فصل 11 :
گوش دادن :
وودرو ویلسون: گوش رهبر باید صدای مردم را بشنود .
جان ماکسول : رهبرخوب پیروان خود را تشویق می کند تا چیزی را به او بگویند که نیاز بهداشتن آن دارد ، نه چیزی را که خوشایند اوست .
خوب حر ف می زند ، اما بیش از آن گوش می دهد .
هر نظری هست پیشنهاد کنید . هر تغییری در این برنامه عین تغییر در برنامه زندگی ماست . این خود یک سرگرمی است . پس بیایید تا کار خود را توسعه دهیم . چه میتوان کرد که جنبه سرگرمی آن را بیشتر کنیم .
در اینجا و آنجا صداهای زیادی بلند است که باید به آنها توجه کنید. در ارتباط با گوش دادن ، به یاد داشته باشید که در گوشش دادن دو منظور دارید : ارتباط با مردم و خبر شدن از چیزی که از آن خبر ندارید . به همین دلیل باید گوش خود را در برابر این اشخصا باز کنید :
1- پیروان :
فیلیپ استانهوپ معتقد بود که توجه بیشتر به این معطوف می شود که فلان کس چه میگوید نه اینکه می گوید : اگر عادت دارید که فقط به حقایق گوش دهید و نه به کسی که آنها را بیان می کند ، کانون توجه خویش را عوض کنید و واقعا گوش کنید
2- مشتریان
به پچ پچ ها گوش دهید تا فریادها را نشوید . در حیرتم ، رهبرانی هستند که چنان در دام افکار و عقاید خود اسیرند که صدای نگرانی ها، شکوه ها و پیشنهادهای مشتریان خود را نمی شنوند . بیل گیتس می گوید : مشتریان ناراضی همیه موجب نگرانی هستند آنها درعین حال فرصت طلایی شما هستند .
3- رقیبان
سام مار گفته است : اگر حرف مرا قبول ندارید ، معنایش این است که گوش نمی داده اید . شما که رهبر ، نمی خواهید کار خود را بر شیوه کار دیگری بنا کنید ، اما باز هم باید گوش دهید و تا می توانید بیاموزید تا هر روز بهتر از روز پیش باشید .
4- مرشدان
هیچ رهبری آنقدر پیشرفته یا با تجربه نیست که به مرشدی نیاز نداشته باشد
برای بهتری گوش دادن :
1- برنامه خود را عوض کنید
2- با هر کس از دنیای خود او حرف بزنید
3- درون را بنگیرید و حال را
راه یافتن اینکه چه چیزهایی را نمی شنوید ، فقط این است که گوش دهید.