامه داد: آن موقع که به جبهه میرفتم، فکر نمیکردم که این خاطرات را بگویم و جوانان بخوانند و قدر شهدا را بدانند؛ الان خوشحالم از این موضوع که جوانان این کتاب را خواندند، برخی که به انقلاب بدبین بودند و به انقلاب وابسته شدند؛ نماز نمیخواندند، نمازخوان شدند.
مشروح این نشست متعاقباً منتشر میشود.
انتهای پیام/