«انتخابات رياست جمهوري مصر و بازي با تمام سناريوهاي موجود» عنوان يادداشت روز روزنامه خراسان به قلم عليرضا رضاخواه است كه در آن ميخوانيد:
1- به دنبال انقلاب مردم مصر و سقوط نظام مبارک در قاهره، سياستمداران آمريکا که متحد ديرينه و استراتژيک خود در منطقه را از دست رفته ميديدند تلاش کردند تا با هدايت نظاميان وابسته سير تحولات را در اين کشور هدايت کنند. هنري کسينجر استراتژيست کهنه کار آمريکايي در همان ايام در توجيه رويگرداني آمريکا از حسني مبارک اين گونه استدلال کرد که : " حسني مبارک بايد سالها پيش از اين از قدرت کنار ميرفت ولي ما آن زمان فرد قابل اطميناني براي جايگزيني وي در قاهره نداشتيم اين درحالي است که امروز حداقل 10 جايگزين مناسب براي مبارک وجود دارد".
2- رد صلاحيت گسترده نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري را بسياري از تحليل گران جديدترين شوک سياسي وارد شده به جامعه مصر پس از انقلاب اين کشور دانستهاند. ايمن نور، رئيس حزب الغد، کسي که با رقابت سرسختانه با مبارک و زنداني شدنش بر سر اين رقابت تبديل به يک چهره محبوب و انقلابي نزد مردم مصر شده بود، خيرت الشاطر، نامزد ثروتمند، تحصيل کرده و سياستمدار اخوانيها که توانسته بود بسياري از آراي راي دهندگان اسلام گرا و حتي سلفي را جلب کند، عمر سليمان، رئيس سابق سازمان امنيت مصر و معاون حسني مبارک، ديکتاتور مخلوع مصر که در فکر جلب حمايت خارجيها و طرفداران نظام مبارک بود، و حازم ابواسماعيل، نماينده سلفيها که از پدري مصري و مادري آمريکايي متولد شده است، به همراه دست کم 7 نفر ديگر رد صلاحيت شدهاند تا ضمن شوکه شدن مردم مصر خشمي گسترده نيز جامعه مصر را فرا بگيرد. خشمي که بسياري از کارشناسان بر اين اعتقادند که ميتواند به يک بحران بزرگ سياسي در مصر بينجامد.
3- رخدادهاي سياسي اين روزهاي مصر در دو سطح قابل تحليل ميباشد. در سطح داخلي رقابت اساسي ميان سه گروه صاحبان مناصب سياسي در نظام سابق دوران مبارک، اسلام گرايان و ليبرالها و سوسياليستها در جريان است. باقي مانده نظام مبارک که آنها را افرادي چون عمر سليمان، احمد شفيق و ژنرال محمد حسين طنطاوي و نهادهايي چون ارتش و دستگاه امنيتي مصر نمايندگي ميکنند، هرچند در داخل خود از مرزبنديهاي مشخص و منافع متفاوتي برخوردار ميباشند اما در بازگرداندن مناسبتهاي نظام سابق و مقابله با روي کار آمدن جريانهاي اسلام گرا متفق الهدف ميباشند. از سوي ديگر جريانهاي اسلام گرا که با توجه به انتخابات اخير مجلسين مصر ظاهرا از حمايت گسترده مردمي برخوردار ميباشند، در صدد احياي حاکميت اسلام و مقابله با احياي نظام سابق هستند. جرياني که توسط افرادي چون حازم ابواسماعيل، خيرت الشاطر، محمد مرسي و نهادهايي چون قوه مقننه و حزب نور و جماعت اخوان المسلمين نمايندگي ميشوند. جريان سوم که توسط روشنفکران سکولار چون ايمن نور، محمد البرادعي و... نمايندگي ميشود خاستگاهي ليبرالي و سوسياليستي دارد و آرمان شهر خود را در کشورهاي غربي جستجو ميکند.
سطح دوم تحليل مربوط به مداخلات خارجي و رقابتهاي منطقهاي و فرا منطقهاي در مصر ميباشد. عربستان با حمايت گسترده از جريانات سلفي، ترکيه و قطر با حمايت از اخوان المسلمين، امارات متحده عربي و برخي از پادشاهيهاي منطقه با حمايت از عمر سليمان و باقي مانده نظام مبارک و آمريکا با حمايت از جريانهاي غرب گرا، ساخت نظامي و امنيتي مصر و تلاش براي تفاهم با ديگر گروه ها، مصر را به صحنه رقابتي براي دست يابي به منافع کوتاه مدت و دراز مدت خود تبديل کردهاند.
3- ژنرال محمد حسين طنطاوي در جديد ترين اظهار نظر خود عنوان داشته است که «نوشتن قانون اساسي جديد مصر بايد تا قبل از انتخابات رياست جمهوري مصر پايان يابد.» گفتاري که به اعتقاد بسياري از تحليل گران نشانهاي است بر عزم نظاميان مصر براي به تعويق انداختن انتخابات رياست جمهوري اين کشور. دکتر محمد سليم العوا، يکي از نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري مصر نيز در اين باره گفت: «اين نشان ميدهد که شوراي نظامي ميخواهد از زمان مقرري که تعيين شده بود، سرپيچي کند و قدرت را به رئيس جمهور منتخب تا قبل از نوشتن قانون اساسي و تعيين اختيارات رئيس جمهور منتقل نکند.» از سوي ديگر رد صلاحيت گسترده نامزدهاي انتخاباتي باعث شده تا اين کشور در آستانه بحراني جديد قرار گيرد. جريانات سلفي تهديد به قيام براي حفاظت از دست آوردهاي انقلاب کردهاند، خيرت شاطر نامزد رد صلاحيت شده اخوان از مردم خواسته تا براي دفاع از حقوق خود به خيابانها بيايند، درخواستهايي که باعث افزايش تنش در خيابانهاي قاهره شده است.
4- نظاميان مصر دوست ندارند به اين راحتي قدرت را واگذار کرده و کنار روند و در صورت لزوم ميتوانند با بهره گيري از تنش سياسي موجود ضمن اعلام حالت فوق العاده کودتايي سياسي را تدارک ببينند و با به قدرت رساندن طنطاوي جايگاه خود را در مصر حفظ کنند. اگر چنين هم نشود، ناآرامي در فضاي عمومي مصر ميتواند بهانه خوبي براي به تعويق انداختن انتخابات رياست جمهوري باشد امري که ميتواند به احزاب ليبرال و سوسياليست فرصت لازم براي سازماندهي و تبديل شدن به يک جريان سياسي موثر در آينده در مقابل اسلام گرايان را بدهد. سناريوي ديگر اين است که انتخابات در موعد مقرر برگزار شود، رقباي اصلي رد صلاحيت شدهاند و افرادي چون عمر موسي به راحتي در رقابتي بدون رقيب جدي پيروز خواهند شد. در صورتي هم که اتفاقي ناخوانده رخ دهد و صحنه سياسي مصر بار ديگر انقلابي گردد، سياستمداراني چون محمد البرادعي در حاشيه ماندهاند براي روز مبادا.