روز شهدای ارامنه 
بهمناسبت قتلعام ارامنه آسیای صغیر توسط امپراتوری عثمانی، چنین روزی از سال ۱۹۱۵ میلادی بهعنوان «روز شهدای ارامنه» گرامی داشته میشود.
مسئلهی ارامنه از دیرباز یکی از موارد اختلاف میان امپراتوری عثمانی و دولتهای اروپایى بهشمار میرفت. بعد از پایان جنگ روسیه و عثمانی در اواخر قرن نوزدهم، طرفین تعهداتی را امضا نمودند که براساس آن تأمین امنیت و انجام اصلاحات در ایالات ارمنینشین، توسط عثمانی صورت گیرد.
اما پس از چندی ارامنه با تشکل انجمن هونچاک، فعالیت فرهنگی و سپس با تأسیس انجمن داشناک، آموزش و مبارزهی نظامی را آغاز کردند. همین زمان بود که جمع کثیری از ارامنه در سال ۱۸۹۶م بهوسیلهی دولت عثمانی قتلعام شدند. در میانهی جنگ جهانی اول، بار دیگر این مسئله تکرار شد.
ماجرا اینگونه بود که در آوریل ۱۹۱۵م ارامنه به حمایت از تجاوزات روسها متهم شدند. از اینرو، جنگ داخلی از سر گرفته شد. در بیستم آوریل این سال، ارامنه شهر وان را به تصرف خود درآوردند و حدود یک ماه آن را در اختیار و کنترل داشتند. در جریان این درگیریها چندین هزار تن از ارامنه کشته شدند. از اینرو، روز بیست و چهارم آوریل سال ۱۹۱۵ میلادی بهنام «روز شهدای ارامنه» نامیده شد که در این روز یاد کشتهشدگان ارمنی را گرامی میدارند.
• نسلکشی ارامنه که گاهی با عناوین دیگری چون هولوکاست ارامنه، کشتار ارامنه و نیز توسط خود ارمنیها با عنوان جنایت بزرگ شناخته میشود، به نابودی عمدی و از پیش برنامهریزیشدهی (نسلکشی) جمعیت ارمنی ساکن سرزمینهای تحت کنترل امپراتوری عثمانی در خلال و درست پس از جنگ جهانی اول (۱۹۱۵م تا ۱۹۱۷م) توسط دولتمردان عثمانی و رهبران قیام ترکان جوان اطلاق میشود. عملیات در قالب کشتارهای دستهجمعی و نیز تبعیدهای اجباری در شرایطی که موجبات مرگ تبعیدشدگان را فراهم آورد، انجام میپذیرفت.
امروزه تعداد کل قربانیان نسلکشی ارامنه بهطور عام بین یک تا یک و نیم میلیون نفر برآورد شده است. در طی این دوران دیگر گروههای قومی منطقه، از جمله آشوریان و یونانیان نیز به طریقی مشابه مورد حملهی ترکان عثمانی قرار گرفتند بهگونهایکه برخی از محققان این رویدادها را نیز بخشی از همان سیاست نابودسازی قومی دولتمردان ترک دانستهاند.
امروزه این رویداد بهطور گسترده بهعنوان یکی از اولین نسلکشیهای قرن بیستم میلادی شناخته میشود. علاوه بر دستگیری و اعدام ارامنه، جمعیت بسیار زیادی از مردان، زنان و کودکان ارمنی از خانه و کاشانهی خود تبعید، بدون هیچ دسترسی به آب و غذا به قصد مرگ وادار به راهپیمایی در مسیرهای طولانی و بیابانی شدند.
پژوهشهای بسیار زیادی دربارهی نسلکشی ارامنه انجام شده و میشود که قریب به اکثریت آنها وقوع چنین نسلکشیای را واقعی و انکارناپذیر میدانند. امروزه کشور ارمنستان خواهان به رسمیت شناختن این نسلکشی است اما ترکیه علیرغم عدم انکار وقوع چنین واقعهای از پذیرفتن این واقعه با عنوان «نسلکشی» خودداری کرده و وجود سیاست سیستماتیک برای نابودی ارامنه را قبول ندارد. ترکیه معتقد است که در آن سالها علاوه بر ارمنیها، ترکهای بیدفاع نیز قربانی آشفتگیها شدهاند.
طرفداران وقوع نسلکشی یکجانبهی ارامنه معتقدند که پانترکیسم به دو دلیل به قتلعام مبادرت کرد: نخست؛ دلیل جغرافیایی چرا که ارمنیان همچون دیواری آهنین میان ترکهای عثمانی و ترکزبانان قفقاز که هیچگونه پیوست نژادی با آنان ندارند و ترکان آن سوی دریای خزر بودند، قرار گرفته بودند. دوم اینکه مسیحی بودند و با وجود فشار و تعقیب و تجاوز حاضر نمیشدند که دین خود را عوض کرده به اسلام بگروند، از اینرو از میان برداشتن این سد و نابودی ملت ارمنی امری ضروری مینمود.
جنگ جهانی اول چنین فرصت مناسبی را به ترکان جوان داد، سرانجام در سال ۱۹۱۵م طی یک برنامهی از پیش ریختهشده، نژادکشی ارمنیان را به مرحلهی اجرا درآوردند. نابودی ملت ارمنی توسط دولت وقت ترکیه (ترکان جوان) بهشکلی دقیق و محرمانه طرحریزی و اجرا شد.
در رأس این طرح محمد طلعت پاشا وزیر کشور، اسماعیل انور (انور پاشا) وزیر جنگ و احمد جمال پاشا وزیر دریاداری ترکیه قرار داشتند که از اعضای حزب اتحاد و ترقی بودند؛ اینان برای پیشبرد هدفهای خود به دولت آلمان وابسته شده بودند. دولت ترکیه برای اجرای این طرح کمیتهای سه نفره تشکیل داد که اعضای آن بهاءالدین شاکر، شکری و دکتر ناظم بودند.
این طرح در سالهای ۱۹۱۵م - ۱۹۲۳م در ارمنستان غربی که تحت اشغال امپراتوری عثمانی بود، به اجرا درآمد و طی آن بیش از یک و نیم میلیون از مردم بیدفاع ارمنی از زن و مرد و پیر و جوان قربانی شدند و حدود یک میلیون نفر دیگر در سراسر جهان پراکنده شدند.
بنا بر این طرح، نخست کلیهی مردان ارمنی از ۱۵ سال تا ۵۰ سال را که توان داشتند، به بهانهی بردن به جبهههای نبرد به ارتش فراخوانده شدند. در آنجا آنها را خلع سلاح کرده و به گردانهای بیگاری در پشت جبهه منتقل کردند.
در تاریخ بیست و چهارم آوریل سال ۱۹۱۵ میلادی توسط دولت عثمانی، حدود ۳۰۰ نفر از متفکران، نویسندگان، رهبران و سیاستمداران ارمنی از جمله دانیل واروژان، سیامانتو، روبن سواک و... در استانبول دستگیر شدند و پس از انتقال به کشتارگاهها بهطرز فجیعی به قتل رسیدند.
همچنین در همان روز، حدود ۵۰۰۰ نفر از ارامنهی بیدفاع را در استانبول به کشتارگاه فرستادند که این سرآغاز قتلعام دستهجمعی مردم بیدفاع ارمنی بود بهویژه مردانی که بهعنوان سرباز در پشت جبهه به بیگاری کشیده شده بودند.
در ۲۷بیست و هفتم ماه مه ۱۹۱۵م، قانون تبعید ارمنیان به موصل و سوریه منتشر شد. مأموران دولت، ساکنان شهرها و روستاهای ارمنینشین را مجبور به نقل مکان کرده و به دروغ به آنها گفته میشد که چون در منطقهی جنگی قرار دارند میبایست برای حفظ جانشان به اماکن امنتری منتقل شوند.
به آنها حتی فرصت نمیدادند که غذا و لوازم ضروری را با خود بردارند. آنان گروههای ارمنی را که بیشترشان زنان، کودکان و سالخوردگان بودند، به طرف صحرای مرکزی سوریه در منطقهی درالزور در نزدیکی شهر حلب راندند که تعداد زیادی از کودکان، پیرزنان و پیرمردان در مسیر راه در اثر گرما، گرسنگی و تشنگی طاقت نیاورده و مردند.
همانطور که پیشتر اشاره شد؛ ترکیه وجود چنین کشتاری را منکر نمیشود اما وجود سیاست سیستماتیک برای نابودی ارامنه را قبول ندارد. ترکیه معتقد است که در آن سالها علاوه بر ارمنیها ترکهای بیدفاع نیز قربانی آشفتگیها شدهاند. ترکیه بهجای نسلکشی از «تراژدی بزرگ» برای نامیدن آن استفاده میکند برخی نهادهای واقع در ترکیه از جمله شاخهی استانبول جمعیت دفاع از حقوق بشر، این واقعه را نسلکشی میدانند. تاکنون بیست کشور واقعهی مذکور را بهعنوان نسلکشی به رسمیت شناختهاند.