در شماره قبل ضمن جايگاه سنت حسنه وقف در اسلام، در تبيين نسبت آن با مهدويت چنين بيان شد كه احساس مسؤليت در برابر امام زمان و نقش بسزاي وقف در آماده نمودن مردم براي ظهور، وقف مهدوي ناميده شده و ضرورت نوانديشي در عرصه وقف و نيز ضرورت طرح و گسرتش فرهنگ مهدوي، چرايي اين نوع وقف را توضيح ميدهد؛ در اين شماره مسائلي ديگر از اين موضوع بررسي ميشود.
1. وقف مهدوي، وقف براي هويت شيعه است
آغاز شيعه با امامت است و در نهايت مهدويت آن را به تکامل ميرساند. بنابراين امروز هويت شيعه بستگي به آن دارد اگر از شيعه مهدويت گرفته شود، تفاوت اساسي با ساير ملتها و مذهبها ندارد. همه ي انسانها و ملتها معتقد به منجي هستند. همه ميگويند: کسي ميآيد و جهان را نجات ميدهد. اما شيعه ميگويد: او الان وجود دارد. الان صداي مرا ميشنود. الان مرا ميبيند و از همه بالاتر الان پاسخ گوست، لبيک ميگويد. شيعه همواره با اين اعتقاد، به حيات خود ادامه داده است.
2. آثار وقف مهدوي
وقف، يادگاري ماندگار و صدقهاي هميشه جاري است، همه دوست دارند نام نيك و خوبي از خود به جاي بگذارنند و پس از مرگ، ياد و نام او زنده و جاويد باشد. وقف مهدوي علاوه بر خيرات و بركات اين چنيني، داراي آثار و فوايد ديگري نيز ميباشد كه عبارت است از:
1. تأليف قلوب مردم به امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف
2. آشنا نمودن مردم با فرهنگ مهدوي
3. بسط و گسترش فرهنگ مهدوي
4. تشويق ديگران به وقف مهدوي
3. نمونههاي وقف مهدوي
1) چشمه عليِّ دامغان
چشمه علي دامغان علاوه بر مناظر و طبيعت زيبايش، منبع تامين کننده آب شهرستان دامغان محسوب ميشود. اين چشمه در سال 1217 هجري قمري وقف امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف شده است.
2) حجت آباد يزد
مجموعه حجت آباد كه به استناد مدارك تاريخي در سال ۱۲۹۸ هـ. ق احداث شده، هم اكنون در محل تقاطع دو مسير پرتردد يزد ـ تهران و يزد ـ طبس قرار گرفته است. بنا به گفته اهالي، نامگذاري اين مجموعه براساس قنات موجود در محل انجام گرفته و چون بخشي از آب اين قناب درشبانه روز وقف امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف ميباشد و نيز از آنجا كه درايام نيمه شعبان به مدت سه روز به اطعام فقرا پرداخته ميشده، اين مجموعه «حجت آباد» ناميده شده است.
4. وقف مهدوي و وظايف منتظران
در اين رابطه مردم و سازمان اوقاف و امور خيريه هر كدام به تنهايي وظايفي دارند، كه در ذيل به برخي از آنها اشاره ميشود:
الف. سازمان اوقاف
اين سازمان براي گسترش وقف مهدوي نقش مهم و بسزايي دارد. برخي از راهكارها عبارتند از:
1. تشويق ثروتمندان و خيرين
2. برگزاري همانديشي و همايش در اين رابطه
3. تسهيلات ويژه دولتي در باب اين گونه موقوفات
4. حمايت مالي از ناحيه موقوفات براي موضوعات مهدوي
ب. مردم
براي مردم نيز راهكارهايي در رابطه چه و چگونه وقف مهدوي وجود دارد كه برخي از موارد آن عبارت است از:
1. ساختن مهديه و مراكز ويژه تعليم و تعلّم مباحث مهدوي
2. تأسيس كتابخانههاي تخصصي مهدويت
3. احياء آثار خطي مهدوي و كتابهاي مهدوي
4. وقف امكانات و تجهيزات براي اماكن مهدوي
5. كمك به راه اندازي سايتها، شبكههاي ماهوارهاي و مطبوعات مهدوي
5. حكم وقف از بيان امام زمان
در قسمتى از توقيع امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف در جواب سؤال هاى ابوالحسين محمّد بن جعفر اسدى آمده است.
(وَأَمّا ما سَأَلْتَ عَنْهُ مِنْ أَمْرِ الْوَقْفِ عَلى ناحِيتِنا وَما يجْعَلُ لَنا ثُمَّ يحْتاجُ إِلَيهِ صاحِبُهُ، فَكُلُّ ما لَمْ يسَلَّمْ فَصاحِبُهُ فيهِ بِالْخِيارِ، وَكُلُّ ما سُلِّمَ فَلا خِيارَ فيهِ لِصاحِبِهِ، إِحْتاجَ إِلَيهِ صاحِبُهُ أَوْ لَمْ يحْتَجْ)[1]
از ما درباره ى اين كه فردى چيزى را براى ما وقف كرده، ولى خودش به آن محتاج شده است، پرسيده اى. حكم چنين فردى، اين است كه در آن چه براى ما وقف كرده، ولى تسليم ما نكرده، مختار است و مى تواند وقف را به هم بزند؛ ولى آن چه را، به خاطر تسليم، وقفش مسلّم شده است، ديگر نمىتواند برگرداند، خواه به آن احتياج داشته يا نداشته باشد.
حكم وقف با معاملات ديگر تفاوت دارد. اگر كسى چيزى را بفروشد و پولش را از مشترى بگيرد، ولى پشيمان شود و از معامله صرف نظر كند، مى تواند پول را پس دهد و معامله را به هم بزند؛ امّا وقف اين گونه نيست. وقتى چيزى وقف شد، اگر واقف، آن را به موقوف عليه (كسانى كه آن چيز براى آنان وقف شده) تسليم نكرده باشد، مى تواند وقف را بر هم بزند و به دارايى هاى خودش بازگرداند; ولى اگر مال موقوف را در اختيار موقوف عليه قرار داد، آن وقف حتميت پيدا مى كند و واقف نمىتواند به هيچ عنوان آن را به اموال خود بازگرداند.
در اين حكم، فرق نمىكند كه موقوفٌ عليه چه كسى باشد، امامِ معصوم باشد يا فرد عادى؛ همچنين تفاوتى ندارد كه مال وقف شده چه مقدار باشد، كم يا زياد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. كمال الدين، ج2، ص520، ح49؛ بحارالأنوار، ج53، ص182، ح11.