سردار رشید اسلام، حاج حسین خرازی در چنین روزی از سال ۱۳۶۵ هجری شمسی به شهادت رسید.
سردار رشید اسلام و پرچمدار جهاد و شهادت، حاج حسین خرازی در محرمالحرام ۱۳۳۶ش در اصفهان زاده شد. حسین پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی درحالیکه تجربهی دوران سربازی قبل از انقلاب را بههمراه داشت به جمع پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و در سایهی تدین، پشتکار و اخلاص خویش، کار در حوزهی دفاع نظامی از انقلاب را از پایینترین رده یعنی نگهبانی و سپس پذیرفتن مسئولیت اسلحهخانه آغاز کرد.
حضور در صحنهی نبردهای گنبد، نخستین گام جدی حسین خرازی بود که در بهمن و اسفندماه ۱۳۵۸ش انجام گرفت و سپس با شدت گرفتن بحران کردستان به سنندج، پاوه و دیگر شهرهای غرب کشور هجرت کرد. او در سنندج اقدام به تشکیل گردان ضربت کرد که بهعنوان تنها نیروی واکنش سریع در منطقه توانست نقش مؤثری ایفا کند.
با شروع تجاوز رژیم بعثی عراق در ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ش که به تصرف بخش وسیعی از جنوب و غرب کشور توسط متجاوزین انجامید، همراه با یاران خود در گردان ضربت به دارخوین رفت و جبههی مستقل و فعالی را در شمال آبادان فرماندهی کرد که عملیات فرماندهی کل قوا در ۲۱ خردادماه ۱۳۶۰ش، اوج این مرحله از زندگی پرافتخار حسین است.
وی پس از عملیات ثامنالائمه (ع) که به آزادسازی آبادان از محاصره انجامید، مأموریت یافت تا با استفاده و سازماندهی نیروهای جبههی دارخوین، تیپ ۱۴ امام حسین (ع) را تشکیل دهد. پس از آن و در مدتی حدود یک سال، تیپ تحت فرماندهیاش توانست با اجرای مهمترین عملیات و پذیرش حساسترین و سختترین مانورها، سلسله عملیات طریقالقدس، علی بن ابیطالب (ع) در منطقهی چزابه، فتحالمبین و بیتالمقدس و پس از آن عملیات برونمرزی رمضان را انجام دهد. در این زمان، حسین بیش از آنکه برای مردم ایران شناخته شده باشد، ناماش لرزه بر اندام فرماندهان ارتش صدام میانداخت.
پس از عملیات رمضان، حسین به فرماندهی قرارگاه فتح یا سپاه سوم صاحبالزمان (عج) انتخاب شد که چند لشکر از جمله لشکرهای ۸ نجف اشرف، ۱۴ امام حسین (ع)، ۲۵ کربلا و ۴۴ قمر بنیهاشم را تحت امر خود داشت. در این مقطع، حسین خرازی نقش یک ژنرال جوان را در هدایت عملیات محرم، والفجر مقدماتی و والفجر ۱ ایفا کرد و سپس به لشکر امام حسین (ع) بازگشت و تا لحظهی شهادت در این سمت باقی ماند. در این برهه، حسین که از پرتجربهترین و مورد اعتمادترین فرماندهان عملیاتی جنگ بود؛ سلسله عملیات والفجر ۴، خیبر، بدر، والفجر ۸، کربلای ۳، کربلای ۴ و کربلای ۵ را با روحیهای شهادتطلبانه و همچنان خطشکن انجام داد.
در عملیات کربلای ۵، سپاه به پیشرویهای خود تا آنجا ادامه داد که توانست منطقهی شمارهی یک دیدهبانی لشکر ۱۱ عراق را فتح کند و این مسئله باعث شد صدام دستورالعمل جدیدی را صادر کند و آن چیزی نبود جز دستور استفاده از سلاح شیمیایی. پس از این دستور صدام، عراقیها بهصورت نامحدود از سلاحهای شیمیایی استفاده کردند و چیزی جز جلوگیری از رسیدن ایران به بصره برایشان اهمیت نداشت.
سرانجام، زندگی پرافتخار حسین خرازی در سختترین عملیات رزمندگان اسلام علیه ظلم و تمام کفر، یعنی کربلای ۵ به اوج خود رسید و درحالیکه قبل از آن و در سال ۱۳۶۳ش، طی عملیات خیبر در منطقهی طلائیه دست راست خود را تقدیم اسلام کرده بود و غم شهادت بیش از ۱۰ هزار نفر از یاران خود را در سینه داشت، در شرایطی که عملیات، پیروزمندانه به پایان میرسید؛ در ظهر روز جمعه هشتم اسفندماه سال ۱۳۶۵ هجری شمسی به شهادت رسید.
در جریان شهادت شهید خرازی، رادیو و تلویزیون عراق برنامههای عادی خود را قطع و برنامهای مناسب جشن و پایکوبی پخش کرد. این خبر بیش از همه باعث خوشحالی ماهر عبدالرشید فرماندهی لشکر ۷ زرهی عراق شد، چرا که نبرد این دو فرمانده در عملیاتهای مختلف بسیار سخت بود و همیشه حسین خرازی مقتدرانه پیروز میشد.