فقط یک گام دیگر مانده تا پای بلند دار
کمی آهسته تر اما...نه
- محکم تر-
قدم بردار
به سختی خسته ام از خود
به شدت خسته ام از تو
بیا ای جان بی ارزش
بیا دست از سرم بردار
خدا می داند ای مردم
دلم چون ساقه گندم
نمی رقصد به جز با گل
تمی میرد به جز با خار
خودت بنشین قضاوت کن
اگر تو جای من بودی
چه می گفتی به این مردم
چه می کردی به این دیوار
خدایا گرچه کفر است این
ولی یک شب از این شبها
فقط یک لحظه یک لحظه
خودت را جای من بگذار