خیلی ها منتظر افتادنت بودند و هستند خیلی ها عقده هایشان تبدیل به دمل های چرکینی شده بود که به یکباره و تنها با یک شکست سر باز کردند و فضا را چنان چرکین و آلوده کردند که بوی تعفن همه جا را فرا گرفت و با هیاهو و غوغا سالاری بر اوضاع نا بسامان خود سرپوش گذاشتند .
یادم هست تو هم یادت هست که در این سالیان چه ها که با تو نکردند و چه نقشه هایی کشیدند که تو نباشی اما می دانی هیچوقت نتوانستند که تو را خاموش کنند و هیچ وقت هم نخواهند توانست . مگر می توانند جلوی دریا را بگیرند ؟! مگر می توانند رنگ آسمان را تغییر دهند ؟!
آبی ی من دوباره بخروش همچون اقیانوس ، دوباره آسمان را از ابرهای دلگیر و تیر ه بزدای و آسمان را آبی آبی کن ، آبی ی من دوباره برگرد .
با تو عهد می بندم که در بدترین شرایط با تو باشم و هیچ وقت از فریاد زدن نامت خسته نشوم .
زیبای من، آبی ی من دوستت دارم