« چگونه می توانیم زمینه های یادگیری خلاق را فراهم آوریم؟»
ما در عصری دست به قلم بردهایم و درباره خلاقیت كه یكی از مهمترین هدفهای آموزش و پرورش به شمار میآید میخواهیم تحقیق كنیم كه هیچ شباهتی به گذشته ندارد. زندگی پرشتاب و سریع است و تولید اطلاعات، اختراعات، دانش، فناوری و پیشرفت، سرعتی شگفت انگیز دارند.
از طرفی با توجه به آسیبهای مدرنتر، نیازها، امكانات، فرصتها و تهدیدهای اجتماعی به انسانهایی متفاوت نیاز داریم. انسانهایی كه در دنیایی با تغییراتی پیوسته و مداوم، سالم بمانند، از حركت، رشد و پویایی باز نمانند و در زندگی، زندگی كنند! انسانهایی خلاق و مبتكر.
این چنین انسانهایی، به معنای كامل كلمه، انسان خواهند بود و جامعهای كه بتواند چنین انسانهایی تربیت كند زنده و پایدار میماند.
ما هر روز با مسایل فراوانی روبهرو هستیم كه برخی ساده و برخی پیچیدهاند. لذا به مهار حادثهها، و به ایمنی در برابر آسیبها، لغزشها و خطاها فكر میكنیم و در پی آسودگی، شایستگی، سرافرازی، معنویت و تعالی هستیم و برای این همه، برآنیم تا خلاقیت را بیاموزیم و آن را به كار ببریم، چرا كه شاید با خلاقیت بتوانیم راههای منطقی و درست و ابزارهای مناسب و پسندیده را برای رسیدن به خواستهها، داشتن زندگی معنوی و شایستهای كه پر از خیر، بركت، نشاط، شور، انگیزه، فعالیت، خدمت و ارتباطات مثبت است، بیابیم.
با استفاده از یادگیری و تفكر خلاق، راه حلهای مختلف مسئله و پیامدهای هر یك از آنها را میتوان بررسی كرد و اگر خواسته باشیم فرد را انسانی پرشور، فعال و خلاق تربیت كنیم باید به پرورش مهارت فكری درونی هدایت كنیم، چرا كه جهان آینده جهانی است كه متعلق به نسل متفكر میباشد و به گفته افلاطون: «هدف از آموزش، پروراندن افراد برای فكر كردن است». و به قول اسكینر: «دنیای آینده از آن كسانی است كه خلاق باشند.»
و به نقل از استاد شهید مرتضی مطهری: «من ستایشگر معلمی هستم كه اندیشیدن را میآموزد نه اندیشهها را».
بنابراین خدا را سپاس كه ما را آفرید تا بیافرینیم! ما را خلق كرد تا خلق كنیم!
یادگیری خلاق
یادگیری عملی است كه تنها به ضبط كردن و حفظ كردن اطلاعات خلاصه نمیشود و در آن تفسیر و پردازش اطلاعات كه یكی از مشتقات تفكر است، دخالت دارد. مطالعه منابع مربوط به نقش تفكر و مهارتهای فكری در یادگیری به خواننده این امكان را میدهد كه از چگونگی (آموزش تفكر) در خلال مواد درسی گوناگون درك و شناخت بهتری پیدا كند. ما امروز، خلاقیت را با این عنوان تعریف میكنیم كه:
خلاقیت تفكر ابتكاری و مناسبی است كه معمولا به یك نتیجه خاص میرسد. ابتكاری بودن و مناسب بودن فكر هر دو از شرایط لازم برای خلاقیت است.
نتیجهای كه كاملا قابل قبول باشد، ولی ابتكاری نباشد یا نتیجهای كه ابتكاری باشد، ولی با موفقیت تناسب نداشته باشد، هیچ كدام خلاقیت محسوب نمیشود.
برای خلاقیت و یادگیری آن به رستم بودن احتیاجی نیست! بلكه به داشتن روش نیاز است. بله، هر كس اگرچه رستم هم نباشد، میتواند به طور روشمند سنجیده و با استفاده از ابزارها و روشهای مناسب به خلاقیت و ایجاد ایدههای نو بپردازد. ابزارها و شیوههای خلاقیت با تمرین و ممارست زیاد كارآمد و ثمربخش خواهند بود. میتوان با به كار بستن روشها و ابزارهای لازم خلاق شد. بیآنكه نابغه بود و نبوغی داشت. یكی از تصورات نادرستی كه درباره روشهای مختلف تفكری به ویژه یادگیری خلاق وجود دارد این است كه: هر یك از این روشها باید به تنهایی مسئله را حل كنند و جواب را تعیین نمایند، در صورتی كه هر یك از آنها تنها قسمتی از كار حل مسئله را به عهده دارند. به عنوان مثال یادگیری خلاق تنها قسمت راه حل یابی را در فرآیند حل مسئله انجام میدهد و حتی با یادگیری خلاق بهترین راه حل هم انتخاب نمیشود. تنها راه حل یابی صورت میگیرد توقع زیادی از روشهای تفكری از معضلاتی است كه روش تفكری با آن مواجه است.
هر روش تفكری برای قسمت خاصی از فرآیند حل مسئله به كار میرود و دارای فضا و حال و هوای ویژهای میباشد. برای مثال در مرحله تنظیم صورت مسئله و یا در مرحله انتخاب بهترین راه حل از میان راه حلهای یافت شده، فضای ذهنی فضایی جدی است. فضای ذهنی در مرحلهای كه از یادگیری خلاق جهت ایدهیابی برای حل مسئله استفاده میشود فضایی نرم، لطیف شوخ و غیر رسمی است. از خطرات و معضلاتی كه در فرایند حل مسئله امكان آن وجود دارد رعایت ننمودن این فضاهای ذهنی است. مثلا در جایی كه باید جدی بود (مرحله انتخاب مناسبترین راه حل، از میان راه حلها) شوخ باشیم، یعنی فضای ذهنی یادگیری خلاق را داشته باشیم و یا در جایی كه باید شوخ بود (فضای لازم برای یادگیری خلاق) جدی باشیم.
به جرئت میتوان گفت كه همگان به نوعی در زندگی با مسئلهای مواجهاند و در نتیجه مجبورند جهت حل آن تلاش نمایند. در موارد بسیاری ما دارای مسائل مشابه و مشترك میباشیم، مثلا مسئله تأمین معاش و مسائل خانوادگی و اجتماعی و...
نتایج حاصل از تلاش افراد مختلف در حل این مسائل مشترك، بسیار متفاوت است. یكی از دلایل این تفاوتها را میتوان در متفاوت بودن راه حلهای یافت شده برای حل این مسائل، دانست، و این تفاوت، ریشه در میزان شكوفا بودن توانایی راه حل یابی (تفكر خلاق) افراد دارد. واكنش افراد در مقابل آشكار شدن این تفاوت، معمولا جملهای توجیه كننده است و آن این كه:
افراد با هم فرق دارند و توانایی تفكر خلاق ذاتی است و مخصوص عدهای خاص، و چون این توانایی در ما به ودیعه گذاشته نشده است، ما نمیتوانیم موفق باشیم و راه حلهای ویژهای برای مسائل بیابیم، اما تحقیقات جدید نشان میدهد كه توانایی یادگیری خلاق، بالقوه به همگان ارزانی شده و میزان شكوفا بودن این توانایی است كه در افراد مختلف، متفاوت است. از علل این تفاوت، تفاوت در میزان پرداخت و توجه به آن و تلاش در شكوفا نمودن آن میباشد.تحقیقات جدید معرف آن است كه تفكر خلاق، اكتسابی بوده و قابل یادگیری. با فهم و تسلط بر شیوههای تفكر خلاق، میتوانیم بسیار قدرتمند در جهت یافت ایده، عمل نماییم.