حالت امام در نماز
و كان على (عليه السلام ) اذا حضر وقت الصلوة يتململ و يترلزل . فيقال له : ما لك يا اميرالمؤ منين ؟ فيقول : جاء وقت امانة عرضها الله على السموات و الارض و الجبال فابين ان يحملنها و اشفقن منها.
(محبة البيضاء ج 1 ص 378)
چون وقت نماز فرا مى رسيد، على (عليه السلام ) به خود مى پيچيد و مى لرزيد. به او مى گفتند: يا اميرالمؤ منين ! تو را چه شده است ؟ مى فرمود: وقت اداى امانتى رسيده است كه خداوند آن را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرد و آنها از قبول آن ابا كردند و از آن بيمناك شدند.
بيرون آوردن تير از پاى على عليه السلام درحال نماز
ينسب الى مولانا اميرالمؤ منين (عليه السلام ) آنه وقع رجله نصل ، فلم يكن من اخراجه . فقالت فاطمة (عليه السلام ) اخر جوه فى حال صلوته ، فانه لا يحس بما يجرى عليه حينئذ. فاخرج و هو (عليه السلام ) صلوته .
(محجة البيضاء ج 1 ص 397)
در مورد حضرت على (عليه السلام ) آمده است كه در يكى از جنگ ها تيرى به پاى آن حضرت فرو رفته بود و بيرون آوردن آن ممكن نمى شد. فاطمه (عليه السلام ) فرمود: آن را در حال نماز از پايش بيرون آوريد؛ زيرا در آن حال ، آنچه را بر او مى گذرد، احساس نمى كند. بر اساس سفارش فاطمه (عليه السلام ) هنگامى كه امام مشغول نماز بود، تير را از پايش ب 2 يرون كشيدند.
ملاى جامى اين ماجرا را به نظم در آورده و مى گويد:
شير خدا شاه ولايت على
صيقلى شرك خفى و جلى
روز احد چون صف هيجا گرفت
تير مخالف بتنش جا گرفت
غنچه پيكان بگل او نهفت
صد گل محنت زگل او شكفت
روى عبادت سوى محراب كرد
پشت به درد سر اصحاب كرد
خنجر الماس چوبنداختند
چاك بتن چون گلش انداختند
صورت حالش چو نمودند باز
گفت كه سوگند به داناى راز
كز الم تيغ ندارم خبر
گر چه زمن نيست خبردارتر