زندگينامه شهيد روحاني ابراهيم بيگي
زندگینامه
ابراهيم نامي در فصل سپيد عاشقي، پاي به عرصة وجود نهاد. او از دامن مهر مادر خوشههاي سبز محبت را چيد. پدرش كشاورز بود. عنايتي آسماني، شمع شب افروزي بود كه اهلش انسي ديرينه با آسمان داشتند و به پاس صداقتي كه در آن خانه موج ميزد، خداوند ابراهيم را در سال 1350 به آنها عطا كرد تا نام روستاي «درونكلاي شرقي» چون ستارهاي پر فروغ براي آسمانيان بدرخشد. ابراهيم درس زيبا زيستن را از مادري بهشتي آموخت. مادر، فطرت پاك كودك را به عشق امير كاروان كربلا پيوند داد.
تحصیلات
ابراهيم سرشار از كنجکاوي كودكانه پاي به دبستان نهاد. كودكي چابك كه در كنار جاليزهاي برنج درس سبز زيستن را ميآموخت. پس از پايان دوران ابتدايي قدم به مدرسة راهنمايي نهاد. وقتي كه دل در گرو عشق نهي، ميفهمي كه از آن خود نيستي. اوست كه تو را به سوي خود ميكشاند. او در جنون مقدسش نقش دلبري را در بيستون دلش حك كرد. وقتي شكوه عشق تجلي پيدا كرد، ابراهيم خود را در محفل عشاق خدا ديد. حوزه آغاز ماجرايي است كه او را به آسمانها ميرساند. طريق پرآشوب عشق، دستان نيازت را به ضريح پولادين حضرت فاطمه –سلام الله عليها- پيوند ميزد تا در سايه سار عشق بانوي كرامت، راه وادي سلوك را طي كني. وقتي ابرهه صفتان بر ارابههاي آهنين سوار شدند تا شقايقهاي سرخ را تصرف كنند، «ابراهيم» ابابيلوار محكم و استوار در برابر دشمن ايستاد. چندين بار به جبهه رفت و هر بار كه از جبهه باز ميگشت، غمي جانكاه بر دلش مينشست. وقتي ديد كه دوستانش سبكبال به آسمانها پر كشيدهاند و او مانده است، اين جا ماندن در زندان دنيا چقدر براي پرستويي كه عاشق پرواز است، سخت ميباشد.
مدیر سابق تالار آموزش خانواده
abdollah_esrafili@yahoo.com
شاد، پیروز و موفق باشید.
چهارشنبه 16 فروردین 1391 9:35 PM
تشکرات از این پست