لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

	زندگینامه
	وصیت نامه

علی رضا آشتیانی در سال 1342 در یکی از محلات جنوب تهران متولّد شد و در آن محیط رشد کرد. پس از پایان دوره ی راهنمایی وارد هنرستان ( رشته برق ) شد. از نظر اخلاقی نمونه بود؛ هیچ گاه عصبانی نمی شد و همیشه لبخند محبت آمیزی بر چهره داشت تا آن جا که می توانست به همه کمک و یاری می نمود. این کمک ها در اکثر مواقع بدون اطلاع و آگاهی دیگران و حتی خانواده اش بود. از سنین پایین از هر فرصتی استفاده می نمود و به فعالیت و کار می پرداخت و مخصوصاً در تابستان ها وقت خود را به بطالت نمی گذرانید و کار می کرد.
در زمان انقلاب فعالانه در راهپیمایی ها و تظاهرات شرکت می نمود و نیز در پخش اعلامیه های امام و تمثال ایشان و ... نقش فعالانه ای داشت. او که از بیکاری و انحراف جوانان دیگر رنج می برد، همیشه سعی داشت تا در هدایت آن ها نقشی داشته باشد لذا با همکاری چند تن از برادران جلسه ای را بنا نهاد و در شب های دوشنبه با هم جمع می شدند و قرآن کریم می خواندند تا از این کتاب راه گشا راهنمایی بگیرند و ... البته در آن جلسه وی مسئول برنامه ریزی و اجرای کنفرانس هایی بود که خود جوانان اجرا می نمودند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی فعالانه در جهادسازندگی، انجمن اسلامی هنرستان شهدا و نماز جمعه و دعای کمیل و ... شرکت می کرد. چه شب هایی را که از مهدیه تهران تا منزل را که مسافت بسیار زیادی بود، پیاده برمی گشت ولی دعای کمیلش را ترک نمی کرد سپس با توجه به فرمان امام مبنی بر شرکت جوانان در ارتش بیست میلیونی وارد بسیج مسجد ائمه اطهار شد و شب ها به همراه دیگر برادران بسیج به نگهبانی می پرداخت و سرانجام در تابستان 1360 برای شرکت در نبرد حق علیه باطل داوطلب گردید و برابر استدلال بعضی از دوستان خود که به او می گفتند، تو یک سال دیگر از درس هنرستانت باقی نمانده است این یک سال را هم درس بخوان و بعد برو، فقط می گفت: « مانع انجام وظیفه ی شرعی من نشوید. »
و به این ترتیب در روز 26/3/1360 از طرف سپاه پاسداران منطقه ی 3 برای آموزش نظامی به پادگان امام حسین (ع) رفت و این آموزش تا 23/4/1360 به طول انجامید و در تاریخ 23/4/1360 به کرمانشاه و از آن جا به سنندج اعزام گردید. سپس از آن جا به سقز و بعد به بانه اعزام گردید و سرانجام در عملیاتی که به فرماندهی شهید سرهنگ شهرام فر انجام گرفت، در تاریخ 6/5/1360 در سنّ 18 سالگی به لقاءالله پیوست.
قابل ذکر است در زمان آموزش در اثر برخورد یک فشنگ گازی قسمت چپ گردن وی سوخت و در زمان شهادت درست در همان محل تیری اصابت کرده و شهید می شود.

	زندگینامه

علی رضا آشتیانی فرزند محمد در سال 1344 در شهرستان آشتیان در خانواده ی مذهبی چشم به جهان گشود و بعد از دوران کودکی دوران مدرسه و متوسطه خود را طی کرد و با توجه به علاقه ی خاصی به انقلاب و امام شهیدان داشت فعالیت مستمر خود را در پیروزی انقلاب به مردم شهیدپرور نشان داد.
بعد از پیروزی انقلاب همواره پشتیبان و گوش به فرمان امام (ره) بود تا این که جنگ را به ایران اسلامی تحمیل نمودند.
علی رضا با توجه به درس هایی که از قیام امام حسین (ع) آموخته بود با عشق به آزاد شدن آزاد شدن راه کربلا عازم جبهه های حق علیه باطل شد.
در ابتدا وارد سپاه پاسداران شد و در طول دو هزار روزی که در خدمت جبهه بود چندین بار به مقام جانبازی نائل آمد و بعد از مداوای مختصر دوباره راهی مدرسه عشق می شد تا این که روز وصال یار فرا رسید و سرانجام به تاریخ 18/12/1364 در سن 20 سالگی در منطقه فاو به مقام والای شهادت رسید.
و خاطره حماسه اش در عملیات والفجر 8 در ذهن ها جاودانه ماند.

	زندگینامه

الله کرم در آغازین روز تابستان سال 1347 به دنیا آمد. کودکی او در روستای طاهری گذشت و در جمع خانواده ای مهربان با احکام و فرایض دین مبین اسلام آشنا شد.
آشفته در سنین جوانی از طریق کارگری معاش خانواده را تأمین ساخت. اما با آغاز جنگ به میدان رزم شتافت تا حافظ مرزهای کشور باشد.
الله کرم مردانه جنگید و سرانجام در روز چهارم تیرماه سال 1367 در سنّ 20 سالگی در جزیره ی مجنون به شهادت رسید و در گلزار شهدای طاهری به خاک سپرده شد.

	زندگینامه

علی در شهرستان دشتی دیده بر دنیای خاکی گشود؛ سا ل های کودکی و نوجوانی را در سایه ی دستان نوازشگر مادر گذراند و در سال های پرشور جوانی دلداده ی سیره ی امام خمینی (ره) گشت و دل از همه ی تعلّقات دنیایی برید.
علی در زمان جنگ تحمیلی به عضویت بسیج درآمد و با سمت معاون دسته به میدان رزم شتافت و سرانجام در خرمشهر در تاریخ 20/2/1361 هنگام عملیات بیت المقدس عاشقانه به سوی کوی دوست پر کشید.