از همه اين حرفها گذشته اگر تشنگي و اشتياق مردم را براي شنيدن آواهاي موسيقايي اضافه كنيم، خلأ ناشي از حاشيهاي بودن اين پديده در تلويزيون را ميتوان بخوبي احساس كرد.
پيشترها موسيقي در تلويزيون حاشيهاي بود بر متن يعني همان برنامههاي تلويزيوني؛ اما استقبال مردم از موسيقيهاي تيتراژ يا متن سريالهاي سيما نشان از شنيده شدن آن داشت.
حالا وقت آن رسيده است كه اين حاشيه به سوي متن حركت كند و خود تبديل به برنامهاي ديدني شود البته اقداماتي از اين دست در تلويزيون ديده ميشود.
پخــش بــرنامه «دلنوازان» يا «تماشاگه راز» و چندي پيش «صداي پاي آب» كه ايام نوروز از شبكه آموزش پخش ميشد، نشاندهنده توجه دستاندركاران تلويزيون به استقبال مخاطبان از برنامههاي موسيقايي بود، اما پخش و توليد اين دست از برنامهها به همان ايام محدود شد و ديگر ادامه نيافت.
با توجه به رواج انواع موسيقي و آوازهاي گوناگون در جامعه و استقبال مردم از اين دست كالاهاي فرهنگي، چه بهتر كه تلويزيون به عنوان رسانه مرجع و متولي فرهنگ جامعه با تكيه بر سليقه عامه مردم دست به تهيه و توليد برنامههايي با محوريت موسيقي بزند؛ برنامههايي كه با وجود اينكه به آثار كهن و سنتي موسيقي ميپردازد، نيمنگاهي نيز به موسيقي امروز، ادبيات آهنگين، ظرفيتهاي موسيقي ايراني، آشنايي با آثار ماندگار و حتي استفاده از كارشناسان اين حوزه داشته باشد.
در نظر گرفتن چنين برنامههايي كه موسيقي را به عنوان يكي از نيازهاي جامعه مورد توجه قرار دهد، علاوه بر اينكه سواد موسيقايي مردم را بالا ميبرد، ميتواند در جهت افزايش ارتقاي سطح سليقه عمومي نيز حركت كند، بهطوريكه با اين اقدام از رواج برخي موسيقيها كه از نظر هنري ارزش زيادي ندارد نيز جلوگيري ميكند و با ارائه خوراك موسيقيايي مناسب به مخاطبان به جاي ناديده گرفتن علايق آنان، سليقه آنها را تا حد امكان رشد و توسعه ميدهد.
اين برنامهها قبل از آنكه سرگرمكننده باشد، امكان فراهم كردن بستري آموزشي نيز براي مخاطبان خود خواهد داشت و چه بهتر كه تلويزيون با توجه بيشتر خود به موسيقي و استفاده از ظرفيتهاي آن در برنامههاي مخصوص به اين كالاي فرهنگي، آن را در مسير و راهي درست هدايت كند.