
شهدا راه میانبر......... شهید محمد ابراهیم(امیر) ادبی
*به سال1343بود که دیدگان جهان به جمال محمدابراهیم(امیر) روشن شد.
*پس از طی دوران کودکی وارد مدرسه شد و پس از گذراندن مقطع ابتدایی و راهنمایی، تا سال سوم نظری در رشته فرهنگ وادب به تحصیل ادامه داد. پس از پیروزی انقلاب، بسان دیگر برادران خود به عضویت نهاد بسیج فومن درآمد و مدتی را در این نهاد بسر برد و در آن به فعالیتهای مختلف پرداخت.
*به مسائل دینی و مذهبی آگاه بود و به نماز و مسجد اهمیت می داد و دارای رفتاری عالی وگفتاری سنجیده بود و همواره به شهادت عشق میورزید . از روی علاقه و عشقی که به جبهه داشت و همچنین احساس مسئولیتی که در رابطه با دفاع از میهن میکرد، داوطلبانه به جبهه های نور علیه ظلمت رهسپار شد.
*در یکی از عملیات ها در جبهه، جانباز گردید و از ناحیهی چشم و پا محروم شد. ولی همچنان عشق به جبهه و جنگ با دشمن است، تا اینکه روزی با ارتباطی که با دوستان خود در جبهه داشت، شنید که قراراست عملیاتی صورت گیرد.
*به این ترتیب خود را به منطقه جنگی جزیره مجنون رسانید و با یکی از گروهان به صورت داوطلب، بامقبولیت بیسیم چی، در اسفندماه 1346در عملیاتی موسوم به بدر شرکت نمود و سرانجام در دوازدهم اسفند همان سال در این عملیات در جزیره مجنون(هور العظیم) به آرزوی دیرینه اش که همان شهادت بود رسید و به جمع دو برادر شهیدش پیوست.
*مادرش میگفت: او در جبهه از ناحیه چشم آسیب دیده بود، برگشت
برای مداوا. بعد به او گفتم که دیگه نرو، بمان پیش مادرت، کاری دست و پا میکنیم. بچسب به کسب وکار. ولی دلش جای دیگری بود. یک روز غروب آمد، ساکش را بست و رفت. دعای خیر من هم پشت سرش.......... .
*در وصیت نامه خود انعکاس عشق و اشتیاق نسبت به اهدافش را
نشان داده و اینگونه میگوید: پدر ومادر عزیزم، آن طوری که شما اطلاع داشتید، هدفی جز به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی که کاری به سوی خداست، نداشته، پس آن چیزی را که در راه خدا میدهید، استقامت داشته باشید که شهیدان زنده اند ونزد خدای خود روزی میخورند.