۱ ـ ابن عمر: هرگاه پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله در سفر شتاب مى کرد ، یا کارى بر او دشوار مى آمد، نماز مغرب و عشاء را با هم مى خواند[۱].
۲ ـ حلبى از امام صادق علیه السّلام : هرگاه پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله در سفر بود یا نیازى او را وادار مى کرد، نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم مى خواند. و امام صادق افزود: عیبى ندارد که نماز عشاء آخر را در سفر زودتر و پیش از آنکه شفق ناپدید شود، بخوانى.
۳ ـ امام علىّ علیه السّلام : پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله در شبهاى بارانى ، نماز مغرب و عشاء را با هم مى خواند، این کار را بارها انجام داد.
۴ ـ معاذ بن جبل: همانا پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله در سال (غزوه) تبوک، نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم خواند.
۵ ـ ابن عباس: پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله در مدینه، نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم مى خواند، بى آنکه وحشتى در کار باشد و یا باران بیاید.
۶ ـ امام صادق علیه السّلام : پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله هنگام زوال خورشید (ظهر) نماز ظهر و عصر را با مردم و به جماعت خواند، بى آنکه دلیل خاصى باشد و پیش از فرو رفتن شفق ، نماز مغرب و عشاء را با مردم و به جماعت خواند ، بى آنکه دلیل خاصى باشد . پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله این کار را تنها براى آن کرد که وقت (نمازها) بر امتش فراخ باشد[۲].
۷ ـ امام باقر علیه السّلام : همانا پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله نماز ظهر و عصر را با هم و با یک اذان و دو اقامه خواند و نماز مغرب و عشاء را نیز با هم و با یک اذان و دو اقامه خواند.
۸ ـ عبدالملک قمى از امام صادق علیه السّلام : گفتم: دو نماز را با هم بى آنکه علتى در کار باشد بخوانم؟ فرمود: پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله این را انجام داد و مى خواست بر امتش سبک گرداند.
۹ ـ عبدالله بن سنان: شبى بارانى، در مسجد پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله به نماز مغرب حاضر شدم . نزدیک به شفق نداى اذان دردادند و اقامه را گفته، نماز مغرب را خواندند و سپس به مردم مهلت دادند تا دو رکعت نماز بگزارند . سپس منادى در جایگاهش در مسجد ایستاد و اقامه نماز را گفت ونماز عشاء را خواندند و به خانه هایشان رفتند و من این را از امام صادق علیه السّلام پرسیدم. امام فرمود: بلى، پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله اینگونه کرد.
۱۰ ـ فضیل بن یسار: علىّ بن الحسین ـ درودهاى خداوند بر آن دو باد ـ فرمان مى داد کودکان نماز عشاء را با نماز مغرب بخوانند و مى فرمود: این بهتر از آن است که به خواب روند[۳].
۱۱ ـ امام صادق علیه السّلام : همانا فرمان مى دهیم کودکان تا هنگامى که هنوز وضو دارند و سرگرم چیزى نشده اند، نماز عصر را با ظهر و نماز عشاء آخر را با نماز مغرب بخوانند[۴].
۱۲ ـ صفوان جمّال: امام صادق علیه السّلام هنگام زوال خورشید (ظهر) نماز ظهر و عصر را با یک اذان و دو اقامه، با ما خواند و فرمود: من کار دارم، شما نمازهاى نافله را بخوانید.
۱۳ ـ امام علىّ علیه السّلام : با هم خواندن دو نماز، بر روزى مى افزاید.
۱۴ ـ عبدالله بن سنان از امام صادق علیه السّلام : همانا پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله در سفر، نماز مغرب و عشاء و ظهر و عصر را با هم مى خواند و این را تنها هنگامى که عجله داشت، انجام مى داد .
[امام صادق علیه السّلام ] فرمود: جدا خواندن آن دو، بهتر است.
۱۵ ـ معبد[۵] بن میسره: به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: انسان مى تواند هنگامى که خورشید زوالش را در طول روز آغاز مى کند، نماز ظهر و عصر را با هم بخواند؟ فرمود: بلى ، ولى دوست ندارم آن را، هر روز انجام دهد.
بیان:
علامه مجلسى ـ رضوان الله تعالى علیه ـ مى گوید: بدان ، که آنچه از روایات به دست مى آید این است که نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را از هم جدا خواندن بهتر از با هم خواندن است. و پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله گاه به جهت آشکار کردن آن و تخفیف بر امت، با هم مى خواند و براى کودکان و مانند آنان همچون بیماران و گرفتاران اجازه داد، امّا از هم جدا خواندن ، به وسیله نماز نافله خواندن در میان آن دو نیز تحقق مى یابد و بیش از این ، لازم نیست. رواست که در آغاز وقت، نافله (ظهر) بخواند سپس ظهر و پس از آن نافله عصر و نماز عصر را بخواند و این کار موجب به تأخیر انداختن دو نماز واجب «ظهر و عصر» و نافله هاى آن دو نمى شود و قراردادن یک ذراع و دو ذراع براى وقت ظهر و عصر به این جهت بوده است که وقت فضیلت آن دو فراخ گردد و نافله خواندن، موجب تأخیر نماز واجب از وقت فضیلتش نشود و از این رو خواندن نماز ظهر و عصر پیش از رسیدن سایه به یک ذراع و دو ذراع اشکالى ندارد، بلکه از برخى روایات به دست مى آید که این بهتر است و در روایت رجاء بن ابى الضحّاک آمده است که امام رضا علیه السّلام میان نماز ظهر و عصر جز با نافله و ذکر و دعا، فاصله نمى داد ولى نماز عشاء را تا نزدیک به یک سوّم از شب، به تأخیر مى انداخت . و روایاتى که با هم خواندن نمازها را سبب افزونى روزى مى خوانند ، شاید اینگونه با هم خواندن را مى گویند که دو نماز واجب را همراه با نافله هایشان، یکجا بیاورد . سپس به بازار رود تا موجب پراکنده شدن مشتریان و طرف داد و ستدش نشود، یا با هم خواندن را براى کسى روا دانسته اند که به خاطر عذرى، وضعیتش ایجاب مى کند نافله را نخواند، به دلیل روایتى که کلینى از عباس ناقد با سندى مجهول نقل کرده است. او مى گوید: هر چه در دستم بود پراکنده شد و طرفهاى داد و ستدم رفتند . پس این مطلب را به ابو محمّد علیه السّلام گفتم، به من فرمود: نماز ظهر و عصر را با هم بخوان، آنچه دوست دارى، مى بینى.
و با سندى که در آن ابهام و جهل است ، از محمّد بن حکیم روایت شده که گفت: شنیدم ابوالحسن علیه السّلام مى گوید: با هم خواندن دو نماز در آنجاست که میان آن دو، کار مستحبّى نباشد. پس اگر میان آن دو، مستحبى باشد، با هم خواندن صدق نمى کند.
________________________________________
(۱) عبارت «کارى بر او دشوار مى آمد» فقط در منبع نخست موجود است.
(۲) در تهذیب ، حدیث را تا «به جماعت خواند بى آنکه دلیل خاصى داشته باشد» نقل کرده است.
(۳) در دعائم الاسلام چنین آمده است: «این موضوع به حضرت گفته شد. پس فرمود: آن برایشان سبکتر است و زودتر انجامش مى دهند، آن را تباه نمى کنند و به چیزى سرگرم نشده و نمى خوابند».
(۴) در قرب الاسناد ، چنین آمده است: «از امام صادق از پدرش: او فرمان مى داد کودکان ...».
(۵) گویى همانگونه که در حاشیه «تهذیب» آمده است ، «معبد» اشتباه و «معاویه» درست باشد.
منبع:موسسه جهاني سبطين