0

لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

غلام رضا ایوبی

نام پدر: قاسم علی تاریخ تولد: - / - /1303
محل تولد: - تاریخ شهادت: 05/10/1365
محل شهادت: شلمچه طول مدت حیات:62
مزار شهید: روستای دهنرود


زندگینامه
غلامرضا ایوبی فرزند قاسمعلی در سال 1303 در روستای «دهنرود» شهر خوسف دیده به جهان گشود. وی متاهل و دارای شش فرزند (سه پسر و سه دختر) بود. و از راه کشاورزی و دامداری مخارج خانواده اش را تامین می نمود. از آنجا که روستای محل سکونتش از وجود روحانی بی بهره بود غلامرضا مسئولیت امامت جماعت و برگزاری نماز را بر عهده داشت. او همچنین در تشکیل جلسات و آموزش قرآن به مردم روستا فعالیت چشمگیری داشت. غلامرضا ایوبی به عنوان امدادگر به جبهه اعزام شد و وظیفه حمل مجروحان و پیکر پاک شهدا را بر عهده گرفت.
سرانجام پس از 9 ماه حضور در جبهه در تاریخ 5/10/1365 در عملیات کربلای 4، در سن 62 سالگی در منطقه عملیاتی شلمچه و در حال بازگشت به عقبه بر اثر انفجار مین به شهادت رسید. پیکر پاک شهید در زادگاهش روستای دهنرود خوسف به خاک سپرده شد.
 
 
چهارشنبه 3 اسفند 1390  11:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

حسین ایوبی

نام پدر: مرادعلی تاریخ تولد: - / - /1344
محل تولد: ایران - خراسان - بیرجند تاریخ شهادت: 24/10/1365
محل شهادت: - طول مدت حیات:21
مزار شهید: گلزار شهدای بیرجند


زندگینامه
حسین ایوبی، فرزند مرادعلی در سال 1344 در بیرجند متولد شد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت به پایان رساند. سپس وارد دبیرستان شد و دیپلم گرفت. از آنجا که پدرش ارتشی بود، او نیز به خدمت در ارتش علاقمند شد. او که به ورزش علاقه ی فراوانی داشت در سال 1360 موفق شد که مقام دوم شهرستان را در رشته ی پینگ پنگ به دست آورد. به همین دلیل از طرف اداره ی آموزش و پرورش تشویق نامه گرفت. روحیه ی ورزشکاران او باعث شده بود که به همه خصوصا نیازمندان کمک کند. دارای اراده ای قوی و هوشی بالا بود به طوری که در تمام دوران تحصیل رتبه ای ممتاز داشت. پس از پایان تحصیل حدود شش ماه در هتل مقدم مشغول به کار گردید. مدتی هم در طرح افاغنه همکاری کرد. سپس در آموزشگاه افسری پذیرفته شد و پس از اتمام دوره آموزش در تهران به هوابرد شیراز انتقال یافت. از آنجا که دفاع از میهن اسلامی را وظیفه ی خود می دانست، داوطلبانه عازم جبهه شد. سرانجام در تاریخ بیست و چهارم دیماه سال 1365 در عملیات کربلای 5 مورد اصابت مستقیم ترکش قرار گرفت و در سن 21 سالگی به شهادت رسید. پیکر پاک شهید پس از تشییع در بیرجند با شکوه خاصی در گلزار شهدای این شهر به خاک سپرده شد.
 
 
چهارشنبه 3 اسفند 1390  11:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

محمدحسین ایوبی

نام پدر: غلام تاریخ تولد: - / - /1343
محل تولد: - تاریخ شهادت: 18/03/1365
محل شهادت: تنگه چزابه طول مدت حیات:22
مزار شهید: روستای دهنرود


زندگینامه
محمدحسین ایوبی فرزند غلام، در سال 1343 در روستای «دهنرود» در خانواده ای کشاورز به دنیا آمد.تحصیلاتش را تا مقطع دبیرستان در شهر بیرجند ادامه داد.با اوج گیری انقلاب اسلامی به خیل مبارزان پیوست.به دلیل شور و هیجان و عشق و علاقه فراوانی که به انقلاب و امام داشت در راهپیمائی ها علیه رژیم ستمشاهی شرکت می کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی به استخدام ارتش جمهوری اسلامی ایران درآمد هنگامی که جنگ شروع شد، در عملیات های مختلف شرکت کرد، سرانجام در تاریخ هجدهم خردادماه سال 1365 در سن 22 سالگی در منطقه تنگه چزابه به فیض عظیم شهادت نایل آمد.پیکر پاک شهید پس از تشییع در شهرستان بیرجند با شکوه خاصی به زادگاهش منتقل وبه خاک سپرده شد. از او یک پسر به یادگار مانده است.
 
 
چهارشنبه 3 اسفند 1390  11:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

رضا ایوبیان

نام پدر: میرزاحسین تاریخ تولد:01/01/1336
محل تولد: ایران - خراسان - فریمان تاریخ شهادت: 24/04/ -
محل شهادت: ایستگاه حسینیه طول مدت حیات:25
مزار شهید: بهشت رضا (ع) _ مشهد


زندگینامه
رضا ایوبیان فرزند میرزاحسین در آغازین روز بهار سال 1336 در روستایی نزدیک شهرستان فریمان در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود. 3 سال بیش تر نداشت که از فیض داشتن پدر محروم شد و سرپرستی او تنها به مادرش محول گردید. وی با همت و تلاش مادرش علاقه ی زیادی به تحصیل پیدا کرد و باعث شد که در سن 5 سالگی به مدرسه راه یابد. او موفقیت زیادی در این زمینه کسب کرد و پا به کلاس دوم و سوم ابتدائی گذارد. نبوغ او باعث شد که توسط معلمان مدرسه مورد تشویق قرار گیرد.
رضا در سن هفت سالگی بر اثر مشکلات مالی، همراه خانواده اش به شهر مشهد رفت و تحصیل را تا پایان دوره ی ابتدایی به صورت شبانه پی گرفت. پس از این دوره، در کارخانه ی قالی بافی مشغول به کار شد تا بتواند مقداری از هزینه ی زندگی خانواده را به عهده گیرد. با فرا رسیدن ایام خدمت سربازی، مدت دو سال در نیروی هوایی شیراز مشغول به خدمت شد. پایان دوره ی سربازی او مصادف با راهپیمائی ها و تظاهرات علیه رژیم پهلوی بود. او همراه با سایر جوان های کوچه و محله به بسیج مردم برای حضور در راهپیمایی ها می پرداخت و در جلساتی که در این زمینه بود، شرکت می کرد. وی چند بار با مأمورین شاه درگیر شد. یک بار جهت پخش اعلامیه به او مشکوک شدند؛ اما نتوانستند از او مدرکی به دست آورند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تشکیل جهادسازندگی، ایوبیان به عنوان نیروی رسمی به این نهاد پیوست. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، سه بار به صورت داوطلبانه از طریق جهادسازندگی به جبهه ها اعزام گردید.
وی بارها در عملیات های مختلف شرکت کرد. در دفعه اول که به منطقه جنوب رهسپار شد در اولین حمله بستان شرکت نمود که بر اثر اصابت ترکش خمپاره به کمرش مجروح گردید.
در دفعه ی آخر، او رانندگی بولدزر را بر عهده داشت. شب هنگام رزمندگان حمله ای را آغاز کردند که به میدان مین برخوردند. او همراه یکی دیگر از رانندگان، منطقه را هموار کردند تا بچه ها بتوانند جلوتر بروند. در حین رانندگی دور می زند که دشمن متوجه می شود و به آتش باری می پردازد و سرانجام در تاریخ 24/4/1361 در منطقه ی ایستگاه حسینیه در سن 25 سالگی به شهادت رسید.
پیکر وی در بهشت رضا (ع) شهر مشهد به خاک سپرده شد. از او 2 فرزند به یادگار باقی ماند.
 
 
چهارشنبه 3 اسفند 1390  11:40 PM
تشکرات از این پست
ali201355
ali201355
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 792
محل سکونت : سیستان و بلوچستان

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

خدایا شهدای ما را با شهدای کربلا محشور گردان

چهارشنبه 17 اسفند 1390  9:27 PM
تشکرات از این پست
ammar1404
ammar1404
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : فروردین 1391 
تعداد پست ها : 12
محل سکونت : فارس

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(اَ)

 

 

سردار شهید قاسم احمدی

تاريخ تولد :1340

تاریخ شهادت : -/10/1365

طول مدت حیات :25

مزار شهید :گلزار شهداي روستاي پاقلات

محل تولد :فارس /اشكنان /پاقلات

 

قاسم احمدي در سال 1340 در روستاي «پاقلات» شهرستان اشکنان از توابع استان فارس ديده به جهان گشود بدليل فقر اقتصادي خانواده در آغاز راه از تحصيل بازماند و به کار پرداخت اما شوق او به دانستن وي را به سمت مطالعه کتب مذهبي سوق داد آشنايي او با مفاهيم بلند اسلام روحيه ظلم‌ستيزي را در وي پرورش داد تا جائيکه به جمع مبارزان انقلابي پيوست قاسم پس از پيروزي انقلاب به خدمت نظام وظيفه اعزام شد و اين دوره را در تيپ 37 زرهي نيروي زميني ارتش به پايان رساند.

سپس به عضويت بسيج درآمد و چندي بعد لباس سبز سپاه را برازنده قامت خود يافت وي پس از گذراندن دوره‌هاي مهندسي، آموزش زرهي و تخريب به تيپ امام احمد بن موسي (ع) پيوست و به مناطق غربي اعزام شد و پس از بازگشت از اين مناطق با پشت سر گذاردن دوره مربيگري در پادگان امام علي (ع)‌ مسئوليت بسيج اشکنان را بر عهده گرفت احمدي با حضور پي در پي خود در جبهه‌هاي نبرد در عملياتهاي مختلفي حماسه آفريد و بارها مجروح شد.

 

 

یک شنبه 6 فروردین 1391  11:43 PM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

 

شهید سید عبدالوهاب شفیعی

نام : سید عبدالوهاب

نام خانوادگی : شفیعی

نام پدر : مرحوم میرولی شفیعی

شماره شناسنامه : ۱۲

تاریخ تولد : ۱۲/۴/۱۳۲۹

محل تولد : ساری روستای اراء

سابقه مجروحیت : دارد

عملیاتی که در آن مجروح گردید : طریق القدس در محور بستان

اعزامی : پادگان حر (جنگ های نا منظم شهید چمران )

صدمات وارده : آرنج ٬سر و انگشت سوم دست راست

تاریخ شهادت : ۱/۶/۱۳۶۷همزمان با شام غریبان سالار شهیدان

ابا عبدالله الحسین (ع)

محل شهادت : بوکان

عملیات : مرصاد (پدافندی)

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

سه شنبه 2 خرداد 1391  2:53 PM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

 

 1)شهید حجت الاسلام رحمت فتحی:

فرزند : رحمان

متولد : 1345 – واوسر

شهادت : 4 دی 1365 - جبهه شلمچه

مزار شهید : روستای آجند - نکاء

  شهيد بزرگوار حجه الاسلام رحمت فتحي فرزند رحمان، در روز يكشنبه 1/3/1345 شمسي در روستاي آجند از توابع شهرستان نكا بدنيا آمد. دوران ابتدايي و راهنمايي را با موفقيت  پشت سر گذاشت، سپس به خاطر علاقه وافر به علوم ديني به حوزه جعفريه رستمكلاي بهشهر رفت و پس از مدتي جهت ادامه تحصيل وارد حوزه علميه مشهد شد و از اساتيد بزرگوار آنجا و نيز از جوار امام  هشتم (ع) كسب فيض نمود.

  سپس به حوزه علميه قم عزيمت نمود و در همان حجره اي كه امام خميني در آن تحصيل مي كرد رحل اقامت گزيد.

علاوه بر جهاد علمي از جهاد نفس غافل نمي شد. او براي تزكيه نفس و طهارت روح خود برنامه اي تدوين كرد، به طوري كه دائماً حالت مراقبه و محاسبه و مواخذه از خود داشت و از خود تعهد گرفته بود كه اگر مرتكب گناه و معصيت شد در فلان روز، روزه بگيرد و آن را براي تنبيه خود مفيد مي دانست.

  او سعي مي كرد خود را متخلق به اخلاق و آداب اسلامي كند، بطوري كه سجاياي اخلاقي اش، باعث محبوبيت در بين خانواده، آشنايان و اهالي شهر و روستا شده بود.

او عشق و علاقه خاصي به حضرت امام خميني داشت و خود را مقلدي كوچك و سربازي تحت فرمان فرامين آن حضرت مي دانست و بزرگترين افتخار در زندگي اش، اين بود كه در زمان و عصري زندگي مي كند كه رهبرش نايب امام زمان (عج) است از اين رو ديگران را به اطاعت و تبعيت از ايشان ترغيب و تشويق مي كرد.

  با شدت گرفتن جنگ تحميلي و نياز  جبهه بويژه به روحانيوني كه علاوه بر رفع نيازهاي ديني و تعليم احكام و مسائل مذهبي با شجاعت و شهامتي كه دارند، باعث افزايش روحيه رزمندگان مي شوند، او به جبهه شتافت  و يار و كمك كننده اي دوست داشتني براي رزمندگان شد.

تا جايي كه علاوه بر علاقه و حسن وظيفه شناسي او و نياز و درخواست رزمندگان باعث شد يازده بار به جبهه عزيمت كند.

  ايشان با حضور مداوم خود در محورهاي مختلف عملياتي جبهه، تجربه اي گرانقدر داشت و سلحشوراني را كه براي اولين بار پاي به جبهه مي گذاشتند از تجارب او استفاده فراوان مي بردند.

  سرانجام اين روحاني مجاهد و متقي پس از بارها حضور در جبهه در روز پنجشنبه 4/10/1365 در عمليات كربلاي چهار در منطقه شلمچه به فيض شهادت نايل آمد.

پيكر پاكش پس از تشييع باشكوه،طبق وصيت نامه اش در روستايش در كنار برادر شهيدش « رحيم فتحي » به خاك سپرده شد.

خاطره اي از يكي از دوستان شهيد :

  ايشان پس از مدتي اقامت در حوزه مشهد، راهي مدرسه فيضيه قم شد و در حجره شماره 23 كه همان حجره رهبر كبير انقلاب امام خميني بود رحل اقامت گزيد. از آنجايي كه او علاقه زيادي به جبهه و دفاع مقدس داشت، با شنيدن نداي امام خميني جهت حضور در جبهه ها، درس و بحث حوزوي را رها كرد و به جاي حجره هاي حوزه در كلاس بالاتر، يعني سنگر هاي جبهه و جنگ در جهاد نظامي شركت كرد و در مدت يك سال و نيم كه در قم اقامت داشت، مؤفق شد دو بار به جبهه برود كه مجموعا يازده بار در جبهه حضور يافت و يار و ياور رزمندگان شد.

او ديگران را ترغيب و تشويق مي كرد كه در جبهه حضور يابند و مي گفت :

جبهه منبع علم و اخلاق و جايي است كه انسان را به ملكوت خواهد رساند.

قسمتي از وصيت نامه شهيد :

  خدايا، تو را سپاس كه در اين مقطع از تاريخ بودم و با حركت عظيم انقلاب، هماهنگ شدم و در اين سيل خروشان قرار گرفتم تا با اتحاد «انالله » بنيان ظلم و ستم را  بر كنيم، تا با خون تزريق شده از « ثارالله » درخت پاك اسلام را آبياري كنم و به سوي وادي ياران عشق، قدم گذارم و با شوق به لقاي تو، لحظات آخر را سپري نمايم.

  از ملت قهرمان ايران مي خواهم كه با اتحاد و همبستگي، شيطان را از خود دور كنيد و اهداف پاك شهيد ان را پي بگيريد.

از گروه گرايي كه از وسوسه هاي شيطاني است، جدا خودداري كنيد. از طيف و جناح بازي كه با خون شهيدان بازي كردن و هدر دادن اثر خون شهيدان است، پرهيز نماييد. 

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

سه شنبه 2 خرداد 1391  3:21 PM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

 

شهید مهدی آخوندیان  
استان مازندران > شهرستان بابل 

زندگینامه

طلبه شهيد: مهدي آخونديان بايد سهمي از آفتاب جست تا آفتابي شد كه اگر كرامت روز بر ظلمت شب برنتابد، سياهي محض همه جا را فرا خواهد گرفت هر چند ما بهره خاكيم و برخاسته از فطرت زمينيم. امّا شهيد بهره آسمان است و خونش آفتابي است كه دور دست افق‌هاي نامكشوف را روشن مي‌كند، دُرّي است منور در دل ظلمتكده خاك، كه سياهي و تاريكي آن را به آفتاب شفق مبدل مي‌گرداند. سخن در وصف ستاره‌اي درخشان از تبار عشق و پاكي‌هاست: طلبه شهيد مهدي آخونديان فرزند رضا در شهر اميركلا به سال 1342 هـ-ش در خانواده‌اي متدين به دنيا آمد. دوره ابتدايي را در زادگاه خود گذراند و بعد از اتمام سال اول راهنمايي در سال 1354 در سن 12 سالگي تصميم مي‌گيرد كه رشد و بالندگي خود را از دروس علوم اسلامي كسب كند و به همين علت با موافقت پدر و مادر، راهي حوزه علميه قم شد. از آنجا كه به مادر خود قول داده بود كه در ضمن تحصيل علوم ديني ديپلم خود را هم بگيرد. از همان سال اول حوزه، به صورت متفرقه در امتحانات آموزش و پرورش شركت مي‌كرد تا اينكه موفق به اخذ ديپلم شد و تحصيلات حوزوي را هم تا سطح 1 -كه اتمام لمعتين باشد- به پايان برد. اين دلداده كوي معرفت، در كنار تحصيل جهت امرار معاش خود و خانواده به كارگري مشغول مي‌گشت. مهدي علاقة زيادي به اهل بيت(عليهم السلام) داشت و مادرش هنوز زمزمه دلنشين او را در رثاي اهل بيت(عليهم السلام) فراموش نكرده است. بگونه‌اي كه مادر مي‌گويد: وقتي صداي زار زار او را از زيرزمين منزل مي‌شنيدم، آنچنان منقلب مي‌شدم كه ناخودآگاه من هم گريه‌ام مي‌گرفت. آقا مهدي نه تنها خود بارها به جبهه مي‌رفت كه ديگران را هم به اين امر مقدس براي دفاع از كيان اسلام دعوت مي‌كرد. در وصيتنامه خود خطاب به كليه مادران مي‌گويد: «مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگيري كنيد كه فرداي قيامت در محضر خداوند نمي‌توانيد جواب زينب(سلام الله عليها) و 72 شهيد كربلا را بدهيد.» و در دنباله مي‌گويد: «نمي‌توانستم در شهر بمانم و ببينم بچه‌ها عاشقانه و عارفانه جان ببازند و من در پشت جبهه‌ها فقط تشييع كنم و مدعي باشم.» و سرانجام اين عارف دلشكسته نتوانست بيش از اين در فراق شهدا صبر كند و در تاريخ 29/3/1365 در منطقه مهران بر اثر اصابت تير تا اوج آسمان پاكي‌ها پر كشيد و با شهداي بدر، اُحد، كربلا و… هم آواز گشت و غزل وصال سر داد. نوايي داد پيــر مي فـــروشان بشارت باد بر آن باده نوشان هر آنكه وصل مي خواهد بيايد شراب اصل مي خواهد بيايد و بعد از انتقال پيكر شهيد به زادگاهش در جوار شهدا به خاك سپرده شد. «روحش شاد و راهش پر رهرو باد»
 
   
       

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

سه شنبه 2 خرداد 1391  3:23 PM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

 

شهید علی آراسته  
استان آذربایجان شرقی > شهرستان سراب 

زندگینامه

طلبه شهيد: علي آراسته شهيدي ديگر از مردستان آذربايجان. مردي اسطوره‌اي از قبيلة ايمان. افتخار آفريني كه تا ابد بر افق افتخارات اين كشور خواهد درخشيد.‌ مردي شكيب از ديار خوبان. نامش در شمار عاشقان و راهش نوشته با خطّي سرخ براي آيندگان. شهيد «علي آراسته» در سال 1346 در روستاي «ارزنق» از توابع «سراب» در خانه‌اي ساده، امّا پر از صفا، محقّر، امّا به وسعت دل‌هاي ساكنانش گسترده و آسماني، به دنيا آمد. ساده‌زيستي به دور از تكلّف شهر‌نشينان و لبريز از صفاي كودكان در خانه‌اي كه به بهشتي روي زمين مي‌مانست، رشد كرد. دوران ابتدايي را در مدرسة ابتدايي روستا به پايان رساند. وجود مشكلات زياد نتوانست شوق و اراده وي را جهت تحصيل در هم شكند و اشتياق جاري بر اراده‌اش، علي را روانه شهر سراب كرد و در مدرسة «فردوس» دوران راهنمايي را آغاز نمود. آن سال‌ها بزرگ معلّم عشق و آزادي به او مي‌آموخت كه زندگي زير بيرق كفر هرگز و علي اين درس را در راهپيمايي‌ها مشق مي‌كرد. بعد از پايان دوران راهنمايي، قدم به دبيرسان نهاد. دوران دبيرستان مصادف بود با اوج قيام مردم عليه رژيم پهلوي. و او نيز خود را به امواج توفنده مردم سپرد تا هيبت پوشالي رژيم شاهنشاهي را درهم شكند. در آن دوران، نهال انقلاب -كه ميوه‌هايش همه عطر بهشت را مي‌داد -توسّط گروهي معاند و مزدور مورد حمله قرار گرفت. و منافقين كوردل، سعي در انحراف نسل جوان و نوجوان را در مدارس داشتند، او راه مبارزه با افكار الحادي منافقين را سلاح عقل و برهان ‌دانست و با تشويق خانواده در حوزة علمية «امام عصر(عجل‌الله‌تعالي‌فرجه)» تبريز ثبت نام نمود. شهيد علي آراسته از سال 1360 تا 1365، هفت بار به جبهه رفت. علي با سعي و تلاش فراوان توانست در كنار درسهاي حوزه -كه در حال فراگيري معالم و حاشيه بود- مدرك ديپلم را اخذ و در كنكور سراسري شركت كند. اهل تقوا بود و زنگار دنيا پرستي را از دل زدوده بود. تجلي خدا را در جبهه ديده بود و هفت‌بار جان را در جاي جاي جبهه صفا داده بود و سرانجام در حج خونين خود در «عمليات والفجر» در ارديبهشت سال 1365 در منطقة «درياچة نمك» به فيض شهادت رسيد. «روحش شاد و قرين اوليا، باد»
 
   
       

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

سه شنبه 2 خرداد 1391  3:23 PM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

 

شهید مهدی آشوری  
استان آذربایجان شرقی > شهرستان میانه 

زندگینامه

طلبة شهید: مهدی آشوری روحانی مبارز شهید مهدی آشوری، در تاریخ 25/6/1331، در شهر میانه چشم به جهان گشود. محیط مذهبی و متوسط خانواده از وی کودکی مقاوم و تلاشگر ساخت، او از دوران نوجوانی علاقه شدید به طلبگی و آموزش علوم دینی داشت؛ هر از چند گاهی که فرصت به دست میآورد، در جمع و محفل طلاب حوزه علمیه جعفریه حاضر میشد و از حضور آنان استفاده میکرد. پس از مدتی چون نبوغ، استعداد و علاقمندی خود را نسبت به فراگیری معارف حوزوی بیش از پیش نشان داد، در مهر ماه 1349 عازم حوزه علمیه شد. در مدرسة «حقانی» مسکن گزید و در اندک مدتی به موفقیتهای چشمگیری دست یافت. او از محضر اساتید بزرگی همچون حضرات آیات: میرزا علی مشکینی، احمد جنتی، محمد مؤمن و ... بهرة وافی برد. اندکی بعد از ورود او به مدرسه، مبارزه خستگی ناپذیرش بر ضد رژیم سلطنتی آغاز گردید. شهید آشوری فرصتهایی که در محافل مختلف برای سخنرانی پیدا می کرد، بدون هیچ گونه ملاحظه و با صراحت کامل، به افشای جنایتهای رژیم می پرداخت؛ در ایام تبلیغ به هر شهر، دیار و روستایی قدم می نهاد، بسیار شجاع و بی باک جنایات و مفاسد رژیم شاهنشاهی را بیان میکرد، تا اینکه در سال 1352 این طلبة سلحشور را دستگیر و روانه زندان ساختند. وی مدت دو سال، دشوارترین شکنجهها و فشارهای روحی و جسمی را تحمل کرد. پس از آزادی، از سوی جاسوسان رژیم به خدمت سربازی اعزام گشت و مدت دو سال دیگر نیز زیر نظر عوامل رژیم در پادگانهای ارتش نگه داشته شد. شهید آشوری پس از چهار سال اسارت در چنگال عوامل رژیم شاه، دوباره به حوزه علمیه قم بازگشت و به حجم جبهه مبارزاتی خود افزود. هنگام بازگشت تاریخی حضرت امام خمینی (رحمتاللهعلیه) به وطن پس از پانزده سال، شهید آشوری به سبب سابقه انقلابی و اعتباری که در نزد ارکان انقلاب، مانند شهید بهشتی و شهید باهنر داشت به عنوان یکی از اعضای مهم و کارآمد کمیته استقبال حضرت امام (رحمتاللهعلیه) برگزیده شد. پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، مدتی در کمیته انقلاب اسلامی میانه به فعالیت پرداخت؛ سپس از سوی شهید آیت الله قدوسی به سمت دادیاری شهرستان میانه منصوب گردید تا به وضع قضایی، امنیتی و انقلابی این شهرستان رسیدگی نماید. شهید آشوری در طی این مسئولیت، در جهت پاکسازی عوامل وابسته به رژیم شاه، خنثی سازی توطئه آنان و دفاع از حریم اسلام، انقلاب و مستضعفان، تلاشهای شبانه روزی زیادی از خود به یادگار گذاشت. شهید در نخستین انتخابات شوراهای اسلامی شهر، در 20/7/1358، بیشترین آراء را به خود اختصاص داد و به خاطر درایت، مدیریت و اخلاصش، به ریاست شورای اسلامی شهر میانه برگزیده شد و مدت دو سال خدمات ارزندهای را جهت عمران و آبادی شهر انجام داد. با شروع جنگ تحمیلی، ایشان جزو اولین کسانی قرار گرفت که با تمام وجود خود را به جبهههای نبرد حق علیه باطل رساند. او بارها به جبهههای مختلف اعزام شد؛ نخستین اعزام وی به جبهه، شش ماه به طول انجامید. او در سال 1362 به دانشکده (علوم قضایی) ویژه روحانیون وارد شد تا با اتمام دورة تخصص در امور قضایی کشور، به انقلاب و مردم بیشتر خدمت کند؛ وی در بهمن 1364 دورة کارآموزی را با موفقیت به پایان رساند؛ چنانکه از سوی مسئولین قضایی کشور، به طور رسمی دعوت به همکاری شد. اما شهید آشوری پس از فارغ التحصیل از دانشکده، تصمیم گرفت قبل از شروع کار، چند روزی را در کنار رزمندگان اسلام باشد و جشن فارغ التحصیلی خود را در جمع آنان بر پا کند. سرانجام در 1/12/1364 به همراه شهید محلاتی و عدهای از مسئولین قضایی و نمایندگان مجلس، عازم منطقه عملیاتی جنوب شد که هواپیمای حامل ایشان در آسمان اهواز، مورد تعقیب هواپیمای جنگی بعثی عراق قرار گرفت و همه سرنشینان آن که اغلب شخصیتهای روحانی و نظامی بودند، به شهادت رسیدند از جمله آنها روحانی خستگی ناپذیر مهدی آشوری بود که عاشقانه شربت شیرین شهادت را نوشید و به ملکوت اعلی پیوست. «روحش شاد و یادش گرامی باد»
 

 
 
     

 

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

سه شنبه 2 خرداد 1391  3:24 PM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

 

شهید عبدالله آقابرارپورعمران  
استان مازندران > شهرستان قائمشهر 

زندگینامه

زندگي‏نامه كد: 1511 ‏ روحاني شهيد : عبدالله آقابرارپور شهيد عبدالله آقابرارپور ، فرزند ميرزا ، در سال 1350 در حومة «كياسر» از توابع شهرستان قائم شهر ديده به جهان گشود. دوران كودكي خويش را با مشكلات و مشقت‏هاي فراوان و بارنج و زحمت پدر و مادر پشت سر گذاشت. در سه سالگي دچار بيماري سختي شد ، تا آنجا كه همگي از درمانش نااميد شده و فقط دست توكل به سوي خداوند دراز كردند. پدر و مادرش دستان نياز را به درگاه معبود و ائمه اطهار (عليهم السلام) دراز مي‌كردند كه دعاها مستجاب شد و عمر دوباره‏اي به اين فرزند زيبا داده شد. اين كودك خردسال در شش سالگي وارد مدرسة محلة خود شد و دوران ابتدايي را در آنجا گذراند. از سن ده سالگي نماز مي‏خواند و حتي به مسجد محلّه مي‏رفت و نمازش را به جماعت مي‏خواند. از همان نوجواني، هميشه به پدر و مادر اصرار مي‏كرد كه او را به حوزة بفرستند تا بتواند درس‏هاي حوزه را بخواند. بعد از اتمام كلاس اول راهنمايي، وارد حوزة علمية كوتنا مي‏شود و به مدت سه سال از محضر اساتيد آنجا، بخصوص آقاي سليماني بهره‌مند‏ گرديد. آن هنگام كه عاشقان كوي يار به نداي رهبر خويش لبيك گفتند و به ميادين عشق و ايثار شتافتند، اين شهيد عزيز يكي از روزها به منزل آمد و پس از تعريف خوابي كه ديده بود، از خانواده‏اش خواست كه با رفتن وي به جبهه مخالفت نكنند. پدرش را راضي كرد و شادمان به طرف منزل برادر خود به راه افتاد تا براي ثبت نام در بسيج آماده شوند. با شور فراوان براي تعليم دورة آموزشي به پادگان آموزشي سپاه واقع در «بندپي» بابل رفت و بعد از اتمام آموزشي، به جبهه اعزام شد. با رفتن او به جبهه، صفا و روشنايي هم از خانه رخت بست و همگي نااميد و مأيوس، چشم به در دوخته بودند تا ببينند پرندة سبكبالشان چه وقتي از سفر بر مي‏گردد. همه مي‏دانستند ايشان حتماً به شهادت مي‏رسد، امّا باز هم خدا را شكر مي‏كردند كه چنين سعادتي نصيب وي مي‏شود. درختان ، زرد و خشك شده بود، آب چشمه‏ها كد: 1511 خشكيد و كبوتران در آشيان سمت آسمان مي‏ناليدند. از رفتن ايشان به جبهه چيزي نگذشته بود كه جسد پر از بوي عطر و گلاب را براي پدر و مادر به ارمغان آوردند. مرغ جانش در 12/4/1367 شلمچه به پرواز در آمد و تا بي نهايت سير كرد. پيكر پاكش پس از تشييع بر فراز دستان مردم قدرشناس ، در گلزار شهداي «موحدين» به خاك سپرده شد. «روحش شاد و قرين الطاف حضرت حق باد.»
 
   
       

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

سه شنبه 2 خرداد 1391  3:25 PM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

 

شهید محمدعلی آقالارلیوان لویی  
استان خراسان رضوی > شهرستان مشهدمقدس 

زندگینامه

طلبه شهید: محمد علی آقا لار شهادت شهداء! شما نگین های درخشان آمان هستید. شما بهشتیان روی زمین و آسمانید. خوشا به حالتان ای زندگان تا همیشه تاریخ! هرگز نمرده اید، آنان که تن به ستم ستمگر می دهند، مرده اند. چگونه می توان شما را « رفته» خواند که «مالنده اید» و سر مست از شراب لقای الهی هستید. آری! سخن از شقایقی است که گلبرگهای خونین آن هر یک پیام آور عزب و سعادت برای جامعه اسلامی ما شدند و پرچم خونین شهادت را بر راز این مرز و بوم افراشتند تا نشانه ای باشد از مردانگی و مردی. در یکی از روزهای سال 1343 در شهرستان«میانه» مولودی رعنا از نسل شقایق و نسترن در یک خانواده مذهبی چشم به جهان گشود. کودکی با چشمانی آسمانی که ستاره بخت خویش را در سرزمین های دور جستجو می کرد. عشق این خانواده به خاتم انبیاء محمد(صلی الله علیه و آله) و امی مؤمنان علی(علیه السلام) باعث شد تا نام مبارک(محمد علی) را برای او انتخاب کنند. چهر ماهه بود که به همراه خانواده اش به شهرستان گنبد کاوووس منتقل شدند. (محمد علی) تحصیلا خود را در این شهرستان تا پایان دورة راهنمایی با موفقیت گذراند او از آن لحظه ای که در نوجوانی گوهر جان خویش را شناخت، تمام هم و غمش قدم در جهت ردش و رسیدن به کمالات انسانی شد. زندگی بدون عشق به ذات حق تعالی و لقاء او برایشمعنایی نداشت. او بهترین راه عشق بازی با معبود را. از راه مودتو محبت به امام زمان(عحل الله تعالی فرجه) میدانست بنا بر این راه اردوگاه سربازان حضرت مهدی (سلام الله علیه) را در پیش رفت و راهی حوزه علمیه شد و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی پرداخت شهید محمد علی آقا لار در دوران مبازات بر ضد رژیم ستم شاهی در تظاهرات و راهپیمایی ها نقش بسیار فعالی داشت. با شروع جنگ تحمیلی، او که در یافته بود تنها حضور در وادی عشق و جنون و پیوستن به اصحاب امام عشق می توانس روح بی قرارش را آرام کند، عازم جبهه شد و به نبرد با دشمنان اسلام پرداخت او پنج بار در مناطق مختلف عملیاتی شجاعانه و عاشقانه حضور پیدا کرد سر انجام در 22/12/1363 در منطقه جزیره محنون (عملیات بدر) گمشده خویش را یافت، چشم از دنیا فرو پوشید و سبکبال و آسوده خاطر به باغهای شهادت پرواز کرد و به یاران رفته ملحق شد. (خاطره اش جاوید و روحش خشنود باد)
 
   
       

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

سه شنبه 2 خرداد 1391  3:25 PM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

 

شهید سیدحسین آقامیرتبارخشکرودی  
استان مازندران > شهرستان بابل 

زندگینامه

روحاني شهيد: سيد حسين آقا‌مير تبار بايد داستان خونين عاشقان حسيني و پيروان خميني را با خون و اشك نوشت. عيد قربان، نشان ازعمق دلدادگي و تسليم در برابر خداست، آن گاه كه حضرت ابراهيم(عليه‌السلام) فرزندش، اسماعيل را به قربانگاه طاعت برد و در بلندترين قله عشق نشاند. و شهدا نيز فاتحان هميشه پيروز آن قله‌اند. و اين‌گونه بود كه شهيد «سيد حسين آقامير تبار» در روز عيد قربان سال1347 در روستاي خشك‌رود شهرستان بابل چشم به جهان گشود. آري! تولدي كه مقارن با عيد قربان باشد، نبايد آن را تصادفي دانست بلكه تولدي پر رمز و راز بود، زيرا رسم شهدا اين بوده و هست كه با رمز و راز بيايند و بروند. دوران دبستان را در روستاي خود تحصيل كرد و بعد از اتمام دوران ابتدايي جهت تحصيل در دورة راهنمايي به روستاي «كله بست» عزيمت كرد و با توجه به دوري راه و مشكلات فراوان، تا كلاس دوم راهنمايي ادامه تحصيل داد و آن گاه جهت تحصيل علوم ديني، عزم سربازي حضرت ولي عصر(عجل‌الله‌تعالي‌فرجه) و شاگردي مكتب امام جعفرصادق (عليه‌السلام) را كرد. خوشا به حال آن دل‌هاي بي‌قراري كه در جوار كوي دوست به آرامش رسيده و از چشمه‌سار كوثرش سيراب گشته‌اند. سيد حسين كه سال 1359 (هـ ـ ش) با عشق و علاقه رهسپار حوزه علميه شهرستان فريدونكنار گرديد، در سال 1361 راهي حوزه علمية ساري شد و پس از تحمّل رنج و زحمت بسيار، دوره سطح را در محضر استاد صدوقي به پايان رساند. حقيقت اين است كه مردان خدا هميشه، گوشه گمنامي مي‌جويند و شهدا ، گمنام‌ترين انسان‌هاي تاريخ هستند و كدامين نشان مردان خدا، از بي‌نشاني، عظيم‌تر است. سيد حسين، قبلاً دو مرتبه به جبهه اعزام شده بود كه هر دو بار، با جراحت و بستري شدن در بيمارستان روانه منزل گرديد . براي سومين بار كه در تاريخ 10/2/66 (هـ –ش) به كردستان اعزام شد، در عمليات «كربلاي ده» در منطقه بانه و در ماه رمضان به فيض عظيم شهادت نايل آمد و در دوازده رمضان به خاك سپرده شد. (روحش شاد و همنشينش مولايش علي(عليه‌السلام) باد!)
 
   
       

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

سه شنبه 2 خرداد 1391  3:26 PM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:لیست شهدای دفاع مقدس(الف)

 

شهید سیدعلی اکبر آقامیری  
استان مازندران > شهرستان بابلسر 

زندگینامه

طلبه شهيد: سيد علي اكبر آقاميري عصري است و چندگاهي است كه از جنگ مي‌گذرد و گروهي به شهادت رسيدند و گروهي به عنوان شاهدان جنگ ماندند و امروز وظيفه شاهدان اين است كه شهادت شهيدان و به درستي شهادت دهند آنهايي كه مدتها با دستهاي خود پيك هزاران هزار آفتاب خاكستر شده را در خاك ميهن خويش دفن كردند آنها به نظاره نشستند چگونه جمعي جوانان عاشق در هجوم تركش، رقص مرگ مي‌كردند و جام بلا را مستانه سر مي‌كشيدند و از شنيدن نام آنها لرزه بر اندام دشمن مي‌افتاد آري! برادرم، خواهرم، اكنون وظيفه ما جاماندگان از قافله شهادت است كه عطر زندگي اين عزيزان را در جامعه بپراكنيم و جوانان و نسل كنوني را با اين گلهاي با طراوت آشنا كنيم و بدين وسيله شايد دين خود را نسبت به آنها ادا نموده باشيم، يكي از اين سربازان گمنام امام زمان(عج) و زاده پاك پيامبر(ص)، سيد علي آقا ميري است، در سال 1347 سيد علي در روستاي عرب خيل شهرستان سراسر زيباي بابلسر پا به دنيا نهاد و قدوم مباركش موجب مسرور شدن خانواده گرديد، طبعا هوا و طبيعت سرسبز شمال باعث لطافت روحي و انعطاف وجودي اين عزيز گشته و سبب شد كه پس از مدتي كه دوران رشد و نمو را طي نمود تصميم گرفت عازم حوزه علميه گردد و لباس مقدس روحانيت را بر تن نمايد و در سلك اين گروه درآيد. آري سيد علي در اوج جواني با شروع جنگ به جبهه رفت و با آنكه سني نداشت اما مردانه نبرد نمود و مردانه مرگ سرخ را بر ماندن زلت‌انگيز برگزيد و سرانجام جان پاكش را در منطقه عملياتي ماؤوت در سال 66 تقديم جانان نمود و عطر وجودش براي هميشه در زادگاهش و بلكه در سراسر ايران پراكنده شد. «روحش شاد و راهش پر رهرو باد»
 
   
       

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

سه شنبه 2 خرداد 1391  3:27 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها