سه تا کارگر توی آمریکا داشتند دیوار یک کلیسا رو آجر به آجر می ساختن.
یکی رد شد به اولیه گفت "چی کار می کنی؟"
گفت "مگه کوری مسخره!مرده شورت رو ببرن! دارم جون می کنم! چی کار می کنم! وایسادی منو نگاه می کنی!"
به دومی گفت "چی کار می کنی؟"
گفت "آقا داریم زحمت می کشیم! نون حلال! پول در میاریم! خرج زن و بچه!"
به سومی گفت "چی کار می کنی؟"
گفت "دارم دیوار زیباترین کلیسای شهرمون رو درست می سازم"!
هر سه، کارگر
هر سه، ساعت کار مساوی
هر سه، به یک اندازه دست مزد می گیرن
ولی نگاهشون به زندگی متفاوت است.
و مهم تر اینکه اینها توی زندگیشون هم برخورد هاشون مبتنی بر همون تفکر و بینش است.