به گزارش فارس، اندیشکده «استراتفور» در گزارشی به بررسی انتخابات ریاست جمهروی یمن پرداخته و مینویسد: یمن هفته گذشته انتخابات ریاست جمهوری خود را برگزار کرد و رئیس جمهور «علی عبدالله» صالح «ظاهراً عنوان ریاست جمهوری خود را کنار گذاشت. احتمالاً در بیشتر رسانهها از صالح با عنوان چهارمین رهبر عرب که به واسطه انقلابهای عربی از قدرت برکنار و محروم شده نام برده خواهد شد، اما در حقیقت این گذار سیاسی بسیار پیچیدهتر است.»
* یمن اکنون در حال تجربه همه چیز هست الا تغییر حکومت
یمن اکنون در حال تجربه همه چیز هست الا تغییر حکومت. اگرچه «صالح» در حال حاضر ریاست جمهوری را از دست داد اما پسر و برادرزادگانش بر دستگاه نظامی و امنیتی مسلطند و سایر خویشاوندانش بدون هیچ تغییری در پستهای بالای سیاسی و تجاری باقی میمانند. حتی خود «صالح» هم از صحنه سیاسی بیرون نمیرود؛ وی بعد از انتخابات رئیس حزب کنگره عمومی مردم خواهد بود که بر مجلس یمن مسلط است. این که وی تلاش خواهد کرد بعداً به ریاست جمهوری بازگردد را کسی نمیداند. در حال حاضر «عبد ربه منصور هادی»، معاون «صالح» جای وی را گرفت. «هادی» نقشی مشابه یک میانجی را بین «صالح» و حزب مخالف وی بر عهده داشته است اما خود از پایگاه سیاسی متعلق به خود بهره نمیبرد که بتواند در برابر هر کدام از دو طرف منازعه قدرت مقاومت کرده یا بر آنها مسلط شود.
* مخالفان خانواده «صالح» برای تسلیم در برابر ایده تغییر حکومت آماده نیستند
مخالفان خانواده «صالح» برای تسلیم در برابر ایده تغییر حکومت آماده نیستند. در رأس اتهام علیه خاندان «صالح»، «سرتیپ ژنرال علی محسن»، فرمانده اولین لشکر مسلح؛ «حمید الاحمر»، یکی از رهبران حزب بزرگ مخالف به نام «اصلاح» و از سرمایهداران معروف یمنی، و «شیخ صادق الاحمر»، برادر «حمید» و سرکرده «حاشد»، که بزرگترین کنفدراسیون قبیلهای یمن و متعلق به خود «صالح» است، قرار دارند.
* ائتلاف مخالفان «صالح» سال گذشته مقاومتی سخت را علیه صالح آغاز کردند
این ائتلاف مخالف در سال گذشته، از طریق قدرت ترکیبی نظامی، قبیلهای، سیاسی و اقتصادی، مقاومتی سخت را علیه حزب «صالح» طرح و ابراز کرد. «محسن» و برادران الاحمر هزاران نفر را به خیابانها آوردند تا علیه حکومت اعتراض کنند، تعداد قابل ملاحظهای از سربازان یمنی را به ترک و رویگردانی از نیروهای حکومت تشویق کردند و قویاً در معرض این اتهام قرار دارند که در ژوئن گذشته قصد ترور «صالح» را داشتند. اخیراً آنها موجبات ایجاد و تحریک شورشی علیه سرگرد «ژنرال محمد صالح»، فرمانده نیروی هوایی و برادر ناتنی «صالح»، را فراهم آوردند.
* علت پایداری قدرت «صالح» ترس آمریکا و عربستان از جایگزینی وی است
با این حال این تلاشها کافی نبوده است. علت پایداری قدرت «صالح» در ترس از جایگزینی وی نهفته است. آمریکا و عربستان سعودی از این درک وسیع و متقابل برخوردارند که تلاش برای از بین بردن تدریجی حکومت ارزش مشکلاتی که ایجاد خواهد کرد را ندارد. آمریکا مخصوصاً از تصور این که «محسن» – که شخصیت محبوبی در بین گارد قدیمی اسلامگرای یمن در دستگاه نظامی و اطلاعاتی است – در همکاری ضد تروریسم یمن با آمریکا تجدید نظر کرده و بدین وسیله احتمالاً موجب شکست یک دهه سرمایه گذاری آمریکا برای آموزش «گارد جدید» مهربانتر با آمریکا تحت رهبری پسران و برادرزادگان «صالح» شود. به زبان ساده میتوان اینطور گفت که نه آمریکا و نه عربستان سعودی هیچ کدام مایل نیست موجب سقوط یک دولت ضعیف از نظر اقتصادی شوند که مکان جهادگران است و فقط با یک مرز از پادشاهی عربستان جدا شده است.
* جنگ بین خاندان «صالح» و مخالفانشان برای مدت زمانی طولانی ادامه خواهد داشت
بدین ترتیب آمریکا نیاز دارد که درباره گذار سیاسی یمن اغراق کند. «جان برنان»، معاون مشاور امنیتی ملی آمریکا، نامهای از طرف رئیس جمهور «باراک اوباما»، به «هادی» تحویل داد که در آن نوشته بود یمن «الگویی برای وقوع یک گذار سیاسی آرام در میانه است». اینکه آیا چند ماه گذشته در یمن را دقیقاً میتوان «گذار آرام» نامید یا نه جای سؤال دارد. علاوه بر این جنگ بین خاندان «صالح» و مخالفانشان را از طریق صندوق آرا نمیتوان خاتمه داد و قطعاً برای مدت زمانی طولانی ادامه خواهد داشت. حزب مخالف همچنان سعی خواهد کرد تعداد بیشتری از اعضا خانواده «صالح» را از حکومت دور و اخراج کند و حزب «صالح» سعی خواهد کرد، مثلاً آنطور که گفته میشود از طریق بازسازی نیروهای مسلح، حتی بیش از زمان حال خود را مستحکم و تثبیت کند.
* آمریکا دلایل زیادی دارد که امیدوار باشد و وانمود کند که جنگ در یمن تمام شده است
جنگ در یمن تمام نشده اما آمریکا دلایل زیادی دارد که امیدوار باشد و وانمود کند که این جنگ تمام شده است. در عین حال آمریکا از طریق تلاش برای طولانی کردن بحران برای «بشار الاسد»، رییس جمهور سوریه، به عنوان اهرمی برای تضعیف ایران یک ضرورت راهبردی را دنبال میکند؛ و به نظر میرسد که آمریکا در مصر درگیر مبارزه بین ضرورت ایدئولوژیکی (و مردمی) تشویق به یک گذار دموکراتیک آزاد و عادلانه و ضرورت راهبردی اساسی خود برای حمایت از حکومتی نظامی - که نظم را حفظ کند، اقتدار سیاسی اسلامگراها را کاهش دهد و از پیمان صلح مصر با اسرائیل حفاظت کند - است. روایت «انقلابهای عربی» اغلب تفاوت اهداف ایدئولوژیکی و راهبردی آمریکا را نامشخص کرده است. در مورد یمن مسائل شفافترند.
انتهای پیام/100541/ج.ص