جلال چراغپور و واژه ای که در دوره پیشین حضور دنیزلی در پرسپولیس به کار برد را حالا می توان بازآموزی کرد. او گفته تیم افندی« بازاری» بازی می کند. بازاری را می شد همه جوره معنا کرد اما شاید بارزترین توصیف آن « فوتبال ویترینی» باشد. فوتبالی که سکوها را نیم خیز می کند وگاه به آسمان می برد اما در طرفه العینی به زمین می آورد تا به تو یادآوری کند که به نتیجه از دست رفته هم فکر کنی.
طرفداران پرسپولیس خیلی از روزهایی که تیمشان می برد وروی نیمکت مربیانی غیر از افندی حضور داشتند تشنه بازی زیبا بودند.تشنه نیم خیز شدن. داربی هایی را هم که بردند برایشان حلاوت داربی های دنیزلی را نداشت. نه داربی لیگ ششم برایشان تکرار شد وشاید نه این داربی اخیر. او رگ خواب هواداران را در دست دارد اما اینکه آخر بازی، برگ برنده دستش باشد یا نه را نمی توان با قاطعیت به قضاوت نشست.
فوتبال نتیجه گرا-اقتصادی را خیلی ها در لیگ های فرسایشی توصیه می کنند. چنین نسخه ای ممکن است امضای هر کسی را زیر خود داشته باشد الا دنیزلی. خودش شاید تعبیرش این باشد که می خواهد ایستاده بمیرد. فوتبال اما این مردن ها را تصویری کدر از خودکشی می داند. کدر و زبر. زبری اش اما سوهان روح کسی نمی شود یا در خوش بینانه ترین حالت کمتر می شود.

15 گل خورده در بازیهای پرسپولیس با دنیزلی از خط دروازه این تیم عبور کرده است
فقط از دنیزلی در پرسپولیس می شود توقع داشت با تلفیقی از معجزه های زمینی و واقعیت های داربی با بازیکنی به نام ایمون زاید- که سبک دویدنش نشان از نسخه خارجی بهمن طهماسبی دارد- داربی باخته را برگرداند وتنها اوست که مقابل فجر هم با وجود فوتبال قابل قبول می بازد همانگونه که قبلا هم به پیکان اینچنین باخته بود.چهار تا خورد تا یادش بیاید باید بزند و وقت بازی به او اجازه داد فقط سه تا بزند!
فوتبال بازاری یعنی همین. یعنی اینکه تیمت در دور برگشت در گل خورده و زده برابری کند اما بتوانی دلربایی کنی. آخر این قصه چه خواهد شد مصطفی پاشا؟ این بار هم جام های گم کرده ات در ایران را نخواهی یافت؟ این بار هم با نتایجی اینچنین می روی تا بازهم دو آتشه ها فیل دلتنگشان یاد تو کند؟ تویی که اگر برنده هم نیستی اما نمی شود بازنده ات خواند!