اولين و مهم‌ترين فاكتوري كه باعث شد تهيه‌كنندگي پروژه بزرگ مسير انحرافي را بر عهده بگيرم، موضوع تازه‌اي بود كه اين سريال داشت. در حال حاضر هر سريال طنزي كه از تلويزيون پخش ميشود در يك آپارتمان يا نهايتا يك محله فيلمبرداري ميشود. ما با پروداكشن و فضايي كه براي متن سريال ايجاد كرديم توانستيم يك لوكشين خاص بسازيم همچنين براي من جالب‌ترين اتفاق داستان بي‌زماني و بي‌مكاني بودن آن است كه در قصه طرح شده و سانحه سقوط كه يك فرآيند اكتيو و اكشن به حساب مي‌آيد، به خصوص كه اتفاق منحصربه‌فرد در برنامه تلويزيوني به شمار مي‌آيد و فكر مي‌كنم در نهايت يك كار ديدني از آب درآمده باشد.
صدوپنجاه روز فيلمبرداري
مسير انحرافي ابتدا در 13 قسمت طراحي شد اما به دليل كش‌وقوس‌هايي كه در داستان به وجود آمد به 15 قسمت رسيد. قرار بود، سريال ما در تعطيلات نوروزي از شبكه سوم صداوسيما پخش شود ولي متاسفانه نتوانستيم در آن زمان سريال را به اتمام برسانيم.ما 100 روز را براي فيلمبرداري پروژه در نظر گرفته بوديم كه به 150 روز رسيد، يعني نزديك به 6 ماه و فكر مي‌كنم طول كشيدن پروژه به دليل وسواس من روي متن داستان بود كه چند بار متن بازنويسي شد.
داستان قسمتي كه سانسور شد!
قصه مسير انحرافي با كاراكتري شروع شد كه 300 ميليارد اختلاس كــــرده، جزيــره‌‌اي را خريداري كرده و دائما از ديگران سوال مي‌كند آيا در اين جزيره شخص ديگري زندگي مي‌كند يا خير؟ وقتي خيالش از نبود آدم‌ها راحت ميشود، ناگهان يك هواپيما به جزيره سقوط كرده و از اينجاست كه ماجراها شروع ميشود، البته به دليل برخي ملاحظه‌ها اين قسمت از سريال تغيير كرد.
اتفاق‌هاي خوبي كه در مسير انحرافي افتاد
به نظر من براي ساخت هر كاري بايد نوآوري داشته باشيم. وقتي به يك پروژه نگاه متفاوت‌تري داريد قطعا آن كار موفق‌تر از كارهاي ديگر ميشود. سال‌ها در كنار سريال‌هاي موفق حضور داشته‌ام، زماني كه دوست نازنينم آقاي محمد طالبي كاشاني از آقاي مهران مديري جدا شد، سريال شهر قشنگ را ساختند و از فتحعلي اويسي كه يك عمر كار جدي و تراژيك بازي مي‌كرد يك شخصيت طنز ساختند به نام آقاي كاووسي. خب، اين يك ايده‌اي بود كه به نظر من در نوع خود موفقيت به حساب مي‌آيد و شايد اتفاق‌ها باعث شد بتوانم در جريان توليد كار قرار بگيرم. به نظر من شخصيت فتحعلي اويسي كه در قالب نقش طنز قرار گرفت، يك كاراكتر جدي بود اما يك اتفاق خوب براي او افتاد يا به طور مثال بايد بگويم، خانم مرجانه گلچين با تمام ارادتي كه به ايشان دارم، هميشه يك چادر در كيف‌شان دارند كه تنها تفاوت نقش‌شان برداشتن و گذاشتن چادر روي سرشان است. اين مرجانه گلچين، سريال‌هاي امروز همان مرجانه گلچين سريال «بزنگاه» است. اين شخصيت تغييري نكرده است. مگر يك بازيگر چقدر توان دارد كه تغيير كند. اين ما هستيم كه بايد اين بازيگرها را در جايگاه‌هاي متفاوت قرار دهيم. هيچ‌كس تصور نمي‌كرد پوريا پورسرخ طنز بازي كند يا كسي فكرش را نمي‌كرد كه فرزاد حسني بتواند به خوبي از عهده طنز بربيايد. كاراكتري مثل مجيد واشقاني هم به عنوان كسي كه تاكنون ديده نشده بود وقتي در قالب نقش طنز قرار مي‌گيرد مي‌تواند خودي نشان دهد. بهنوش بختياري هم با لهجه مازندراني- انگليسي كار متفاوتي از خود به نمايش درمي‌آورد و همه اين اتفاق‌هاي خوب در «مسير انحرافي» افتاده است.
ادامه‌اش نمي‌دهم
خيلي‌ها به من توصيه مي‌كنند كه ساخت اين سريال را ادامه دهم اما تحت هيچ شرايطي حاضر به اين كار نيستم. ما شرايط سختي را براي ساخت سريال سپري كرديم. دليل آن هم اين است كه مملكت ما آمادگي پروداكشن‌هايي با اين حجم را ندارد. يعني ما در هيچ منطقه‌اي نزديك‌تر از «خجير» نمي‌توانستيم وارد جنگلي شويم كه امكان ساخت‌وساز داشته باشد. تا حدي در اين مدت در اين منطقه سختي كشيديم كه ديگر حاضر نيستيم حتي براي سفر هم از آن منطقه عبور كنيم؛ آنقدر تحمل سرماي آن منطقه عذابم داد كه حاضر نيستم فيلمبرداري سريال را ادامه دهم. چند روز پيش هم كه با فرزاد حسني صحبت مي‌كردم به او گفتم، تازه يخ‌مان دارد آب ميشود، چون در فصل سرما واقعا تبديل به افراد يخ‌زده شده بوديم. البته از نتيجه كار واقعا راضي‌ام و مطمئن هستم اين سريال توانسته مخاطبانش را راضي كند.
2 ميليارد‌تومان هزينه چيزي نيست
نزديك به 2 ميليارد تومان براي ساخت مسير انحرافي هزينه كردم و فكر مي‌كنم اين سريال جزو كارهاي پرهزينه تلويزيون به حساب مي‌آيد، البته در قياس با كارهايي كه در سينماي تجاري ساخته ميشود اين مقدار هزينه شوخي به حساب مي‌آيد. شايد 2 ميليارد تومان براي ساخت 2 قسمت يك سريال آن‌ها باشد. عقيده‌ام اين است كه براي ساخت سريال‌هاي ايراني بايد مديوم را عوض كنيم و بايد سريالي بسازيم كه ديده شود.
از پوريا تا فرزاد
يكي از دلايلي كه اين پروژه را پر بازيگر گرفتم اين بود كه هركسي بنا بر دلايل و خواستگاه خودش مخاطب اين سريال شود. جذب ميشود ديگري با حرافي فرزاد حسني ديگري طنز بهنوش بختياري. در واقع آنقدر اين گستره را وسيع ديدم كه بتوانم همه‌جوره مخاطب را پاي تلويزيون بنشانم.
كارگرداني كه صبور بود
كار كردن با آقاي بهرنگ توفيقي، كارگردان سريال مسير انحرافي براي من واقعا لذت‌بخش بود. بهرنگ فوق‌العاده باخانواده و صبور است. كاري كه زمان ساخت آن از 3 به 6 ماه مي‌رسد ميشود فرسايش، ميشود درگيري، آن هم در آن شرايط بد فصلي و سرما با صبوري و متانت كار را دنبال كرد و با تمام حواشي‌هايي كه وجود داشت كار را به سرانجام رساند و خاطره خوبي از ايشان در ذهنم وجود دارد.
