0

بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 5 : نامه فرهنگستان بهمن 1382; 6(2 (پياپي 22)):38-61.
 
فوايد لغوي غازان نامه منظوم
 
مدبري محمود*
 
* دانشگاه شهید باهنر کرمان
 
 

غازان نامه منظومه اي تاريخي - حماسي متعلق به قرن هشتم است اثر نورالدين بن شمس الدين محمد اژدري، متخلص به «نوري»، از شاعران ناشناخته که دوران حيات او مقارن بوده است با اواخر عصر ايلخاني و آغاز دوره آل جلاير. او اين مثنوي را، به نام سلطان اويس جلايري، به سال 758 هجري آغاز کرده و در سال 763 هجري به پايان برده است.
در تذکره ها و کتاب هاي تاريخ و ادب، از احوال اين شاعر اطلاعي ثبت نشده است. يگانه منبع اطلاعات ما مقدمه منثور غازان نامه منظوم و نيز مطالبي است که خود شاعر در سرآغاز و خاتمه منظومه آورده است، از اين قبيل که هنگام سرايش منظومه پنجاه ساله بوده و «نوري» تخلص مي کرده است.
منظومه، به تقليد از شاهنامه فردوسي، در بحر متقارب، و شمار ابيات آن بيش از 8700 است. شاعر، در آن، شرح احوال سلطان غازان خان، ايلخان بزرگ، را آورده و مباحث تاريخي را با مايه هاي داستاني آميخته و به شخصيت آن سلطان جلوه اي ديگر داده است......

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 7 : نامه فرهنگستان بهمن 1382; 6(2 (پياپي 22)):72-107.
 
هنر و اخلاق
 
برتلمي ژان*
 
 
 

در مقاله اي که به خوانندگان تقديم مي شود، نويسنده، به رسم مختار خود طيفي از آرا گوناگون را عرضه داشته و، در نهايت، نظر خود را که از افراط و تفريط به دور مي نمايد اظهار کرده است.
نظر نويسنده، هرچند از اعتدال نسبي برخوردار است، به هر حال ديدگاه هنرشناسان غرب را منعکس مي سازد و الزاما، در همه ابعاد، با موضعي مطابقت ندارد که براي جامعه فرهنگي ما پذيرفتني تلقي مي شود.
درج مقاله در نامه فرهنگستان به جهات زير شايسته شمرده شده است:
-
         جامعيت و تحليل انتقادي مسائل مربوط به موضوع بحث؛
-         اين نکته که مبحث رابطه هنر و اخلاق شعر و ادبيات داستاني را که مانند هنرهاي ديگر آفريده خيال اند در بر مي گيرد چنان که در متن مقاله شواهدي نيز به اين شاخه از هنر اختصاص داده شده است؛
-         به مساله رابطه هنر و اخلاق، که در جامعه هنري و ادبي ما مطرح است، تاکنون با اين رهيافت جامع الاطراف پرداخته نشده است. مع الوصف، درج اين گفتار در مجله صرفا ناظر است به دعوت منتقدان هنري و اخلاقيون به تامل در جهات متعدد موضوع.
اميد است که با توجه به اين نکات طرح مساله موجه شمرده شود و دست کم در نماياندن جنبه هاي گوناگون آن مفيد افتد ...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 1 : نامه فرهنگستان تير 1382; 6(1 (پياپي 21)):5-30.
 
صد و ده واژه قرآن كريم در زبان محاوره مردم تهران (در چهل سال قبل)
 
حبيبي حسن*
 
 
 

حضور قرآن کريم در ادبيات ايران، اعم از شعر و نثر، کم نظير است. اين حضور منحصر به بهره گيري از مفاهيم قرآني نيست بلکه از الفاظ و تعبيرات و امثال قرآني هم، به صورت مستقيم يا نوعي اقتباس و با اندکي جا به جايي در الفاظ، بي آن که مفهوم و معني را دگرگون سازد، استفاده شده است. پژوهش هاي صورت گرفته در اين باب گوناگون و پرشمارند؛ اما موردي که ظاهرا کمتر در ميدان بررسي قرار گرفته است حضور قرآن، يعني مفاهيم و الفاظ و تعبيرات و امثال آن، در فرهنگ عاميانه يا، به تعبيري ديگر، در گويش و گفتار مردم (زبان و روزمره يا زبان محاوره يا تداول عامه) است. شايد پرداختن به اين پژوهش در گوشه و کنار ايران بي فايده نباشد. صاحب اين قلم، که در گذشته به نسبت دور برخي از کلمات و اصطلاحات و تعبيرات زبان روزمره و عاميانه تهراني را به تفنن يادداشت مي کرد، در ايام اخير، که فرصتي بيشتر براي انس با قرآن و نيز رسيدگي به يادداشت هاي پراکنده و اندک گذشته خود يافت، به چند اصطلاح مرتبط با قرآن برخورد و، در نتيجه، به فکر افتاد که الفاظ و اصطلاحات و تعبيرات قرآني چهل سال پيش را که در گفتگوهاي مردم تهران، به تواتر، به کار مي رفته است گردآوري کند. روشي که برگزيده است قرائت قرآن با توجه به اين معني و يادداشت لغات و اصطلاحات قرآني موجود در زبان محاوره عامه مردم تهران است. البته، تکيه گاه قسمت عمده اين يادداشت ها حافظه است و روشن است که دستاورد ما در اين مورد نمي تواند جامع باشد؛ يعني احتمال دارد موارد متعددي از الفاظ و تعبيرات در حافظه کنوني نويسنده حضور نداشته باشند. نويسنده، از سوي ديگر، سعي دارد از اين مجموعه واژه هايي را کنار بگذارد که احتمال مي دهد از واژگان متعلق به اصحاب قلم و مطالعه کنندگان آثار ادبي باشد. در عين حال، ممکن است خواننده از ملاحظه برخي اصطلاحات فني فقهي و حقوقي تعجب کند، اما، نبايد شگفت زده شد؛ زيرا اصطلاحات ياد شده ناظر به برخي از امور اجتماعي، به ويژه وقايع چهارگانه تولد و ازدواج و طلاق و مرگ و، با اندکي واسطه، مربوط به وقايع همسايه مجموعه آنها، يعني ارث و وصيت است که، به هر حال، همه مردم در زندگي روزمره خود با آنها سروکار دارند و، در گذشته بيشتر از امروز، با اين قبيل اصطلاحات به طور مستقيم- نه با واسطه وکلا و کارگزاران حقوقي- رو به رو مي شده اند. به نکته ديگري نيز، که مربوط به محدوده کار از لحاظ زماني است، بايد اشاره کرد. نويسنده پايان محدوده زماني اين لغات و اصطلاحات را چهل سال پيش گرفته است؛ از آن رو که، در حدود چهل سال قبل، به سفري تقريبا دور و دراز رفته و، پس از بازگشت نيز، بيشتر با زبان رسمي و نه محاوره تهراني سروکار داشته است. بنابراين، محدوده اطلاعات خود را در چهل سال پيش متوقف مي داند......

 

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 3 : نامه فرهنگستان تير 1382; 6(1 (پياپي 21)):55-64.
 
فراهنجاري هاي ضماير در زبان شعر
 
وحيديان كاميار تقي*
 
* دانشگاه فردوسی مشهد
 
 

صورتگرايان بر اين باورند که ادبيت ادبيات در آشنايي زدايي زبان و، به عبارت دقيق تر، در بديع ساختن و فراهنجار کردن زبان هنجار و عادي يا، به گفته ياکوبسن، تهاجم سازمان يافته بر ضد زبان است. اين تهاجم و نوسازي، زبان عادي و تکراري را برجسته و پرجاذبه و زيبا مي سازد. برجسته سازي در سطوح گوناگون زبان مي تواند به وجود آيد از جمله در ضمير. مثلا مولوي، به رغم قواعد دستوري، ضمير تفضيلي به کار مي برد (همچنين اسم تفضيلي، مانند گلشن تر، سوسن تر، آهن تر، جوشن تر)؛ مثلا از ضمير من، من تر مي سازد؛ حال آن که هر گز کسي نه قبل از مولوي و نه بعد از او ضمير تفضيلي به کار نبرده است:

در دو چشم من نشين اي آن که از من من تري  تا قمر را وا نمايم کز قمر روشن تري

کاربرد ضمير تفضيلي در شعر مولوي خطا نيست بلکه فراتر از زبان هنجار و بديع و زيباست. در حقيقت، اين زبان هنجار است که نارساست و نمي تواند انديشه بلند و بلاغت مولوي را رسا و موجه و زيبا ارائه دهد.

مولوي، به جاي من تر، هر چه مي گفت رسايي آن را نداشت. من تر شامل مفاهيمي نظير داناتر، زيباتر، پاک تر، قوي تر، عارف تر، مجرب تر و هر صفت خوب ديگر مي شود.

فرا هنجاري بسيار مهم تر و پرکاربردتر ديگر ضمير در زبان شعر و ادب، به ويژه شعر کلاسيک فارسي، اين است که قاعده ضمير مي تواند رعايت نشود؛ به اين صورت که نه مرجع ذکري (قرينه لفظي) داشته باشد نه حضوري و نه ذهني. به همين دليل، ضمير بر مفاهيم متعددي مي تواند دلالت کند و، در نتيجه، در مواردي به جاي يک ضمير مي توان ضمير ديگري آورد بي آن که غلط باشد يا مفهوم اصلي تغيير کند؛ در عين آن که، ضمير عاري از مرجع مشخص، از نظر بلاغي، کلام را تعالي مي بخشد. اينک، از فراهنجاري هاي ضمير، نداشتن مرجع را به طور جداگانه مورد بحث قرار مي دهيم.......

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 4 : نامه فرهنگستان تير 1382; 6(1 (پياپي 21)):65-85.
 
بحثي درباره طرح هاي تصويري از ديدگاه معني شناسي شناختي
 
صفوي كورش*
 
* دانشگاه علامه طباطبايي
 
 

مقصود از نگارش مقاله حاضر معرفي طرح واره هاي تصويري از ديدگاه معني شناسي شناختي و نقد و بررسي نگرش مربوط به آن است. براي نيل به اين مقصود، ابتدا به آرا اين دسته از معني شناسان اشاره خواهيم کرد؛ سپس، عمده ترين طرح واره هاي تصويري را معرفي خواهيم کرد و، در نهايت، به بازبيني نگرش مربوط به آن خواهيم پرداخت تا نقاط قوت و ضعف آن معلوم گردد و احيانا مسيري براي معرفي فرضيه اي تازه در اين زمينه فراهم آيد.

 

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 5 : نامه فرهنگستان تير 1382; 6(1 (پياپي 21)):86-102.
 
سبك
 
دوفرن ميكل*
 
 
 

در جهان ادب، اصطلاحاتي وجود دارد که مفهوم آنها براي نسل جوان و حتي عده اي از استادان هنوز روشن نيست. اين اصطلاحات را به دو دسته مي توان تقسيم کرد:

  1. آنهايي که از قديم وجود داشته ليکن با دستاوردهاي ادبي در اين عصر مفهوم تازه اي پيدا کرده است.
  2. آنهايي که با ظهور مکاتب جديد ادبي پديد آمده و در جامعه ادبي ما يا ناشناخته مانده يا بد شناخته شده است.

از دسته اول، سبک و، از دسته دوم، چند صدايي plurality of voices (polyphony) را مي توان شاهد آورد.

ناشناخته ماندن يا بد شناخته شدن و يا شناخت مجمل و احيانا مبهم اين اصطلاحات باعث آن گشته است که نويسندگان و منتقدان ادبي جوان الفاظي را به کار برند بي آن که معناي دقيق و روشن آنها را دريافته باشند.

حتي در باب مکاتب ادبي غرب، با آن که در پرتو همت کساني چون رضا سيدحسيني آثاري سودمند در دسترس قرار گرفته، هنوز سو تفاهم وجود دارد.

همچنين مسائلي که در جهان ادب امروزي مطرح است و در باره آنها آرا گوناگون از جانب صاحب نظران اظهار شده، مثل رابطه هنر و اخلاقيات، هنوز به شايستگي و همه جانبه در نزد ما مطرح نشده است. نامه فرهنگستان در صدد آن است که اين قبيل مطالب را، طي مقاله هاي ترجمه اي يا تاليفي، به تدريج، در صفحات خود درج کند و از اين راه مفهوم روشن بعضي از اصطلاحات و مسائل و دريافت هاي گوناگون اهل نظر در باره آنها را به جامعه ادبي عرضه بدارد.

به گمان ما، اين اقدام يکي از نيازهاي مبرم جامعه ادبي ما را جواب گو خواهد بود.....

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 6 : نامه فرهنگستان تير 1382; 6(1 (پياپي 21)):103-117.
 
مفعول نشانه اضافه اي در زبان فارسي
 
طبيب زاده اميد*
 
* دانشگاه بوعلي سينا
 
 

مفعول نشانه اضافه اي يکي از وابسته هاي نحوي فعل در زبان فارسي است که تاکنون در کتاب هاي دستور و مقالات زبان شناختي مربوط به زبان فارسي توجه چنداني به آن نشده است. در اين مقاله، مي کوشيم، ضمن معرفي اين وابسته نحوي فعل در زبان فارسي، شواهدي از کاربرد آن را در فارسي گفتاري و ادبيات قديم فارسي به دست دهيم. بخش نخست مقاله به بحث در باره تفاوت ها و شباهت هاي مفعول نشانه اضافه اي با ديگر وابسته هاي فعل اختصاص دارد. در بخش دوم، به مطالعه شباهتي پرداختيم که بين اين وابسته نحوي و عنصر ضمير در برخي از عبارت هاي فعلي ضميردار وجود دارد. در اين قسمت، همچنين بحث کرده ايم که چگونه مي توان اين دو را از هم متمايز ساخت؛ ديگر اين که شيوه ضبط و مدخل بندي هر کدام از آنها در فرهنگ ها چگونه بايد باشد. بخش سوم به بررسي کاربرد مفعول نشانه اضافه اي در گونه هاي فارسي و نيز در ادبيات قديم اين زبان اختصاص دارد. در پايان، دست به جمع بندي مطالب و نتيجه گيري زده ايم.

 

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 2 : نامه فرهنگستان تير 1382; 6(1 (پياپي 21)):31-54.
 
باز يك خورشيد ما را ترك گفت
 
شريف زاده خدايي*
 
* دانشگاه دولتي تاجيکستان
 
 

افسوس که، با امر تقدير و سرنوشت ازلي، امروز ما در باره شاعر تاجيک، لائق شيرعلي، چون شخصي فقيد و به راه آخرت سفر کرده سخن مي گوييم. آخر او هنوز همگي پنجاه و نه سال داشت و پير نبود. در اين وضع پيش آمده، در باره شعر شاعر سخن گفتن ناگزير انديشه را به سوي نتيجه گيري عمومي و خلاصه ها مي کشاند. شعر شاعر ميدان فعاليت و افاده هنر و ذوق و انديشه او، و نمودار برخورد او با حوادث و وقايع و آرمان و کيفيت هاي خيال پروريده اوست. آفرينش هنري شاعر نتيجه فعاليت هاي معنوي و هنري و زحمات ذوقي و فکري اوست و با چند ملاحظه کوتاه نمي تواند جمع بست شود. شعر لائق، علاوه بر آن که يک جهان تازه و نامکرر ادبي است، در ادبيات فارسي تاجيکي چهل سال آخر عهد شوروي و ده سال بعد سقوط آن جايگير است و شناخت آن به آگاهي از اين محيط اجتماعي و سياسي و فرهنگي نياز دارد. از جانب ديگر، ادبيات تاجيکي از روند زياده از هزار ساله شعر زبان فارسي گسسته نيست. لائق شيرعلي نيز گلي از اين گلستان شاداب است و قيمت سخنش با ميزان تجربه هاي آن سنجيده مي شود. نهايت [آن که] شعر زمان شوروي تاجيک من جمله سخن لائق سبک و سليقه به خود خاصي گرفت که از شعر هم زبانان افغانستاني و ايراني ما آن را فرق کنانيد [= متمايز ساخت]. اين تفاوت در سبک سخن جهات چشم گيري کسب کرد؛ ليکن پهلو [= جنبه]هاي فکري و نظرهاي اجتماعي و جز آن نيز، در ميان، گوناگوني هايي آورده است که تحقيق و شناختشان، علي الخصوص براي پژوهش هاي منبعده ادبيات تاجيکي زمان شوروي، به نظر بسيار مهم مي نمايد.....

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 
شگردهاي زباني در تبليغات
 
ابوالحسني چيمه زهرا*
 
* سازمان مطالعه و تدوین (سمت)
 
 

تبليغات ابزاري است براي عرضه و فروش بيشتر کالا؛ اما، در عين حال، اين امکان را فراهم مي آورد که در رقابتي تنگاتنگ در عرضه محصولات، زمينه اي براي انتخاب خريدار به وجود آيد. خريداري که در مقابل خود محصولاتي متنوع مي بيند محصولي را بر مي گزيند که آن را بهتر بشناسد. اما اين شناسايي از کجا حاصل مي شود؟ معمولا خريدار محصولي را بر مي گزيند که اثر رواني مطلوبي در او داشته است. اين اثر رواني چگونه پديد مي آيد و نقش زبان در اين ميان چيست؟

معمولا اولين نقشي که براي زبان در نظر گرفته مي شود انتقال اطلاعات است. اين اطلاعات، به روش هاي گوناگون، از طريق زبان، منتقل مي گردد که گروهي از زبان شناسان، که به زبان شناسان محض معروف اند، اين نقش را اساسي ترين نقش زبان مي دانند و نقش هاي ديگر را بسيار کم رنگ در نظر مي گيرند. اما، عده اي ديگر به نقش ارتباط اجتماعي زبان بهاي بيشتري مي دهند و آن را زيربنايي تلقي مي کنند. زبان شناسان اجتماعي هوادار نظريه اخيرند و اطلاع رساني را تنها يکي از نقش هاي زبان بر مي شمرند. ترادگيل بر آن است که «زبان فقط وسيله داد و ستد اطلاعات نيست ... بلکه ابزار بسيار مهمي براي برقراري و حفظ ارتباط با ديگران است»  Trudqill 1974, p.13اما، لاينز (Lyons 1977,vol. I, p.33) مفاهيم ارتباطي بودن و اطلاعاتي بودن زبان را، با نسبت دادن آنها به نظرگاه فرستنده و گيرنده پيام، متمايز مي سازد. به نظر او، پيام وقتي ارتباطي است که از جانب فرستنده به قصد آگاه کردن گيرنده فرستاده مي شود. از طرف ديگر، اگر پيام براي گيرنده حاوي اطلاعات آگاه کننده باشد، اطلاعاتي محسوب مي شود. در واقع، استفاده کنندگان از زبان انسان ها هستند که، به فراخور نياز خود، از اين ابزار، براي مقاصد گوناگون، بهره مي جويند. ما، در اينجا، بر آن نيستيم که در اين باب موضع خاصي اتخاذ کنيم، اما، در بسياري از موارد، اين دو نقش چندان در هم ادغام شده اند که عملا تفکيک آنها از يکديگر به راحتي ممکن نيست......

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 8 : نامه فرهنگستان تير 1382; 6(1 (پياپي 21)):131-134.
 
هزار سال بزي!
 
قرباني زرين باقر*
 
* بنياد دايره المعارف اسلامي
 
 

يکي از آداب رايج در ميان ما ايرانيان درخواست دير زيستي براي آشنايان و دوستان است. دعاي خير «صد سال زنده باشي» و «صد سال به اين سال ها» در جشن هاي تولد و ديدارهاي نوروزي گفته مي شود. اين دعا پيشينه اي کهن دارد.

محمد بن جرير طبري (وفات: 310)، در تفسير آيه 96 سوره بقره، جمله اي فارسي از صحابي معروف، ابن عباس (وفات: 68)، نقل مي کند و مي گويد که اعاجم [= ايرانيان] به يکديگر مي گويند: «زه هزار سال». ميبدي نيز، در کشف الاسرار، همين روايت را بدون استناد به ابن عباس آورده است. ابن منظور نيز در لسان العرب نقل مي کند که به پادشاهان عجم در مقام تحيت گويند: «زه هزار سال».

گفته ابن عباس در پاره اي از منابع با تحريف و تصحيف نقل شده است؛ در تفسير تبيان آمده است که قوم مجوس دوست مي دارند هزار سال عمر کنند ... و يکديگر را چنين دعا مي کنند که: «هزار سال بده» که، در اين عبارت، «بده» تصحيف «بزه» است. ماتريدي سمرقندي (وفات: 333)، در تفسير خود، همين عبارت فارسي را، به صورت درست، «هزار سال بزه» آورده است.....

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 9 : نامه فرهنگستان تير 1382; 6(1 (پياپي 21)):135-142.
 
نكته ها و نقدها
 
سميعي گيلاني احمد*
 
 
 

نکته ها و نقدها مجموعه مقالات دکتر حميد فرزام، عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسي است که با مقدمه دکتر مهدي محقق، مدير موسسه مطالعات اسلامي و رئيس انجمن استادان زبان و ادبيات فارسي، منتشر شده است. مولف سال ها در دانشگاه اصفهان به تدريس ادبيات فارسي و زبان و ادبيات عرب اشتغال داشته و چندين نسل از دانشجويان آن دانشگاه از افاضات ايشان بهره مند گشته است. دقت نظر و شم انتقادي و وسعت معلومات، به خصوص احاطه ايشان بر مباحث لغوي، در مقاله هاي اين مجموعه به درجاتي بازتاب يافته است.

مقالات حاصل تتبع در متون ادبي و تاريخي و دواوين شعرا و آثار مورخان و محققان قديم و جديد، به زبان فارسي است و از مراجعه مستقيم استاد به تحقيقات ايران شناسان و اسلام شناسان مغرب زمين نشاني در آنها به چشم نمي خورد. ماخذ مقاله ها، هر چند فهرست و احصا نشده، شايد از صد تجاوز کند که جملگي معتبر و موثق اند.

مقاله ها طي سال هاي 1343 تا 1379 نوشته شده اند. از 55 مقاله مجموعه- که عموما در مجلات دانشگاهي و ديگر نشريات معتبر به چاپ رسيده اند و از ميان آنها 26 مقاله متن سخنراني هايي است که به مناسبت هاي گوناگون در مجامع علمي ايراد شده است- 7 مقاله به سال هاي چهل، 16 مقاله به سال هاي پنجاه، 4 مقاله به سال هاي شصت و 28 مقاله به سال هاي هفتاد تعلق دارد. عنوان کوتاه ترين مقاله (4 صفحه) «فرهنگ جبهه» و عنوان بلندترين مقاله (25 صفحه) «مشرب عرفاني حافظ و بعضي آثار مترتب بر آن» است.....

 

 
كليد واژه: 
 
 
 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 10 : نامه فرهنگستان تير 1382; 6(1 (پياپي 21)):143-162.
 
سفينه تاج الدين احمد وزير
 
ذاكرالحسيني محسن*
 
 
 

تصحيح و طبع متون فارسي همراه با چاپ عکسي نسخه خطي هر متن شيوه پسنديده اي است، که از لحاظ دسترسي مستقيم اهل تحقيق به متن قابل اعتماد بسي اهميت دارد؛ اما متاسفانه تاکنون در ايران مصححان و ناشران به اين امر اقبال چنداني نشان نداده اند. مع الوصف، تصوير برخي از نسخه هاي خطي خاص و مهم، به صورت مستقل از متن حروف نگاري شده و به ندرت همراه با آن، منتشر شده است. يکي از آنها جنگ خطي نفيسي است که به سال 782 هجري در شيراز براي تاج الدين احمد وزير- که مقارن سلطنت شاه شجاع (760-786) وزارت فارس داشته- فراهم شده است و نويسندگان نسخه، جاي جاي، نوشته خود را به وي تقديم کرده اند. اين نسخه را فضل الله بن روزبهان بن فضل الله خنجي، معروف به خواجه مولانا- مولف سلوک الملوک و شارح قصيده برده بوصيري- که خود دانشمندي فاضل بوده، به سال 911 هجري در هرات خريده و يادداشت ارزشمندي در آغاز آن به يادگار گذاشته است. پس از آن، از سرنوشت نسخه اطلاعي در دست نيست تا قرن اخير که، با افتتاح کتابخانه عمومي شهرداري اصفهان در سال 1342 ق (1303 ش)، به آنجا راه يافته و به تاريخ 7 دي ماه 1305 ش در دفتر کتابخانه به ثبت رسيده که سال ها در آنجا نگهداري مي شده و، سرانجام، در شهريور 1350 به کتابخانه مرکزي دانشگاه اصفهان منتقل گرديده است.....

 

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 12 : نامه فرهنگستان تير 1382; 6(1 (پياپي 21)):166-174.
 
چراغ ها را من خاموش مي كنم
 
اجاكيانس آناهيد*
 
 
 

رمان چراغ ها را من خاموش مي کنم چهارمين اثر زويا پيرزاد پس از خلق آثاري چون يک روز مانده به عيد پاک، طعم گس خرمالو و مثل همه عصرهاست، که توجه محافل ادبي و خوانندگان عادي را جلب کرده است. اين اثر، با نثري دلنشين و طنزي ملايم، در انتقال پيام نويسنده و برخي نوآوري هاي بياني بسيار موفق است. رمان آن چنان ساده و روان و توصيفات چنان طبيعي و عيني است که گاه تميز آن را از واقعي بسيار دشوار مي سازد. ساختار ساده و منسجم آن نيز، که از افراط در کاربرد شگردهاي ادبي متداول به دور است، اين خصلت را برجسته تر مي سازد.

رمان زندگي خانوادگي زني ارمني را در آبادان دهه چهل، به روايت خود او، وصف مي کند. «کلاريس آيوازيان» سي و هشت ساله، همسر «آرتوش»، کارمند ارشد شرکت نفت، همراه دو دختر دوقلوي يازده ساله، و «آرمن» پسر پانزده ساله اش، در يکي از خانه هاي شرکتي در محله باوارده، زندگي آرام و يک نواختي را مي گذراند. دنياي کلاريس در رسيدگي به امور خانه و همسر و فرزندانش و ديدارهاي هميشگي با مادر و خواهرش، «آليس»، سپري مي شود. اما، کلاريس، در حصار يک نواختي ها و روزمرگي ها، درگير کشمکش ها و تضادها و گفتگوهاي دروني است. او، که به خود سانسوري و وقف وجود خويش براي خدمت به خانواده و جلب رضايت اطرافيان خو گرفته است، کمتر به علائق شخصي و شخصيت حقيقي خود توجه دارد، هر چند از تحصيلات و قابليت برخي فعاليت هاي فرهنگي و اجتماعي برخوردار است.....

 

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 

 13 : نامه فرهنگستان تير 1382; 6(1 (پياپي 21)):175-178.
 
نمونه اي از مقاله دانش نامه اي در نقد كتاب
 
اجاكيانس آناهيد*
 
 
 

نوشته اي که در اينجا به خوانندگان عرضه مي شود براي درج در فرهنگ آثار اسلامي- ايراني که در دست تاليف است نوشته شده و نمونه بس زيبايي است از نقد در حوزه ادبيات داستاني.

پس از انتشار بامداد خمار، نقدها و اظهار نظرهايي در باره آن در مطبوعات فارسي منتشر شد که شايد به جرات بتوان گفت در هيچ يک از آنها ادب نقد و موازين امروزي آن رعايت نشده است. مثلا در نقدي که خصلت معياري (normative) دارد، منتقد از نظرگاه محدود مرامي خاص به اثر نگريسته و، به مقتضاي آن، داوري هاي تحکمي درباره آن کرده است.

اما، در مقاله اي که اينک از نظر خواننده مي گذرد، همه فنون نقد نويسي به کار رفته و همه جهات لازمه اين هنر رعايت شده است. اعتدال در ارزيابي و ذکر بجاي عيب و هنر، بيان جنبه هاي مهم و اساسي، کشف نکات ظريف و حتي خفي، انسجام و ايجاز، زبان زلال و مودبانه و فرهيخته در آن فراهم آمده است و موجب گشته که خواننده تصويري جامع و روشن و دقيق از اثر حاصل کند.

ما اين مقاله دانش نامه اي را، به عنوان سرمشق، در دست رس نقدنويسان جوان قرار مي دهيم و اميدواريم مشوق پيش رفت آنان در عرصه اي باشد که قلم خود را وقف آن ساخته اند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 18 : نامه فرهنگستان تير 1382; 6(1 (پياپي 21)):219-241.
 
كاربرد كلمات عربي همراه با عناصر فارسي در زبان تركي
 
ايشلر امراله*
 
 
 

مي دانيم که کلمات بسياري از زبان عربي وارد زبان ترکي شده است و هزاران کلمه عربي در اين زبان به صورت و معنايي کاملا متفاوت با اصل خود به کار مي رود. از سوي ديگر، ايرانيان نيز، پس از گرويدن به اسلام، چون ديگر اقوام مسلمان، کلمات بسياري از زبان عربي گرفتند و بسياري از اين کلمات را به همان صورت [نوشتاري] و معناي اصلي به کار مي برند و به برخي از آنها عناصر ديگري مي افزايند. آنان صدها کلمه عربي را با ساختار زبان فارسي هماهنگ و همگون کرده اند. ترکيباتي از اين دست که در گذشته پديد آمده اند، در فارسي امروز نيز متداول است.

آشنايي ترکان با اسلام، همچون ايرانيان، به زمان خلافت عمر باز مي گردد. رابطه بين ايرانيان و عثمانيان که به دين واحدي گرويده بودند، از آن زمان رو به افزايش گذاشت و در زمينه هاي گوناگون توسعه يافت و از آنجا تاثير متقابل بين زبان ترکي و فارسي آغاز شد و هزاران واژه از زبان فارسي به زبان ترکي راه يافت. اين دو زبان متاثر از يکديگر بودند و هم زمان تحت تاثير زبان عربي نيز قرار داشتند. اين ويژگي در فرهنگ هاي لغت فارسي و ترکي کاملا مشهود است که گاه در برخي از صفحات همه کلمات از عربي گرفته شده اند.

ترک ها، خصوصا در دوره عثماني، براي زبان فارسي جايگاه مهمي قايل شده اند؛ در نتيجه، بسياري از عالمان ترک، به ويژه در حوزه شعر و ادبيات، آثار خود را به زبان فارسي نوشته اند. در زبان ترکي، که، پس از زبان عربي، از زبان فارسي بيش از هر زبان ديگري متاثر شده بود، برخي کلمات عربي تبار به صورت فارسي آنها به کار رفته است.

 

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:42 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها