به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس «غلامرضا اعوانی» عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در همایش ملی «هنر و تمدن شیعی» حضرت زهرا(س) را رمز تشیع ذکر کرد و گفت: جهان اسلام بدون درک حقیقت فاطمیه، عظمت خود را نخواهد یافت.
وی با بیان اینکه به لحاظ فلسفی گاهی ابهاماتی در معنای کلمه هنر به وجود میآید، عنوان کرد: معنای هنر، گاهی آنچنان به کار میرود که مشترک لفظی است از این رو باید گفت آیا هنر به معنای سنتی و الهی، آن چیزی است که در غرب دیده میشود؟
رئیس سابق مؤسسه حکمت و فلسفه ایران تصریح کرد: اگر بخواهیم یک تعریفی از هنر داشته باشیم که در عالم شیعی و عالم سنتی بگنجد این است که هنر، نوعی ابداعی در نهایت کمال به شمار میرود چراکه ابداع از سنتهای الهی است و انسان به عنوان «خلیفةالله» زیبایی را میآفریند لذا اگر این صورت الهی در انسان نبود در واقع اصلا او اختیار نمیداشت.
وی یادآور شد: تمام صفاتی که در هنر وجود دارد جنبه الهی داشته و هنرمند مسلمان به آن وقوف دارد و اگر به هنری اینچنین توجه کنیم سه وجه دارد که از آن جمله میتوان به؛ وجه وجودی، معرفتی و نفسانی اشاره کرد که این سه وجه با هم پیوند داشته و نمیتوان آنها را به تنهایی مدنظر قرار داد.
وی گفت: زیبایی، ظهور کمال است کمال و جمال با هم مرتبط بوده و هر چه زیبایی در آفریدههای خلقت هست درون آن کمالی وجود دارد لذا علم، یک معرفتی به وجود میآورد که جمال الهی را در طبیعت پنهان میکند.
عضوهیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه کلمه «حسن» و «احسان» خاطرنشان کرد: حُسن کمال به معنای جمال و کمال در معنای معرفت و واژه احسان نیز یک صفت در وجود انسان است از این رو محسنین به درجه کمال رسیده و هر چیزی را از روی کمال انجام میدهند.
وی افزود: هنر در سرزمین وحی از سوی پیامبری است که «یعلمه الکتاب والحکمه» است بنابراین شعر در سرزمین وحی، فلسفه در سرزمین وحی، فلسفه غرب نیست بلکه حکمت الهی است و هنر در سرزمین وحی با تمام آثار حکمت در سرزمین وحی مرتبط است.
اعوانی اظهار داشت: حکمت آن نیست که در شعر و در کتابهای حکمت نوشته شده باشد لذا دشوارترین درجه حکمت در خاک و در چوب قرار دارد و این یعنی حکمت در سرزمین وحی!
وی ادامه داد: اگر دین یک اساس نظری، تعالیم، اصول، فروع و حکمت علمی دارد، نمیتواند با هر نوع ابداع و هنری موافق باشد بلکه باید با مبانی وحی سازگاری داشته باشد در واقع، انسان باید به معرفت الهی و به رستگاری برسد.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه هنرمندان ما نه تنها اهل ایمان و عمل صالح بودند بلکه اشعار شعرا بر ذکر و توجه دلالت داشت، عنوان کرد: هنر دینی، نوعی تقدس به معنای حضور الهی دارد و همانطور که خداوند در این عالم ظاهر شده است «هوالاول والاخر والظاهر والباطن».
وی به مقایسه هنر دینی با هنر جدید پرداخت و گفت: هنر دینی، اسلامی، معنوی و شیعی بر خلاف هنر جدید، پاسخگوی ابعاد جسمی و معنوی و روحانی است، بنابراین هنر شیعی میتواند پاسخگوی نیازهای مادی بلکه پاسخگوی ابعاد اسلامی باشد.
عضوهیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی اظهار داشت: هنر وحیانی موجب ایجاد فکر، سکون و آرامش نفس میشود که با مسئله «ولایت» در تفکر شیعه همراه میشود چراکه مقام هنرمند مسلمان و شیعه مقام «عبودیت» است و خدابنیان است از این رو هنر دینی باید با اعمال عبادی مناسبتی داشته باشد همچنین هنر شیعی انسان را زندانی نمیکند بلکه یک افق لامتناهی به عوالم ملکوت، جبروت و لاهوت میگشاید و باعث انبساط و شادی او خواهد شد.
وی با تأکید بر اینکه هنر تشیع مبتنی بر اصل ولایت و امامت است در بیان تفاوت این موضوع در زمان و مکان گفت: شیعه معتقد است که بعد از رسالت و ختم نبوت «ولایت» که باطن نبوت است، ادامه مییابد، بر اساس اعتقاد شیعه «ولایت» که باطن نبوت است تا سال 260 بر روی کره زمین ادامه داشته و سپس امتداد باطن رسالت از طریق امام حی صورت میگیرد که امام زمان(ع) در غیبت خویش حضور و ظهور دارند.
اعوانی با تاکید بر اینکه شیعه، زمان و مکان را مقدس میداند، تصریح کرد: زمان امر قابل رویت نیست بلکه با نفس ادراک می شود لذا قدسی شدن زمان و تاریخ در شیعه مورد غفلت واقع شده است. از طرف دیگر، زمان در کره زمین دوری است و همه چیز تکرار میشود از جمله؛ سوم شعبان، 27 رجب، ولادت حضرت رسول(ص) که زمان با این تکرار قدسی میشود.
وی، هنر را کیمیاگری دانست؛ افزود: کیمیاگری هنر، بسیار بالاتر از تبدیل مس به طلا است از این رو هنر شیعی و اسلامی به معنای واقعی کلمه کیمیا است و هنرمند شیعی با هنر خود به خاک حالت معنوی میبخشد و اینگونه عناصر را معنادار میکند.
این استاد برجسته فلسفه اسلامی ادامه داد: ولایت نیز کیمیاست و به تعبیر دیگر، کیمیای واقعی ولایت است بنابراین اگر دو کیمیای هنر و ولایت با هم آمیخته شود غوغا میکند و این اتفاق در هنر اسلامی به خصوص در هنر شیعی رخ داده است.
وی اظهار داشت: در عالم اسلام، هنرمندان با «فتوت و جوانمردی» در ارتباط بودند به طوری که فتوت نویسان گفتهاند: فتوت از ارکان ولایت است یعنی با ولایت باطنی ارتباط داشتند لذا ارتباط هنرهای اسلامی با فتوات به معنای ولایت است.
اعوانی بر عرفان تشیع تأکید کرد و یادآور شد: عرفان هم ولایت است؛ عارف باید همیشه ولی باشد. علمای شیعه در مورد عرفان اختلاف نظر دارند اما من قول قاضی نورالله شوشتری را در این مورد قبول دارم که میگوید کسی که قائل به ولایت علی بن ابیطالب(ع) باشد او را «شیعه» میگویند که این نظر در اهل سنت نیست مگر در عرفا.
استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی با تأکید بر اینکه ولایت سلوک است؛ افزود: ولایت راز وصول و رسیدن است علاوه بر اعتقاد به ولایت مهم این است که انسان چقدر اتباع و پیروی دارد. جز با اتباع نمیتوان ادعای ولایتمداری داشت.
وی به ویژگی های تشیع که در هنر شیعی متبلور شده، اشاره کرد و گفت: محبت اهل بیت(ع) اساس تشیع است و «ابن عربی» در ابتدای کتاب «فتوحات» جریان غدیرخم را روایت میکند. اساس تشیع آیه «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودت فی القربی» است و ابن عربی در این باب سخنها گفته که ما هرچه برای اهل بیت(ع) انجام دهیم، باز هم کم است از این رو «مودة فیالقربی» در خانواده ما حب اهل بیت(ع) است که در هنر ما نیز تجلی یافته است.
وی با اشاره به آیه تطهیر تصریح کرد: ولایت مقام طهارت نفس است و پاکی از همه رجس هاست و رجس تنها پلیدی ظاهری نیست بلکه پلیدی باطنی هم است بنابراین اهل ولایت کسی است که خود را از همه پلیدی های ظاهری و باطن بری کند و هنر نیز باید بیان کننده این طهارت روح باشد.
وی گفت: مکان با ولایت متبرک می شود و قبور ائمه یک مکان عادی نیست بلکه با تمام اماکن متفاوت است و حضور الهی را در این مکانها مشاهده میکنیم.
اعوانی به کتاب شعر ارسطو اشاره کرد و افزود: ارسطو درباره تراژدی میگوید که شخصیتهای تراژی بر خلاف کمدی، خیلی شریف و بزرگ هستند و غمی و حزنی که بر انسان وارد میآید باعث تزکیه نفس می شود.
وی یادآور شد: ما که محب اهل بیت(ع) هستیم و در غم و شادی آنها شریک هستیم این تراژدی 14 معصوم(ع) عظیم است و این حزنی که در مصیبت آنها بر ما حاکم می شود موجب پالایش روح ما و هنرمند میشود و در واقع این حزنی که با ولایت همراه است منجر به پالایش روح میشود.
انتهای پیام/و