درختی به مردی گفت : ریشه های من در اعماق خاک سرخند، و من به تو میوه می دهم .
مرد به درخت گفت: چقدر ما به یکدیگر شباهت داریم . ریشه های من نیز در اعماق خاک سرخند .
خاک سرخ به تو قدرت می دهد تا به من میوه عطا کنی، و به من می آموزد تا با سپاس و امتنان عطایت را بپذیرم .
آیا روزی فرا خواهد رسید که طبیعت، آموزگار انسان، بشریت، کتابش و زندگی، مدرسه اش باشد؟
آیا آن روز فرا خواهد رسید؟
ما در این باره چیزی نمی دانیم، اما ضرورتی را احساس می کنیم که همواره ما را به سمت رشدی معنوی سوق می دهد . رشد معنوی، فهم زیبایی آفرینش است با مهری که در دل داریم، و افشاندن بذر سعادت و نیکبختی است با عشقی که به زیبایی داریم .
جبران خلیل جبران
طبیعت (مادر)
طبیعت، دستان پذیرای خویش را به سوی ما دراز می کند و ما را فرا می خواند تا از زیبایی اش بهره مند شویم . اما ما از سکوتش می هراسیم و به هیاهوی شهرها می گریزیم .
در طبیعت، همه چیز از مادر حکایت می کند. خورشید، مادر زمین است، با نور و گرما به او شیر می دهد و شبانگاهان هیچ گاه فرزندش را ترک نمی گوید، مگر آن که او را با لالایی دریا و سرود پرندگان و زمزمه ی نرم جویبار خوابانده باشد. زمین، مادر درختان و گل هاست . به دنیاشان می آورد، پرورششان می دهد و آنگاه از شیرشان می گیرد . درختان و گل ها نیز مادران مهربان میوه ها و دانه های دلبندشان هستند . مادر این نمونه ی ازلی همه ی وجود، روحی جاودانه و سرشار از زیبایی و عشق است .
"از سخنان جبران خلیل جبران"
طبیعت خیلی چیزها برای یاد دادن به ما دارد کافی ست که به آن توجه و دقت کنم و قصدمان شناخت آن و یادگیری از آن باشد .
منبع:موسسه جهاني سبطين