o شاعر و نقاش مشهور انگليسي، ويليام بليك در قطعه شعري از منظومه «نغمههاي بيگناهي» كمال آدمي را چنين وصف كرده است:
جهاني را در سنگريزهاي ديدن،
و بهشتي را در يك گل وحشي مشاهده كردن،
و بينهايت را در كف دست نگه داشتن،
و ابديت را در لحظهاي دريافتن.
o از انديشههاي ابن عربي
- يكي از تجليات، اختلاف احوال است، كه به غير صورت معتقد جلوه ميكند و آنكه عارف به مراتب و مواطن تجليات نيست دچار انكار ميشود. پس بترس از رسوايي،آن زمان كه پرده به كنار رود و تحول در عقيده پيدا شود كه بدآنچه فكر بودي معترف شوي.
(التجليات الاهيه، ص221) منبع مجله ادبيات و فلسفه – ش91
- خود زا از لذات احوال نگه دار كه زهر كشنده است. علم، ترا به بندگي خدا ميكشاند و حال، ترا بر بندگان خدا برتري ميدهد. پس علم برتر است؛ مبادا آنرا از دست دهي.
- يحيي بن معاد ميگويد: چرا هر خدا جوي را با صورت مطلوبش وانميگذاري، آنچنان كه او نيز ترا به حال خود واگذاشته است، توبه كن.
- چه بسا كسي كه برزمين راه ميپويد و زمين لعنتش ميكند و چه بسا كه برخاك سجده مينمايد و خاك آن را نميپذيرد. چه بسا دعاكنندهاي كه كلامش از زبان تجاوز نميكند. بسا دوستدار خدا در كنشت. كليسا و بسا دشمن خدا در مسجد!
- كامل، ملزم نيست كه در هر چيز و در هر مرحله تمام باشد. انسان كامل دانايي، نادان ست و اتصاف به اضداد، صفت خدايي است.
- آنكه سرگردان است بر دور محور ميگردد و هرگز دور نميشود، اما آنكه راهي جسته، در حركت است و دور ميشود. ]پس متحير به يك معنا واصل است، اما سالك مقصد را دور ميپندازد[.
- بنياد طبيعت بر تقابل است و اين نتيجه تقابل اسماء است. هستي جز نوعي خروج از عادت نيست. ]هر پديدهاي غير از پديده ديگر است[.
- شفقت بر خلق خدا واجبتر از غيرت بر دين خدا است.
- اينكه ملاحظه ميشود انسان، حيوان را تسخير نموده، جنبه حيوانيت انسان است. انسان با جنبه انسانيتش انسان را تحت سلطه ميآورد.
تفاوت عقول در اصل فطرت
ماخذ: مثنوي معنوي مولوي- دفتر پنجم
زبان و ادب پارسي
تاريخ عرفان و عارفان ايراني