0

بدن اخروی

 
a110m290
a110m290
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مهر 1390 
تعداد پست ها : 61
محل سکونت : اصفهان

بدن اخروی

در عوالم اخروي، چه در بهشت و چه در جهنم، جسم و بدن، آثار و خصوصياتي را كه در نظام دنيوي داشته‌اند، ندارند. چرا كه وقتي قرآن مي‌فرمايد: «يَوْمَ تُبَدَّلُ الارْضُ غَيْرَ الاَرْض...» تمام زمين از اين حالت دنيايي‌اش در مي‌آيد و تغيير مي‌كند. پس نبايد انتظار داشت كه انسان‌ها در آن عالم، بدني با خصوصيات بدن اين دنيايي داشته باشند، بلكه بدن اخروي هرکس، چه در برزخ و چه در قيامت متناسب با عوالـم اخـروي - اعم از بهشت يا جهنم - خواهد بود.
عوالم بهشتي و تنعم انسان‌ها در آن عوالم، زوال پذير نبوده و دائمي است، لذا قرآن مي‌فرمايد: «هُمْ فيها خالِدون» يا مي‌فرمايد: «جَنَّةُ‌الْخُلْد» يعني بهشتي پايدار.
دوام و زوال ناپذيري بهشت‌ها و جهنم‌ها و نبودن پيري و شكستگي و مريضي و دردها در بهشت، همه گوياي اين حقيقت است كه قوانين حاكم در آن‌جا غير قوانين اين دنيا است.
از طرفي بنا به فرمايش امام خميني«رحمة‌الله‌عليه»:
«نفس بتدريج حركت مي‌كند و مادامي كه در طبيعت است، مرتبه به مرتبه با حركت جوهريه، خود را از طبيعت بيرون مي‌كشد، ولي در عين حال كه مرتبه‌اي از آن تجرد پيدا كرده، مرتبه ديگرش، مرتبه طبيعي است تا به اولين درجه عالم تجرد قدم مي‌گذارد و از عالم شهادت گذشته، به عالم غيب مي‌رسد كه آن را ”مرگ” گويند و اين وداعي اجباري است و در موردش فرمود: «فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ».[1]
اگر عنايت نمي‌شد و انبياء نمي‌آمدند، تجرد اغلب مردم در همان حدّ تجرد حيواني باقي مي‌ماند، ولي به كمك دين مي‌توانند يك موجود مجرد عقلاني شوند.
تعلق روح به بدن بعد از مرگ همان «توجه نفس به حال خود» است، زيرا بعد از اين كه سكرات موت رخ داد و ارتباط بدن با نفس قطع شد، مجدداً نفس توجهي به بدن مي‌كند ...، تعلق مذكور به اين معني نيست كه نفس دوباره داخل چيزي كه آن را دور انداخته بود و حالا ديگر چيزي بيش از يك لاشه نيست بشود. نسبت نفس با اين جسدي كه خاك شده و مي‌پوسد، مثل نسبت آن با اجسام ديگر است، بلي تنها تفاوت اين است كه شرع احتراماتي براي اين جسم قائل شده، چراكه سابقاً بدن مؤمن بوده است، ولي غير از اين، نسبت ديگري بين اين دو وجود ندارد.»[2]
و باز در همين رابطه حضرت امام‌خميني«رحمة‌الله‌عليه» مي‌فرمايند:
«چنانچه اين لباس صوري ساتر و لباس بدنِ مُلكي است، خودِ بـدن، سـاترِ بدن برزخي است - بدن برزخي الآن موجود است، ولي در ستر بدن دنيايي است - و اين بدن برزخي ساتر نفس او است؛ و آن ساتر قلب است و قلب ساتر روح است و روح ساتر سرّ است و آن ساتر لطيفة خفيّه است، الي غير ذلك از مراتب، هر مرتبة نازله، ساتر مرتبة عاليه است».[3]
انسان در سير معادي خود و در حركت و بازگشت به‌سوي حضرت حق، در جهت نظام‌هاي بالاتر قرار گرفته و به سوي آن عوالم با آن خصوصيات در حركت است. يعني اين نظام‌ها و عوالم برتر، از نظر رتبه وجودي در جوار حضرت حق و در قرب مبدء وجود هستند و حركت انسان به سوي ذات حق مستلزم ورود انسان به آن عوالم و قرار گرفتن در آن‌ها است.

روح انسان با اين‌كه از عالم بالا است، ولي در نتيجه ارتباط و تعلق به نظام مادي، رنگ‌ها برداشته و با يك سلسله از مفاهيم و معيارها و ارزش‌ها و سنجش‌ها و ارزيابي‌هاي عالَم دنيا آميخته و متحد گشته و لذا اصالت خود را مختل کرده و تناسب خود را با عالم بالا از دست داده و به صورت موجودي متناسب با نظام دنيوي درآمده است، به طوري كه دريافت عوالم بالاتر و سُنَن جاري در آنها براي روح او ناممكن و غيرقابل هضم شده است. حال انسان با چنين آثاري كه با تعلقات دنيايي براي خود ساخته است، چگونه مي‌تواند در نظام بالاتر كه سنخ آن غير از سنخ مادي است وارد بشود و منطبق با آن‌جا شود؟



[1] - سوره اعراف، آيه34.
[2] - معاد از ديدگاه امام خميني«رحمة‌الله‌عليه» ص74 ، نقل از تقريرات اسفار.
[3] - آداب الصلواة امام خميني«رحمة‌الله‌عليه» ص 91. در رابطه با اين‌که بدن حقيقي نفس هميشه با آن هست، عارفة بزرگ مرحومه حاجيه خانم امين«رحمة‌الله‌عليها» مي‌فرمايد: «اگر گفته شود ما به حسّ و عيان مي‌بينيم کسي که مُرد بدنش را زير خاک کرده و پوسيده مي‌شود، پس با چه بدني سفر مي‌کند؟ در جواب مي‌گوييم: اين بدني که با مردن از او جدا شده قشر بدنِ حقيقي اوست، بدن حقيقي هميشه و در همة نشئات با روح همراه است ....» (مخزن‌العرفان ج 12 ص 269).
در ضمن ملاصدرا«رحمة‌الله‌عليه» در مورد معاد جسماني در جلد نهم اسفار، بحث مبسوطي مطرح مي‌نمايد كه خلاصه آن را مي‌توان به صورت ذيل از زبان استادسيدجلال‌الدين‌آشتياني چنين نقل نمود.
«مبدأ بهشت جسماني اعمال صالحه از قبيل نماز، روزه، حج، جهاد و كسب اخلاق فاضله و ملكات كامله است. نفس ناطقه به اعتبار اكتساب اخلاق فاضله در صقع داخلي خود صُوَري را ايجاد نموده و آن صور منشأ فعليت نفس و سبب خروج آن از قوه به فعل مي‌باشد. نفس بدون شك متصور به آن صور مي‌شود. بعد از خروج از اين نشأه و زوال شواغل ماديه و جسمانيه، جميع قوايش در قوه واحد محشور مي‌شود و به اعتبار استكمال جوهري و رفع ماده، قدرت بر ايجاد هر شي‌اي دارد و در ايجاد مشتهيات خود احتياج به ماده جسماني ندارد و هرچه در لوح نفس او خطور نمايد در نزد او در بيرون حاضر است».
و در مورد جسماني بودن دوزخ و آتش مي‌فرمايد:
«دوزخ و نار بر دو قسم است؛ نار معنويِ روحانيِ عقلي، و نارِ محسوسِ شبحيِ جسمانيِ مقداري. مبدأ نار عقلي حرمان قوه عقليه از كمالات نفسانيه و علوم الهيه و معارف ربّانيه و معاندت با معارف حقه و انكار انبياء و ائمهh و اِعراض از حقايق وارده در كتب آسماني و شك در مبدأ و معاد و رسوخ عقايد باطله مي‌باشد».
علت حصول آتش حسي فرورفتن در شهوات و در دنيا و ماديات مي‌باشد. نفس بعد از استمرار در ايجاد اعمال زشت و پليد، متصور به صُوَر مناسب با اعمال خود شده و به واسطه كثرت اُنس با اعمال حيواني و شيطاني، مظهر صور مار و عقرب مي‌شود و چه بسا به صورت انسان محشور نشود». (شرح حال وآراء فلسفي ملاصدرا، سيد جلال الدين آشتياني ص 86 و87).
دراين رابطه نظر امام‌خميني«رحمة‌الله‌عليه» را كه داراي معارف عميق و دقيقي است، در ذيل به صورت خلاصه مطرح مي‌نماييم كه مي‌فرمايند:
«با توجه به حركت جوهري، موجود در ذات خود از ضعف رو به قوت و كمال مي‌رود و هيولا مرتبه به مرتبه، به طرف اخذ صور كماليه حركت مي‌كند تا جايي كه در صفا و شدت، هم‌سنخِ وجود مي‌شود. يعني در اثر اين حركت و اخذ افاضات، به مرتبه‌اي از وجود مي‌رسد كه مي‌خواهد به موت طبيعي، از سر شاخه عالم طبيعت بيرون رود و هيولا را رفض نمايد و از شجره عالم ماده رهيده، در عالم اكمل و اَعلا ثابت و مستقر گردد و طبق اصل « شيئيتِ شئ به صورتش است، نه به ماده‌اش » پس اگر صورت اخير، ماده منضمه را از دست بدهد و جز صورت چيزي باقي نماند، شيئيت شئ محفوظ است، چنانچه تخت‌بودن تخت به ماده‌اش كه چوب است، نيست؛ بلكه به صورتش است، و لذا اگر ماده آن يعني چوب‌بودن نباشد، باز تخت، تخت است.
از طرفي نفس انسان، صورت اخير اوست و شيئيت انسان به آن است. حـال اگر انسان در عالم طبيعت مسير كمالي خود را طي كرد به جايي مي‌رسد كه از ماندن در شجره عالم طبيعت مستغني است و به قدري خوش‌طعم و خوش‌رنگ و بو شده كه ملائكة‌الله، مجذوب نور جمال و عطر وجود او مي‌شوند و آرام‌آرام، جسم طبيعي را پشت سر مي‌گذارد و در اثر اين «حركت جوهري» به جسم مثالي كه حاصل حركت آن جسم طبيعي است نايل مي‌شود و از طبيعت بيرون مي‌رود.
اين جسم مادام كه در طبيعت است، جسم خالص نيست، بلكه اختلاطي از جسم و لاجسم است ( چون مقرون به هيولا است و هيولا، جسم نيست) و با حركت ذاتي‌اش به جايي مي‌رسد كه جسم خالص مي‌شود و اين يعني به مرتبه جسم مثالي‌رسيدن، و وقتي به آن مرتبه رسيد، حركت در حقيقت امتداديه جوهريه‌اش، توقف پيدا مي‌كند، چون اگر اين حركت ادامه يابد ديگر معاد جسماني نخواهد بود، ولي چون عالم مثال حركت ندارد، جسم مثالي همواره بـراي همه انسان‌ها باقي خواهد ماند و محال است نباشد، زيرا نبودش بدين معنا است كه انسان مولود طبيعت نباشد.
انساني كه فعلاً در طبيعت است و به تدريج رو به كمال مي‌رود، انسان خالص نيست و تعيّن ندارد، چون در بين قوه و فعل در حركت است و از هر درجه‌اي كه مي‌گذرد نقص آن درجه را به جاي مي‌گذارد، تا روزي برسد كه نقص عالم طبيعت را بر زمين بگذارد و آن آخرين قدم حيات دنيايي و اولين قدم حيات ديگر است. انسان وقتي با حركت، به عالم برزخ رسيد و جسم برزخي شد، شخصيت او باقي است (يعني همان كودكي است كه در اثر حركت جوهريه و استعداد وجود فعلاً جسم برزخي شده‌است) و هرچه بالاتر رود، وجودش جامع‌تر و جنبه كثرتش ضعيف‌تر و جنبة وحدتش قوي‌تر مي‌شود و لذا يك شخصيت واحد است كه همه شئون مراتب قبل را دارا است، لمس مي‌كند، مي‌بيند، مي‌چشد، و خلاصه همه آنچه در مراتب پايين داشت در مراتب بالاتر همان قدرت و توان را دارا است. نفس، مادام كه در طبيعت است چون هيولا و جنبه بالقوه دارد «قابل» صُوَر جسميه است، هرچند خودش جسم نيست، ولي بعد از مفارقت از عالم طبيعت و فراغت از تدبير امور غير، مي‌تواند اجسام جرميه را ايجاد نمايد و چون قويّ‌الاراده است و از اشتغالات طبيعت رسته است، هر چه اراده كند ايجاد مي‌نمايد (همچنان‌كه در همين دنيا در ذهن خود صورت اشياء را اراده و ايجاد مي‌كند) و لذا در نشئه آخرت بدن خود را خودش ايجاد مي‌كند، بلكه آن بدن، بدني است كه نفس، خودِ آن بدن است و ايجاد و اعدام آن، مساوق اعدام و يا ايجاد خودش مي‌باشد». (معاد از ديدگاه امام خميني«رحمة‌الله‌عليه» ص 218 تا 226.

 

 

یاعلی ابن ابیطالب

 

 

 

 

یک شنبه 7 اسفند 1390  11:13 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها