به همين دليل است كه از اين فيلمنامه به عنوان يك كار اصيل و اورجينال اسم نميبرند. فيلمنامههاي اقتباسي كه موفق به دريافت جايزه اسكار شدهاند، اقتباسي سينمايي از يك نمايش صحنهاي، قصه كوتاه يا حتي يك نمايش تلويزيوني هم بودهاند. بر همين اساس، هر فيلمنامهاي كه دنبالهاي تازه بر يك فيلمنامه اقتباسي باشد هم ضرورتا در همين رشته جاي گرفته و براساس همين استاندارد مورد بحث و قضاوت قرار ميگيرد. دليل اصلياش هم اين است كه فيلمنامه قسمتهاي دوم و سوم و... يك فيلمنامه اقتباسي براساس همان متن و قصه اوليه نوشته شده و جداي از آن نيست. فيلمنامهنويساني كه فيلمنامههايشان اقتباسي از يك متن ديگر است، براي جايزه اسكار بهترين فيلمنامه اقتباسي ارزش زيادي قائل هستند. بعضي وقتها اين خود نويسندگان رمانها و كتابها هستند كه امر نگارش فيلمنامه اقتباسي نوشتههاي خود را به عهده ميگيرند. ولي حتي در اين حالت، حداقل يك فيلمنامهنويس حرفهاي هم در كنار او حضور دارد و (تقريبا) كار اصلي نگارش فيلمنامه را انجام ميدهد. علت هم اين است كه نويسنده مذكور با وجود تواناييهاي ادبي خود، فاقد نگاه هنري و سينمايي است و نميداند فن فيلمنامهنويسي اقتباسي براي سينما و يك فيلم سينمايي چگونه است.
اولين فيلمنامهنويسي كه موفق شد 2 بار جايزه اسكار بهترين فيلمنامه اقتباسي را بگيرد، جوزف المنكيهويچ، فيلمساز كلاسيك سينماست. او در سالهاي 1950 و 1951 اين جايزه را دريافت كرد. كساني كه بعد از او توانستند چنين موفقيتي را تكرار كنند اينها هستند: جورج ستين، رابرت بولت (كه او هم مثل منكيهويچ 2 سال پيدرپي اين جايزه را گرفت)، فرانسيس فورد كاپولا، ماريو پوزو (كه در حقيقت نويسنده بود و نه فيلمنامهنويس) و آلوين سارجنت. چند فيلمنامهنويس هم در اين فهرست قرار ميگيرند كه البته به صورت مشترك با يك نفر ديگر، كار نگارش فيلمنامههاي خود را انجام داده بودند. مايكل ويلسن از جمله فيلمنامهنويساني است كه با آن كه 2 بار اين جايزه را گرفت، ولي يك بار نام وي در مراسم اسكار اعلام شد. از آنجا كه نام وي پس از دادگاه ارتجاعي فعاليتهاي ضدآمريكايي دوران مككارتيسم در فهرست سياه (بلك ليست) قرار گرفت، دومين اسكار او به يك فيلمنامهنويس ديگر داده شد. ويلسن كه اجازه فعاليت در هاليوود را نداشت، مثل تعداد ديگري از همكاران خود، فيلمنامههايش را با نام مستعار مينوشت و در تيتراژ فيلمها هم همين نام مستعار به عنوان نويسنده اصلي فيلمنامه مطرح و نوشته ميشد. با اين حال، آكادمي اسكار چند سال بعد، وي را به عنوان برنده اصلي اسكار بهترين فيلمنامه معرفي كرد و شناخت.
نكته: نويسنده با وجود تواناييهاي ادبي خود فاقد نگاه هنري و سينمايي است و نميداند فن فيلمنامهنويسي اقتباسي براي سينما و يك فيلم سينمايي چگونه است
فرانيس ماريون، اولين زن فيلمنامهنويسي بود كه توانست در رشته بهترين فيلمنامه اقتباسي موفق به دريافت جايزه شود. او اين جايزه را در سال 1939 گرفت. پيرس كالينگز و شريدان گيبني هم اولين فيلمنامهنويساني بودند كه به خاطر اقتباس سينمايي نوشته خود «زندگي اميل زولا» اين جايزه را گرفتند. فيليپ جي اپساين و ژوليوس جي اپساين لقب اولين زوج هنري را گرفتند كه براي فيلم كلاسيك «كازابلانكا» موفق به دريافت اسكار بهترين فيلمنامه اقتباسي شدند.
جيمز گلدمن و ويليام گلدمن هم اولين زوج نويسندهاي هستند كه اين جايزه را براي فيلمهاي جداگانهاي گرفتند و بالاخره برادران كوئن (جوئل و ايتن) سومين زوج نويسنده فاميل هستند كه در اين رشته براي «سرزميني براي پيرمردها نيست» اسكار خود را دريافت كردند. ماريو پوزو دومين نويسندهاي است كه نتيجه اقتباس سينمايي نوولهايش، دريافت جايزه اسكار بود. او 2 بار جداگانه و در سالهاي 1972 و 1974 براي «پدرخوانده» (نوول معروف گنگستري خود) اسكار گرفت. نويسنده ديگر، ايام فورستر انگليسي است كه 2 نوول او «اتاقي با يك چشمانداز» و «هاوارد زاند»، نويسنده فيلمنامه اقتباسي اين دو فيلم روث پراور جابوالا را صاحب اسكار كرد. لري مك كورتي تنها كسي است كه براي «كوهستان بروكبك» ـ كه اقتباسي سينمايي از كار ادبي يك نويسنده ديگر بود ـ اسكار بهترين فيلمنامه اقتباسي را از آن خود كرد و اثري از او «دوران مهرورزي» توسط فيلمنامهنويس ديگري نوشته شد و همين جايزه را گرفت.
اما تامپسن، بازيگر انگليسي هم تا به امروز لقب تنها بازيگر سينما را در اختيار دارد كه موفق شده در هر دو رشته بازيگري و فيلمنامهنويسي اقتباسي جايزه اسكار را دريافت كند. پس از او بيليباب تورنتن و جان هيوستن، فيلمساز كلاسيك سينما تنها كساني هستند كه در هر دو رشته فوق نامزد شدند، ولي نتوانستند در رشته بازيگري، جايزه اسكار را تصاحب كنند. پيتر جكسن و فران والش تنها زن و شوهري هستند كه در رشته فيلمنامه اقتباسي موفق به دريافت جايزه شدهاند. آنها اين جايزه را براي «ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه» گرفتند.
جفري اس فلچر هم هنوز عنوان تنها آمريكايي آفريقاييتبار را به خود اختصاص داده كه (براي درام اجتماعي و ضد تبعيض نژادي «پرشس») اين جايزه را دريافت كرده است. در رشته بهترين فيلمنامه اصيل و غيراقتباسي (اورجينال) هم هنوز هيچ هنرمند و نويسنده رنگينپوستي نتوانسته موفق به دريافت اين جايزه شود.