0

قبری مظلوم در گلزار شهدای شوش

 
papeli
papeli
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1388 
تعداد پست ها : 12867
محل سکونت : قم

قبری مظلوم در گلزار شهدای شوش

به یاد بانوی شهید «فرحه دبات»


 اگر شما هم در همان روزها بر گرده تویوتاهای جبهه از میان این شهر گذشته بودید، درست روبه‌روی گنبد حضرت دانیال نبی (ع) در آن سوی رودخانه، خانه گلی کوچکی را می‌دیدید که «فرحه» در گوشه آن تنوری بر پا کرده بود و...

بانوی شهید «فرحه دبات»؛

«فرحه دبات»؛ هرگز این نام را شنیده‌اید؟ هیچ گاه او را دیده‌اید؟ به او «رحیمه چنانه» هم می‌گفتند. روزهایی که شهر شوش زیر بمباران و توپ‌های دشمن وحشی، هنوز نفس می‌کشید و جوانان شهر، سدی از اراده‌های آهنین خود در برابر ارتش او بنا کرده بودند و جنگل «امقر» همچنان در آتش می‌سوخت؛ او بود که چون مادری دلسوز ایستاده بود تا پناهگاهی باشد برای رزمندگان.

اگر شما هم در همان روزها بر گرده تویوتاهای جبهه از میان این شهر گذشته بودید، درست روبه‌روی گنبد حضرت دانیال نبی (ع) در آن سوی رودخانه، خانه گلی کوچکی را می‌دیدید که «فرحه» در گوشه آن تنوری بر پا کرده بود و در آن با آردهایی که رزمندگان اسلام برایش می‌آوردند، خمیر درست می‌کرد و با دست‌های پیر و خسته‌اش، هر روز نان می‌پخت و به خط مقدم می‌فرستاد.

او می‌گفت: «این تنها کاری است که می‌توانم برای رزمندگان انجام دهم».

وقتی رزمندگان از او خواسته بودند که او نیز شهر را ترک کند، گفته بود: «بگذارید آخرین روزهای زندگی‌ام را وقف اسلام کنم».

رزمندگان دور تنور او جمع می‌شدند و او دست رنجش را داغ داغ بین آنها تقسیم می‌کرد و همانند مادری دلسوز آنها را دعا می‌کرد.

خانه گلی کوچکی را می‌دیدید که «فرحه» در گوشه آن تنوری بر پا کرده بود و در آن با آردهایی که رزمندگان اسلام برایش می‌آوردند، خمیر درست می‌کرد و با دست‌های پیر و خسته‌اش، هر روز نان می‌پخت و به خط مقدم می‌فرستاد

... اما یکی از روزها، وقتی رزمندگان برای گرفتن نان به خانه‌اش می‌روند، می‌بینند او بر روی تنوری که هنوز آتشش زبانه می‌کشد، افتاده است و ترکش‌های توپ‌های عراقی او را به شهادت رسانده و آرزویش را برآورده‌اند.

اکنون اگر روزی خواستید به یاد روزهای نبرد، دلش را شاد کنید و فاتحه‌ای بر مزار او بخوانید، یک راست به زیارتگاه «شجاع» منطقه شوش بروید که او همچنان غریب و گمنام در آرامش خویش خفته است.

kb9j_img_3241.jpg

شهر من یک گل به نام حضرت معصومه دارد.

دوشنبه 4 مهر 1390  5:22 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها