0

فرار از بدبيني و سوء‌‌ظن با كمك تو و من

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

فرار از بدبيني و سوء‌‌ظن با كمك تو و من

 

«تو با اين شيوه درس خواندن به هيچ جا نمي‌رسي.» 

«نمي‌دانم چرا بد مي‌آورم. مطمئنم كه بازهم موفق نمي‌شوم.» 

«دفعه قبل كه با رئيسم دعوا كردم و از كارم بيرون آمدم. اين دفعه هم اميدوار نيستم.» 

«تو من را دوست نداري، به من توجه نمي‌كني، تو با همه حرف مي‌زني و مي‌خندي اما با من نه!»

 

«اين بچه به تو و خانواده تو رفته، اصلا شبيه من نيست، حتي لجبازي‌هايش شبيه توست.»

و ...

شما آينده را چگونه مي‌بينيد؟ آينده براي شما چه رنگي است؟ روزهايتان چگونه مي‌گذرد؟ روزهاي شما چه رنگي هستند؟ سياه، سفيد، خاكستري يا ... فكر مي‌كنيد سال آينده زندگي شما در چه نقطه‌اي باشد؟ هيچ نقطه‌اي؟ تغيير نمي‌كند؟ به تغيير زندگي‌تان اميدي نداريد؟ چه گفتيد؟ هر روز بدتر از ديروز است؟

خيلي از ما كه به آينده بدبين هستيم و به ياس و نوميدي دچاريم، افراد خوشبين را ساده‌لوح مي‌دانيم كه بي‌جهت به هر چيزي دلخوش هستند. خوشبين‌ها هم معمولا افراد مايوس را مانع سرخوشي و اميد به آينده مي‌دانند و از اين كه ياس آنها دامنگيرشان شود، نگرانند، اما اين كه كدام‌يك براي زندگي مشترك و پيشرفت آن ضروري است، همه بر خوشبيني متفق‌القوليم؛ ولي با وجود علم بر اهميت خوشبيني، گاهي ناخواسته به آينده، به همديگر، به زندگي مشترك و داشته‌هايمان بدبين هستيم. چه بايد كرد؟

بعد از اين كه همسرم ورشكست شد، تصميم گرفتم تمام طلاهايم را بفروشم و از پدرم پول قرض كنم تا او كسب و كارش را ازنو شروع كند. ولي او ترسيده بود. هيچ اميدي نداشت. وقتي باهم صحبت مي‌كرديم از شكست مجدد و احتمال از دست دادن اعتبارمان حرف مي‌زد. هيچ معامله سنگيني را حاضر نبود انجام دهد. دست و دلش مي‌لرزيد. به همين دليل سال‌هاست زندگي ما هيچ پيشرفتي نداشته و به خاطر همين روحيه همسرم، نمي‌توانيم وضعيت زندگي‌مان را تغيير بدهيم.

بدبيني را روان‌شناسان نوعي بيماري و اختلال رواني تعريف مي‌كنند كه درجات مختلفي دارد. همه ما شايد در زمان‌ها و موقعيت‌هاي خاصي، نسبت به آينده يا افراد اطراف‌مان بدبين و مايوس باشيم، اما افراد بدبين به شكل يك بيماري داراي احساسات خاصي هستند كه گاه فرد اميدش را به زندگي از دست مي‌دهد. افراد بدبين نيمه خالي ليوان را مي‌بينند. با نگاه كردن به هر چيزي به دنبال پيدا كردن عيب و نقصي در آن هستند. زيبايي‌ها و نيكويي‌ها را نمي‌بينند يا از ديدن آن لذت نمي‌برند. بدبيني مي‌تواند فرد را به اختلالات شخصيتي دچار كند، به طوري كه در شناسايي موقعيت‌ها به دوگانگي روي بياورد و توان مهار موقعيتي را كه در آن قرارداد از كف بدهد.

«وقتي در تاكسي را مي‌بندم، اعتراض مي‌كند: خانم يواش‌تر، در خانه‌ات را هم همين‌طوري مي‌بندي؟ جوابش را نمي‌دهم، اما صحبت او ادامه دارد. الان يك در ماشين را عوض كنم، مي‌داني چقدر بايد پول بدهم؟ هفته پيش دو حلقه لاستيك انداختم زير اين زبان بسته، كمرم شكست. هر مسافري كه سوار و پياده مي‌شود، انگار نفرين خدا هستند. يك جاي ماشين لق مي‌زند. از صبح تا شب دنده عوض كن، دست آخر هم، شب بايد با دست خالي به خانه بروم. آخر اين چه زندگي است و ...»

اين آقاي راننده يا راننده‌هايي مانند اين آقا ـ كه در سطح شهر ما كم نيستند ـ نمونه بارز افراد بدبين و نااميد هستند كه احساسات منفي خود را دائم با ديگران تقسيم مي‌كنند.افراد بدبين تهي از اعتماد به نفس هستند. به گفته برخي روان‌شناسان و برگرفته از برخي كتاب‌هاي اين حوزه مطالعاتي، گاه شكست‌هاي پي در پي در عرصه خانوادگي، شغلي و روابط اجتماعي منجر به بروز بدبيني و ياس در افراد مي‌شود.

«ديگر به هيچ مردي نمي‌‌توانم اعتماد كنم. 5 سال پيش با يكي از دوستان برادرم ازدواج كردم. با اين كه پدرم قبل از عقد، تحقيقات مفصلي كرد و همه دوستان و فاميل و همسايه‌ها مهر تاييد به اخلاق و رفتار او زدند، اما او هيچ‌كدام از اين خوبي‌ها را نداشت. شب‌ها دير به خانه مي‌آمد و بعد از تولد فرزندم فهميدم با زن ديگري رابطه دارد. با وجود اين، يك سال ديگر دوام آوردم، اما او اصلاح نشد همچنان با آن زن رابطه داشت. شما جاي من بوديد، به مرد جماعت اعتماد مي‌كرديد؟!»

سوءظن، آتش در خرمن خانواده

 

بدبيني يا به قول قديمي‌ها بددلي وقتي از شكل اجتماعي به درون خانواده‌ها راه مي‌يابد، بسادگي قابل گذشت نيست. گفته مي‌شود بدبيني به لحاظ كميت در زنان بيشتر است، اما معمولا شدت بدبيني و خانمان براندازي آن ميان مردان شيوع بيشتري دارد. بدبيني معمولا تفسير غلط از رفتار ديگران و دامن زدن به سوءتفاهمات است. در اين شكل بدبيني يا سوءظن چنان در وجود زن يا مرد خانواده ريشه مي‌دواند كه نسبت به هم مشكوك هستند. فرد احساس مي‌كند آن رفتاري كه از همسر خود مي‌بيند واقعي نيست و با آن چيزي كه در پشت صحنه وجود دارد، متفاوت است.

گاهي بدبيني نسبت به همسر، با علاقه زياد به او توجيه مي‌شود. خيلي از مردان و زنان به بهانه علاقه، دائم همسر خود را چك‌ و در امور شخصي او دخالت مي‌كنند. در حد افراط تصور مي‌كنند كه رابطه آنان خالص نيست و پاي زن يا مرد ديگري در ميان است. در موارد ديگر، گاهي زنان بدبيني و سوءظن همسر را نشانه علاقه او و حتي غيرت و تعصب او مي‌دانند و حتي به آن مباهات مي‌كنند، در حالي كه تشديد سوءظن و تمجيد از صاحب آن اغلب يكي از دلايل اختلافات خانوادگي در سال‌هاي بعد و حتي جدايي همسران است.

خود و خانواده‌ را به معاشرت با افراد خوشبين و موفق عادت دهيم و با ديدن يك اشتباه به افراد خانواده‌‌مان بدبين نشويم

 

«3 سال قبل از همسرم جدا شدم، يعني خودم خواستم پيش از اين كه بچه‌دار شويم از هم طلاق بگيريم، چون حسي به من مي‌گفت زندگي ما دوام و بقايي ندارد.» او اضافه مي‌ كند: «سال‌‌هاي اول زندگي‌مان دائم به تلفن همراهم زنگ مي‌زد، كجايي؟ الان چه كار مي‌كني؟ با كي هستي؟ و ... من هم پيش دوستانم پز مي‌دادم كه شوهرم خيلي به من علاقه دارد. بعد كه درسم تمام شد و رفتم سركار، اين رفتارش ادامه داشت. من مهندس كامپيوتر بودم. سر جلسه، توي اتاق كار و هنگام ملاقات با ارباب رجوع و ... گاه و بيگاه به من زنگ مي‌زد و استنتاخ مي‌كرد. واقعا آزاردهنده بود. ديگر عشق و علاقه برايم معني نداشت. نوعي دخالت در كارم بود. انتظار داشت وقت خريد مانتو و كيف و كفش شخصي‌ام نظرش را بپرسم و طبق سليقه او لباس بپوشم. بدبين بود. وقتي به او اعتراض مي‌كردم مي‌گفت: من به تو بدبين نيستم، جنس مردها را خوب مي‌شناسم. همه اينها باعث شد خودم را خلاص كنم و از او جدا شوم...»

براساس ديدگاه‌هاي تخصصي روان‌شناسان، زمينه‌هاي فرهنگي و تاريخي بروز بدبيني، ياس و سوءظن را در افراد چنان تقويت مي‌كند كه خود آن افراد از بروز و ظهور آن بي‌خبرند. مثلا نحوه انتخاب همسر‌ نمي‌‌تواند بدبيني را تقويت كند. اگر كسي در شرايط سختگيرانه‌اي در خانواده‌اي با مايه‌هاي بدبيني بزرگ شود، معمولا اعتماد به نفس پايين‌تري دارد. افراد داراي والدين سختگير و با اعتماد به نفس پايين معمولا به اطرافيان بدبين‌ترند.

همچنين در خانواده‌هاي از هم پاشيده كه والدين باهم لجبازي مي‌كنند و سوءتفاهم‌ها در آن زياد است، فرزندان بيشتر به بدبيني گرفتارند. در بيشترين اين خانواده، دختران و پسران به جنس مخالف بدبين هستند و در معرض اطلاعات غلط از مردان و زنان قرار دارند و آن را به ساير افراد تسري مي‌بخشند.

چگونه خوشبين باشيم؟

 

دكتر وان داير، روان‌شناس مي‌گويد: «ما پيوسته به چيزي تبديل مي‌شويم كه به آن مي‌انديشيم.»

وقتي دائم همسرتان را در حالتي تصور كنيد كه به ديگري فكر مي‌كند يا ممكن است به شما خيانت كند، ناخواسته خود را در معرض افكار منفي قرار مي‌دهيد؛ افكاري كه بدبيني را به اطرافيان تشديد مي‌كند.

اين‌گونه افكار بازدارنده است و وقتي به ذهن خطور مي‌كند، بسرعت فضاي ذهن شما را اشغال مي‌كند.

اما خانواده‌هاي خوشبين، با وجود تفكر درباره گذشته و آينده، در زمان حال زندگي مي‌كنند و از آنچه دارند، راضي و خشنود هستند. از ديدگاه‌هاي درست و منطقي ديگران حتي اگر انتقادي باشد استقبال مي‌كنند و براي رد كردن نظر ديگران هم دليلي منطقي دارند.

همسران مثبت‌انديش از عبارات اميدبخش حتي در شرايط بحراني بيشتر استفاده مي‌كنند. آنها عادت دارند با مشكلات كنار بيايند و براي حل آنها به جاي ابراز عجز و ناتواني يا خود را بدشانس دانستن، با اجماع و مشورت باهم و افراد متخصص مسائل را حل مي‌كنند.نمود بيروني خانواده‌هاي خوشبين، بشاش بودن و سرزندگي است. دلخوشي‌هاي آنان كوچك اما پايدار است. در ارتباطات اجتماعي به هم و به فرزندان‌شان حسن ظن دارند. حتي فعاليت اجتماعي يكديگر را محترم مي‌شمارند و در ابراز عشق به هم كوتاهي نمي‌كنند. اين امر باعث مي‌شود زوج‌هاي مثبت‌انديش به هم اعتماد كنند و با هر فرد خارجي اين ارتباط متزلزل نشود.

چگونه بدبيني را از خانواده دور كنيم؟

 

«دوستان همسرم در بدبيني و سوءظن او بي‌تاثير نبودند، او به 3 نفر از دوستانش علاقه زيادي داشت كه از دوران دبيرستان باهم رفاقت داشتند، تا اين كه يكي از آنان از شوهرش جدا شد، از آن روز ارتباط او و همسرم بيشتر شد، آنها ساعت‌ها باهم حرف مي‌زدند و همسر من نقش سنگ صبور براي او داشت.

من با اين مساله مخالفتي نداشتم، حتي از اين كه او در پي حل مشكل عاطفي و منطقي با دوست قديمي‌اش است، خوشحال بودم. اما به نظرم مي‌رسيد به جاي اين كه همسر من نقش مشاور او را داشته باشد، آن خانم در ايجاد حس بدبيني به مردها در همسر من تاثير مهمي داشت. همسر من بتدريج بدبين شد و اين عبارات را بارها تكرار مي‌كرد كه همه شما مردها اين‌گونه هستيد، همه شما مردها مثل هم هستيد، هيچ‌كدام از شما مردها قدر زن‌ها را نمي‌دانيد، شما مردها، زن‌ها را براي آشپزي و كلفتي مي‌خواهيد و ... اين جملات آنقدر زياد شد كه من را از ادامه زندگي خسته كرد، چون او ديگر آن زن مثبت‌انديش سابق نبود.»

براساس كتاب‌هاي روان‌شناسي، براي جلوگيري از ايجاد بدبيني در خود و فرزندانمان، هرگز خودمان و اعضاي خانواده را با ديگران مقايسه نكنيم تا دچار بدبيني حاصل از مقايسه نشويم. به اصلاح درون بپردازيم و به خاطر يكسري اختلاف‌نظرها و تفاوت سليقه‌ها، بي‌درنگ نتيجه‌گيري نكنيم. براي نظرها و نگرش‌هاي افراد خانواده ارزش قائل شويم و با تشكيل جلسات خانوادگي درصدد رفع مشكلات و اختلاف نظرها برآييم.

سعي كنيم از معاشرت خود و افراد خانواده با افرادي كه در حسن نيت و صداقت آنها شك داريم، بپرهيزيم و اجازه ندهيم ديگران نوع نگاه‌ها را به محيط خانواده و شريك زندگي‌مان تغيير دهند.

با افراد موفق معاشرت كنيم، از قضاوت‌هاي بيجا درباره افراد خانواده بپرهيزيم و با ديدن يك اشتباه ساده ديدگاه‌مان را نسبت به افراد عوض نكنيم و فورا به اطرافيانمان بدبين نشويم.

ساعت‌ها نشستن مقابل تلويزيون و تنها ماندن و ارتباط با ديگران نداشتن، فضا را براي بدبين بودن‌ ما مساعد مي‌كند. اجازه ندهيم‌ اين پارامترها جايگزين فضاي صميمي و روابط درون خانواده ما شود. معمولا افراد به اين دليل در دوران سالمندي بدبين مي‌شوند كه احساس تنهايي مي‌كنند. با اعضاي سالمند فاميل بيشتر ارتباط برقرار كنيم. همچنين ارتباط كلامي خود را با افراد خانواده افزايش دهيم و موارد ابهامي را كه در ذهن ما به عملكرد اعضاي خانواده به وجود آمده است با گفت‌وگوي صحيح و توضيح خواستن از آنها برطرف كنيم. در قضاوت ديگران بيشتر از آن كه به تحليل‌هاي ذهني خود تكيه كنيم، به واقعيت‌هاي عيني و خارجي توجه كنيد و همواره به يافته‌هاي ذهني خودمان شك كنيم به جاي اين كه به اطرافيانمان مشكوك باشيم.

نتايج پژوهش‌ها چه مي‌گويد

 

براساس نتايج پژوهشي در شهريور سال 87 ‌ با موضوع بررسي رابطه كارايي خانواده با خوشبيني و سلامت روان در جمع برخي پسران دانشجو، بين كارايي خانواده و خوشبيني و بين كارايي خانواده و سلامت‌ رواني، بين خوشبيني و سلامت روان و بين كارايي خانواده و افسردگي در اعضاي خانواده رابطه مثبت و معناداري وجود دارد.

نتايج اين پژوهش‌ها نشان داد‌خوشبيني و ابتلا به اضطراب و افسردگي رابطه معنادار و منفي دارند، يعني با افزايش يكي، ميزان ديگري كاهش مي‌يابد و به عكس و در نهايت بين بدبيني و اختلال در كاركرد اجتماعي رابطه مستقيم وجود دارد.

مثبت‌بين باشيم نه دهن‌بين

 

«وقتي قرار بود در آزمون سراسري دانشگاه شركت كنم مادرم دوست داشت، پزشك شوم و پدرم اصرار داشت در شغلي نان و آب‌دار ادامه تحصيل بدهم مثل مهندسي عمران. بعد از مدتي مادرم و پدرم با اين كه مي‌گفتند ما مطمئن هستيم تو در آزمون امسال قبول مي‌شوي، از من خواستند وكيل شوم و پدرم هم اصرار داشت چون پسرعمويم داروسازي قبول شده من هم اين رشته را انتخاب كنم. خلاصه اين كه با هر ميهماني و جمع خانوادگي، آنها از من مي‌خواستند رشته‌اي قبول شوم كه آنان مي‌خواهند. اين وضعيت واقعا خسته‌كننده بود.»

مثبت ديدن رويدادها و افراد با ساده‌لوحي و دهن‌بيني متفاوت است. بسياري از ما تا آنجا در مثبت‌انديشي افراط مي‌كنيم كه اعتماد مفرط به هر شخصي و در هر كاري منجر به خسران و ضرر به ما مي‌شود. منظور از خوشبيني، اعتماد كامل به تمام اطرافيان نيست، بلكه پرهيز از هجمه شكست و سوءظن و اميد به آينده براي داشتن زندگي راحت‌تر است.

خانمي كه از بيماري افراط در بدبيني به ديگران رنج مي‌برد و به خاطر همين مشكل اميد به آينده را از دست داده و در پي آن سيستم دفاعي و عصبي بدنش بشدت ضعيف شده در مطب يك روانپزشك از شيوه‌هاي درماني خود مي‌گويد. او توضيح مي‌دهد كه پزشكش به او القا مي‌كند تا نسبت به خودش احساس خوبي داشته و اول از همه خودش را دوست بدارد تا اعتماد به نفس‌اش تقويت شود. سپس ليستي از صفات مثبت خود تهيه كند و هر روز به آنها نگاه كند و به خودش افتخار كند كه مثلا بيني كوچكي دارد، چشمان بينايي دارد، وزنش متعادل است، راستگوست، از غيبت متنفر است و...

فهرستي از افكار منفي خود را در طول روز تهيه و معادل مثبت هر يك را بنويسد و در جهت آن بكوشد. از عبارات اميدواركننده بيشتر استفاده كند. موسيقي شاد گوش كند و به ظاهرش برسد. به خيالپردازي روي خوش نشان دهد. خيلي وقت‌ها لازم است براي تقويت خوشبيني به خيال‌هايمان پناه ببريم. اعتقادات مذهبي‌اش را تقويت كند. با اين عبارات كه خدا كه به ما توجه نمي‌كند، من بدشانس هستم و... به‌ بدبيني در درون خود سيگنال مثبت 
نفرستد.

خيلي وقت‌ها شنيدن برخي جملات براي ما آنقدر تكراري شده كه شنيدن آن ما را متاثر نمي‌كند، «خواستن توانستن است» يكي از آنهاست. واقعيت اين است كه پشت اين جمله، فلسفه عميق مثبت‌انديشي نهفته است. كسي كه روشن‌بين است بيش از ديگران به اهدافش مي‌رسد. افراد خوشبين قادرند شرايط و افراد را بهتر بشناسند و كمتر خود را درگير پيشداوري‌هاي از قبل تعيين شده مي‌كنند. شناسايي موقعيت‌ها به درك عميقي مي‌انجامد كه افراد را به كسب هدف در كمترين زمان نايل مي‌كند. خوشبيني را قبل از تشكيل خانواده به خود و دوستانمان عادت دهيم تا پس از ازدواج بتوانيم افراد خانواده‌مان را از آن بهره‌مند كنيم.

كتايون مصري

چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا  2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا  3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا  4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا

پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com

تالارهای تحت مدیریت :

مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه

 

دوشنبه 14 فروردین 1391  9:51 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها