به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس،این بار پیازها قبل از اینکه کارد آن را به دو نیم کند اشک کشاورزان را در میآورد، قیمت پیاز در مزارع جنوب کشور و کرمان به کیلویی 40 تومان رسیده و مفهوم آن این است علاوه بر اینکه کشاورز هیچ سودی ندارد بلکه اگر بتواند از هفت خان بروکراسی بانکی بگذرد باید وام و تسهیلات گرفته و بدهیهای خود را تسویه کند.
زمانی که این پیازهای 40 تومانی مزارع پایش به میدان ترهبار مرکزی تهران میرسد به قیمت کیلویی 100 تومان به فروش میرود یعنی با 60 تومان اضافه.
اما یک کامیون 10 تنی از منطقه جنوب کشور تا میدان بار تهران کرایهای معادل یک میلیون تومان دریافت میکند یعنی برای هر کیلو پیاز 100 تومان.
بنابراین کشاورز ترجیح میدهد حتی آنرا به میدان بار هم نفرستد و مزرعه خود را برداشت نکند، گزارشها از منطقه جنوب کرمان حاکی است که وزن برخی از این پیازها نزدیک دو کیلوگرم هم رسیده است.
نتیجه این میشود که کشاورز ضرر کند، و از آنجایی که آنها همیشه باید اندوخته مالی برای تامین نهادههای سال بعد داشته باشند بنابراین قادر به این کار نمیشوند و تولید سالهای بعد هم با مشکل مواجه میشود و تولید سال به سال ضعیفتتر میشود.
اما موضوع این است که این مشکلات مربوط به امسال وسال گذشته نیست بلکه این واقعیت تلخ در کشاورزی کشور ما ریشه دوانیده است یکسال محصول در بازار بیشتر و قیمت کمتر میشود و سال بعد عرضه کمتر و قیمت بالا میرود که در علم اقتصاد به نام "منحنی تار عنکبوتی" معروف شده است.
اما حتی یک آدم اقتصاد نخوانده هم میداند که این وضعیت و آشفتگی در تولید و قیمت یعنی عدم مدیریت تولید و قیمت است که هردو کاملا به همدیگر وابستهاند.
بارها دیدهایم و شنیدهایم که کشاورزان سیبزمینی کار، به کارگر پولداده اند تا سیبزمینیهای فاسد شده انبارها را خالی کنند یا پیازکاران جنوب پیازهای خود را از مزارع برداشت نکنند یا امحاء کنند.
اما ریشه این مشکلات کجاست؟ مگر یک کشاورز که معمولا افراد عائلهمندی هم هستند، چقدر میتوانند زیر بار این مشکلات طاقت بیاورند.
کشاورز تنها بر اساس قیمت سال جاری تصمیم به کشت سال آینده میکند اگر قیمت در سال جاری بیشتر باشد همه سال آینده از آن محصول میکارند که قیمت در سال آینده کاهش یابد و اگر قیمت سال جاری کمتر باشد کشاورزان کمتری سال آینده از این محصول میکارند و قیمت آن محصول افزایش یابد و وضعیت به همین منوال ادامه مییابد.
حال سئوال این است آیا متولیان تولید و تنظیم بازار نمیتوانند این وضعیت را کنترل کنند؟
متولی دستگاه تولید کشاورزی در کشور میتواند الگوی کشت مناسبی را پیاده کند، که قبلا هم بارها تاکید شده و حتی اخیرا ریاست جمهوری نیز درباره اصلاح شیوههای کشت صحبت کرده است البته هر چند صحبتهای رئیس جمهور ناظر به تغییر شیوههای کشت برای کاهش مصرف آب در کشاورزی بوده اما نشان از اهمیت این موضوع است.
داشتن الگوی کشت مناسب در قانون بهرهوری کشاورزی هم تاکید شده است برای تهیه این الگو باید ظرفیتهای تولید محصولات کشاورزی به تفکیک استانها و شهرستانها ، اولویتهای تولید از نظر محصول اساسی و استراتژیک، میزان مصرف در کشور، وارداتی بودن و نبودن و اینکه نیاز است در کدام محصولات خودکفا باشیم بررسی شود و بر اساس آن یک الگوی کشت مناسب برای هر استانی و شهرستانی در نظر گرفته شود.
اگرچه وزارت جهاد کشاورزی سال گذشته اعلام کرد "ترکیب کشت" جدیدی به همه استانها ابلاغ کرده است اما شیوههای اجرایی آن باید طوری باشد تا نتیجه مطلوبی داشته باشد.
اما واقعیت این است که حتی با در نظر گرفتن این الگوی کشت هم چون قانون نیست که کشاورز حتما ملزم به اجرا شود بنابراین سیاست های مدیریتی باید به کمک اجرایی کردن این الگوی کشت بیاید و به نوعی باشد که کشاورز به سمت اجرای الگوی کشت ابلاغ شده پیش رود، مثلا حمایت از نوع ارائه تسهیلات بانکی، نهادههای ارزان قیمت به آنهایی که همسو با این سیاست پیش میروند و مهمتر اینکه سیاست تعیین قیمت تضمینی اجرا شود یعنی کشاورز قیمت سال آینده را بداند واین قیمتها بر اساس اینکه کشاورز را به سمت اجرای الگوی کشت سوق دهد تنظیم شود.
در بسیاری از کشورهایی که کشاورزی پیشرفته دارند دولت قیمت تمام محصولات و نهادههااز یکسال پیش اعلام میکند و کشاورز بر اساس این اطلاعات تصمیم به کشت سال آینده میکند و طبیعی است که این قیمتها توسط دولت در راستای سیاستهای از پیش تعریف شده مدیریت میشود یعنی تولید کشاورز قبل از اینکه به بازار برسد مدیریت میشود و اینطور نیست که کشاورز محصول تولید کند و بعد از اینکه بازار منفجر شد و قیمتها پایین آمد یا اصلا در بازار یافت نشد و قیمتها بالا کشید به فکر تنظیم بازار باشد.
از سوی دیگر متولیان واردات و صادرات هم باید با برنامهریزی مناسب در زمان مازاد تولید برنامه صادرات و در زمان نیاز واردات به موقع انجام دهند تا قیمت بازار نوسان غیر منطقی نداشته باشد.