پدر و مادرها اغلب نمي دانند به چه صورت و به چه طريق ممکن در امر آموزش و يادگيري و درس به فرزندان کمک کنند. آنها شايد صدها بار اين کلمه را تکرار کرده باشند «بخوان، بخوان» و دلشان مي خواهد در اين زمينه فرزندانشان را در منزل ياري کنند ولي بنابر دلايلي، خود را درگير اين مسائل که به نظر مشکل و پيچيده است نمي کنند. اين دلايل ممکن است بي اطلاعي از موضوع درس يا برنامه آموزش آموزشگاه و نداشتن وقت و يا خواسته هاي متفاوت هريک از فرزندان باشد و ليکن فرزند شما در زندگي تحصيلي خود نيز به شما وابسته است و در صورتي که بتوانيد در تحصيل او نقش فعال تري داشته باشيد، يادگيري براي او دلپذيرتر مي شود و اعتمادبه نفس بيشتري پيدا مي کند تا اين که در برابر او بي تفاوت باشيد. شايد به خاطر حضور شما، نسبت به درس خواندن دلگرم شود و آينده درخشان تري داشته باشد. برخي والدين شرکت در زندگي تحصيلي فرزند خود را مشکل مي دانند و حال و حوصله اين کار را ندارند و اصلا خود را درگير اين مسائل نمي کنند. در مطلب زير که بر گرفته از سايت بنياد انديشه اسلامي است برخي از دلايل اين سهل انگاري و بي تفاوتي ذکر شده است که خواندنش به والدين توصيه مي شود.
1 -نداشتن وقت، انرژي و برنامه ويژه رسيدگي به فرزندان: بايد بدانيد اگر چه شرکت در تحصيل و کمک به فرزندتان کمي از وقت و انرژي شما را مي گيرد; اما در مقابل، زندگي خانوادگي شما پربارتر مي شود.
2 -تعليم و تربيت منحصرا کار متخصصان است: واقعيت اين است که شما فرزند خود را بهتر از هرکس ديگري مي شناسيد و تجربه، خود يک نوع تخصص است و سهيم کردن معلمان و مشاوران در اين شناسايي، موجب بهره رساني آنان مي شود. پس سعي کنيد اگر در تربيت فرزند خود با مشکلي مواجه مي شويد با يک مشاور متخصص ارتباط داشته باشيد و سعي کنيد هميشه قبل از وقوع مشکل با مشاور تماس داشته باشيد.
3- هرچه قسمت باشد همان مي شود: نمي توان با تقدير و سرنوشت به مبارزه پرداخت و هر چه قسمت باشد همان مي شود. اين نوع قضاوت و برداشت، عذر و بهانه اي بيش نيست. کساني که اين نظر را دارند مي خواهند به اين وسيله با ساده انديشي تمام تقصيرها را بر گردن تقدير و سرنوشت بيندازند در صورتي که اين گونه نيست، هرکس اراده کند و تصميم بگيرد مي تواند موفق شود. اين گونه نظريات ترمز موتور ذهن است.
4- فرزند من به کمک من نيازي ندارد و من نمي توانم کاري برايش انجام دهم: شما بيشترين تاثير را بر فرزند خود داريد; از اين رو فرزند شما از حمايت و راهنمايي شما در خانه و مدرسه بي نياز نيست و همواره بايد کمک کننده، همراه و تشويق کننده او باشيد.
5- فرزند من استعداد کافي ندارد يا کم هوش است: اين بزرگترين ضربه به فرزندتان است. يادتان باشد هر دانش آموزي که خود را تا مرحله دبيرستان رساند ديگر کم هوش و کم استعداد نيست. اما بايد دانست هرکس براي کاري خاص مهارت و استعداد دارد و چون مدرسه داراي چارچوب و نظرات خاص و انعطاف ناپذير است و نمي تواند براي هر دانش آموز روش خاصي ارائه کند، ممکن است خيلي از استعدادها شکوفا نشود; بنابراين، نقش والدين بسيار تعيين کننده است.
6- نمي خواهم براي آموزگار ايجاد مزاحمت کنم: بايد بدانيم نه تنها مزاحم آموزگار نيستيد، بلکه اطلاعات شما به او کمک مي کند; زيرا داشتن اطلاع کامل از يک فرد به نوع برخورد با او کمک مي کند. آموزگار مي تواند با داشتن اطلاعات لازم، بيشتر به موفقيت فرزند شما کمک کند. اين موضوع نشان دهنده اين است که شما براي معلم و فرزند خود ارزش قائل شده ايد.
7- در هنگام ملاقات با آموزگار و مدير مدرسه خجالت مي کشم: نظر و عقيده شما براي مديران و آموزگاران محترم است. در صورتي که مسائل مورد نظر خود را فهرست وار يادداشت کنيد به راحتي مي توانيد درباره آن صحبت کنيد; زيرا آنها در واقع دلسوز فرزندان شما هستند و حضور و ارتباط شما بسيار مفيد و ارزشمند است و روابط شما قابل ستايش خواهد بود و نشان دهنده حسن دقت شماست و بدانيد هيچ معلمي از حضور و وقت اوليا گله مند نيست بلکه از بي دقتي و عدم حضور گله مند است. به هر حال بايد دانست موفقيت تحصيلي دانش آموزان، بستگي به اصول و عملکرد «ذهني و دروني» آنها دارد و والدين بيشتر از هر شاخص ديگري امکانات پرورش و شکوفايي او را در اختيار دارند و مي توانند با نوع تربيت صحيح و درخور شان آنها موجب هرگونه پيشرفتي براي آنان شوند.
چه بايد کرد؟
- با فرزندانتان مکالمه و گفتگوي آموزشي- تربيتي واقعي برقرار کنيد: قبل از اين که پدر و مادر باشيد، يک دوست صميمي باشيد تا از رازهاي فرزندانتان باخبر شويد. در حقيقت با آنها روراست باشيد و نگوييد: «حياي فرزند و پدر و مادري از بين مي رود» اين شعار قديمي شده است. اگر فرزندانتان با شما نتوانند حرف بزنند، حتما مشکلش را به ديگران خواهد گفت و وقتي او از مدرسه برمي گردد و يا شب وقتي همه دور هم جمع هستيد، از او بخواهيد برنامه روزانه مدرسه اش را با تمام جزئيات برايتان تعريف کند.
- ارتباط با مسوولان مدرسه: با معلمان، مشاوران، مسوولان و ساير کارکنان مدرسه به وسيله شرکت در مراسم افتتاح مدرسه و ساير مراسم ارتباط برقرار کنيد و اين ارتباط و تماس را در تمام طول سال حفظ کنيد.
- با فرزندتان راجع به نقش تمرکز در مطالعه صحبت کنيد: راجع به «هدف»، «برنامه»، «نقش توجه و تمرکز در مطالعه» و «چگونگي ضبط و نگهداري اطلاعات در مغز» به فرزندتان توضيحاتي بدهيد و به او بفهمانيد علت اين که مثلا مبحث جغرافي را خوب فهميده اين بوده که توجه و تمرکز لازم را داشته است، ليکن کلمات انگليسي که برروي تخته نوشته شده، چون براي او هيچ «هدف» و مقصودي را زنده نمي کرد تا بدين وسيله انگيزه براي ضبط و نگهداري در مغز برايش به وجود آورد، خوب نفهميده است و هرگز از کلمه کم هوش بودن، کم استعداد بودن، کم شانس بودن و... استفاده نکنيد زيرا داروي بسيار مخربي براي آنهاست.
- آنها را مورد تشويق قرار دهيد: هميشه سعي کنيد حتي کوچکترين پيشرفت آنها را مورد تشويق و تحسين قرار دهيد.