0

حقارت دنيا در كلام شهيد روحاني

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

حقارت دنيا در كلام شهيد روحاني

 
1391/02/10   

حقارت دنيا در كلام شهيد روحاني

نويد شاهد: انقلاب كه به ثمر نشست، هم در عرصه فرهنگ و هم در جبهه عمران و اقتصاد خود را سرباز پا به ركاب امام امت مي دانست؛ مجله «نهال انقلاب» كه پاگرفت، جزو اولين كساني بود كه برايش مقالاتي مي نگاشت، ...

به گزارش نويد شاهد به نقل از مركز خبر حوزه، انقلاب كه به ثمر نشست، هم در عرصه فرهنگ و هم در جبهه عمران و اقتصاد خود را سرباز پا به ركاب امام امت مي دانست؛ مجله «نهال انقلاب» كه پاگرفت، جزو اولين كساني بود كه برايش مقالاتي مي نگاشت، در عين حال همواره در فكر ايفاي سهم خويش در عمران و آباداني ايران اسلامي بود، كما اين كه در آبرساني، جاده سازي و برق رساني به روستاهاي محروم آن هم در ماه هاي آغازين شكل گيري جمهوري اسلامي، با همه سختي ها و بي امكاناتي ها، ازهيچ كوششي فروگذار نكرد.

شهيد ابوالفضل(سعيد) قهرماني در بيست و سومين روز از دومين ماه سال 1340 در خانواده اي متوسط و مذهبي در تهران چشم به جهان گشود.

در سنين كودكي همراه پدر به مسجد خاتم الاوصياء مي رفت و اين گونه بود كه در اولين ارتباط هاي خود با دنياي خارج از خانواده، مكبري خانه خدا را آموخت و قيام وقعود نمازگزاران را هدايت كرد. دوران ابتدايي خود را در دبستان عارف با موفقيت سپري كرد و پس از آن دوران راهنمايي و متوسطه را در مدارس زرافشان و دانشمند تهران به خوبي گذراند.

در همان ايام نوجواني ، 9 سال بيشتر نداشت كه همراه با چند تن ازبچه هاي محل در زير زمين كوچك خانه شان، به عشق سالار شهيدان ، حسينيه اي بر پاكرده و ايام محرم و صفر را در آن حسينيه محقر و بي ريا، به سوگ ارباب بي كفن و ياران باوفايش نشستند.

سال هاي پر التهاب انقلاب كه سر رسيد، انگار گمشده اش را يافته بود؛ سراز پا نمي شناخت. در تكثير و توزيع اعلاميه هاي رهايي بخش حضرت امام خميني(ره) فعاليت چشمگيري از خود نشان مي داد. در مساجد امام حسين(ع)، الهادي، علي(ع)و خاتم الاوصياء تهران، همواره جزءاعضاء فعال بود. با اين همه اما پس از انقلاب اسلامي و اخذ مدرك ديپلم نيز نزد برادرش حجت الاسلام اكبر قهرماني(حاج ابوالقاسم مقدسي) به فراگيري آموزش علوم پايه اسلامي و زبان عربي پرداخت.

وي پس از اينكه عضو جهاد سازندگي شد براي عمران و آباداني روستاهاي محروم كشور راهي استان سيستان و بلوچستان شد و در آبرساني، جاده سازي و برق رساني به روستاهاي محروم آن ديار سهم به سزايي داشت. به علت وجوداشرار و قاچاقچيان در آن منطقه وبه انگيزه سركوب آنان به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پيوست. براي او اسلام بود كه اهميت داشت و نه صرفا ايران ؛ اين گونه بود كه در همان سال ها، بارها به افغانستان رفت و در كمك رساني به مجاهدين افغاني نيز شركتي فعال داشت.

پس از بازگشت به تهران جزء اولين نويسندگان مجله نوپاي انقلاب و از بنيانگذاران مجله نهال انقلاب بود و در قصه ها، مقالات و نوشته هاي خود از مشاهدات عيني در جبهه هاي نبرد حق عليه باطل الهام مي گرفت.

چند روزي بيشتر از آغاز سال 63 نگذشته بود كه در عمليات پاكسازي ميدان مين مجروح شد. درهمين سال در دانشگاه علو م قضايي پذيرفته شد اما به واقع هيچ دانشگاهي جز مكتب امام جعفر صادق(ع) نمي توانست روح بلند او را آرام كند و به همين سبب ابتدا در مدرسه علميه مجتهدي و سپس در مدرسه تلاش ، به دروس حوزوي مشغول شد و تا فقه استدلالي نيز پيش رفت.

تلاش او در جذب كودكان و نوجوانان به مذهب و اصول متعالي اسلام به صورت عمقي، ريشه اي و چشمگير بود. هر چه پيشتر مي رفت حقارت دنيا در نظرش بيشتر نمايان مي شد.

آري! اين سرباز بي ادعاي امام (ره) در فرازي از وصيتنامه اش چنين مي نويسد؛

«من به جايي رسيدم كه احساس مي كنم مال خدا هستم و بايد هر چه زودتر نزد خدا بروم، خداي منان،خدايي كه من نمي دانم چگونه از او سخن بگويم.»

سرانجام اين شهيد والامقام در 12 شهريور ماه 1365 و در ايام محرم در هنگام موعظه برادران رزمنده اش در منطقه حاجي عمران بر اثر اصابت گلوله خمپاره به نداي هل من ناصر مولا و مقتدايش اباعبدالله الحسين(ع) لبيك گفت و شهد شيرين شهادت را به دل و جان نوشيد و پيكر مطهرش در بهشت زهرا(س) آرام گرفت.

انتهاي پيام/
 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1391  8:17 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها