معماری بیزانس
پس از آنکه دیوید کلسین ،قلمرو وسیع امپراطوری روم را به دو بخش شرقی و غربی بین خود و سرداران همطرازش تقسیم کرد عملا اضمحلال امپراطوری قدرتمند روم را پایه ریزی کرد . پس از آن کنستاتین شهر باستانی بیزانس را دوباره ساخت و کنسانتینوپل نام گرفت . فر مانروایی بیزانس به دست امپراطور آرکادیوس افتاد که شهر بیزانس را به همان نام قدیمی اش پایتخت قرار گرفت.
بیزانس در منطقه ای قرار داشت که کوتاهترین مسیر بین غرب و شرق بود و دارای اهمیت تجاری بالایی بود که باعث گردیده بود از رونق بسیاری برخوردار گردد 21.و به علت این شرایط اقتصادی و سیاسی و فرهنگی که داشت باعث شده بود که ادغامی از فرهنگهای شرق و غرب داشته باشد که در واقع تمدنی را به وجود آورد که اساس و ریشه آن در غرب نهفته بود اما رنگ و بوی شرقی داشت .
در پدید آمدن هنر بیزانس و شکل گیری آن، در نگاه اول سه عنصر عمده، مشهود است که دارای نقش عمده ای در این هنر هستند ، نخست ضرورت اداری ،دوم تاثیرات هلنیستی و سوم تاثیر گذاری معاصر از پادشاه ساسانی22 .اما پیش از آنکه بخواهیم به صورتی جامع و کوتاه نگاهی به دوران بیزانس و رابطه آن را با غرب و شرق به پردازیم بد نیست که نگاهی به دیدگاههای لئوناردو بنه و ولو که برای اولین بار نسبت به این دوره ارائه گردید داشته باشیم :
-مساله شکل نشستنچند قوس متفاوت روی یک ستون یا پایه واحد و شکل اتقرار یک قوس روی دیوار هنگامی که شکل قوس و شکل دیوار زیرین آن نابرابرند ... موضوعی است که چنان دانسته شده که به یکی از مباحث فن معماری باز می گردد .جایی که چگونه گذر مقطع چهار ضلعی به گنبد کروی شکل مطرح است که این مسائل تا هنگام شکوفایی هنر بیزانس حل نا شده بودند.
-فرآورده های معماری بیزانس،بیشتر به صورت پیکره هایی اند که ضمن تبعیت از چگونگی تر کیب مکانهای اصلی و فرعی درون بنا ،به بیشترین هماهنگی و تعادل در شکل خاجی میرسند اما از محیط کالبدی شهر پی روی نمی کنند و مشروط به آن نمی شوند.
اگر به ویژگیها و نکاتی در سطور بالا به آن اشاره شد دقت کنیم شاید بتوان قبول کرد که معماری بیزانس با توجه به رابطه که با شرق و غرب داشته محل اتصال معماری از معنویات و مادیات است که مجهز به دانش ریاضیات و هندسه غرب و بر گرفته از عرفان و تفکر شرق است که روشی پیچیده در تحلیل این معماری را می گشاید .
اما آنچه مسلم است با توجه به دوران حکومت روم شرقی ، بناهایی که از ابتدا تا شکوفایی در این سرزمین بنا شده که آثار آن و تاثیراتش به دوران امپراتوری عثمانیها هم کشیده شده دارای گوناگونی خاصی است که آنها را نمی توان در یک شکل دسته بندی کرد. معماری بیزانس بر خلاف معماری روم از یک سرس دستورات خاص پیروی نمیکرده و از فنون و مصالح متفاوتی در ساخت بهره می جسته و در ساخت بناها بیشتر به مصاح بومی منطقه توجه داشته اند .اما عمده بنا های این دوره که دارای ارزش معماری هستند را می توان شامل کلیساها، صومعه ها ، مقابر ، بناهای ویژه شهیدان ، قلعه هایی که کاربری مذهبی داشتند و خانه های سلاطین24 دانست که این بناهها را می توان بر اساس طرح و شکل شان به سه دسته تقسیم کرد که عبارتند از25:
- کلیساهایی که با تجارب معماری رومی تطبیق داده شده اند.که این مجموعه دارای ویژگیهایی همچون: تسلط بر بر جزییات اجرایی بناها در چهار چوب معینی نمودار است .اتصال سطوح که به کار پوشش افقی می آیندبه ستون ها به دیوارها ،به سادگی صورت گرفته و نظم، در فاصله گذاری و در تعیین تناسبات سطح ها و حجم ها ، اصلی اولیه به شمار می آید . آزاد گذاشتن معمار از سلسله اندازه هایی که از پیش داده شده که تداوم اندام ساختمان ، چه در فضای درونی و چه خارج ،به انتخاب مصالح ساحتمانی و شکلهای معمار ،مورد به مورد، تعیین می کند تحقق بپذیردو حجم های ساختمانی از بناهای مجاور مستقل و بیشتر برای اینکه زیبایی زاده از نظم و تناسبات به کار رفته به بر روی پوسته خارجی و متظاهر کننده، حجم ساختمان را به نمایش گذاشته شود .
- کلیساهایی که در محور طولی شان ، نقطه گزیده ، با پوشش گنبدی به ارتفاع برده شده است. که ویژگیهای این دسته را می توان اینگونه ذکر کرد:
اتصال عناصر ساختمانی عمودی به عناصر گونه گونی که به تعبیه پوشش اختصاص دارند ، پیرو روشی اساسی است که به شکل ظاهری بخشهای حساس بنا، با در نظر گرفتن جنس مصالح ساختمانی و امکانت تزیین سطحی آنها ، و به چگونگی های انتقال نیروها و به ویژه نحوه تاثیر گذاری مولفه های افقی می پردازد تا با آهنگ تقسیم بندی خطوط و سطوح عمودی و افقی برای به دست دادن نظام فضایی مساعد و مناسبی، همزمان به زیبایی و به استحکام پاسخ گو باشد و از اندوخته و آموخته های ریاضی و هندسه معماران بهره گیرد .
هم بناهایی که پس از احداث دگرگونی هایی چشم گیر روی حجم و دیوارهای جانبی شان شکل نهایی گرفته اند و هم آن دیگر بناهایی که شکل خارجی شان پذیرای دگرگونی نبوده، انظار عابران و نگاه مومنان را نشانه گرفته اند در واقع گرایش به زیبا سازی و تلاش در آفریدن ساختمانی با صلابت از اهداف معماران و بانیان این گونه بناها بوده که بدون آنکه سبک خوانده شود به آن دست یافته اند.
- کلیساها و یا بنا های مذهبی که تمامی بخشهای متشکله آن زیر نفوذ محو آسمان و زمین قرار دارد که دارای این ویژگیها است:
در پیوند دادن سطوح دیوارهای جانبی درون بنا ، که تا بلندترین نقطه محور قائم با بریدگی و اتصال هایی در معرض دیداند ، سوای برش های متناسب با مصالح و منطبق با آهنگ تناوب عناصر ساختمانی ، عنصر تازهای به گونه ای تعمیم یافته کارآیی می یابد که پیش تر نیز شناخته شده بود : آرایش پوشش های موزائیک و فرسک به شکلی گسترده در تدوین فضایی درونی بناهای مذهبی به کار گرفته می شود .
شکل برونی بناها که در این رده قرار می گیرند به چنان تکاملی در تدوین اندازه ها و تناسب ها تر کیب های عناصر سطحی و حجمی می رسند که گویی تنها ، پی جوی هدفی معین است : منعکس کردن ویژگیهای فضای درونی بر حجم بنا و بر هیئت خارجی آن ، در بناهایی که میل به نمایاندن ساختمان به رآورده ای انسانی که روی به آسمان کرده و تعالی خود را خیز در راستای زمین – آسمان دارد به نمایش می گذارد.
معماری دوران بیزانس را می توان در یک جمله معماری تعالی انسان از زمین به آسمان دانست که با توجه به دانش روز بر معنویات تکیه دارد.