0

لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

 
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

 

شهید محمد احمدی گرجی  
استان مازندران > شهرستان قائمشهر 

زندگینامه

روحانی شهید: محمد احمدي گرجي شهيد محمد گرجي‌، فرزند رمضان‌، در سال‌ 1344 در روستاي‌ «شيرخواركلا» از توابع‌ شهرستان‌ قائم‌ شهر و در خانواده‌اي ‌مذهبي‌ و كشاورز ديده به جهان گشود. سال‌هاي‌ به يادماندني دبستان‌ را در همان‌ سامان‌ به‌ پايان‌ برد و با آغاز انقلاب‌ اسلامي‌، به‌ حوزة‌ علمية‌ «كوتناي‌» قائم‌ شهر رفت‌. شايد علّت‌ حقيقي‌ پيوستنش‌ به‌ جامعة‌ روحانيت‌، تأثير عظيم‌ انقلاب‌ اسلامي‌ بوده ‌باشد؛ هر چند كه‌ تربيت‌ مذهبي‌ و محيط‌ پاك روستا و علاقة‌ قلبي‌ به‌ اسلام‌ و روحانيت‌ شيعي‌ هم‌ مي‌تواند دليلي ‌ديگر بر اين‌ پيوستگي‌ باشد. در حوزة‌ عملية‌ كوتناي‌ قائم‌شهر، مقدمات‌ علوم‌ اسلامي‌ را آغاز كرد و بعد از دو سال‌ به‌ حوزة‌ علمية‌ نكا نقل‌مكان‌ نمود. مدتي‌ بعد به‌ مدرسة‌ عملية‌ رستم‌كلاي‌ بهشهر رفت‌ و سرانجام‌ در سال‌ 61، وقتي‌ آمادگي‌ لازم‌ را براي‌پيوستن‌ به‌ حوزه‌ علمية‌ قم‌ در خويش‌ ديد، رهسپار آن‌ ديار گرديد و به‌ جمع‌ دانش‌ پژوهان‌ آن‌ سامان‌ درآمد. همراه‌ با درس‌، به‌ تهذيب‌ نفس‌ و اكتساب‌ فضايل‌ پرداخت‌ و با ياري‌ و راهنمايي‌ مدرّسان‌ اخلاق حوزه‌، به‌ بازنگري‌ ومراقبت‌ از خويش‌ پرداخت‌. روزه‌ را دوست‌ مي‌داشت‌ و نمازهاي‌ شبانه‌ را با علاقه‌ و خلوص‌ به‌ جاي‌ مي‌آورد و شب‌هاي‌جمعه‌ را به‌ مسجد جمكران‌ مي‌شتافت‌. از آغاز جنگ‌ تحميلي‌، با آن‌ كه‌ سخت‌ گرفتار درس‌ بود، ولي‌ روح‌ خداجوي‌ او همراه با رزمندگان‌ اسلام‌، در جبهه‌هاي‌ نبرد پرواز مي‌كرد. هميشه‌ آخرين‌ اخبار جنگ‌ را با اشتياق دنبال‌ كرد. فكر پريدن با شهادت‌، راحتش‌ نمي‌گذاشت‌؛ و دل‌ بي‌قرارش‌ آرام‌ نمي‌گرفت‌. معارف‌ اسلامي‌ با همه‌ عظمتش‌ نتوانست‌ آن‌ روان‌ ناشكيبا را در حوزه‌ نگه‌ دارد. وجدان‌ بيدار و جوانش‌ او، او را به‌ محاكمة‌ خويش‌ كشانده‌ بود. گويا ماندن‌ در شهرهاي‌ آرام‌ و با امنيّت‌ را مكروه‌مي‌پنداشت‌. جدالي‌ سخت‌ در اندرون‌ خسته‌اش‌ آغاز شده‌ بود. سرانجام‌ عشق‌، بر مسايل‌ ديگر غالب‌ آمد و او رهسپار جبهه‌گرديد. در سال‌ 1360 سفري‌ به‌ كردستان‌ كرد. در دوميّن‌ سفر، به‌ كامياران‌ و مريوان‌ شتافت‌ و بالاخره‌ در سومين‌ و آخرين‌ سفرحيات‌ خويش‌، در عمليات‌ والفجر چهار شركت‌ جست‌ و آنگاه‌ كه‌ در بحبوحة‌ نبرد، سريع‌ و دليرانه‌ از كانالي‌ به‌ كانال‌ ديگر قدم‌ بر مي‌داشت‌، در تاريخ‌ 1/8/1362 با شليك‌ خمپارة‌ مزدوران ‌بعثي‌، قلب‌ جوانش‌ از هم‌ دريد و با چهره‌اي‌ لاله‌گون‌ از خون‌ عشق‌، در خاك‌ «قلسقلة‌» مريوان‌ كامياران‌، به‌ شهادت‌ رسيد. «روحش شاد و راهش پررهرو باد»
 
   
       

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

سه شنبه 2 خرداد 1391  3:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

 

شهید اصغر احمدی نژادی  
استان اصفهان > شهرستان آران وبیدگل 

زندگینامه

روحاني شهيد: اصغر احمدي نژادي محل شهادت: پيرانشهر مزار شهيد: گلزار شهداي آران و بيدگل تاريخ كتاب سرخ پيكار شماست اين دشت گواه ‌رزم خونبارشماست هرلاله كـه از خاك برافراشته قد يادآور لحظـه‌هـاي ايثـار شماست آري، تاريخ تشيّع همواره سرخ‌رنگ از خون عمامه برسرهاي نيك‌سرشتي است كه جان شيرين را فداي سربلندي آرمان و هدف كردند. شهيد اصغر احمدي، خونين‌جامه‌اي ‌از تبار سبز حوزه است كه حكايت زندگاني‌اش شنيدني است: : ايشان به سال 1344 در شهر «آران» از توابع شهرستان كاشان ديده به جهان گشود و زندگاني را در طبيعت زيباي آن ديار آغاز كرد. هفت ساله بود كه روانة مدرسه گشت و تحصيلات خويش را تا سال اول دبيرستان ادامه داد و آن‌گاه به خاطر اشتياق و علاقة وافري كه به روحانيت داشت، در سلك ايشان درآمد. او كه در جريان انقلاب نوجواني پرشور و پرجنب و جوش بود، نيك مي‌دانست رمز پيروزي و امتياز انقلاب ما بر ساير قيام‌هاي دنيا، رهبري روحانيتي بود كه همواره پيشگام مردم در عرصة ايثار و شهادت بودند؛ پس خود به جرگة ايشان درآمد و در جوار بارگاه درياي كرامت، نيلوفر كوير، فاطمة معصومه - سلام الله عليها- به تحصيل و تهذيب مشغول شد. روزها به الفباي درس و بحث مي‌گذشت و شب‌هنگام ، الفباي عشق‌بازي داستاني ديگر بود. سر بر آستان يار مي‌نهاد و با معبود نجوا مي‌كرد. ايشان در هنگام تحصيل هيچ‌گاه از جبهه و حضور در ديار ايثار و حماسه غافل نبود. چندين بار به جبهه رفت و از فيض حضور در جوار افلاكيان خاك‌نشين بهره‌مند گرديد. عمليات‌هاي فتح‌المبين، رمضان، محرم و والفجر دو حاصل تلاش شبانه‌روزي اصغر و ديگر دلاوران ايران زمين بود كه برگ زريني ديگر بر افتخارات جنگ ما را رقم زد. در عمليات‌هاي مختلف بارها زخم شيرين دوست بر آسمان تنش، ستاره كاشت و مجروح گشت ولي عطش علي‌اصغر به پيكار وجهاد بيشتر و بيشتر مي‌شد. سرانجام در پانزدهم مرداد سال 62 در طي عمليات «والفجر دو» در پيرانشهر به ضيافت تركش از ناحية سر مجروح و همچون سرور و مولايش اباعبدالله- عليه السلام- با سري خونين به ديدار حضرت دوست شتافت . گفتم: كجا ؟ گفتا: به خون گفتم: چرا ؟ گفتا: جنون گفتم: كه‌كي؟ گفتا: كنون گفتم: مرو خنديد و رفت... ده روز بعد پيكر مطهرش بر فراز دستان مؤمنين زادگاه تشييع و در گلزار شهدا به خاك سپرده شد . «يادش جاودانه باد كه لحظه لحظه آزادي امروز ما مرهون قطره قطره خون اوست»
 
   
       

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

سه شنبه 2 خرداد 1391  3:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

 

شهید شهاب الدین ادریس آبادی  
استان سمنان > شهرستان شاهرود 

زندگینامه

طلبه شهید: شهاب الدین ادریس آبادی استان: سمنان شهرستان: شاهرود کدامین دل شوریده‌ای است که با شنیدن نام شاهرود، حماسه دلاوران سترگ سال‌های دفاع مقدسش را به یاد نیاورد؟ مردان مردی که از دل و دنیا گذشتند و در لاهوت و ملکوت زیباترین پرواز ناسوتیان را به عرش برین به تصویر کشیدند. اینک زندگانی شهابی دیگر از آسمان شاهرود را به نظاره می‌نشینیم: زاده شاهرود بود و سالهای دور، اولین گریه‌های کودکانه‌اش را به سال 1341 آغاز کرد و شهاب الدین نام گرفت. کودکی را در سایه‌سار دستان پر مهر پدر و مادر به سر برد و شکوفه عمرش گل کرد. تحصیلات ابتدایی خویش را در مدرسه پروین اعتصامی و گوهرشاد شاهرود به پایان برد. با اوج‌گیری مبارزات مردم در برابر دژخیم زمان، شهاب‌الدین جوان نیز همراه هر برومند سلحشور ایرانی راه صواب را در اطاعت از ولی‌امر زمان خویش دانست و سر سپرده ولایت گشت. در فعالیت‌های مذهبی و سیاسی، حضوری پرشور داشت و همراه با شعوری برگرفته از معارف قرآن و حدیث، به پیکار مزدور می‌رفت. در آغاز جنگ تحمیلی نوجوانی دبیرستانی بود ولی آن هنگام که حضور خویش را در میدان لازم دید درنگ نکرد و بهانه‌های واهی را به نور ایمان و عمل از راه برداشت. او در بازگشت از خاک خطرخیز آن دیار، شاهراه سبز حوزه را برای رسیدن به سعادت گزید و با کوله‌باری از توکل و امید رهسپار حوزه بی‌بدیل قم گشت. شهید ادریس آبادی، قم را مهد عرفان و عمل یافت و در جذبه های شبانه مدرسه، ناگفته های دنیا را به ناز نیاز برگرفت و ره صدساله را یک شبه طی کرد. به نماز شب و روزه داشتن بسیار اهمیت می‌داد و روح بلند خویش را تعالی می‌بخشید. شهاب بسیار مهربان بود و همواره در یاد فقرا و نیازمندان سیر می‌کرد. در حلال و حرام دقتی بسیار داشت و از وقتی خود را شناخت، حساب سال دقیقی برای خویش معین کرد. شهید ادریس آبادی آنگاه که دو بال تقوا و علم را برای خویش مهیا دید، اندکی برای عروج صبر نکرد. بارها به جبهه رفت تا سرانجام مزد ناله‌های شبانه خویش را در چهارم تیر ماه سال 65 در عملیات ظفرمند والفجر 8 دریافت کرد. خاک فاو از خون او و دو دوست دیرینش شهید خونجگری و شهید قرائی و هزاران مرد مردستان ایران زمین گلگون گشت و سندی جاودانه از غیرت فرزندان این مرز و بوم بر جای گذاشت. «روحش شاد و یادش گرامی باد»
 
   
       

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

سه شنبه 2 خرداد 1391  3:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

 

شهید سیدابوالقاسم ارشادی  
استان مازندران > شهرستان بابل 

زندگینامه

روحاني شهيد: سيد ابوالقاسم ارشادي مي گفت شبي به خانه بر مي گردم با سبز ترين نشانه برمي گردد مي گفت، ولي دلم گواهي مي داد يک روز به روي شانه بر مي گردد سال 1330 در خانواده اي متدين و مذهبي در امين آباد از توابع شهرستان بابل به دنيا آمده، پس از گذراندن دروس کلاسيک، موفق به اخذ ديپلم شد. در تمامي دوران تحصيل در راهپيمايي ها و در پخش اعلاميه هاي امام بزرگوار نقش فعال و کليدي داشت؛ اما به علت علاقه به اسلام و روحانيت وارد حوزه علميه قم شد و پس از طي مراحل مقدماتي، فقه و اصول را در مرحله سطح در محضر استادان بزرگي گذراند...سپس شروع به درس خارج فقه و اصول نمود، جديت و تلاش او به حدي بود که در اندک زماني در زمره شاگردان زبده و کوشا درآمد و شهرت علمي اش در حوزه علميه زبانزد بزرگان و فضلا گرديد. در عرصه هاي مختلف فرهنگي و تبليغي نيز لحظه اي از پاي نمي نشست؛ او آن چنان شيفته اسلام و ولايت بود که در راه حمايت از آن از بذل جان هم دريغ نداشت. او هميشه دل در گرو عاشقان نيک خصالي داشت که در عروجي خونين چون ستارگان فروزان مي درخشيدند؛ شيران روزي که چون آتشي سوزنده بر خرمن خصم مي افتادند و طومار زندگي آنها را در هم مي پيچيدند. او هميشه به ياد زاهداني بود که با ترنم ناله هايشان، در سکوتي شبانه، دل به معشوق مي سپردند و در گرماگرم رزم، خود را سپر هر تير و ترکش مي کردند و به حال آنها غبطه مي خورد. تو از مرگ مي ترسيدي؛ از مرگ کوچک و حقير در بستر، و عاشق شهادت بودي و شهادت کوچه کوچه در جستجوي تو بود. اي گل هميشه بهار ! بهار با تو صميمي بود و چه زيبا پرواز نمودي و در آسمان آبي دوست اوج گرفتي و در تاريخ 1/12/1364 در آسمان مردان عشق و مقاومت (اهواز) به علت اصابت موشک به هواپيما، به دوست رسيدي. خدا صدايش را شنيد و پاسخ او را داد.
 
   
       

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

سه شنبه 2 خرداد 1391  3:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

 

شهید محمد اسداللهی  
استان اصفهان > شهرستان نجف آباد 

زندگینامه

طلبة شهید: محمد اسداللهی استان: اصفهان شهرستان: نجف آباد در یکی از روزهای سال 1342 محمد نامی در خانواده‌ای اصیل و متدین، چشم به دنیای خاکی گشود. وقتی که زمان مدرسه رفتنش فرا رسید همچون بچه‌های دیگر با شور و شوق به مدرسه رفت و تا کلاس پنجم را در همان زادگاهش(خیرآباد نجف‌آباد) گذراند و سپس به علت عشق فراوان به معارف الهی، تصمیم به خواندن دروس حوزوی گرفت. به همین خاطر به اصفهان رفت و در یکی از مدرسه‌های علمیه شروع به تحصیل نمود و پس از آن نیز مدت سه سال در یکی از مدرسه‌های علمیه یزد به تحصیل علوم دینی پرداخت و در این زمینه، فردی بسیار موفق و درس‌خوان بود. محمد، همیشه همگام با درس، به تهذیب نفس و پرداختن به اخلاق و رفتار خویش، اهتمام جدی داشت و دارای تواضع زیادی بود، به حدی که راضی نمی‌شد هیچ کس حتی ذره‌ای از دست او ناراحت شود. روح پاک و باصفای او از همان کودکی خواستار شنیدن حرف حق بود و پذیرای این مسائل بود، لذا زمانی که انقلاب اسلامی شروع به شکل‌گیری کرد، ندای حق و حقیقت را دریافت و در نتیجه به پخش اعلامیه‌ها و نوشتن شعار بر روی دیوارها و تحریک مردم برای شرکت در راهپیمایی پرداخت و در این راه خستگی ناپذیر بود. همزمان با شروع جنگ تحمیلی، این شهید وارسته از طرف حوزه به مدت سه ماه به منطقه سرپل ذهاب رفت و به امر تبلیغ مشغول بود. پس از آن به حوزه برگشت ولی پس از مدتی درنگ در مدرسه علمیه، تصمیم گرفت بار دیگر به جبهه برود و این بار راهی جبهه‌های خوزستان شد. این اعزام مقارن با آغاز ماه مبارک رمضان بود که محمد در جبهه‌های آبادان، مشغول تبلیغ و روحیه دادن به رزمندگان بود و آرزوی وصال و شهادت در راه امیر قافلة عشق، یکی از آرمان‌های واقعی او بود و همواره در دل اینگونه نجوا می‌کرد: ما در ره عشق نقض پیمان نکنیم گر جان طلبند دریغ از جان نکنیم دنیا اگر از یزید لبریز شود ما پشت به سالار شهیدان نکنیم هرگاه به یاد پسر خاله شهیدش مسلم حسینی می‌افتاد انگیزه او چندین برابر می‌شد. و چنین شد که دیری نپایید، خدای مهربان ندای او را لبیک گفت و دعایش را به اجابت رساند و در 27 ماه رمضان 1360 شربت گوارای شهادت را نوشید و وجود پاکش چشم از دنیای خاکی بست و پای به عرصه افلاکیان نهاد. «روحش شاد و راهش پر رهرو باد.»
 
   
       

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

سه شنبه 2 خرداد 1391  3:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

 

شهید میرداود اسداللهی اکرامی  
استان آذربایجان شرقی > شهرستان تبریز 

زندگینامه

طلبه شهيد: ميرداوود اسداللهي اكرامي سال 1336 محلة سرخاب در تبريز قهرمان، شاهد شكوفايي غنچه‌اي ديگر از باغ محبان اهل بيت عصمت و طهارت بود. ميرداوود اسدالهي اكرامي در يك خانواده متدين و مذهبي، ديده به جهان گشود و در دامن مادري پاكدامن پرورش يافت. پدر نيز در تربيت اسلامي اين وديعه الهي، لحظه‌اي كوتاهي ننمود. در هفت سالگي پاي به مكتب درس در مدرسة هشترودي (رازي) گذاشت و تا پايان كلاس سوم راهنمايي به تحصيل علوم كلاسيك پرداخت. او در هيأت حسيني و عزاداري به صورت گسترده و فعال شركت داشت و جهت عرض ارادت به سالار شهيدان براي شهداي كربلا و اهل بيت عصمت و طهارت نغمه سرايي و نوحه خواني مي‌نمود. عشق به اهل بيت عصمت و طهارت و علاقه به فقه آل محمد (صل الله عليه و آله) باعث شد كه مسير خود را در ادامه تحصيلات، عوض نموده و بعد از انصراف از ادامه تحصيلات دبيرستاني، راه پوياي طلبگي را انتخاب نمايد. در سال 1360 وارد حوزة علميه وليعصر –عجل الله تعالي فرجه- شد. او همگام با تحصيلات، در مسجد محل نيز شروع به فعاليت‌هاي فرهنگي و نظامي و انقلابي نمود.مساجد قائم مقام و المهدي (عجل الله تعالي فرجه) در سرخاب، شاهد فعاليت شبانه روزي اين سرباز حضرت وليعصر (ارواحنا فداه) بوده است. تحصيل در دانشگاه امام صادق و كسب علوم اهل بيت (عليه السلام) روح مواج و عشق پوياي او را قانع نساخت؛ چرا كه او اين علوم را براي عمل كردن طالب بود. نياز جبهه‌ها به مردان الهي و نداي كمك خواهي رهبر بزرگوار انقلاب باعث شد كه بار ديگر او مسير زندگي خود را عوض نمايد. او شور ديگري در سر داشت؛ شور حسيني؛ شور شهادت و ايثار. اين شور و عشق باعث ‌شد كه از دانشگاه امام صادق (عليه السلام) به دانشگاه كربلا منتقل شود. بعد از گذراندن آموزشهاي لازم، بالاخره تمام تعلقات دنيوي را زير پا نهاد و در جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل حاضر شد. بعد از مدتها حضور در جبهه‌هاي نور، موعد عمل فرا رسيد. موعد عمليات بيت المقدس؛ عملياتي كه قلب امام (رحمه الله عليه) را شاد نمود. و ميرداوود در اين عمليات، به عنوان مسؤل دسته شركت نمود و فرماندهي تعدادي از سربازان اسلام عزيز را به عهده گرفت؛ و در نهايت، بعد از آزاد سازي خرمشهر، در دوازدهم خرداد 1361 بال گشوده، از اين دنياي فاني به ملكوت اعلي پر كشيد و به فيض عظيم شهادت نايل شد. «روحش شاد و راهش پر رهرو باد»
 
   
       

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

سه شنبه 2 خرداد 1391  3:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

 

شهید محمد اسدی  
استان مازندران > شهرستان قائمشهر 

زندگینامه

روحاني شهيد: محمد اسدي شهيد اسدي در سال‌ 1348، در خانواده‌اي‌ مذهبي‌ و متدين‌ در شهرستان‌ قائم‌ شهر چشم‌ به‌ جهان‌ گشود. او در سن‌ هفت‌ سالگي‌ وارد مدرسه‌ ابتدايي‌ گرديد و پس‌ از اتمام‌ اين‌ دوره ‌وارد مقطع‌ راهنمايي‌ شد و اين‌ مرحله‌ را نيز با موفقيت‌ پشت‌ سر گذاشت‌. ايشان‌ در همان‌ اوان‌ كودكي‌ و نوجواني‌ به‌ علت‌ علاقه‌ وافر به‌ امور ديني‌ و اجتماعات‌ مذهبي‌ به همراه‌ پدر مهربان و برادر شهيدش‌، در مراسم‌ و مجالس‌ مذهبي‌ و هيئت‌ها شركت‌ مي‌كرد. بعد از مدتي به خاطر علاقة فراوان‌ نسبت‌ به‌ كسب‌ معارف‌ ديني‌ و تحصيل‌ علوم ‌حوزوي‌، با هدايت‌ و مساعدت‌ برادرش رحمت‌ الله‌، در سال‌ 1364وارد حوزه‌ علميه‌ قم‌ گرديد؛ آنگاه‌ به‌ فراگيري‌ دروس‌ حوزوي‌ نزد اساتيد محترم‌ قم‌ مشغول‌ شد. شخصيت‌ و جذبة‌ معنوي‌ برادر شهيدش‌ حجة‌ الاسلام‌ اسدي‌، نقش‌ ويژه‌اي‌ در پايه‌ريزي‌ روحيات‌ فكري‌ و عقيدتي‌ او داشت‌. لذا بعد از استقرار نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ او كه‌ نوجواني‌ بيش‌ نبود، همواره‌ در كنار پدر و برادرش‌ در برنامه‌ها و مراسم‌ سياسي‌ وانقلابي‌ شركت‌ مي‌كرد. سپس به‌ عضويت‌ بسيج‌ نوجوانان‌ درآمد كه‌ در منطقه‌ خود به ‌فعاليت‌ در ابعاد مختلف‌ فرهنگي‌، تبليغاتي‌ و سياسي‌ مي‌پرداخت‌. در اوايل‌ دوران‌ دفاع ‌مقدس‌ که ايشان از نظر قانون اجازه حضور در جبهه‌ها را نداشت‌، از اين‌رو همواره‌ براين‌ وضع‌ ناراحت‌ بود و بي‌ صبرانه‌ منتظر روزي‌ بود كه‌ بتواند به‌ جبهه‌ها اعزام‌ شود. به‌ محض‌ اين‌ كه‌ براي‌ حضور در جنگ‌ واجد شرايط‌ سنّي‌ شد، پس‌ از طي‌ دورة‌آموزش‌ نظامي‌ در كنار تحصيل‌ و پاسداري‌ از سنگر علم‌ به‌ مناطق‌ جنگي‌ براي‌ مبارزه‌ عليه‌ ايادي‌ استكبار جهاني‌ اعزام‌ گرديد. بارها در مراحل‌ مختلف‌ جانانه‌ در برابر دشمن‌ جنگيد. در عمليات‌ والفجرهشت شركت‌ فعال‌ داشت‌ كه‌ در اين‌ حين‌ بر اثربمباران‌ شيميايي‌ مجروح‌ شد و مدتها در بيمارستاهاي‌ تهران‌ و قائم‌‌شهر بستري‌ شد و بابهبودي‌ نسبي‌ مجدداً به‌ جبهه‌ها شتافت‌ و در عمليات‌ والفجر نه حضوري‌ چشمگير داشت‌ و در عرصه‌هاي‌ تبليغي‌ و رزمي‌ نقش‌ مؤثري‌ در جبهه‌ها ايفا مي‌نمود. محمد که در عمليات‌ غرور آفرين‌ والفجر نه، در منطقة‌ ماووت‌، شركت‌ فعال‌ داشت‌ در سحرگاهان‌ در خطوط‌ اول‌ نبرد مورد هدف‌ تير مستقيم‌ دشمن‌ زبون‌ بعثي‌ قرارگرفت‌ و دو سال‌ بعد در پي‌ عوارض‌ ناشي از شيميايي‌ در تاريخ‌ 26/2/67 به‌ آرزوي‌ ديرينة‌ خود شهادت‌ در راه‌ خدا بود، نائل‌ شد و مرغ‌ روحش‌ سبكبالانه‌ به‌ سوي‌ ملكوت‌ اعلي‌ پركشيد.
 
   
       

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

سه شنبه 2 خرداد 1391  3:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

 

شهید قادر اسدی  
استان آذربایجان شرقی > شهرستان هشترود 

زندگینامه

طلبه شهيد: قادر اسدي در تاريخ 1346 به دنيا آمد. از همان كودكي كنجكاو و بازي‌گوش، اما بسيار مؤدب بود. بيشتر از همه چيز به پدر و مادرش احترام مي‌گذاشت. شايد اگر كمي به باغ كودكيش قدم گذاري، او را به صداقتش بشناسي. اسمش «قادر» بود و فاميليش« اسدي». مثل همه بچه‌ها در سن هفت سالگي در زير باران خيس از شادي كودكانه به مدرسه رفت. و هر روز در چشم پدر و مادر، با يك سلام گل مي‌كرد. سالهاي دوران ابتدايي با يك معلم خوب و دوستاني (هم از چشمه نور) همگي ساده و باهوش، خاطرات زيبايي را براي قادر رقم زد. بعد از دوران ابتدايي، وارد مدرسة راهنمايي شد. حالا كمي قد كشيده بود و احساسش بيشتر از گذشته در باغ آرزوها گل مي كرد. در اين دوران، بوي كسي كه نشان از آسمانها داشت، مشامش را معطر كرد و سرنوشتش را با حوزه رقم زد. با اينكه سن و سالي نداشت، ولي انگيزه ‌اي دوست داشتني، وي را به قيامي مقدس كشاند و او به خيل مناديان توحيد پيوست تا بت اهريمني دژخيم را در هم شكنند. بعد از پيروزي انقلاب در سال تحصيلي 61-1360 وارد حوزة علمية كرج شد. در آنجا مقدمات علوم ديني را به اتمام رساند. خوش ذوق و خلّاق بود. به كارهاي الكترونيكي علاقه داشت و گاه گاهي وسائل جالبي اختراع مي كرد. پانزده ساله بود كه آسمانيان او را ميهمان ضيافت الهي كردند و او در اولين جشن عبادت، خود را سرشار از لطف خدا ديد. بارها و بارها، دوست داشت تا در جمع افلاكيان خاك نشين- كه بزم عشق را در جبهه گسترانده بودند- حاضر شود. به خاطر سن كمش او را به جبهه راه نمي دادند، ولي سرانجام با زيركي و سماجت خاص، توانست مسؤول بسيج را راضي كند و به جبهه برود. در عمليات «مسلم بن عقيل» شركت كرد. قادر شجاعت را- كه ميراث جاودان بندگان صالح خداست- از مكتبي به ارث برد كه شهادت را افتخار مي‌دانست. سرانجامش چون لاله، رقصان و ميان نسيم زيباي بهشت سرود جاودانگي خواند. او در همان عمليات در تاريخ 12/7/62 در منطقة« سومار» شركت كرد و خلعت زيباي شهادت را بر تن كرد. پيكرش را در ميان عطر صلوات تا بهشت« حصارك» بدرقه كردند و در آنجا به خاك سپردند. باشد نگين افتخاري براي فردايمان. «روحش شاد و يادش گرامي»
 
   
       

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

سه شنبه 2 خرداد 1391  3:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

 

شهید رحمت الله اسدی المشیری  
استان مازندران > شهرستان قائمشهر 

زندگینامه

روحاني شهيد: رحمت الله اسدي المشيري شهيد رحمت الله اسدي المشيري ، فرزند امرالله در اواخر سال 1342 در روستاي «المشير» قائم شهر در خانواده‏اي مذهبي و كم در آمد پاي به سراي هستي نهاد. در دو سالگي با خانواده‏اش به قائم شهر رفت و دوران دبستان را با موفقيت در آنجا سپري كرد. در اين مدت در مجالس مذهبي و محافل ديني شركت مي‌جست و علاقه زيادي به مداحي داشت. پس از اتمام دوران دبستان ، از آنجايي كه علاقة زيادي به شركت در دروس حوزه داشت ، قصد ورود به حوزة علميه را داشت ، اما پدرش كه با كار شبانه‌روزي‏اش خرج خانه و زندگي را تأمين مي‌كرد و نمي‌‏توانست خرج تحصيل جداگانة او را بدهد ، مخالفت نمود و به او قول داد پس از اتمام دوران راهنمايي موافقت كند. از اين جهت او تلاش بيشتري نمود و دورة راهنمايي را با نمرات خوب به پايان برد ، اما باز هم با مخالفت پدرش مواجه گرديد. پدرش او را بالاجبار به دبيرستان برد تا ثبت نام كند ؛ او گريه كنان به مسؤولان دبيرستان گفت كه نمي‌‏خواهد درس بخواند ، مي‏خواهد طلبه شود. مسؤولان كه اين وضع را ديدند ، به پدرش سفارش كردند كه بگذاريد فرزندتان طبق علاقة شخصي‏اش ادامة تحصيل دهد تا پيشرفت بسزايي داشته باشد . پدرش نيز قبول كرد و او را به مدرسة علمية امام جعفر صادق(ع) كوتنا برد و نزد حجة الاسلام سليماني به تحصيل علوم ديني مشغول شد تا خود را به خيمه‌گاه حضرت ولي عصر(عج) نزديكتر بيند. هنوز يكي دو سال از ورودش به حوزه نگذشته بود كه انقلاب ايران فراگير شده و تمام شهرها را در برگرفت. اين باعث شد تا درس‏هاي آنان نيز نامرتب گردد. به تقاضاي يكي از اساتيد كه از قم به قائم‏شهر آمده بود و با موافقت پدر ، به قم مي‏رود. با شروع جنگ تحميلي ، فعا‏ليت‌هاي انقلابي ، مذهبي و تبليغاتي او نيز بيشتر شد. كد: 1233 همگام با اين فعاليت‏ها در سال 1363 ازدواج نمود و سپس در نيمة شعبان 1364 مفتخر به پوشيدن لباس مقدس روحانيت گرديد. او اكثر تعطيلات مانند ماه‏هاي رمضان و محرم و ايام فاطميه(س) و تعطيلات تابستاني‏اش را در شهرستان‏هاي مختلف براي تبليغات سپري مي‏كرد و يا در غير اين صورت ، به جبهه‏هاي غرب و جنوب مي‏رفت. در اين مدت در چندين عمليات كوچك و بزرگ نظير عمليات محرم ، عمليات والفجر4 عمليات رمضان شركت داشت. شهيد اسدي در عمليات رمضان مجروح شد و در بيمارستان اراك مداوا گشت. در جبهة فاو نيز در تاريخ يكشنبه ، سوم فروردين 1365 بر اثر بمب شيميايي مصدوم شد و در دهم فروردين همان سال به كشور انگلستان اعزام شد. پس از گذشت يك هفته از تاريخ اعزامش ، يعني يكشنبه هفدهم فروردين سال 1365 در بيمارستاني در لندن ، در سن 22 سالگي به وصال معبود پيوست. حال مزار مطهرش در گلزار شهداي المشير زيارت‌گاه سر سپردگان كوي معرفت و شهادت است. «گوارا باد شراب ناب بهشتي بر رهپويان وصال يار.»
 
   
       

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

سه شنبه 2 خرداد 1391  3:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

 شهید محمدابراهیم ادبی

 

شهید محمدابراهیم ادبی

شهدا راه میانبر......... شهید محمد ابراهیم(امیر) ادبی

*به سال1343بود که دیدگان جهان به جمال محمدابراهیم(امیر) روشن شد.

 *پس از طی دوران کودکی وارد مدرسه شد و پس از گذراندن مقطع ابتدایی و راهنمایی، تا سال سوم نظری در رشته فرهنگ وادب به تحصیل ادامه داد. پس از پیروزی انقلاب، بسان دیگر برادران خود به عضویت نهاد بسیج فومن درآمد و مدتی را در این نهاد بسر برد و در آن به فعالیتهای مختلف پرداخت.

  *به مسائل دینی و مذهبی آگاه بود و به نماز و مسجد اهمیت می­ داد و دارای رفتاری عالی وگفتاری سنجیده بود و همواره به شهادت عشق می­ورزید . از روی علاقه و عشقی که به جبهه داشت و همچنین احساس مسئولیتی که در رابطه با دفاع از میهن می­کرد، داوطلبانه به جبهه های نور علیه ظلمت رهسپار شد.

   *در یکی از عملیات ها در جبهه، جانباز گردید و از ناحیه­ی چشم و پا محروم شد. ولی همچنان عشق به جبهه و جنگ با دشمن است، تا اینکه روزی با ارتباطی که با دوستان خود در جبهه داشت، شنید که قراراست عملیاتی صورت گیرد.

   *به این ترتیب خود را به منطقه جنگی جزیره مجنون رسانید و با یکی از گروهان به صورت داوطلب، بامقبولیت بی­سیم چی، در اسفندماه 1346در عملیاتی موسوم به بدر شرکت نمود و سرانجام در دوازدهم اسفند همان سال در این عملیات در جزیره مجنون(هور العظیم) به آرزوی دیرینه ­اش که همان شهادت بود رسید و به جمع دو برادر شهیدش پیوست.

   *مادرش می­گفت: او در جبهه از ناحیه چشم آسیب دیده بود، برگشت 

برای مداوا. بعد به او گفتم که دیگه نرو، بمان پیش مادرت، کاری دست و پا می­کنیم. بچسب به کسب وکار. ولی دلش جای دیگری بود. یک روز غروب آمد، ساکش را بست و رفت. دعای خیر من هم پشت سرش.......... .

   *در وصیت نامه خود انعکاس عشق و اشتیاق نسبت به اهدافش را

نشان داده و اینگونه می­گوید: پدر ومادر عزیزم، آن طوری که شما اطلاع داشتید، هدفی جز به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی که کاری به سوی خداست، نداشته، پس آن چیزی را که در راه خدا می­دهید، استقامت داشته باشید که شهیدان زنده ­اند ونزد خدای خود روزی می­خورند.


 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

جمعه 12 خرداد 1391  6:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

شاید برای اینکه بخوایم اخبار مربوط به نشریه و مطالب دیگه رو بنویسیم ،اول بهتره که درباره شهید محمدحسین فهمیده یه چیزایی بنویسیم... کسی که اسمش روی نشریه هست"نشریه شهید محمدحسین فهمیده".....

شهید فهمیده تو اول اردیهشت1346 توی قم به دنیا اومد. در سال1352 در دبستان روحانیت قم مشغول به تحصیل شد. 4 سال بعد یعنی در 1356 به کلاس اول راهنماییمدرسه حافظ رفت تا ادامه تحصیل بده.

در بهبه انقلاب و تظاهرات، محمدحسین از کسانی بود که علاوه بر درس ومدرسه، فعالیت ها ی سیاسی از قبیل شرکت در تظاهرات هم داشت.

بعد از انقلاب انگار محمدحسین و برادرش داوود آرام و قرار نداشتند.... مخصوصا زمانی که آقای مدیر مدرسه درباره بسیج و جبهه ها سخن میگفت، محمدحسین به یک  دنیای دیگه میرفت....همون دنیایی که بهش تعلق داشت!!!!

خلاصه آقا محمدحسین فهمیده و دوستش،محمدرضا شمس، بعد از راضی کردن خانواده وفرمانده بسیج محلراهی جبهه های جنوب شدن. اون روزا یه سری فکر میکردن که اگه دوتا خمپاره دومتر اونورترشون بخوره، فوری برمیگردن و حتی پشت سرشون رو هم نگاه نمیکنن... شاید اون آدما فکر اینو نمی کردن که یه روزاین بچه ها لقب رهبر13ساله بگیرن...اما محمدحسین  و محمدرضا به تمام این فکرا جواب دادن زمانی که عشق به جبهه ،اونا رو از بیمارستان ماهشهرکه به دلیل جراحت بستری بودن، بیرون کشید ودوباره راهی خط مقدمشون کرد.

روز8 آبان 1359 توی یه عملیات، شهید محمدرضا شمس، مجروح میشه و حسین فهمیده باهزار زحمت اونو به پشت جبهه میکشونه و دوباره برمیگرده. این موقع یه تیر به پایمحمدحسین میخوره، محمدحسین خسته و زخمی، تو اوج جوانی تصمیم بزرگی میگیرد...او با چندتا نارنجک و البته با شجاعت بی پایان خود تبدیل میشه به آن رهبر13 ساله، تبدیل میشه به شهید محمدحسین فهمیده.....

راستی اگه ما به جای اونا بودیم، تو اون موقعیت چی کار میکردیم؟؟؟


 

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

جمعه 12 خرداد 1391  6:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

 

زندگی نامه شهید محسن ختایی

 
 
 
 
 
 
روز 29 مهرماه سال1345 هنگام اذان صبح نوزادي در محله «مجيديه جنوبي» ايستگاه علمداري كوچه آزادي به دنيا آمد. پس از زمزمه اقامه و اذان در گوش او، نامش را محسن گذاشتند.
محسن دوران كودكي را تحت نظر والدينش تربيت شد و در سن هفت سالگي تحصيلات ابتدايي را در دبستان حافظ شروع كرد و با نمرات عالي مقطع دبستان را در سن 11 سالگي به پايان رسانيد و مقطع راهنمايي را در مدرسه «پندار نيك» واقع در مجيديه جنوبي آغاز و با موفقيت مدرك پايان دوره را دريافت كرد. در سن 15سالگي تحصيلات متوسطه را ادامه داد و سال اول و دوم دبيرستان را با موفقيت به پايان برد.در طول تحصيلات راهنمايي و دبيرستان، فعاليت هايي در امور تربيت بدني داشت و در مسابقات واليبال مدارس منطقه شركت و رتبه اول كسب كرد.
وي يك سال قبل از خدمت سربازي نزد برادرش به شغل نجاري روي آورد و در اين مدت، مهارت درودگري را در سطح عالي كسب كرد.
او در سن 18 سالگي بنابر وظيفه اي كه داشت، خدمت سربازي را از سال 1365 آغاز كرد و مرحله آموزش را در پادگان نيروي هوايي (پادگان چكش) واقع در افسريه گذراند و سپس به لشكر 16 زرهي قزوين مستقر درخط مقدم جبهه جنگ انتقال يافت. يك سال از خدمتش را در جبهه جنوب كشور و سال دوم خدمتش را در جبهه غرب كشور و در خط مقدم ادامه داد. در جبهه مهران و قبل از عمليات مرصاد (مورخ 29/3/1367) به درجه رفيع شهادت نائل آمد و بعد از 70 روز پيكر پاكش كه روي زمين هاي مهران آراميده بود، پيدا و تحويل خانواده اش شد و پس از تشييع در قطعه 40 بهشت زهرا(س) رديف 61، شماره 8 و در كنار ساير رستگاران آرميد.

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

جمعه 7 مهر 1391  8:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

زندگي نامه شهيد توکل حسنوند

نام : توکل
نام خانوادگي : حسنوند
شهرستان : خرم آباد
محل شهادت : تپه شهدا

تاريخ شهادت : 29/02/1365



سال دوم ابتدايي همراه خانواده به خرم آباد آمد و جهت ادامه تحصيل در يکي از دبستانهاي خرم آباد ثبت نام نمود شهيد در دوران کودکي بسيار زرنگ و داراي هوش و استعداد فوق العاده بود که دوره ابتدايي را با موفقيت تمام پشت سر گذاشت و وارد مدرسه راهنمايي شد.

موفق به اخذ ديپلم اقتصاد شد وي يکي از فعالترين نيروهاي انجمن اسلامي به شمار مي رفت و بسيار فعاليت کرد تا در سنگر مدرسه دانش آموزان را با تعاليم اسلام و اهداف انقلاب آشنا سازد و حتي از سوي گروهکهاي انحرافي مورد تهديد قرار مي گرفت ولي از اهداف مقدس خويش دست بردار نبود. شهيد به عنوان مسئول انجمن اسلامي يکي از زبده ترين دانش آموزان به حساب مي آمد. شهيد چون در مسائل فلسفي و سياسي و ديني و حتي احکام بسيار دقت مي کرد و تا حدودي در اين مسائل مهارت داشت و به همين خاطر بعد از اتمام تحصيلات از سوي مدير دبيرستان و دبير بينش ديني از وي خواسته شد تا در رشته بينش سال چهارم شروع به تدريس کند ولي وي قبول نکرد .

ودر تيپ امام حسن (ع) در گردان انبياء مشغول گرديد در دوران بسيجي خود در واحد اطلاعات عمليات تيپ 57 حضرت ابوالفضل (ع) فعاليت نمود.

به شهادت مي رسد و پيکر پاک وي يکسال در منطقه برفگير حاجعمران ماند و سر انجام بعد از آزاد سازي اين منطقه توسط رزمندگان جنازه وي به دست خانواده اش رسيد .

: يک روز نشسته بود و ناراحت بود از او پرسيدم چرا غمگيني؟ گفت: که مي ترسم همينطور در منطقه اي آرام بميرم و يا در بستر ، دوست دارم در هنگامه نبرد سخت ، شهيد شوم و جنازه ام بر جا بماند و همانگونه که خواست شد .

حاج عمران

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

جمعه 7 مهر 1391  10:55 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

sh zeinali
شهید محمدرضا زینلی؛

فرمانده گروهان علی اکبر(ع)

شهید محمدرضازینلی فرزند اکبر وشهربانو درتاریخ ۱۹/۲/۱۳۴۶ درخانواده ای مذهبی وکشاورز دربهاباد (استان يزد) به دنیا آمد اوازهمان کودکی مسایل دینی ومذهبی را فراگرفت .

آخرین اعزام شهید زمانی بود که قطعنامه ازطرف ایران پذیرفته شده بود اما وی صحنه راخالی نکرد و.و درفراخوانی که انجام شد دراولین فرصت خود را به جبهه رساندودرآخرین پاتک دشمن براثراصابت گلوله تانک درتاریخ اول مرداد۱۳۶۷ به آرزوی دیرینه اش یعنی شهادت رسید.

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

شنبه 28 بهمن 1391  5:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

شهيد شاهين بخشي 



 

 

تاريخ تولد :1343

نام پدر :علي شاه

تاریخ شهادت : 4/11/1365

محل تولد :كهكيلويه‌بويراحمد /- /گنجه اي

طول مدت حیات :22

محل شهادت :شلمچه

مزار شهید :

شاهين در سال 1343 به دنيا آمد. روزها و ماهها از پي هم گذشت و او بزرگ شد و در اثر خودسازي مداوم و مراقبت دقيق در انجام دادن تکاليف شرعي و عمل به مستحبات و پرهيز از مکروهات و پاسداري از ارزش‌هاي انقلاب در هاله‌اي از نور معنويت و عرفان قرار گرفته بود.
در زمان جنگ تحميلي با توجه به نياز جبهه‌ها به نيرو فرصت را غنيمت شمرد و راهي جبهه شد. 
6 ماه در کردستان جنگيد و چون زمان خدمت سربازي فرارسيده بود خود را براي سربازي معرفي کرد. دوره سربازي را با دليري هرچه تمام‌تر در مناطق جنگي به پايان رساند و با آنکه پدرش براي او مغازه وسايل برقي تهيه کرده بود، تاب ماندن نياورد و دوباره راهي جبهه‌هاي حق عليه باطل شد. 
سرانجام در عمليات کربلاي 5 بر اثر اصابت ترکش خمپاره در سن 22 سالگي در روز چهارم بهمن ماه سال 1365 شهد شيرين شهادت نوشيد و سرزمين شلمچه را به خون سرخ خود آراست.

 

منبع:وصال شماره 18 سال دوم، كتاب خاطرات نور، وصال شماره 3

 

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

جمعه 30 فروردین 1392  11:20 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها