نطق تاریخی مدرس علیه رضاخان
نطق تاریخی شهید مدرس علیه رضاخان در چنین روزی از سال ۱۳۴۳ هجری قمری ایراد گردید.
شهید آیتالله سیدحسن مدرس در سال ۱۲۸۷ق قدم به عرصه هستی گذارد. او تحصیل خود را در علوم دینی در اصفهان، سامرا و نجف در محضر بزرگانی چون آیتالله میرزای شیرازی صاحب فتوای تحریم تنباکو و... تا درجه اجتهاد ادامه داد؛ آنگاه به اصفهان مراجعت کرده و مشغول تدریس فقه و اصول شد.
وی در جریانات مربوط به نهضت مشروطه، به سمت سیاست روی آورد. مرحوم مدرس در این باره گفته است: «بعد از مراجعت از عتبات، در اصفهان فقط از امورات اجتماعیه، مباحثه و تدریس اختیار کرده بودم، تا زمان انقلاب استبداد به مشروطه، مجبوراً اوضاع دیگری پیش آمد.» فعالیت سیاسی او با عضویت در انجمن ایالتی اصفهان آغاز میشود و با انتخابش بهعنوان یکی از پنج تن علمای منتخب، برای دوره دوم قانونگذاری مجلس، در تاریخ ۱۲۸۹ش، چهره سیاسی وی شناختهتر میشود.
مدرس در این مجلس نقش خود را بهخوبی ایفا کرد. وی در دوره سوم نیز از طرف مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد؛ ولی این مجلس بهعلت فشار خارجی و آغاز جنگ اول جهانی یک سال بیشتر دوم نیاورد. مدرس از چهرههای سرشناس کمیته دفاع ملی بود که در جهت جلوگیری از پیشرفت نیروهای روسیه تزاری به سمت پایتخت، به قم مهاجرت کردند. او سپس عازم اصفهان، کرمانشاه، عراق، ترکیه و سوریه گردید و پس از دو سال به ایران بازگشت.
با امضای قرارداد ۱۹۱۹م وثوقالدوله، مدرس به مخالفت برخاست و با این قرارداد ننگین بهشدت مخالفت کرد و اجازه نداد ایران بین اجانب تقسیم شود. پس از کودتای رضاخان و سیدضیاءالدین طباطبایی در سوم اسفندماه ۱۲۹۹ش، مدرس همراه بسیاری از ملیون و مبارزان دستگیر شد و تا پایان عمر کابینه سیاه سیدضیاءالدین طباطبایی در قزوین زندانی بود. پس از آزادی، به نمایندگی مردم تهران در مجلس چهارم انتخاب شد و بهعنوان نایب رئیس مجلس و رهبری اکثریت مجلس برگزیده شد.
دوره پنجم مجلس در سال ۱۳۰۲ش افتتاح شد و در این دوران پراهمیت تاریخ مشروطه که با تغییر سلسله قاجاریه و روی کار آمدن رضاخان همراه بود، مدرس رهبری اقلیت مجلس را بر عهده داشت. رضاخان که بهدنبال حذف قاجار و حاکمیت خود بود، طرح جمهوری را مطرح کرد اما وجود مدرس و رفقای او در مجلس که فراکسیون اقلیت را تشکیل میدادند، مانع از به سرانجام رسیدن طرح جمهوری رضاخانی گردید.
قرار بود که گروه اقلیت مجلس پنجم، رضاخان را بهخاطر سوءسیاست داخلی و خارجی، قیام و اقدام علیه قانون اساسی و حکومت مشروطه و توهین به مجلس شورای ملی و نیز تحویل ندادن اموال توقیف شده از محکومان به خزانه دولت استیضاح کند. در صبح روز استیضاح، شهید سیدحسن مدرس و اعضای اقلیت مجلس، بیرون از ساختمان مجلس، مورد ضرب و شتم اوباش طرفدار سردارسپه قرار گرفتند.
استیضاحکنندگان در اعتراض به این اقدام، در جلسه بعدازظهر که طرح استیضاح بررسی شد، شرکت نکردند و درنتیجه، دولت سردارسپه، رأی اعتماد گرفت. از طرفی سردارسپه نیز برای همسو نگاه داشتن گروههای درون مجلس، با سران هریک بهطور محرمانه زد و بند کرده و برای اجرای برنامه آنان، قول مساعد داده بود.
مدرس که این جریان را مشاهده میکرد، قصد داشت که رابطه ننگین مجلسیان و سردارسپه را به هم بزند و رضاخان را از اکثریت بیاندازد. بنابراین در روز چهارم ربیعالثانی سال ۱۳۴۳ هجری قمری (مطابق با دهم آبانماه ۱۳۰۳ش) نطق مفصل و تاریخی خود را بیان میکند.
مدرس در این نطق، از وضع ناگوار کشور صبحت میکند. از حکومت مشروطه و استفادهای که ملت باید از آن ببرد، سخن میگوید. از حکومت سردارسپه و فشارهای غیرقانونی او مینالد و به نمایندگان تذکر میدهد که اگر بیش از این بخواهند از چنین حکومتی طرفداری و دفاع نمایند، نهتنها به کشور صدماتی وارد میشود، بلکه خود آنها، زودتر در معرض خطر قرار خواهند گرفت.
رضاخان، سرانجام توانست با فریب و نیرنگ، مقدمات تصویب انقراض قاجاریه را فراهم کند و در تاریخ ۹ آبانماه ۱۳۰۴ش این کار را عملی کرد و خود به پادشاهی ایران رسید. رضاخان در طی برگزاری انتخابات مجلس هفتم، اجازه نداد مدرس به مجلس راه یابد و ابتدا مدتی او را خانهنشین کرد و سپس در ۱۶ مهرماه ۱۳۰۷ش مدرس را دستگیر و به دامغان و مشهد و سپس به خواف تبعید کرد.
مدرس ۷ سال در خواف توسط مأموران تحت نظر بود و در ۲۲ مهرماه ۱۳۱۶ش از خواف به کاشمر منتقل شد. در این زمان، رضاخان دستور قتل مدرس را به رئیس شهربانی کاشمر داد ولی او به این کار تن نداد و درنتیجه، این مأموریت به جهانسوزی، متوفیان و خلج واگذار شد. آنها در شب بیست و هفتم رمضان ۱۳۵۶ق (برابر با ۱۰ آذرماه ۱۳۱۶ش) به سراغ آن عالم ربانی رفتند و او را به شهادت رساندند و جنازه را مخفیانه به خاک سپردند. قبر شهید مدرس پس از شهریور ۱۳۲۰ش و خروج رضاخان از ایران، توسط اهالی محل شناسایی و مشخص گردید.