دبیر انگلیسی: عشق تنها کلمه ای است که ed نمی گیرد و به گذشته باز نمی گردد
دبیر ادبیات:
عشق آن نیرویی است بین دو انسان. مثل لیلی و مجنون
دبیر تاریخ:
عشق تنها قراردادی است که از کشورهای دیگر وارد نمی شود
دبیر دینی:
عشق نیرویی الهی و خدادادی است
دبیر ریاضی:
عشق رابطه ی دو انسان است و رابطه ی دو انسان مانند رابطه ی سینوس و کسینوس است
دبیر جغرافی:
تیرهای عشق از بلندایی به بلندی قله ی آلپ بر قلب وارد می شود
دبیر زمین شناسی:
عشق تنها فسیلی است که اثرش هیچگاه از بین نمی رود
دبیر ورزش:
عشق تنها توپی است که اوت نمی شود
دبیر فیزیک:
عشق همانند نیروی کشش آهن رباست که قلب انسان ها را به سمت خود می کشد
دبیر شیمی:
عشق تنها بازی است که بر روی قلب اثر می گذارد و آتشی که از این طریق بر قلب وارد می شود از اسید سوزناکتر است
دبیر هندسه:
عشق همانند هاله ای از نور دایره ی قلب انسان را فرا می گیرد
دبیر علوم:
میکروب عشق از راه چشم وارد می شود