0

جملات مقام معظم رهبری را اضافه کنید

 
saeedadmin
saeedadmin
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 29
محل سکونت : مازندران

جملات مقام معظم رهبری را اضافه کنید

جملات مقام معظم رهبری را اضافه کنید

 

شهدا مانند آیه های قرآن مقدسند

شنبه 2 مهر 1390  7:54 PM
تشکرات از این پست
saeedadmin
saeedadmin
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 29
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:جملات مقام معظم رهبری را اضافه کنید

بيانات در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى‌

17/6/1390

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌

تبريك عرض ميكنم عيد سعيد و بزرگ فطر را به شما حضار محترم، مسئولان دلسوز كشور، و به سفراى محترم كشورهاى اسلامى كه در مجلس حضور دارند، و همچنين به همه‌ى ملت بزرگ ايران، و همچنين به امت بزرگ اسلامى در سراسر جهان.

مسلمانها در هر نقطه‌ى عالم كه حضور دارند، امروز را عيد ميگيرند. حقيقتاً عيد فطر، عيد حقيقى است براى انسانهاى سعادتمند و مؤمن؛ در واقع روز پاداش گرفتن از خداى متعال است، به خاطر يك ماه رياضت اختيارى، گرسنگى كشيدن و تشنگى كشيدن اختيارى، يك ماه مهار كردن شهوات بشرى و انسانى در طول روز؛ اينها خيلى ارزشمند است. اين تمرينها براى انسان ذخيره‌اى ميشود تا بتواند در طول زندگى، با اراده و عزم راسخ، بر اميال گمراه كننده‌ى خود دهنه بزند و مهار كند. ما افراد بشر، براى مهار كردن نفس خود، به اين عزم راسخ احتياج داريم. تخطى‌ها و طغيانهاى نفس ماست كه روزگار را براى خود ما و براى ديگران دشوار ميكند. اين تمرينى كه خداى متعال براى آحاد بشر قرار داده است - كه مؤمنين اين دعوت الهى را اجابت ميكنند و اين رياضت و اين تمرين را در طول يك ماه بر خود هموار ميكنند - در واقع علاج درد بزرگ بشر است، كه عبارت است از پيروى از هواى نفس، پيروى از هوسها، تسليم شدن در مقابل زياده‌خواهى‌هاى نفسمان. اين تمرين را بايد قدر دانست. بحمدالله مسلمانان عالم، ماه روزه را گرامى ميدارند. ملت عزيز ما هم حقاً و انصافاً اين ماه را گرامى داشت، آن را بزرگ شمرد و به وظائف خود در اين ماه عمل كرد. اميدواريم روز عيد فطر، خداى متعال به همه‌ى امت اسلامى عيدى عنايت كند.

امروز امت اسلامى درگير حوادث بزرگى است. آنجورى كه ما ميفهميم و ما احساس ميكنيم، اين تجربه‌اى كه امروز در كشورهائى از دنياى اسلام تحقق پيدا كرده و بيدارى اسلامى منجر به حضور مردم در عرصه‌ى تعيين سرنوشت خود شده، يكى از آن تجربه‌هاى بسيار مهم و ارزشمند تاريخ اسلام است. آنچه كه شما ملاحظه ميكنيد در مصر، در تونس، در ليبى، در يمن، در بحرين و در برخى از كشورهاى ديگر اتفاق افتاده است، كه مردم خودشان وارد صحنه شده‌اند، ملتها خودشان همت گماشته‌اند بر اينكه سرنوشت خودشان را در دست بگيرند، اين از آن حوادث فوق‌العاده بزرگ و تعيين كننده است؛ اين ميتواند براى مدتهاى طولانى، مسير تاريخ امت اسلام و مسير اين منطقه را تعيين كند.

اگر ملتهاى مسلمان در اين حركتى كه آغاز كرده‌اند، ان‌شاءالله بتوانند مراقبت كنند، بتوانند اراده‌ى خودشان را بر اراده‌ى كسانى كه سعيشان مداخله‌ى در كشورهاى اسلامى است، غلبه بدهند، تا مدتهاى طولانى كشورهاى اسلامى يك حركت پيشرونده را خواهند داشت؛ اما اگر خداى نكرده دشمنان اسلام و مسلمين - يعنى دنياى استكبار، سردمداران سلطه، صهيونيسم جهانى، رژيم مستكبر و ظالم آمريكا - بتوانند بر اين امواج سوار شوند، اگر خداى نكرده بتوانند بر عزم ملتها فائق بيايند و كنترل كار را به دست بگيرند و حوادث را به سمت آنچه كه خودشان ميخواهند، هدايت كنند، مسلّماً دنياى اسلام باز تا ده‌ها سال دچار مشكلات بزرگ خواهد بود. امت اسلامى نبايد بگذارد. نخبگان سياسى و فرهنگى نبايد اجازه دهند كه دشمنان كشورهاى اسلامى بر عزم ملتهاى مسلمان فائق بيايند.

روز امتحان بزرگى است براى كشورهاى اسلامى و ملتهاى مسلمان. تاكنون خود ملتها هم تا اين حد به توانائى‌هاى خودشان واقف نبودند. امروز ملتها ميدانند كه چه قدرتى دارند و اراده‌ى آنها چقدر ميتواند كارساز باشد. اين شناخت ملتها از خود، نعمت بزرگى است. البته سلطه‌گران عالم و سردمداران امپراتورى‌هاى سلطه و قدرت هم فهميده‌اند در دنياى اسلام چه خبر است؛ لذا بيكار نميمانند، آنها هم نقشه ميكشند.

امروز روزى است كه ملتهاى مسلمان به هويت اصيل و اسلامىِ خودشان برگردند. آنچه در درون ما از نيرو و عظمت و شكوه وجود دارد، ناشى از ايمان به اسلام و اعتقاد به قدرت پشتيبان الهى و اتكال به خداى متعال است؛ اين است آن قدرتى كه هيچ قدرتى بر آن فائق نمى‌آيد؛ اين را بايستى هرچه بيشتر در دل خودمان، در عملِ خودمان تجلى ببخشيم.

ملت عزيز ايران تاكنون توانسته‌اند اين استقامت در راه و پيمودن صراط مستقيم را با تمام قدرت و توان ادامه دهند و اثراتش را دارند مى‌بينند. اين مقطع سى ساله‌ى انقلاب و كشور ما، يكى از درخشانترين مقاطع حيات تاريخى ماست. در طول سى سال، نسلهاى متعددِ پى‌درپى، جوانان ديروز، جوانان امروز، نوجوانان امروز - كه جوانان فردايند - همه با يك هدف، با يك نفس، با يك انگيزه، در اين ميدانهاى دشوار به سمت جلو حركت ميكنند. ما ملت ايران سى سال است كه در مقابل خباثت و فشار استكبار - فشار تحريم، فشار تهديد؛ تهديد نظامى، تهديد سياسى، تهديد امنيتى - ايستاده‌ايم و به توفيق الهى بر دشمنان خودمان فائق آمده‌ايم. آنها نميخواستند ملت ايران را عزيز و مقتدر و پيشرونده و اميدار ببينند؛ اما على‌رغم آنها، امروز ملت ايران عزيز و پيشرونده و مقتدر و داراى اتكاء به نفس و داراى چشم‌انداز و اميد فراوان نسبت به آينده است.

از خداوند متعال مسئلت ميكنيم كه براى ما، براى ملت ايران و براى ملتهاى مسلمان، عزت روزافزون را مقدر فرمايد. پروردگارا! اسلام و مسلمين را روزبه‌روز سربلندتر بفرما.

شنبه 2 مهر 1390  7:59 PM
تشکرات از این پست
saeedadmin
saeedadmin
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 29
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:جملات مقام معظم رهبری را اضافه کنید

بيانات در ديدار مسئولان نظام و سفراى كشورهاى اسلامى‌

9/6/1390

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌

تبريك عرض ميكنم عيد سعيد و بزرگ فطر را به شما حضار محترم، مسئولان دلسوز كشور، و به سفراى محترم كشورهاى اسلامى كه در مجلس حضور دارند، و همچنين به همه‌ى ملت بزرگ ايران، و همچنين به امت بزرگ اسلامى در سراسر جهان.

مسلمانها در هر نقطه‌ى عالم كه حضور دارند، امروز را عيد ميگيرند. حقيقتاً عيد فطر، عيد حقيقى است براى انسانهاى سعادتمند و مؤمن؛ در واقع روز پاداش گرفتن از خداى متعال است، به خاطر يك ماه رياضت اختيارى، گرسنگى كشيدن و تشنگى كشيدن اختيارى، يك ماه مهار كردن شهوات بشرى و انسانى در طول روز؛ اينها خيلى ارزشمند است. اين تمرينها براى انسان ذخيره‌اى ميشود تا بتواند در طول زندگى، با اراده و عزم راسخ، بر اميال گمراه كننده‌ى خود دهنه بزند و مهار كند. ما افراد بشر، براى مهار كردن نفس خود، به اين عزم راسخ احتياج داريم. تخطى‌ها و طغيانهاى نفس ماست كه روزگار را براى خود ما و براى ديگران دشوار ميكند. اين تمرينى كه خداى متعال براى آحاد بشر قرار داده است - كه مؤمنين اين دعوت الهى را اجابت ميكنند و اين رياضت و اين تمرين را در طول يك ماه بر خود هموار ميكنند - در واقع علاج درد بزرگ بشر است، كه عبارت است از پيروى از هواى نفس، پيروى از هوسها، تسليم شدن در مقابل زياده‌خواهى‌هاى نفسمان. اين تمرين را بايد قدر دانست. بحمدالله مسلمانان عالم، ماه روزه را گرامى ميدارند. ملت عزيز ما هم حقاً و انصافاً اين ماه را گرامى داشت، آن را بزرگ شمرد و به وظائف خود در اين ماه عمل كرد. اميدواريم روز عيد فطر، خداى متعال به همه‌ى امت اسلامى عيدى عنايت كند.

امروز امت اسلامى درگير حوادث بزرگى است. آنجورى كه ما ميفهميم و ما احساس ميكنيم، اين تجربه‌اى كه امروز در كشورهائى از دنياى اسلام تحقق پيدا كرده و بيدارى اسلامى منجر به حضور مردم در عرصه‌ى تعيين سرنوشت خود شده، يكى از آن تجربه‌هاى بسيار مهم و ارزشمند تاريخ اسلام است. آنچه كه شما ملاحظه ميكنيد در مصر، در تونس، در ليبى، در يمن، در بحرين و در برخى از كشورهاى ديگر اتفاق افتاده است، كه مردم خودشان وارد صحنه شده‌اند، ملتها خودشان همت گماشته‌اند بر اينكه سرنوشت خودشان را در دست بگيرند، اين از آن حوادث فوق‌العاده بزرگ و تعيين كننده است؛ اين ميتواند براى مدتهاى طولانى، مسير تاريخ امت اسلام و مسير اين منطقه را تعيين كند.

اگر ملتهاى مسلمان در اين حركتى كه آغاز كرده‌اند، ان‌شاءالله بتوانند مراقبت كنند، بتوانند اراده‌ى خودشان را بر اراده‌ى كسانى كه سعيشان مداخله‌ى در كشورهاى اسلامى است، غلبه بدهند، تا مدتهاى طولانى كشورهاى اسلامى يك حركت پيشرونده را خواهند داشت؛ اما اگر خداى نكرده دشمنان اسلام و مسلمين - يعنى دنياى استكبار، سردمداران سلطه، صهيونيسم جهانى، رژيم مستكبر و ظالم آمريكا - بتوانند بر اين امواج سوار شوند، اگر خداى نكرده بتوانند بر عزم ملتها فائق بيايند و كنترل كار را به دست بگيرند و حوادث را به سمت آنچه كه خودشان ميخواهند، هدايت كنند، مسلّماً دنياى اسلام باز تا ده‌ها سال دچار مشكلات بزرگ خواهد بود. امت اسلامى نبايد بگذارد. نخبگان سياسى و فرهنگى نبايد اجازه دهند كه دشمنان كشورهاى اسلامى بر عزم ملتهاى مسلمان فائق بيايند.

روز امتحان بزرگى است براى كشورهاى اسلامى و ملتهاى مسلمان. تاكنون خود ملتها هم تا اين حد به توانائى‌هاى خودشان واقف نبودند. امروز ملتها ميدانند كه چه قدرتى دارند و اراده‌ى آنها چقدر ميتواند كارساز باشد. اين شناخت ملتها از خود، نعمت بزرگى است. البته سلطه‌گران عالم و سردمداران امپراتورى‌هاى سلطه و قدرت هم فهميده‌اند در دنياى اسلام چه خبر است؛ لذا بيكار نميمانند، آنها هم نقشه ميكشند.

امروز روزى است كه ملتهاى مسلمان به هويت اصيل و اسلامىِ خودشان برگردند. آنچه در درون ما از نيرو و عظمت و شكوه وجود دارد، ناشى از ايمان به اسلام و اعتقاد به قدرت پشتيبان الهى و اتكال به خداى متعال است؛ اين است آن قدرتى كه هيچ قدرتى بر آن فائق نمى‌آيد؛ اين را بايستى هرچه بيشتر در دل خودمان، در عملِ خودمان تجلى ببخشيم.

ملت عزيز ايران تاكنون توانسته‌اند اين استقامت در راه و پيمودن صراط مستقيم را با تمام قدرت و توان ادامه دهند و اثراتش را دارند مى‌بينند. اين مقطع سى ساله‌ى انقلاب و كشور ما، يكى از درخشانترين مقاطع حيات تاريخى ماست. در طول سى سال، نسلهاى متعددِ پى‌درپى، جوانان ديروز، جوانان امروز، نوجوانان امروز - كه جوانان فردايند - همه با يك هدف، با يك نفس، با يك انگيزه، در اين ميدانهاى دشوار به سمت جلو حركت ميكنند. ما ملت ايران سى سال است كه در مقابل خباثت و فشار استكبار - فشار تحريم، فشار تهديد؛ تهديد نظامى، تهديد سياسى، تهديد امنيتى - ايستاده‌ايم و به توفيق الهى بر دشمنان خودمان فائق آمده‌ايم. آنها نميخواستند ملت ايران را عزيز و مقتدر و پيشرونده و اميدار ببينند؛ اما على‌رغم آنها، امروز ملت ايران عزيز و پيشرونده و مقتدر و داراى اتكاء به نفس و داراى چشم‌انداز و اميد فراوان نسبت به آينده است.

از خداوند متعال مسئلت ميكنيم كه براى ما، براى ملت ايران و براى ملتهاى مسلمان، عزت روزافزون را مقدر فرمايد. پروردگارا! اسلام و مسلمين را روزبه‌روز سربلندتر بفرما.

شنبه 2 مهر 1390  7:59 PM
تشکرات از این پست
saeedadmin
saeedadmin
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 29
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:جملات مقام معظم رهبری را اضافه کنید

 

خطبه‌هاى نماز عيد سعيد فطر

9/6/1390

خطبه‌ى اول‌

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌
الحمد لله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابى‌القاسم المصطفى محمّد و على اله الأطيبين الأطهرين المنتجبين سيّما بقيّةالله فى الأرضين‌.

عيد سعيد فطر را به همه‌ى شما برادران و خواهران نمازگزار عزيز و به همه‌ى ملت ايران و به امت بزرگ اسلامى در سراسر جهان تبريك عرض ميكنيم. از خداوند متعال مسئلت ميكنيم كه در اين روز شريف و مبارك، رحمت خود را، تفضل خود را بر همه‌ى برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان ببارد؛ طاعات آنها را، عبادات يكماهه‌ى آنها را به احسن وجه از آنها قبول كند و ان‌شاءالله اين روز را روز عيد واقعىِ امت اسلامى قرار بدهد.

در ماه مبارك رمضان، بسيارى از مردمِ موفق و باسعادت توانستند محصول زيادى را بردارند؛ محصولى كه براى دوره‌ى سال آنها، بلكه در مواردى براى سراسر عمر آنها، داراى بركات خواهد بود. عده‌اى انس با قرآن پيدا كردند، از معارف قرآنى بهره بردند، تدبر كردند؛ عده‌اى انس و مناجات با خدا را در اين ماه براى خودشان رويّه و روش قرار دادند و دلهاى خودشان را نورانى كردند. مردم روزه گرفتند؛ با روزه، در نفس خود صفا به وجود آوردند؛ كه همين صفا و صميميت و نورانيت، منشأ بركات بسيارى در زندگى فردى و اجتماعى است. اين صفاى نفسانى به انسان نيك‌انديشى ميدهد، تطهير نفس از حسد و بخل و كبر و شهوت ميدهد. صفا در نفس انسان، محيط جامعه را محيط امن و امان روحى و معنوى قرار ميدهد؛ دلها را به هم نزديك ميكند؛ مؤمنان را به يكديگر مهربان ميكند؛ ترحم به يكديگر را در ميان جامعه‌ى ايمانى گسترش ميدهد. اينها همه محصولات ماه مبارك رمضان است براى مردم موفق و باسعادت.

محصول عمده‌ى ديگر اين ماه، تقواست؛ كه فرمود: «لعلّكم تتّقون».(1) «دستى كه عنان خويش گيرد»؛ معناى تقوا اين است. عنان ديگران را گاهى درست ميتوانيم بگيريم؛ اگر بتوانيم عنان خودمان را بگيريم، خودمان را از چموشى، از وحشيگرى، از عبور از خطوط قرمز الهى باز بداريم، اين هنر بزرگى است. تقوا يعنى مراقبت از خود براى حركت در صراط مستقيم الهى؛ يافتن علم و معرفت و بصيرت، و بر اساس علم و معرفت و بصيرت، حركت كردن. خوشبختانه جامعه‌ى ما در ماه رمضان از اين افراد باسعادتى كه توانستند اين بركات را كسب كنند، بسيار داشت. ميشود گفت چهره‌ى غالب كشور و مردم ما بحمدالله چنين چهره‌اى بود. در مجالس گوناگون، در مجالس ذكر و دعا، در مجالس تلاوت قرآن، در شبهاى قدر، در مراسم گوناگون - آنجورى كه ما خبرهايش را دنبال كرديم، تصويرهايش را ديديم، اطلاع پيدا كرديم - جوانهاى ما، مردان و زنان ما، طبقات مختلف ما، گروه‌هاى مختلف اجتماعى ما، با رويّه‌هاى مختلف، با سليقه‌هاى مختلف، همه بر سر اين سفره‌ى ضيافت الهى در ماه رمضان جمع شدند و همه بهره بردند.

اگر شاعر يك روزى ميگفت «دستى كه عنان خويش گيرد / امروز در آستين كس نيست»، اما در زمان ما دستهائى كه عنان خود را بگيرند، كم نيستند. اين جامعه‌ى جوان كشور، اين مجموعه‌ى نسل باطراوتِ بر روى كار آمده‌ى كشور، در راهِ درست حركت ميكنند، تمرين تقوا ميكنند؛ اين براى آينده‌ى اين كشور، بلكه آينده‌ى امت اسلامى مژده‌ى بزرگى است.

آنچه لازم است، اين است كه ما اين دستاوردها را حفظ كنيم، اين محصول را حفظ كنيم؛ نگذاريم صاعقه‌ى گناه، اين خرمن ارزشمند محصول را آتش بزند و از بين ببرد. راه خدا را، راه توجه را، راه صفاى نفس را، راه انس با قرآن را، راه باز نگهداشتن رابطه‌ى خود با خدا، درد دل كردن به خدا و گفتن به خدا را به روى خودمان باز نگه داريم. اگر شما با خدا حرف زديد، خدا هم با شما حرف ميزند؛ «فاذكرونى اذكركم».(2)

پروردگارا! به محمد و آل محمد جامعه‌ى ما را همواره جامعه‌ى قرآنى، جامعه‌ى باصفا، جامعه‌ى اهل محبت و وداد، جامعه‌ى هماهنگ و همدل قرار بده. پروردگارا! اين ملت بزرگ را، اين جوانان عزيز را به آرزوهاى بلند و آرمانهاى ارزشمندشان برسان؛ آنها را بر دشمنانشان پيروز كن. پروردگارا! قلب مقدس ولى‌عصر را از ما خشنود بفرما؛ ما را مشمول دعاى آن بزرگوار قرار بده. پروردگارا! روح مطهر امام بزرگوارمان و ارواح طيبه‌ى شهدا را از ما راضى و خشنود بفرما.

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌
والعصر. انّ الانسان لفى خسر. الّا الّذين ءامنوا و عملوا الصّالحات و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر.(3)

خطبه‌ى دوم‌

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌
و الحمد لله ربّ العالمين نحمده و نستعينه و نستغفره و نتوكّل عليه و نصلّى و نسلّم على حبيبه و نجيبه سيّد خلقه سيّدنا ابى‌القاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطيبين الأطهرين المنتجبين سيّما علىّ اميرالمؤمنين و الصّدّيقة الطّاهرة و الحسن و الحسين سيّدى شباب اهل الجنّة و علىّ‌بن‌الحسين و محمّدبن‌علىّ و جعفربن‌محمّد و موسى‌بن‌جعفر و علىّ‌بن‌موسى و محمّدبن‌علىّ و علىّ‌بن‌محمّد و الحسن‌بن‌علىّ و الخلف القائم المهدىّ حججك على عبادك و امنائك فى بلادك و صلّ على ائمّة المسلمين و حماة المستضعفين و هداة المؤمنين‌.

در خطبه‌ى دوم، يك اشاره‌اى بكنيم به وضع خودمان و وضع دنيا. اولاً لازم ميدانم از ملت شريف و عزيزمان به خاطر حضور ارزشمند و باشكوه در راهپيمائى روز قدس تشكر و تقدير كنم. من قابل نيستم كه بخواهم از اين ملت بزرگ تقدير يا تشكر كنم؛ صاحب چيزى هم نيستم؛ متعلق به خود مردم است؛ براى خودشان كردند و درست قدم برداشتند. ما لازم است خدا را شكر كنيم، به خاطر اين بصيرت عمومى، اين همت عمومى، اين انگيزه‌ى گسترده‌ى در دلهاى زن و مرد مسلمان. امسال روز قدس، روز بسيار پرشكوهى بود. حوادثى كه در منطقه اتفاق افتاده است، موجب شد برخى ملتهاى مسلمانِ ديگر هم امسال بيش از سالهاى گذشته در اين آزمايش بزرگ، در اين حركت عظيمِ ضد استكبارى همراهى كنند. اميدواريم خداوند متعال شرّ وجود صهيونيستهاى ظالم و خونخوار را از سر فلسطينيان و از سر منطقه كم و كوتاه كند.

همچنين به خاطر حضور معنوى مردم در مراسم ماه رمضان، باز لازم است خداى متعال را سپاسگزار باشيم و شكر كنيم. آنجورى كه گزارش دادند، امسال حضور مردم در مراسم مختلف ماه رمضان، يك حضور بسيار چشمگير و بسيار گسترده‌اى در سراسر كشور بوده است؛ كه اين هم نشانه‌ى رحمت خداست، نشانه‌ى لطف خداست. هر وقت ديديد توفيقى به شما دست ميدهد كه ميتوانيد يك كار صالح را، يك حسنه را انجام دهيد، خدا را شكر كنيد؛ چون اين نشانه‌ى آن است كه خداى متعال به شما لطف دارد، توجه دارد، به شما توفيق ميدهد. آن وقتى كه بى‌توفيق ميمانيم، بايد به خود بلرزيم، بترسيم، به خدا پناه ببريم، مراقب باشيم ببينيم چه گناهى از ما سر زده است كه خدا توفيقش را از ما سلب كرده است. امسال بحمدالله توفيقات الهى گسترده بود. از اين فضاى معنوى استفاده كنيم.

به ملت عزيزمان بارها عرض كرديم كه امروز ما به چند چيز احتياج داريم: اول، اتحاد و همدلى ميان مردم با يكديگر، و ميان مردم با مسئولين، و ميان مسئولين با يكديگر. اين، نياز بزرگ كشور ماست. امروز دنيا دارد يك بخش مهمى از تاريخ خود را ميگذراند. ما بايد در اين فصل، در اين بخش، در اين مقطع، خيلى بهوش باشيم، خيلى مراقب باشيم؛ بفهميم چه كار داريم ميكنيم. اگر در بين خودمان كدورتها و بددلى‌ها و بدجنسى‌ها و ناسازگارى‌ها وجود داشته باشد - چه بين آحاد مردم، چه بين مسئولين و مردم، چه بين مسئولين با يكديگر - نخواهيم توانست به اين وظائف بزرگى كه امروز متوجه به ماست، عمل كنيم. اين يك توصيه‌ى مهم است، يك ضرورت اصلى است.

ضرورت ديگر، احساس كار و تحرك است. همه‌ى كشور، همه‌ى آحاد مردم، همه‌ى مسئولين - كه «كلّكم مسئول»(4) - بايستى تحرك و نشاط كار داشته باشند. بايد از خودمان تنبلى و توانى و زمينگيرى را دور كنيم. امروز به كار نياز هست؛ كار علمى، كار اقتصادى، كار سياسى، كارهاى بزرگ اجتماعى. هر كسى در هر جا هست، ميتواند براى خودش برنامه‌ى كارى را تعريف كند؛ اين يكى از ضرورتهاست، كه اميدواريم خداى متعال به همه‌ى ما توفيق بدهد.

امسال ما در آخر سال، انتخابات را داريم. انتخابات هميشه در كشور ما تا حدودى يك حادثه‌ى چالش‌برانگيز است. اگرچه در مقايسه‌ى با انتخاباتهائى كه در بعضى از كشورهاى دنيا - چه كشورهاى به اصطلاح پيشرفته، و چه بعضى از كشورهاى ديگر - برگزار ميشود، كه تويشان چه خباثتها، چه خيانتها، چه درگيرى‌ها، حتّى چه كشت و كشتارها اتفاق مى‌افتد، بحمدالله اين حوادث در كشور ما نيست، اما بالاخره يك چالشى است؛ مردم را متوجه ميكند. مراقب باشيد اين چالش به امنيت كشور صدمه نزند. انتخابات كه مظهر حضور مردم است، مظهر مردم‌سالارى دينى است، بايد پشتوانه‌ى امنيت ما باشد. نبايد اجازه داد كه اين چيزى كه ذخيره‌ى امنيت است، پشتوانه‌ى امنيت است، به امنيت ما صدمه وارد كند. ديديد، حس كرديد، از نزديك لمس كرديد آن وقتى را كه دشمنان ميخواهند از انتخابات عليه امنيت كشور سوء استفاده كنند. بايد همه مراقب باشند، همه بهوش باشند. آحاد مردم، مسئولان گوناگون، منبرداران سياسى، كسانى كه ميتوانند با مردم حرف بزنند، همه مراقب باشند، مواظب باشند؛ از انتخابات مانند يك نعمت الهى پاسدارى كنند. البته ما حرفهاى گوناگونى درباره‌ى انتخابات داريم كه در زمان خود به مردم عرض خواهيم كرد.

دنياى اسلام هم در اين ماه‌هاى اخير، حوادث بزرگى را دارد از سر ميگذراند. دنياى اسلام عظمت حضور مردم در صحنه را به همه‌ى جهانيان و به همه‌ى تاريخ نشان داد. يك بار در سى و دو سال قبل از اين، ملت ايران اين عظمت را، اين اقتدار بزرگ را نشان داد. مردم ما با تنِ خودشان جانها را كف دست گرفتند و در خيابانها وسط ميدان آمدند و توانستند تحولى ايجاد كنند كه مسير تاريخ منطقه را، بلكه به يك معنا مسير تاريخ جهان را تغيير داد. امروز بار ديگر مردم در صحنه هستند. حضور مردم در صحنه، گره‌هاى ناگشودنى را، قفلهاى بازنكردنى را باز كرد. كى فكر ميكرد عوامل آمريكا و صهيونيسم در منطقه، يكى پس از ديگرى سقوط كنند؟ كى فكر ميكرد دستى هست كه بتواند اين بتها را بشكند؟ اما اين دست، بود. اين دست، دست ملتها بود. همه بايد به امت اسلامى با اين چشم نگاه كنند. امت اسلامى چنين دست مقتدرى دارد؛ آن هم با اتكاء به ذكر الهى، با گفتن تكبير، با گفتن نام خدا و آوردن ياد خدا، اين نشاط و اقتدار را پيدا كردند و اين كار را كردند؛ كار عظيمى است.

البته مسائل به اينجا تمام نشده است و تمام نميشود؛ اين شروع است، اين آغاز يك راه طولانى است. ملتها بايد هوشيار باشند. ما همين تجربه را داريم. بعد از آنكه صحنه‌ى انقلاب، با آن عظمت و شكوه، از حالت انقلابىِ خودش خارج شد و حكومت و دولتى بر سر كار آمد، فوراً راه افتادند، براى اينكه بيايند؛ شايد بتوانند با شيوه‌هاى خودشان و ترفندهاى خودشان امور را قبضه كنند؛ بر روى موج سوار شوند؛ از موقعيتِ پيش‌آمده باز سوءاستفاده كنند. هوشيارى ملت و رهبرى پيامبرگونه‌ى امام بزرگوار ما نگذاشت. ملتهاى مسلمان، چه در مصر، چه در ليبى، چه در تونس، چه در يمن و چه در بقيه‌ى كشورها، امروز اين هوشيارى را احتياج دارند. بايد نگذارند پيروزى‌هائى كه به دستشان آمده است، به وسيله‌ى دشمنان مصادره شود. فراموش نكنند؛ آنهائى كه امروز در صحنه‌ى ليبى حضور پيدا كردند و خودشان را صاحب قضيه ميدانند، همان كسانى هستند كه تا چند صباح قبل با همان كسانى كه بر ملت ليبى ستم ميكردند، مى‌نشستند و همپياله ميشدند. امروز آنها آمده‌اند و ميخواهند از موقعيت استفاده كنند؛ ملتها بايد هوشيار باشند، بيدار باشند.

البته ما از وضع بحرين بسيار نگرانيم. به مردم بحرين جفا ميشود، ظلم ميشود؛ وعده‌هائى داده ميشود، اما به آن وعده‌ها عمل نميشود. ملت بحرين، ملت مظلومى است. البته هر حركتى، هر اقدامى وقتى براى خداست، وقتى عزم و اراده پشت آن هست، اين حركت به طور قطع به پيروزى خواهد رسيد؛ اين در همه جا صادق است، در آنجا هم صادق است.

مطلب آخر درباره‌ى سومالى است. غصه‌ى بزرگى كه امروز بر دل ما سايه افكنده است، غصه‌ى مردم سومالى است. خوشبختانه مردم ما خوب وارد ميدان شدند، خوب كمك كردند؛ اما هرچه ميتوانيد - مسئولين و غير مسئولين - ان‌شاءالله كمك كنيد تا خداى متعال اين گرفتارى را هم برطرف كند.

پروردگارا! به محمد و آل محمد امت اسلامى را، ملتهاى مسلمان را روزبه‌روز با عزت و شرفِ بيشتر قرار بده.

شنبه 2 مهر 1390  8:00 PM
تشکرات از این پست
saeedadmin
saeedadmin
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 29
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:جملات مقام معظم رهبری را اضافه کنید

بیانات در دیدار رئیس‌جمهوری و اعضای هیئت دولت

6/6/1390

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

جلسه‌ى امروز بسيار جلسه‌ى خوبى بود. اميدواريم خداوند متعال به تلاشها و نيتهاى صادقانه و اظهارات دلسوزانه بركت بدهد و اين جلسه بتواند به همه‌ى ما - به ملتمان، به دولتمان، به مسئولينمان - كمك كند كه راه بسيار پرافتخار و البته دشوار را كه در مقابل داريم، بسهولت طى كنيم.

من اولاً هفته‌ى دولت را كه مزين به ياد دو شهيد بزرگوارمان هست، گرامى ميدارم و به دولتمردان محترممان تبريك ميگويم. ياد اين شهيدان را كه حقاً و انصافاً در يك دوره‌ى دشوارى كارهاى مهمى را شروع و ابداع كردند و احياناً پيش بردند، گرامى ميدارم و از خداوند متعال علوّ درجات آنها و بقيه‌ى شهدا را مسئلت ميكنم.

همچنين لازم ميدانم در اين مناسبت، على‌العجاله از مردم عزيزمان كه در روز جمعه در راهپيمائى روز قدس، شكوهى را از خودشان نشان دادند و عظمتى را تجسم بخشيدند، صميمانه قدردانى و سپاسگزارى كنم. حقاً و انصافاً امسال روز قدس يك نماد بود از حضور ملت ايران و انگيزه‌ى ملت ايران؛ همان چيزى كه اميد را در فضاى منطقه ميپراكند و ملتها را وادار به استقامت ميكند.

همچنين لازم ميدانم از خدمات دولت تشكر كنم، كه بخشى از آن خدمات امروز گفته شد. به مناسبت اين گزارشها، من اين را به برادران و خواهران محترم و عزيز كه اينجا تشريف داريد، عرض بكنم؛ من خودم از آقاى رئيس جمهور درخواست كردم كه وزراى محترم يك يك در زمينه‌هاى مربوط به خودشان گزارش بدهند. خب، اين جلسه، جلسه‌ى خوبى بود؛ گزارشهاى شما هم گزارشهاى خوبى بود؛ مستند و منطقى و متكى به آمار، و در موارد متعدد، آمار مقايسه‌اى؛ كه همه‌ى اينها لازم است و بايد انجام ميگرفت و بايد انجام بگيرد.

نكته‌اى كه من ميخواهم اضافه كنم، اين است كه در ملاقاتهاى متعددى كه من با نخبگان و زبدگان كشور - دانشگاهى، حوزوى - در سطوح مختلف دارم، مكرر از شما مسئولان محترم گله ميكنند كه اينها در بين ما نمى‌آيند و با ما در اين زمينه‌ها صحبت نميكنند. اين اشكال بر شما وارد است. من چند روز پيش هم در ديدار اساتيد دانشگاه همين را مطرح كردم. آنها بارها به من گفتند، در آن جلسه هم گفتند؛ من هم مطرح كردم.

خب، جلسه‌ى امروز عمدتاً حول و حوش مسائل اقتصادى دور ميزند؛ كه اتفاقاً مسئله‌ى اصلى و محورى كشور همين است و يكى از نقاط مهم چالشى كه بين مسئولين در سطوح مختلف وجود دارد و بين بعضى از كسانى كه معترضند يا منتقدند، همين مسئله‌ى اقتصاد است. خيلى خوب، اين را ببريد در مجموعه‌ى نخبگان؛ تشريح كنيد، توجيه كنيد، بيان كنيد. فرض بفرمائيد وزير محترم اقتصاد يا رئيس كل بانك مركزى وقتى كه در جمع بزرگى از دانشگاهيان بروند، ممكن است در بين سؤالاتى كه انجام ميگيرد يا انتقادهائى كه ميشود، احياناً سؤالهاى جهتدار و انتقادهاى داراى علل غير فنى هم وجود داشته باشد؛ باشد، اشكالى ندارد. شما برويد؛ نگاهتان در آن صد نفر يا دويست نفر يا پانصد نفرى كه حضور پيدا ميكنند، به ده نفرى كه احياناً ممكن است اينجورى فكر كنند، نباشد. از پانصد نفر، به آن چهارصد و نود نفر ديگر توجه داشته باشيد و حرفهايتان را بزنيد. احياناً ممكن است برخى از انتقادها صورت بگيرد كه براى شما مفيد باشد. يعنى در زمينه‌ى كارهاى زيربنائى، در زمينه‌ى كارهاى اقتصادى، در زمينه‌ى مسائل مربوط به كار و اشتغال و غيره، اين هم‌افزائى به وجود خواهد آمد. به نظر من اين كار، كار لازمى است؛ من توصيه‌ام اين است.

درخواست ما اين است كه اين جلسه با تفاصيلش منتشر شود؛ يعنى دانه دانه اين گزارشهائى كه دوستان، وزراى محترم يا معاونين محترم رئيس جمهور دادند، منعكس شود تا مردم اينها را بشنوند؛ ليكن من به شما بگويم، اين آمارهاى رقمى و عددى در ذهن متعارف مردم باقى نميماند؛ خواص و اهل فن بيشتر از اين آمارها استفاده ميكنند و روى آنها محاسبه ميكنند و نتيجه‌گيرى ميكنند. خب، سراغ اينها برويد، اينها را در ميان بگذاريد و مطرح كنيد. اينها احياناً بازخوردى خواهد داشت؛ ممكن است اشكالى بكنند، اشكال واردى هم باشد؛ اين به شما كمك خواهد كرد. من اين توصيه‌ى مؤكد را دارم. فقط هم منتظر نشويم كه رئيس جمهور اين كار را بكند؛ وزرا هم ميتوانند اين كار را بكنند. البته اگر چنانچه خود رئيس جمهور محترم هم در مجامع نخبگانى حضور پيدا كنند و اينها را مطرح كنند، بسيار خوب است.

اما من دو سه تا تذكر عرض ميكنم، كه اينها تذكرات هميشگى ما به شماست و تأكيد ميكنم. شعارهاى دولت نهم و دهم شعارهائى بود و هست كه اين شعارها براى مردم مؤمن ما جاذبه دارد؛ مثلاً عدالتخواهى، يا استكبارستيزى، يا ساده‌زيستى و مقابله‌ى با منش اشرافيگرى، يا مقابله‌ى با ويژه‌خوارى و سوء استفاده‌ى از ارتباطات در مسائل اقتصادى و غير اقتصادى، يا خدمت‌رسانى صادقانه. و من عرض بكنم، شما هم اين را ميدانيد؛ علت اقبال مردم به دولت و به رئيس جمهور - چه در سال 84، چه در سال 88 - اين شعارها بود. يعنى مردم به اين شعارها دلبسته‌اند و نياز به آنها و ضرورت آنها را احساس ميكنند. از اين شعارها دست برنداريد. از جمله‌ى اساسى‌ترين شعارها، پايبندى به اصول و ارزشهائى بود كه امام بزرگوار ما اينها را وارد جامعه كرد و مطرح كرد؛ كه اتفاقاً در دنيا هم عامل رشد علاقه‌مندى به انقلاب اسلامى، همين شعارها بود. يعنى بدون اينكه ماها ابزار تبليغاتى‌اى داشته باشيم، يا شيوه‌هاى تبليغاتى كافى را بلد باشيم و به كار بگيريم، عنوان و محبوبيت امام بزرگوار ما در بين ملتها و در سراسر دنيا سارى و جارى شد؛ اين به خاطر همين شعارها و به خاطر همين رويكردها و جهتگيرى‌ها بود. خود اين هم كه شما در مقابل قدرت فائقه‌ى ظاهرىِ استكبار - كه امروز مظهرش آمريكا و صهيونيسم بين‌المللى و جهانى است - مى‌ايستيد، ارزش ايجاد ميكند؛ خود اين محبوبيت ايجاد ميكند؛ خود اين در دل ملتها اميد به وجود مى‌آورد و پرورش ميدهد؛ اين را نبايد از دست داد. مراقب باشيد در روشها، در اظهارات، در نوع برخورد، در نوع عملكرد، از اين شعارها تجاوزى صورت نگيرد.

كار را براى خدا بكنيد. نه اينكه چون مردم دوست دارند، اين كار را بكنيد؛ نه. اگر هدف اين شد كه دل مردم را به دست بياوريم، ناكام خواهيم ماند. «لأقطعنّ امل كلّ ءامل غيرى»؛ اين حديث قدسى است، كه در ذهنم اينجور است كه با سند معتبرى از قول خداى متعال نقل شده كه فرموده: من قطعاً اميد آن كسى را كه به غير من اميد ببندد، قطع خواهم كرد. ما بايد اميدمان به خدا باشد، براى خدا كار كنيم؛ منتها ميدانيم كه كار براى خدا جاذبه دارد. اين شعارها، شعارهاى الهى است. اگر چنانچه اين پايبندى‌ها سست شود، اگر نسبت به اين شعارها تقيد و پايبندى كم شود، توفيقات الهى هم سلب خواهد شد. بسيارى از اين موفقيتهائى كه شما در ميدان عمل داريد، و از اول انقلاب تا امروز هرچه كه موفقيت بوده، به خاطر اين است كه توفيقات الهى شامل حال بوده و اين كمكِ الهى است. اگر كار براى خدا نباشد، اين موفقيتها از ما گرفته خواهد شد. همان شور و نشاط و تلاش و خدمت صادقانه و بدون توقع مزد و منت بايد ادامه پيدا كند. اين يك نكته‌ى اصلى است.

نكته‌ى دوم: آن روز هم من در مجموعه‌ى مسئولين كشور گفتم نقاط قوّت را براى مردم بيان كنيد، نقاط ضعف خودتان را هم بيان كنيد؛ اين مهم است، اين تأثير ميگذارد. امروز مثلاً در بين گزارشهاى دوستان، من مواردى را ديدم كه به نقطه‌ى ضعف اشاره كردند؛ منتها با اين بيان كه «اين كارها بايد انجام بگيرد». اين «بايد» نشان دهنده‌ى نياز به كارى است كه بايد بشود و نشده. اين را صريح بگوئيد. بگوئيد اين كار را بايد ميكرديم، تا حالا نتوانستيم بكنيم. كسى بر اساس نتوانستن، كسى را مؤاخذه نخواهد كرد. ميگويد خب، در قبال اين ده تا كارى كه انجام گرفته، اين دو تا، سه تا، پنج تا كار هم انجام نگرفته؛ بنا داريم اينها را هم انجام بدهيم. اين را بيان كنيد، اين را صريحاً بگوئيد؛ اشكالى ندارد. ترس از اين نداشته باشيد كه فلان منتقدى كه احياناً ممكن است مغرض هم باشد، حرفش با حرف شما تطبيق كند؛ خب بكند، چه اشكالى دارد؟ بگوئيد بله، اين انتقادى كه به ما ميكنند، وارد است. اين را مطرح كنيد، منتها بگوئيد ما تصميم داريم اين را برطرف كنيم. بگوئيد اين كارها را كرده‌ايم، اين كارها را هم خواهيم كرد. اين توصيه‌ى من است.

البته در برخورد با انتقادهائى كه احياناً در رسانه‌ها و روزنامه‌ها يا بعضى از مراكز قانونى نسبت به دولت انجام ميگيرد، دو جور رويكرد ميشود داشت: يك رويكردِ توجيه و تبيين كننده است، اين خوب است؛ يك رويكردِ مخاصمه است، اين خوب نيست. اينجور نباشد كه شما بگوئيد چون به دولت حمله ميكنند، چون انتقاد مغرضانه ميكنند، پس ما هم بايستى اينجورى برخورد كنيم؛ نه، تبيين كنيد. بله، تبيين كار لازمى است. راه تبيين هم همين است كه در جلسات عمومى با مردم، بيان كنيد، روشن كنيد؛ سؤالات را مطرح كنند، شما جواب بدهيد، اينها تبيين ميشود؛ در رسانه‌ها هم پخش شود. اگر چنانچه تبيينِ خوب انجام بگيرد، غرض‌ورزىِ غرض‌ورزان به جائى نخواهد رسيد.

يك نكته‌ى ديگر هم كه ذيل اين مسئله‌ى توجه به ضعفها ميخواهم عرض بكنم، اين است: يكى از ضعفها اين است كه ما در كارها اولويتها را نبينيم. يكى از آقايان اشاره كردند - كه اشاره‌ى درستى است - به اين كه طرحهاى نيمه‌تمام را بايد دنبال كنيم. اين خيلى خوب است؛ اين كار، كار لازمى است؛ من هميشه تأكيدم بر اين است؛ منتها مشخص كنيد، يك مجموعه‌ى كارى درست كنيد، بنشينند واقعاً طرحهاى نيمه‌تمام را - حالا يك رقمى هم ذكر كردند كه فلان تعداد طرحهاى نيمه‌تمام داريم - اولويت‌بندى كنند؛ كدامهايش اولويت‌دار هستند، كدامهايش وعده‌ى بيشترى داده شده يا توقع بيشترى از سوى مردم وجود دارد؛ اينها را مشخص كنيد، به آنها بپردازيد. اين را مقدم كنيد بر طرحهاى جديد. چقدر خوب است كه همه‌ى وعده‌هائى كه دولت به مردم داده، عمل بشود. اگر چنانچه وعده‌اى به مردم داده بشود و عمل نشود، اين مشكلات درست خواهد كرد؛ نه فقط نسبت به دولت، بلكه به نظام.

آقاى رئيس جمهور اشاره كردند كه به ما ميگويند شما سطح توقعات مردم را بالا برديد. اين بالا بردن سطح توقعات، ناشى از اين نيست كه شما نواقص خودتان را گفته‌ايد، مردم توقعاتشان بالا رفته؛ نه، توقعات با دادن وعده‌ها بالا ميرود. اگر ما بتوانيم به اين وعده‌ها عمل كنيم، توقعات مردم تبديل ميشود به ايمان و اعتقاد مردم؛ اين خوب است. كارى كنيم كه آنچه را كه گفته‌ايم انجام ميدهيم، انجام بدهيم و مردم ببينند كه انجام گرفته. امروز ديدم آمارهاى شما آمارهاى مقايسه‌اى است - كه خيلى هم خوب و بجاست - يكى از مقايسه‌ها اين باشد: مقايسه‌ى بين آنچه كه گفته‌ايم انجام ميدهيم و آنچه كه تا حالا توانسته‌ايم انجام بدهيم. يك درصد در بياوريد، ببينيم چه جورى است. اين خيلى چيز مهمى است.

يك نكته‌ى ديگر، همين مسئله‌ى جهاد اقتصادى است كه مكرر مطرح شده، امروز هم دوستان مطرح كرديد. مبانى و استدلالهاى اعلام «سال جهاد اقتصادى» براى شماها كه دولتى هستيد، معلوم است. يعنى ما جهاد اقتصادى را يك ضرورت براى كشور ميدانيم، نه صرفاً يك اولويت؛ يك نياز قطعى است. اولاً اقتصاد، پيشرفت اقتصادى، رونق اقتصادى ارتباط مستقيم دارد با معيشت مردم. معيشت مردم جزو اولين اهداف همه‌ى دولتهاست در همه جاى دنيا و در همه‌ى دوران تاريخ؛ البته دولتهاى علاقه‌مند به مردم؛ آن دولتهاى مستأثر و زورگو و جبار، مورد نظرمان نيستند. هر دولتى كه بخواهد به مردمِ خودش خدمت كند، اولين مسئله‌اش، مسئله‌ى معيشت مردم است، كه بتواند مردم را اداره كند. خب، اين به اقتصاد وابسته است. يك اقتصاد خوب، سالم، وافر و پيشرو ميتواند وضع زندگى مردم را خوب كند. خب، اين يك دليل است مبنى بر اينكه لازم است ما در كار اقتصاد مجاهدت كنيم.

يك مسئله‌ى ديگر، مسئله‌ى رسيدن به چشم‌انداز است. اين چشم‌انداز هدفگذارى شده است، يك سند بالادستى است؛ بايد ما اين را حتماً رعايت كنيم. بدون جهاد اقتصادى، به چشم‌انداز نخواهيم رسيد. در چشم‌انداز، قدرت اول اقتصادى منطقه هم مطرح شده. در اين ميدان - كه ميدان مسابقه است - اگر چنانچه عقب مانديم، ضربه خواهيم خورد. آن روز در آن جلسه هم مطرح شد كه مسئله‌ى چشم و همچشمى مطرح نيست؛ مسئله اين است كه در اين چالش عمومى و ميدان تحركات عمومىِ دولتها در اين برهه‌ى از زمان، اگر كسى عقب ماند، پامال خواهد شد. پيشرفت اقتصادى ما و رسيدن به اهداف چشم‌انداز، به خاطر اين است كه اگر چنانچه به آنجا نرسيديم، ملت ما و كشور ما دچار ضربات سختى خواهد شد؛ احياناً ضربات مهلكى به ما وارد خواهد آمد. بايد به آنجا برسيم؛ اين نياز ماست. با شعارى كه ما داريم ميدهيم، با اهداف انقلاب اسلامى، جز اين چاره‌اى وجود ندارد. حقيقت اين است كه نظام اسلامى، امروز نظام استكبار و سلطه و الحاد را به چالش گرفته؛ اين يك حركتى است كه آغاز شده. شكست خوردن در اين ميدان، خسارتهايش غير قابل توصيف است و مخصوص به ملت ما هم نخواهد شد؛ لذا بايد در اين ميدان قطعاً پيروز شد. اين پيروزى با اين ابزار ممكن نيست؛ ابزارهاى گوناگون ديگرى هم لازم است؛ از جمله‌ى اينها، پيشرفت اقتصادى است.

يك مسئله‌ى ديگر هم اين است كه امروز دشمنان نظام اسلامى و دشمنان ملت ايران از ابزار اقتصادى دارند عليه ما استفاده ميكنند، كه نمونه‌اش همين تحريمهائى است كه گفته شد. البته لازم است من تشكر كنم از اين مجموعه‌اى كه در مقابل تحريمها كار ميكنند. از همه‌ى روشهاى درست و منطقى و زيركانه و عاقلانه بايد استفاده كرد و استفاده كنيد. تحريمها را خنثى كنيد. تدبير دشمنِ هيكلمند و ليكن در واقع كم‌زور را خنثى كنيد. وقتى كه ما اين حجم عظيمِ ظاهرىِ نظامى و اقتصادى استكبار را در مقابل خودمان مشاهده ميكنيم، انسان به ياد گربه‌ى كارتون «تام و جرى» مى‌افتد! تحركش زياد و هاى و هويش زياد و حجمش بزرگ، اما نتيجه‌ى كارش نه آنچنان كه خودش انتظار دارد يا بينندگان انتظار دارند. واقعاً همين جورى است. اين به زيركى شما بستگى دارد.

آنها گفتند تحريمهاى هوشمند يا تحريمهاى فلج‌كننده؛ اما مى‌بينيم كه اين تحريمها نه آنچنان هوشمند بود، نه فلج‌كننده بود. خب، همين تحريمها موجب شد كه در بسيارى از چيزهائى كه خودكفائى نداشتيم، به خودكفائى برسيم؛ تحرك خوبى را در زمينه‌هاى علمى به وجود بياوريم؛ كارهائى بزرگى را در زمينه‌ى توليدات صنعتى و نظامى و غيرنظامى در كشورمان شاهد باشيم؛ و به راه‌هاى گوناگونى براى اينكه اين تحريم را خنثى كنيم، برسيم.

اين تحريمها خنثى خواهد شد؛ شما بدانيد. اينجور نيست كه اينها بتوانند و طاقت بياورند كه اين حركت و اين رفتار را مدت طولانى ادامه بدهند؛ اين امكان‌پذير نيست؛ يعنى دنيا اين را نميپذيرد. امروز دنيا، دنيائى نيست كه به حرف آمريكا گوش كنند؛ ولو حالا نماينده‌ى ويژه‌ى او به فلان كشور برود، مؤاخذه كند، چه كند. حالا يك چند وقتى اين ادامه خواهد داشت، اما اين قابل ادامه نيست. البته من چند ماه قبل هم گفتم، امروز هم شما مشاهده ميكنيد؛ آن چيزى كه اينها در اول امسال گفتند فلج‌كننده، توقع خودشان اين بود كه در ظرف سه چهار ماه واقعاً به فلج برسد. اين سه چهار ماه، بيشتر هم گذشت، به فلج كه نرسيد، هيچى، بحمداللَّه به تحرك بهتر ما انجاميده. پس جهاد اقتصادى براى اين است. يعنى بايستى ان‌شاءاللَّه يك مجاهدت، يك حركت هدفمند و هوشمندانه و با توكل به خداى متعال و با اعتماد به حمايت الهى انجام بگيرد.

خب، يك مصداق از اين جهاد اقتصادى، همين طرح تحول اقتصادى است كه دولت دو سه سالى است اين را مطرح كرده. يك بند از طرح تحول اقتصادى، هدفمندى يارانه‌ها بود؛ كه خب، بحمداللَّه قانونش تصويب شد و عملياتى شده. البته من در زمينه‌ى كمك به توليد سؤال دارم. حالا آقايان در گزارش گفتند؛ ليكن آن چيزى كه مصوبه‌ى قانونى بود براى كمك به توليد، تحقق پيدا نكرده. بايد به توليد كمك كنيد. البته در بلندمدت خود اين دستگاه‌هاى توليدكننده روى پاى خودشان خواهند ايستاد و ان‌شاءاللَّه خودشان خواهند توانست روزبه‌روز قوى بشوند و جواب بدهند؛ اما در كوتاه‌مدت حتماً بايد به اينها در موارد لازم تزريق منابع بشود. البته در آنجائى كه كسى تقلب ميكند، در آنجائى كه كسى پول را براى توليد از بانك ميگيرد، ولى در غير توليد صرف ميكند، بشدت برخورد كنيد و ترحم بر پلنگهاى تيزدندان نكنيد؛ اما در آنجائى كه نياز هست، واقعاً بايستى برويد كمك كنيد. پس در طرح هدفمندى، اين بخش حتماً بايستى مورد توجه قرار بگيرد.

بخشهاى ديگر طرح تحول هم بايد مورد توجه قرار بگيرد؛ يكى‌اش مسئله‌ى گمرك است - كه امروز يكى از آقايان در گزارش خود گفتند لايحه‌اش به مجلس رفته - يكى‌اش مسئله‌ى سياستهاى نظام پولى و بانكى كشور است. اين پنج شش موردى كه در طرح تحول وجود داشت، همه‌اش بايد انجام بگيرد. كارى كنيد كه در ظرف مدت باقيمانده‌ى دولت، اين كارها سر بيفتد، تا اينكه بتواند ادامه پيدا كند. يعنى نگذاريد كار، نيمه‌كاره بماند. اين كارها در طول دو سال تمام نميشود. همين هدفمندى هم مراحل گوناگونى دارد؛ شما شروع كرديد، پيش رفتيد. همان پيش رفتن، در واقع به يك معنا تمام كردن است. خود شروع كردن، به يك معنا تمام كردن است؛ اگر چنانچه خوب و صحيح و بر مبنا شروع شود.

مسئله‌ى واردات را هم كه گزارش دادند، البته جزو نگرانى‌هاى من است. حالا اين گزارش هم هست؛ ليكن آنچه كه انسان مشاهده ميكند، يك قدرى نگرانى‌آور است. درست است؛ ممكن است رشدِ نسبت واردات به صادرات غير نفتى ما كاهش پيدا كرده، اين رشد كم شده - اين خودش چيز مثبتى است - اما به اين اكتفاء نكنيد. بخصوص در همين زمينه‌هاى زراعى و باغى و اينها كه ذكر كردند، اينها چيزهائى است كه بايستى هرچه ميتوانيم، از واردات اينها پرهيز كنيم. برويد سراغ همان صنعتى‌سازى صادرات كشاورزى؛ همين چيزى كه در گزارشها هم بود. اينها چيزهاى مهمى است؛ ان‌شاءاللَّه روى اينها تكيه شود. مردم هم تحمل ميكنند و ميپذيرند.

بنابراين در زمينه‌ى سياستهاى واردات، يك بازنگرى جدى بكنيد؛ بخصوص در كالاهائى كه ما مزيت توليدى داريم؛ چه صنعتى، چه كشاورزى. از نگاه بخشى به واردات - كه حالا هر بخش دولتى طبق نيازهاى خودش دنبال واردات برود - حتماً پرهيز شود.

مسئله‌ى ديگر - كه حالا البته اين مربوط به مسائل اقتصادى نيست - مربوط به فرهنگ است؛ كه امروز گزارشى داده نشد، موكول شد به بعد. آنچه كه من لازم ميدانم به دوستان دولت توصيه كنم، اين است كه مسئله‌ى فرهنگ را خيلى جدى بگيريد. اگر چنانچه ما كارهاى اقتصادى را - همچنان كه در برنامه هست و آرزوهاى ما متوجه به آن است - انجام بدهيم، اما در زمينه‌ى كار فرهنگى عقب بمانيم، بدانيد كشور لطمه خواهد ديد. دشمنان ما يكى از چشمه‌هاى دشمنى‌شان كار اقتصادى است؛ يك چشمه‌ى مهم ديگر، كار فرهنگى است. البته نه وقت و نه ظرفيت جلسه اجازه نميدهد كه انسان در اين زمينه وارد بشود؛ ليكن فى‌الجمله دوستان توجه داشته باشند كه كار فرهنگ، كار بسيار مهمى است؛ با ملاحظه‌ى جهتگيرى‌هاى انقلابى و اسلامى. در زمينه‌ى فرهنگ، دچار رودربايستى نشويد. در همه‌ى شعبه‌هاى فرهنگى - چه در موضوع كتاب، چه در كارهاى هنرى، چه در مؤسسات فرهنگى - جهتگيرى‌ها را انقلابى و اسلامى قرار بدهيد. اولويتها را در اينجا هم ملاحظه كنيد، چون منابع بالاخره محدود است. البته مصوبه‌ى دولت در زمينه‌ى بودجه‌ى فرهنگى، مصوبه‌ى خوبى است؛ اگرچه حالا شنيدم كه خيلى از مبالغ اين مصوبه تخصيص داده نشده؛ حتّى اگر همه‌اش هم تخصيص داده شود، باز براى همه‌ى فعاليتهاى فرهنگى كافى نيست. بنابراين منابع دچار محدوديت است. با توجه به محدوديت منابع، نگاه كنيد ببينيد اولويتها چيست. البته من يك مجموعه‌اى را به نحو پيشنهاد به دولت ارائه كردم؛ كه اگر اين چيزها در كار فرهنگ مورد توجه قرار بگيرد، با توجه به نگاهى كه ما در زمينه‌ى فرهنگ داريم، اينها اولويت خواهد داشت؛ يعنى اينها تأثيراتش بيشتر خواهد بود. بله، اينها را بايد دنبال كنيد تا ان‌شاءاللَّه تحقق پيدا كند.

مسئله‌ى ديگرى هم كه باز مطرح ميشود و من به طور كلى عرض ميكنم، اين است: با اين همه كارى كه دولت دارد، سعى كنيد دچار حاشيه‌سازى‌هاى مسئله‌دار نشويد. دولت دارد كار ميكند، تلاش ميكند، ميدان هم براى كار بحمداللَّه هست، نياز هم به كار هست. خب، يك ميدان كارى وجود دارد، نياز فراوانى هم وجود دارد، دولت هم نشان داده كه اهل خطرپذيرى و وارد شدن در ميدانهاى كار و با همه‌ى وجود كار كردن و وارد ميدان شدن است؛ خيلى خوب، با اين اوضاع و احوال، واقعاً شايسته و سزاوار نيست كه حواشى‌اى به وجود بيايد؛ حالا چه حواشى‌اى كه خود شما گاهى اوقات بى‌توجه به وجود مى‌آوريد، چه آنهائى كه ديگران به وجود مى‌آورند و شما هم تسليم آنها ميشويد؛ از اين حواشى بايد پرهيز كرد. نگذاريد در فضاى كشور، در فضاى بين دولت و مردم، درگيرى‌ها و دلهره‌هائى به وجود بيايد كه شماها را از كار باز بدارد.

مسائل گوناگونى مطرح ميشود. توصيه‌ى من اين است كه در زمينه‌ى علاقه‌ى به ايران، علاقه‌ى به كشور و گرايش به ايران، چند نكته را توجه داشته باشيد. يكى اينكه مهمترين بخش مربوط به كشور، زبان و ادبيات است. علاقه‌ى به ايران، اينجورى تحقق پيدا ميكند. ما در كشور زبانهاى مختلفى داريم؛ اما زبان ملى، فارسى است. آن كسانى كه زبانهاى مختلف دارند، خودشان جزو مروّجين درجه‌ى يك زبان فارسى هستند. بهترين مقالات را در زمينه‌ى زبان فارسى، ترك‌زبانها نوشتند؛ اين را من از روى اطلاع دارم عرض ميكنم. ...(1) ان‌شاءاللَّه كردها هم مينويسند؛ حرفى نيست، ما استقبال ميكنيم. محققين برجسته‌ى ترك‌زبان كشور، در طول دهه‌هاى گذشته، بهترين و قوى‌ترين مقالات را در زمينه‌ى زبان فارسى نوشتند. بنابراين نبايد تصور شود كه زبان فارسى نماد مليت ايران نيست؛ چرا، هست. روى اين موضوع تكيه شود.

يا روى ايرانِ بعد از اسلام تكيه شود. افتخاراتى كه ايرانِ دوره‌ى اسلامى دارد، در هيچ دوره‌ى ديگرى از دوره‌هاى تاريخىِ ما اين افتخارات وجود ندارد؛ من اين را با استدلال به شما عرض ميكنم و اين قابل اثبات است. گسترش كشور، پيروزى‌هاى بزرگ نظامى كشور، پيشرفتهاى عظيم علمى كشور در زمينه‌هاى گوناگون، همه‌اش مال دوره‌هاى بعد از اسلام است. نه اينكه قبل از اسلام از اين چيزها ندارد؛ چرا، اما نسبت به دوره‌ى اسلامى، آنها ناقص است، كم است. البته يك چيزهائى به عنوان گفته‌ها مطرح ميشود، اما چيزهائى نيست كه مستند باشد و كسى بتواند آنها را اثبات كند؛ اينها قابل اثبات نيست. اما آنچه كه در دوره‌ى اسلامى واقع شده، قابل اثبات است؛ روشن است. شما نگاه كنيد ببينيد پيشرفت نظامى و علمى و فرهنگى ايران در دوره‌ى ديلمى‌ها، در دوره‌ى سلجوقى‌ها، بعدها در دوره‌ى صفويه، و حتّى در اين وسط، در بخشى از دوره‌ى حاكميت مغول چگونه است. مغولها به ايران كه آمدند، ايرانى شدند و تحت تأثير فرهنگ ايران قرار گرفتند؛ كمااينكه به هند كه رفتند، هندى شدند. چه كارهاى برجسته و عظيم علمى و فرهنگى و هنرى در اين دوره انجام گرفته. اگر كسى ميخواهد از ايران و ايرانى‌گرى حمايت كند، خب، ايران دوران اسلامى، هم مدون‌تر است، هم مستندتر است، هم قابل قبول‌تر است، هم جلوى چشم است؛ كتابش جلوى چشم است، معمارى‌اش جلوى چشم است، نشانه‌هاى علمى‌اش جلوى چشم است؛ تاريخش تدوين‌شده و روشن است.

نكته‌ى آخر هم - كه ديگر ظاهراً به اذان داريم نزديك ميشويم - اين است كه مسئله‌ى همكارى قوا را حل كنيد. من هم غالباً به قوا سفارش ميكنم؛ اما حالا شما كه قوه‌ى مجريه هستيد و اينجا حضور داريد، به شما بايد سفارش كنم. هرچه ميتوانيد، در آن جاهائى كه ميشود كوتاه آمد، كوتاه بيائيد؛ چه اشكالى دارد؟ آنجائى كه ميشود تبيين كرد، تبيين كنيد. آنجائى كه ميشود با ايجاد ارتباطات دوستانه، مسئله را حل كرد، اينجورى حل كنيد. چرا من اينقدر بر تشكيل جلسه‌ى رؤساى قوا اصرار ميكنم؟ وقتى كه جلسه‌ى رؤساى قوا تشكيل بشود، خيلى از اين مشكلات حل ميشود. در جلساتِ روبه‌رو، با همديگر مى‌نشينند حرف ميزنند؛ اين كار خيلى از مشكلات را حل ميكند؛ اين تجربه‌ى ماست از گذشته. گيرم كه حالا برخى از راه‌هاى گوناگونى هم كه دوستان رفتند، به نتيجه نرسيده باشد؛ اما خب، راه‌هاى ديگرى وجود دارد. بالاخره اختلاف سليقه‌ها يا اختلاف برداشتهاى از قانون را اينجورى بايد حل كرد. كارى كنيد كه اين ارتباط، ارتباط صميمانه‌اى بشود. اگر چنانچه يك رفتارى را مشاهده ميكنيد كه اين رفتار را از آن طرف ديگر نمى‌پسنديد، يك مراجعه هم به خودمان بكنيم، ببينيم آيا ما در آن فضاى سنگينى كه اشاره ميشود، مثلاً تأثيرى داشته‌ايم يا نداشته‌ايم. مراقبت بكنيم؛ اگر ما تأثير داشتيم، آن را برداريم.

من مسئولين محترم را، شماها را، رؤساى قوا را و يكايك فعالان مسائل كشور را دعا ميكنم. ان‌شاءاللَّه خداى متعال توفيقاتش را بر شماها زياد كند تا بتوانيد كارهائى را كه انجام دادن آنها از شما توقع ميرود، به بهترين وجهى انجام بدهيد. نيتها را خالص كنيد، با صميميت و صفا وارد ميدان كار باشيد و نگذاريد اين تلاش و كوششى كه الحمدللَّه به آن شناخته شديد، اندكى كاهش پيدا كند.

شنبه 2 مهر 1390  8:00 PM
تشکرات از این پست
saeedadmin
saeedadmin
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 29
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:جملات مقام معظم رهبری را اضافه کنید

بیانات در دیدار جمعی از اساتید دانشگاه‌ها

2/6/1390

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

خداى متعال را بسيار سپاسگزارم از توفيق تشكيل اين جلسه و حضور شما برادران و خواهران، و بيانات بسيار مفيد و پرمغز از سوى سخنرانان محترم؛ همه‌ى اينها نعمتهاى خداست، و همه - بخصوص بنده شخصاً - بايد از خداى متعال به خاطر يكايك اين نعمتها متشكر باشيم و ببينيم بارش رحمت حق را. هر يك كلمه‌ى خوبى كه شما به ذهنتان ميرسد و بر زبان جارى ميكنيد، مظهرى از بارش رحمت حق است؛ و خدا را بر اين همه سپاس. من اين روزها با مشاهده‌ى اوضاع و احوال كشور و جامعه‌مان، لحظه‌به‌لحظه خدا را به خاطر اين نعمتهاى بزرگ شكرگزارى ميكنم.

خب، ماه رمضان است و امروز بيست و سوم ماه، و ديشب شب عبادت و ذكر و مناجات، و دلها قاعدتاً برخوردار از نورانيت ناشى از شب قدر است. از خداى متعال بخواهيم كه اين ماه رمضان را براى ما، براى ملتمان و كشورمان و براى ملتهاى مسلمان، بخصوص ملتهاى به‌پاخاسته‌ى منطقه، مبارك قرار بدهد.

انصافاً وقت دوستان كم بود. من دو سه جمله راجع به بيانات آقايان و خانمهائى كه صحبت كردند، عرض بكنم. پنج دقيقه‌اى كه مجرى محترم فرمودند، بعد هم دوستان مراعات نكردند و مكرراً به وسيله‌ى مجرى محترم مؤاخذه شدند، واقعاً كم است. آقايان و خانمها خيلى حرف داشتند و من بدون هيچگونه مبالغه و تعارف دوست ميداشتم كه اى كاش هم وقت بود، هم حال و نشاط، تا انسان ميتوانست لااقل نيم ساعت از حرفهاى هر يك از اين دوستان را بشنود؛ چون خيلى حرفهاى خوب زده شد. مطالبى كه دوستان گفتند، مطالب سنجيده‌اى بود، مطالب پخته‌اى بود. در بين مطالب دوستان حرف نو وجود داشت، كه براى من جالب و جديد بود؛ اينها انسان را خيلى خوشحال ميكند. پيشنهادهاى جالبى در زمينه‌ى صنعت، در زمينه‌ى علم، در زمينه‌ى دانشگاه، در زمينه‌ى معمارى، شهرسازى، هنر و علوم انسانى مطرح شد. اين پيشنهادها همان چيزهائى است كه حقير آرزو ميكردم اينها را از زبان نخبگان و زبدگان علمى و دانشگاهى‌مان بشنوم و حالا اين آرزو برآورده شده.

نكته‌اى كه من در جلسه‌ى امسال بوضوح احساس كردم، اين است كه گرايش بيانات دوستان، بيشتر به سمت ارائه‌ى فكر و انديشه بود تا صِرف پيشنهادهاى اجرائى و عملى - كه البته آن هم به جاى خود چيز لازم و خوبى است - اين، پشتوانه‌ى هر حركت علمى است. همچنان كه بعضى از دوستان هم اشاره كردند و كاملاً درست است، ما احتياج داريم به فكر، احتياج داريم به فلسفه، تا بتوانيم علم را، فناورى را، مديريت كشور را، مسائل گوناگون جامعه را به پيش ببريم و حل كنيم. فكر قبل از علم مورد نياز است، و من اين گرايش را مشاهده كردم. برخى از مطالبى كه دوستان گفتند، خوشبختانه در مراكز فكرى و تصميم‌گيرى مورد ملاحظه قرار گرفته و كارهائى هم انجام شده و بمرور ان‌شاءاللَّه آثار آن ديده خواهد شد و همچنان كه يك روزى مسئله‌ى توليد علم، توليد فكر، نهضت علمى، نهضت نرم‌افزارى، غريبانه در جامعه مطرح ميشد و امروز گفتمان غالب را تشكيل ميدهد، ان‌شاءاللَّه يك روزى باز همين مطالبى كه حالا گوشه و كنار گفته ميشود يا خيلى مورد توجه نيست، بتدريج به گفتمان غالب جامعه تبديل خواهد شد.

يكى از دوستان اشاره كردند كه خلأ نهادى را داريم كه به آينده به شكل كلان نگاه كند. خب، همين نشستهاى انديشه‌هاى راهبردى دارد همين خلأ را پر ميكند. ان‌شاءاللَّه بايستى با همكارى همه‌ى اهل فكر، بتدريج كارهاى بزرگى بر اساس اين انجام بگيرد.

برخى نكات ديگر هم در زمينه‌ى فرمايشات دوستان هست، كه چون وقت كم است، من ميگذرم؛ منتها توصيه ميكنم، هم به دفتر خودمان، هم به مسئولين محترمى كه اينجا تشريف دارند، كه اين پيشنهادها را جمع كنند. يكى از بركات اين جلسه، همين نظراتى است كه دوستان ابراز ميكنند. يكى از نيازهاى جامعه‌ى ما همين است كه جمعى صاحب فكر بنشينند، در ميان آنها هم افرادى بيايند و محصول فكر و تجربه‌ى خودشان را كه بعضاً متكى به عقبه‌هاى انسانى و فكرىِ طولانى و عميقى هم هست، مطرح كنند. اين افكار بتدريج از حوزه‌ى شخصى خارج ميشود و به حوزه‌ى جمعى ميرسد و بتدريج به گفتمان عمومى جامعه تبديل ميشود. اين پيشنهادها را جمع كنند؛ اينها افكار خوبى است، حرفهاى جالبى است. بعضى از اين پيشنهادها همين حالا قابل اجرائى شدن است، قابل عملياتى شدن است؛ بعضى هم به پيشرفتها كمك ميكند. آنچه كه من ميخواهم عرض بكنم، چند نكته‌ى كوتاه است.

يكى از اركان و ستونهاى اصلىِ ايستادگى كنونى ملت ايران عبارت است از پيشرفتهاى علمى كشور؛ كه به دنبال اين پيشرفتهاى علمى، پيشرفتهاى عملى و اجرائى هم در موارد بسيارى بوده. ايستادگى ملت ايران، در دنيا يك حادثه‌ى باشكوه است. ما توى قضيه قرار داريم. آن كسانى كه از بيرون نگاه ميكنند، عظمت اين ايستادگى را بيشتر احساس ميكنند.

شما ملاحظه كنيد؛ قدرتهاى اقتصادى اول دنيا، قدرتهاى علمى درجه‌ى يك دنيا، قدرتهاى نظامى و امنيتى رديف اول دنيا، امروز يك جبهه‌ى وسيعى را در مقابل اين ملت تشكيل دادند. اينجور نيست؟ هر كارى هم از دستشان برمى‌آيد، دارند ميكنند. تهديد امنيتى ميكنند، تهديد اجتماعى ميكنند، تهديد سياسى ميكنند، دانشمند ما را ترور ميكنند، تحريم ميكنند، فشارهاى سياسى فراوان وارد ميكنند، دائم تهديد به تحرك نظامى ميكنند، در داخل تا هر جا دستشان برسد، فتنه‌انگيزى و آشوب‌آفرينى ميكنند؛ اما ملت ايران و جمهورى اسلامى با كمال قدرت و استقامت در مقابل همه‌ى اينها ايستاده؛ آن «بله»اى را كه به‌زور ميخواهند از او بگيرند، آن «بله» را نميدهد. آن «بله» عبارت است از تعظيم در مقابل قدرت مسلط جهانى - نظام سلطه - اين كار را نميكند. ما كه در مقابل نظام سلطه‌ى جهانى «نه» ميگوئيم، اين نه، «نه»ى به علم نيست، «نه»ى به تمدن نيست، «نه»ى به پيشرفت نيست، «نه»ى به تجربه‌هاى متراكم بشرى نيست؛ «نه» به سلطه‌طلبى و زياده‌خواهى و استعباد و به زير مهميز كشيدن ملتهاست؛ اين «نه» را ما گفتيم، پايش هم ايستاديم؛ «انّ الّذين قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا».(1) ايستادگى ملت ايران، خيلى ايستادگى باشكوهى است.

يك ركن مهم اين ايستادگى، علم است. اين علم است كه به ما اعتماد به نفس داده. اگر امروز نفت ما را شركتهاى خارجى بايد مى‌آمدند استخراج و پالايش ميكردند، گاز ما را بايد آنها لوله‌كشى ميكردند، اگر نظام سلامت ما وابسته‌ى به متخصصين خارجى و عمدتاً فرنگى بود، اگر تغذيه‌ى ما دست آنها بود، اگر كشت و صنعت ما دست اسرائيلى‌ها بود، اگر صنعت هسته‌اى ما در صورتى كه بنا نبود در آرزوى آن بميريم و يك چيزى وجود ميداشت، در اختيار فرانسه و آلمان و ديگران بود، ما امروز اين اعتماد به نفس را نداشتيم، قدرت اين ايستادگى نبود، اين عزت و اين شرف وجود نميداشت. اگر ما براى ساختن يك سد، براى ساختن يك نيروگاه، براى ساختن يك بزرگراه، براى ساختن يك تونل، براى ساختن سيلوهاى گندم، دستمان به سمت صنعتگران و دانشمندان شرق و غرب دنيا دراز بود، ملت ما احساس عزت نميكرد؛ مسئولين كشور هم آبروى اظهار وجود در قبال استكبار جهانى را نداشتند؛ نه چنين اعتماد به نفسى وجود داشت، نه چنين قوت اراده‌اى وجود داشت، نه چنين عزمى وجود داشت. كى براى ما جاده ساخت و تونل ساخت و نيروگاه ساخت و سد و پل و بزرگراه و سلولهاى بنيادى و انرژى هسته‌اى را درست كرد؟ دانشگاه. اين دانشگاه بود كه به ملت ايران كمك كرد تا بتواند عزت نفس خودش را حفظ كند، آبروى خودش را حفظ كند و در مقابل زياده‌خواهى دشمنان سينه سپر كند. مسئولين كشور هم از اين جهت مديون دانشگاهند.

خب، من قصدم اين نيست كه مناقب دانشگاه را در جمع دانشگاهى‌ها بگويم؛ من از اين ميخواهم يك نتيجه‌اى بگيرم. دشمن ما از اين مركز قدرت‌افزائى غافل نيست و غافل نخواهد بود؛ اين را همه بدانيم. هر چيزى كه مايه‌ى عزت كشور و عزت ملت و ايستادگى ملت و استقامت ملت است، بدون شك آماجى از آماجهاى دشمن است. احساس دينى، احساس انقلابى، استقلال‌طلبى و هرچه كه در اين زمينه هست - از جمله با اين بيانى كه عرض شد، دانشگاه - آماج دشمن است. در دانشگاه چه كار ميخواهند بكنند؟ دشمن على‌القاعده دو تا كار را براى دانشگاه ما برنامه‌ريزى ميكند: يكى علم‌زدائى، يكى دين‌زدائى؛ از دانشگاه علم‌زدائى بشود، از دانشگاه دين‌زدائى بشود. علم‌زدائى از دانشگاه چگونه است؟ يكى از كارهاى كوچكش همين ترور دانشمندان است؛ كه آخرى‌اش همين دو سه تا دانشمند عزيز هسته‌اى ما بودند كه در اين يك سال اخير از دست ما گرفته شدند. برنامه، وسيع‌تر از اينهاست؛ اين يكى از آسانترينهايش است. پيچيده‌تر از اين، اين است كه دانشگاه ما را، استاد ما را و دانشجوى ما را به كار غير علمى سرگرم كنند؛ نگذارند اين شكوفائى علمى كه آرزوى ماست، تحقق پيدا كند.

بله، شتاب پيشرفت علمى ما - همين طور كه دوستان گفتند و بنده هم اين آمارها را دارم و مكرر هم گفتم و ميگويم و افتخار هم ميكنيم - شتاب خيلى خوبى است؛ ليكن نقطه‌ى شروع ما عقب است. بله، فلان كشورى كه اسم مى‌آورند، شتابش از ما كمتر است؛ منتها نقطه‌ى شروعش در آن مقطعى كه ما شروع كرديم، خيلى جلوتر از ماست. ما بايد اين فاصله را جبران كنيم. ما بايد بدويم، ما بايد در اين ميدان بتازيم؛ جهش لازم است. اين يك - كه بعد من دو سه نكته را در ذيل اين مطلب عرض خواهم كرد - يكى هم مسئله‌ى دين‌زدائى است.

اگر دانشگاه ما يك دانشگاه علمىِ محض باشد، اما تويش دين و اخلاق نباشد، همان بلائى بر سر جامعه‌ى ما و كشور ما و آينده‌ى ما خواهد آمد كه بر سر جامعه‌ى دانشمند غرب آمد. غرب جامعه‌ى دانشمندى است، اما جامعه‌ى خوشبختى نيست. در آنجا امنيت اخلاقى نيست، امنيت روانى نيست، انسجام خانوادگى نيست، اخلاق نيست، معنويت نيست. خلأهاى عمده‌ى بشر اينهاست. اينها خوشبختى نيست؛ ما اين را نميخواهيم. ما خوشبختى ميخواهيم، ما امنيت حقيقى و معنوى ميخواهيم. بدون علم نميشود، با علم بدون دين هم نميشود؛ دين لازم است. جامعه بايد جامعه‌ى دينى باشد؛ در رأس آن هم دانشگاه است. دانشگاه بايد دانشگاه متدين باشد. در مفهوم «متدين» از عرايض من تلقى غلط نشود. تدين به معناى معرفت عميق دينى، ايمان عميق و باور ژرف به دين و معارف دينى است، كه طبعاً عمل به دنبالش مى‌آيد؛ بايد دنبال اين باشيم. اين وظيفه‌ى همه است، از جمله شما اساتيد محترم. يك كلمه‌ى شما در كلاس درس، گاهى اوقات از يك ساعت يا دو ساعت سخنرانى حقيرِ روحانى تأثيرش بيشتر است. فرق نميكند معلم، معلم چه درسى باشد. استاد در كلاس ميتواند تأثير عميق بگذارد در شكل‌دهى فكر جوان و ذهن جوان و عمل جوان و دل جوان و ايمان جوان. به اين بينديشيد، به اين فكر كنيد؛ اين خيلى مهم است.

البته من در زمينه‌ى علوم انسانى بحث دارم. اينجا يكى از دوستان پيشنهادى كردند، در ذهن خود من هم اتفاقاً همين بود، كه ما ان‌شاءاللَّه يك جلسه‌اى ويژه‌ى اساتيد علوم انسانى تشكيل بدهيم و تشكيل خواهيم داد كه بحث كلاً در زمينه‌ى مسائل علوم انسانى باشد. ما سال گذشته يك مطلب مهمى را در اين زمينه مطرح كرديم؛ اين احتياج دارد به تعميق و توضيح. آدم از بازخوردها ميفهمد كه خيلى لازم است در اين زمينه صحبت بشود، بحث بشود، توضيح داده شود، تا بتوانيم پيش برويم و به آن نقطه‌ى اصلى برسيم و تلقى نادرست از مسئله نداشته باشيم.

من اينجا يك فهرستى از پيشرفتهاى علمى كشور يادداشت كردم؛ كه خب، شماها ميدانيد، بارها هم گفتيم، در رسانه‌ها هم تكرار شده. حالا چون يكى از خانمها اينجا مطرح كردند و براى من اين قضيه خيلى مهم است، فقط يك مورد از اين پيشرفتها را ذكر ميكنم: مسئله‌ى پزشكى زنان. اين خيلى مهم است. ما امروز پيشرفتهاى پزشكىِ فراوانى داريم كه در يك سطحى، تقريباً يك جايگاه بين‌المللى در كشور ما پيدا كرده. مهمتر از اين، اين است كه امروز بانوان در كشور ما براى مراجعه‌ى به طبيب، در هيچ بيمارى‌اى نياز ندارند كه به غير زن مراجعه كنند. زنى كه ميخواهد پزشك زن داشته باشد و به پزشك زن مراجعه كند، امروز اين در همه‌ى زمينه‌ها در كشور ما فراهم است. شايد شما جوانها كه پيش از انقلاب را نديديد و اطلاع نداريد، ندانيد اين قضيه چقدر مهم است. نه فقط براى افراد متدين، حتّى براى آدمهائى هم كه خيلى از لحاظ تدين در سطوح آنچنانى نيستند، اين قضيه مهم است. من الان نمونه‌هائى در ذهن دارم كه لزومى ندارد آنها را مطرح كنم. اين امروز در كشور ما تحقق پيدا كرده؛ اين خيلى باارزش است. از اين قبيل پيشرفتهاى علمى در كشور ما فراوان است.

پس يك نكته اين بود كه ما علم را به همراه ايمان در دانشگاه حفظ كنيم. در اين زمينه، اساتيد نقش دارند؛ با گفتارشان، با رفتارشان. دشمن ميخواهد جوان ما را - بخصوص دانشجوى ما را كه زمامدار فكر و علم و مديريت آينده‌ى ما در اين كشور است - به بى‌ايمانى و ولنگارى عقيدتى سوق بدهد؛ نبايد بگذاريم. امروز بخصوص دارد روى اين مسئله كار ميشود. سوق دادن جوان ما - بخصوص جوان علمى و فكرى ما - به سمت ولنگارى عقيدتى، به سمت بى‌ايمانى، به سمت هرزه‌پوئى ذهنى، يكى از كارهاى دشمن است. وقتى كسى ايمان دارد، يك خط مستقيمى دارد، دنبال اين ايمانِ خودش حركت ميكند. وقتى ايمان نيست، مثل كاهى كه همين طور به اين سو و آن سو كشيده ميشود، هرزه‌پوئى دارد.

البته جوانهاى متدين در محيط علمى درخشيدند؛ اين هم معلوم باشد و عرض كرده باشيم. اطلاعى كه ما داريم، در زمينه‌ى صنايع دفاعى، در زمينه‌ى همين مسائل نابارورى كه گفته شد و سلولهاى بنيادى و آن مؤسسه‌ى رويان، در زمينه‌ى انرژى هسته‌اى، در زمينه‌ى هوافضا، در زمينه‌ى همين ابررايانه‌ها كه مطرح شد، در زمينه‌هاى گوناگون علمى و پيشرفتهاى علمى، بن‌بست‌شكن‌ها، بچه‌هاى متدين و مذهبى بودند؛ لااقل آنهائى كه در صفوف مقدم رفتند بن‌بست‌ها را شكستند و جلو رفتند؛ اگرچه بعد ديگران هم ملحق شدند. پس جوانهاى متدين ما، دانشمندان جوان دينى ما نقش ايفاء كردند.

يك نكته‌ى ديگر اين است كه اساتيد عزيز دانشگاه، هم با واقعيات و حقايق كشور، و هم با حقايق جهان بايد آشنا باشند؛ اين يك تلاشى را ميطلبد. در همه‌ى حوزه‌هاى علمى، همين جور است. عالمِ معلمى كه جماعتى از او استفاده ميكنند، اگر به زمان خود عالم نباشد، دچار مشكلات خواهد شد. «العالم بزمانه لا تهجم عليه اللّوابس»؛(2) كسى كه زمانه را ميشناسد، يعنى وقتى اوضاع و احوال محيط خود و محيط پيرامونى‌اش و محيط جهان را ميداند و ميفهمد جريانهاى گوناگون جهانى كى‌هايند، كجايند، اهدافشان چيست، چه جور با هم مواجه ميشوند، دچار اشتباه نميشود؛ در قضاياى گوناگون، قضاوت اشتباه نميكند و دچار اشتباه نميشود. اين آشنائى، براى همه لازم است؛ براى روحانى هم لازم است، براى دانشگاهى هم لازم است؛ براى معلم حوزه هم لازم است، براى معلم دانشگاه هم لازم است؛ اين يك چيز مهمى است. وقتى انسان جريانات گوناگون را ميشناسد، ميتواند پديده‌ها را استنتاج كند، كه اين پديده چيست، چه شد كه اين اتفاق افتاد، در تحليل، دچار خطا و اشتباه نميشود.

البته دشمن مرتب دارد تحليل‌باران ميكند. اين تعداد رسانه‌هائى كه آمارش را چندى پيش اينجا آوردند و به ما دادند، اصلاً دهشت‌آور است. اينها غير از رسانه‌هاى اينترنتى است - اينترنت كه ديگر يك دنياى بى‌مرز و خارج از محدوده‌اى است - منظور، همين ماهواره‌ها و راديوها و تلويزيونهاست. تحليلهائى كه در اين رسانه‌ها مرتباً با هدف مقابله با جمهورى اسلامى و نظام اسلامى و ملت ايران داده ميشود، سرسام‌آور است. حالا آنهائى كه انبوه توليد ميكنند، ميدانند هم كه مردم به همه‌ى اينها گوش نميدهند. ميگويند هر مقدارى كه ميشود، بايد تلاش كرد. راست را با دروغ مخلوط ميكنند، مى‌آيند يك تحليل غلط و معيوب از اين در مى‌آورند؛ «و ليكن يؤخذ من هذا ضغث و من ذاك ضغث فيمزجان». اميرالمؤمنين ميفرمايد: اگر حق به طور خالص و بى‌شائبه خودش را نشان بدهد، كسى دچار اشتباه نميشود؛ اگر باطل بدون آميختگى با حق، خودش را نشان بدهد، كسى دچار باطل نميشود؛ «فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحقّ لم يخف على المرتادين و لو انّ الحقّ خلص من لبس الباطل انقطعت عنه السن المعاندين و ليكن يؤخذ من هذا ضغث و من ذاك ضغث فيمزجان».(3) يك لقمه از حق، يك لقمه از باطل را مخلوط ميكنند، يك غذائى كه ظاهرش نشان نميدهد مسموم است، در اختيار كسى كه بى‌اطلاع است، ميگذارند؛ اين تحليل در ذهنها اثر ميكند. گاهى اوقات تحليلهائى كه در بعضى از محافل دانشگاهى، دانشجوئى و استادى از بعضى از مسائل ميشود، آدم مى‌بيند اين بر اثر بى‌اطلاعى است؛ كسى هيچ تقصيرى هم ندارد. بنابراين اساتيد بايد در جريان مسائل قرار بگيرند.

لازم است جلسات نقد و پرسش و پاسخ ميان مسئولين و دانشگاهيان تشكيل شود. بنده از سالها پيش هميشه به مسئولين و به رؤساى جمهورى كه در اين مدت بودند، سفارش ميكردم كه برويد دانشگاه، برويد با دانشجوها حرف بزنيد. خود من كه هميشه ميرفتم. بنده از اول انقلاب و از پيش از انقلاب با دانشجوها ارتباط داشتم و سفارش هم ميكردم. حالا هم عرض ميكنم كه مسئولين بنشينند با اساتيد محترم جلسه‌ى پرسش و پاسخ داشته باشند. اين پرسش و پاسخ خيلى باارزش است، خيلى كمك ميكند؛ هم به مسئولين كمك ميكند، هم به استاد دانشگاه كمك ميكند، هم به فضاى علم دانشگاه كمك ميكند. مسئولان حضور را در ميان مجامع دانشگاهى بپذيرند، انتقاد دلسوزانه را بپذيرند. خيلى از اين حرفهائى كه اينجا گفته شد يا در جلسات شبيه اين گفته ميشود، ميتواند مسئولان را راهنمائى كند. مسئولان در هر رتبه‌اى از علم و معرفت و تجربه باشند، يقيناً بى‌نياز نيستند از اين كه نظرات صاحب‌نظران و نخبگان را بشنوند و از آنها بهره ببرند و استفاده كنند. انسان واقعاً از اين نظرات استفاده ميكند. مسئولان از اين كار ابا نداشته باشند؛ انتقاد عالمانه را، انتقاد سازنده را بپذيرند. هر كسى يك حرف انتقادى زد، فوراً نگوئيم او با نظام مخالف است، او چنين است؛ نه، خيلى از نظرات انتقادىِ گزنده از روى دلسوزى است. انسان بايد ببوسد آن دهنى را كه از روى دلسوزى انتقاد ميكند. اين از ناحيه‌ى مسئولان، كه مسئولان اين وظيفه را دارند. البته استادان محترم هم بايد بدانند كه تخريب نشود. بيان انتقادى با تخريب فرق ميكند؛ بيان انتقادى با كامل كردن پازل دشمن فرق ميكند؛ با بدبين كردن مردم يا گستردن بدبينى در فضاى عمومى كشور فرق ميكند؛ بايد اينجورى نباشد؛ بايد واقعاً دلسوزانه باشد.

آشنائى با مسائل منطقه هم همين جور، با مسائل جهان هم همين جور. اين مسائلى كه امروز در اطراف ما در جريان است، خيلى مسائل مهمى است؛ خيلى تأثيرگذار است. يك حادثه‌ى عظيمى در شرف اتفاق است. اين حادثه، دو طرف دارد؛ البته دو طرف احتمالى: يك طرف، احتمالش قوى‌تر است؛ يك طرف، احتمالش ضعيف‌تر است. آن احتمال ضعيف‌تر اين است كه دستگاه‌هاى استكبارى از يك فرصت و توان تبليغاتى استفاده كنند، باز بيايند يك پنجاه شصت سال ديگر زمينه‌ى تسلط خودشان را بر اين كشورها و بر اين منطقه فراهم كنند - احتمال ضعيفى است، اما اين احتمال هست - كمااينكه الان شروع كردند و شما مى‌بينيد. به نظر من از همه جا هم دلهره‌آورتر، ليبى است؛ كه آنجا از يك خلأيى دارند استفاده ميكنند و همين طور هجوم آورده‌اند و ميخواهند پايشان را آنجا قرص و محكم كنند. البته اين احتمالِ ضعيف‌تر است. احتمال قوى‌تر اين است كه نه، اراده‌ى ملتها و بصيرت ملتها غلبه پيدا كند و بتوانند حكومتهاى مردمى را تشكيل بدهند و اين حكومتها، على‌رغم استكبار و صهيونيسم و آمريكا و غيره، حكومتهاى مردمىِ اسلامى خواهد بود؛ حالا با شكلهاى مختلف، اما روح همه‌ى اينها اسلامى خواهد بود؛ چون اين مردم، مردم مسلمانى‌اند.

چندى پيش، افراد مطلع به من اينجور گزارش دادند كه تعداد كسانى كه در همين كشور ليبى حافظ قرآنند، يك تعداد عجيبى است؛ كه اگر آدم اين آمار را بگويد، ممكن است خيلى‌ها باور نكنند؛ من هم نميگويم، چون خيلى هم مطمئن نيستم. خب، اين نشان‌دهنده‌ى گرايش دينى اين مردم است. اين مردم وقتى كه بخواهند انتخاب كنند، اگر انتخاب بابصيرتى باشد، معلوم است چگونه انتخاب ميكنند؛ همانى است كه دو سه سال پيش آمريكائى‌ها گفتند كه در منطقه‌ى خاورميانه و شمال آفريقا، هر انتخابى انجام بگيرد، به نفع مسلمانهاست، به نفع گرايش اسلامى است. راست گفتند؛ امروز در هر كدام از اين كشورها انتخابات انجام بگيرد، به نفع گرايشهاى اسلامى است؛ اگرچه ظاهر قضيه نشان ندهد. كى خيال ميكرد در مصر اينجور جوشش اسلامى قوى باشد؟ نميگذاشتند نشان داده بشود. به هر حال اين اتفاق بزرگى است كه در اين منطقه افتاده. يا اين است كه جريان منطقه، جريان حركت به سمت يك بلوك اسلامىِ قوىِ روشنِ پرجمعيتِ داراى نخبگان فراوان است - كه اين احتمالِ بيشتر است - يا اينكه خداى نكرده يك تسلط استعمارى ديگر است كه باز پنجاه سال، شصت سال، صد سال حركت ملتها را عقب بيندازد، تا باز كى ملتها بفهمند و تجربه كنند كه به آنها خيانت شده و باز بيدار بشوند. به هر حال حادثه‌ى مهمى است. ما نميتوانيم نسبت به اين حادثه بى‌تفاوت بمانيم، نميتوانيم تحليل نكنيم، نميتوانيم درست نشناسيم. بايد در اين زمينه‌ها هم اساتيد محترم تلاش كنند.

يكى از نتائج يا حواشى حوادث منطقه‌ى ما - كه بالاتر از حواشى است - غلط از آب درآمدن تئورى‌هاى غربى است. همه‌ى تئورى‌هاى اينها در زمينه‌ى اقتصاد - كه حالا وضع اقتصادى‌شان را داريد مشاهده ميكنيد - در زمينه‌ى سياست، اداره‌ى سياسى آنها، مديريت سياسى آنها، اينجور دارد در اين منطقه به گل مى‌نشيند. بعد از اين همه كارى كه در اين منطقه كردند و نفوذى كه پيدا كردند، حضور سياسى و اقتدار سياسى آنها اينجور دارد نابود ميشود. اينها نشان ميدهد كه تئورى‌پردازى‌هاى غربى در زمينه‌ى سياست، در زمينه‌ى اقتصاد، تئورى‌هاى ناقص و عقيم و بى‌خاصيتى است؛ ما را بيشتر تشويق ميكند كه برويم به درون خودمان مراجعه كنيم و فكر اسلامى و انديشه‌ى اسلامى را پيدا كنيم.

مطلب ديگر، لزوم دميدن روح تازه به نهضت علمىِ عميق و سريع است. حركت خوب است - قبلاً هم عرض كردم - ليكن بايد يك روح تازه‌اى دميده شود. بخش مهمى از ظرفيت دانشگاهى كشور ما هنوز درگير پيشرفت علمى نيستند. همه‌ى ظرفيت دانشگاهى بايد درگير بحث پيشرفت علم بشود. دانشگاه‌هاى گوناگون، اساتيد در همه جا، دانشجوها - بخصوص دانشجوهاى نخبه و خوشفكر كه در بينشان نابغه هم پيدا ميشوند - همه بايد درگير پيشرفت علم باشند. يكى اين. يكى هم همان چيزى است كه امروز يكى دو نفر از دوستان اشاره كردند و بنده هم مكرر توصيه كرده‌ام: علم نافع؛ علمى كه به نفع كشور باشد.

بايد منظومه‌ى علمى ما يك منظومه‌ى درست و صحيحى باشد؛ كه حالا اين نقشه‌ى جامع علمى، متعهد و متكفل اين كار است. منظومه‌ى علمى كشور بايد يك منظومه‌ى كامل باشد؛ معلوم بشود ما چه نياز داريم، به چه اندازه نياز داريم، تناسب بين بخشهاى مختلف علمى چگونه است. پيشرفت ما حالت كاريكاتورى پيدا نكند؛ يك نقشه‌ى منسجم، پيشرفت منسجم و صحيح باشد. فرهنگ نوآورى در دانشگاه بايد گسترش پيدا كند. همه‌ى اين ظرفيت چند ميليونى استاد و دانشجوى ما بايد وارد ميدان نوآورى علمى بشوند؛ اين بايد بشود فرهنگ. دانشجوى ما از اول بايد به فكر فراگرفتن براى توليد كردن دانش باشد، نه فراگرفتن براى تقليد كردن و همين طور يك چيزى را پذيرفتن كه ديگر قابل تغيير هم نيست. موانع هم بايد برطرف شود.

يك نكته‌ى ديگر هم كه به نظرم مهم است، دخالت دادن دانشگاه‌ها در حل مسائل علمى كشور است. خب، امروز شما ببينيد از رشته‌هاى مختلف علمى، اساتيد محترمى اينجا صحبت كردند. در هر رشته‌اى، آدم يك كلمه حرف نو ميشنود؛ اين خيلى قابل اهتمام است. دستگاه‌هاى مديريتى كشور چقدر ميتوانند از دانشگاه‌ها، از محصولات و نتائج ذهنى و فكرى نخبگان كشور استفاده كنند. برخورد شكلى و تشريفاتى كافى نيست؛ بايستى تعامل، تعامل حقيقى باشد. بايد جورى باشد كه مقالات علمى ما متوجه به نيازهاى كشور باشد. اينجا يك آمارى را از مقالات علمى در زمينه‌ى بهداشت و سلامت دادند. در كل مسائل علمى كشور، مقالاتى كه نوشته ميشود، نود درصد آنها بايد ناظر باشد به مسائل داخلى كشور و نيازهاى كشور. نود درصد پايان‌نامه‌ها بايد متوجه به حل مشكلات كشور باشد. خب، حالا مثلاً فرض كنيد ما گفتيم جهاد اقتصادى. اين يك مسئله است ديگر؛ همه هم تصديق كردند كه امسال واقعاً سال جهاد اقتصادى است؛ يعنى بايد جهاد اقتصادى صورت بگيرد. حالا من سؤالم اين است: امسال چند تا نشست علمى، چند تا مقاله‌ى تحقيقى، چند تا پروژه‌ى عملياتى در زمينه‌ى جهاد اقتصادى در كشور تحقق پيدا كرده؟ جهاد اقتصادى ابعادى دارد. جهاد اقتصادى به دانشكده‌ى حقوق هم مربوط ميشود، به دانشكده‌ى اقتصاد هم مربوط ميشود، به دانشكده‌هاى فنى هم مربوط ميشود، به دانشكده‌هاى علوم پايه هم مربوط ميشود. اگر ما بخواهيم ابعاد جهاد اقتصادى را ملاحظه كنيم، همه‌ى دستگاه‌هاى علمى كشور به نحوى ميتوانند مستقيم و غير مستقيم درگير مسئله‌ى جهاد اقتصادى باشند. پس هر كدام يك مسئله‌اى دارند براى اينكه در قضيه‌ى جهاد اقتصادى آن را مطرح و دنبال كنند؛ اما نشده. دانشگاه‌ها بايد درگير مسائل كشور باشند. هدف از علم اين است كه نفع برساند. بايد علم براى مردم نافع باشد؛ از بركات آن علم بايستى استفاده كنند.

البته حركت علمى كشور، نقاط قوت و ضعفى دارد. دوستان در دفتر زحمت كشيدند كار كردند، مواردى را يادداشت كردند، كه ديگر مجال نبود من درست يادداشت‌بردارى كنم؛ اگر هم يادداشت ميكردم، حالا مجال گفتنش هم نبود.

دو تا عنوان نبايد فراموش بشود: يكى همين مسئله‌ى منظومه‌ى كامل علمى است - كه منظومه‌ى علمى كشور بايد يك منظومه‌ى كاملى باشد - كه نقشه‌ى جامع علمى همين است. البته اجراى نقشه‌ى جامع علمى مهمتر از تهيه‌ى نقشه است. در تهيه‌ى نقشه، كار مهمى انجام گرفت. دوستان در شوراى عالى انقلاب فرهنگى تلاش كردند، دستگاه‌هاى مسئول همكارى كردند، بخصوص اساتيد دانشگاه در طول اين چند سال خيلى كمك كردند، و نقشه‌ى جامع را درآوردند؛ خيلى خوب، اما اين بايد اجرائى بشود. راه اجرائى شدن هم در خود نقشه ديده شده. چندين برابر تلاشى كه براى تهيه‌ى نقشه شده، بايد براى اجرائى شدنش به كار برود. اين كارِ اساسى و مهمى است كه اگر اين شد، آن وقت منظومه‌ى كامل علمى در كشور تهيه خواهد شد. فلان رشته را افزايش بدهيم، فلان رشته را كم كنيم، فلان رشته را حذف كنيم، فلان رشته را ايجاد كنيم؛ اينها همه بر طبق همين منظومه‌ى كامل شكل خواهد گرفت.

يكى هم مسئله‌ى چرخه‌ى ايده‌ى علمى تا مصرف است؛ اين هم خيلى مهم است. البته اين مربوط به دولت و همكارى دولت و دانشگاه‌هاست، كه حالا يك نمونه‌اش همين پاركهاست كه بعضى دوستان اشاره كردند و نمونه‌هاى ديگرى هم دارد. ايده‌ى كار علمى در ذهن نخبه شكل ميگيرد، بعد تبديل ميشود به علم، بعد تبديل ميشود به فناورى، بعد مى‌آيد ميشود صنعت، بعد مى‌آيد توى بازار مصرف. بازخورد آن در بازار مصرف، باز توليد ايده ميكند. اين چرخه بايد همين طور استمرار پيدا كند. اين، همكارى دولت و دستگاه‌هاى صنعتى و دستگاه‌هاى مديريتى و دستگاه‌هاى دانشگاهى را لازم دارد و بايستى انجام بگيرد.

خب، روز قدس در پيش است. روز قدس، يك روزِ به معناى حقيقى كلمه، بين‌المللىِ اسلامى است؛ روزى است كه ملت ايران ميتواند با كمك ملتهاى مشتاق ديگر، كه امروز خوشبختانه تعدادشان هم متعدد و زياد شده، يك حرف حقى را فرياد كند كه براى پنهان كردن آن حرف حق و خاموش كردن آن فرياد، شصت سال است كه دستگاه استكبار دارد سرمايه‌گذارى ميكند - البته حداقل شصت سال است، يعنى از زمان تشكيل دولت غاصب؛ والّا از مقدماتش شايد صد سال هم بيشتر است - شصت سال است كه دارند سعى ميكنند فلسطين را از نقشه‌ى جغرافياى جهانى حذف كنند. البته تا حدود زيادى هم موفق شده بودند. انقلاب اسلامى زد توى دهن اينها. ايجاد نظام جمهورى اسلامى و اعلان روز قدس و تبديل سفارت رژيم غاصب به سفارت فلسطين در تهران، حركت هشدار دهنده و متوقف كننده و مهاجمى بود كه در مقابل اين نقشه‌ى استكبارى ايستاد. امروز خوشبختانه اين حركت، روزبه‌روز توسعه پيدا كرده.

روز قدس پشتوانه‌ى امنيت كشور ما هم هست. اين را همه‌ى آحاد مردم عزيز ما بدانند؛ هر يك نفرى كه روز قدس توى خيابان مى‌آيد، به سهم خود دارد به امنيت كشور و امنيت ملت و حفظ دستاوردهاى انقلابش كمك ميكند. روز قدس روز بزرگى است، روز مهمى است. ان‌شاءاللَّه امسال، هم در كشور ما و هم در كشورهاى اسلامى ديگر، اين روز، باعظمت‌تر از هميشه برگزار خواهد شد.

پروردگارا! آنچه گفتيم، آنچه شنيديم، آنچه عمل كرديم، آنچه نيت كرديم، براى خودت و در راه خودت قرار بده. پروردگارا! به همه‌ى اينها بركت عنايت كن. پروردگارا! ما را در راه خودت ثابت‌قدم بدار. اعمال ما را مرضى امام زمان (عليه الصّلاة و السّلام و عجّل اللَّه فرجه) و مورد خشنودى روح مطهر شهدامان و روح مطهر امام بزرگوارمان قرار بده. ما را مشمول دعاى آن بزرگوار قرار بده.

شنبه 2 مهر 1390  8:01 PM
تشکرات از این پست
saeedadmin
saeedadmin
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 29
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:جملات مقام معظم رهبری را اضافه کنید

بيانات در ديدار فعالان و برگزيدگان بخش‌هاى اقتصادى‌

26/5/1390

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌

اولاً خيلى خوش آمديد دوستان عزيز و فعالان محترم بخشهاى گوناگون اقتصادى كشور. جلسه‌ى امروز ما از يك جهت، جلسه‌ى نمادين است؛ نماد اهتمام نظام به مسئله‌ى اقتصاد در شرائط كنونىِ حساس جهان و منطقه و كشور. در درجه‌ى اول، ما اين را ميخواستيم. ما خواستيم يك روزى از روزهاى ماه رمضان صرف اين بشود كه مجموعه‌ى فعالان اقتصادى در بخشهاى دولتى، در بخشهاى خصوصى، در رشته‌هاى گوناگون، اينجا تشريف بياورند و بنشينيم، ساعتى از آنها بشنويم و اين در كشور منعكس بشود، تا اين نشانه‌ى اين باشد كه امروز نظام به مسئله‌ى اقتصاد و تحرك اقتصادى و پيشرفت اقتصادى بايد به شكل جدى اهتمام بورزد و دولت - دولت به معناى عام، يعنى حكومت - و مردم بايد در اين زمينه همكارى و تلاش كنند، به دلائلى كه اشاره خواهم كرد.

البته مجرى محترم گفتند: نمايندگان بخشهاى گوناگون. بايد گفت برگزيدگانى از بخشهاى گوناگون؛ چون انتخاباتى انجام نگرفته كه حالا بگوئيم نماينده؛ اما بحمدالله در همه‌ى بخشها، مغزهاى متفكر و شخصيتهاى برجسته حضور دارند و برگزيدگانى از آنها به شكل گلچينى در اين جلسه حاضر هستند. خب، اين مسئله‌ى اول است؛ اين حاصل شد، و اين جلسه منعكس خواهد شد. اين پيامى است به همه؛ هم به مسئولين دولتى در بخش اقتصاد، هم به فعالين اقتصادى در سرتاسر كشور، هم به آحاد مردم، كه ما امروز بايد به مسئله‌ى اقتصاد اهتمام بورزيم و بپردازيم.

نكته‌ى دومى كه تشكيل اين جلسه توانسته و ظرفيت آن را داشته كه تحقق ببخشد و الحمدلله همين هم شد، اين است كه گزارشى از زبان غير دولتى‌ها درباره‌ى حقايق كشور، پيشرفتهاى كشور، تحركى كه وجود دارد، داده بشود و به سمع و نظر مردم برسد. نه اينكه من معتقد باشم كه بايد دائماً پيشرفتها را گفت؛ نه، نظر من را همه ميدانيد؛ من معتقدم نقاط مثبت و منفى در كنار هم بايد ديده بشود؛ ليكن آنچه كه به نظر من امروز اهميت دارد، اين است كه مردم كشور بدانند كه همت آنها، همت مسئولين، ظرفيتهاى گوناگون عظيم انسانى در كشور چه فرآورده‌اى داشته.

اين را من به شما عرض كنم؛ من با مردم مرتبطم؛ مردم اين پيشرفتها را نميدانند. همين چيزهائى كه شما الان اينجا در زمينه‌هاى مختلف گفتيد - كه من خلاصه‌ى اينها را يادداشت كردم و گزارش مشروحش هم ان‌شاءالله تدوين خواهد شد - اينها را اغلب مردم اطلاع ندارند. ما شاهد هستيم كه در كشور كارهاى بزرگى دارد انجام ميگيرد؛ اين افتخارش مال ملت ايران است. افتخار، متعلق به ملت ايران است. اين مردمند كه دارند ميكنند، اين مغزهاى متفكرند كه دارند كار انجام ميدهند، اين شخصيتهاى گوناگون علمى و فنى و عملى و اقدام‌كنندگان و طراحان هستند كه اين همه افتخارات را در كشور دارند مى‌آفرينند. ما در بخش توليد، در بخش خدمات، در بخش كشاورزى، در بخش صنعت، در بخش صنايع دانش‌بنيان و بخشهاى گوناگونى كه اينجا گفته شد، پيشرفتهاى خوبى داشتيم. خوب است كه مردم اينها را از زبان مسئولان بخشهاى گوناگون غيردولتى و كسانى كه وابستگى به دولت ندارند، بشنوند؛ اين، مردم را اميدوار ميكند، خوشحال ميكند.

همه‌ى ما اين را توجه داشته باشيم كه امروز يكى از شگردهاى جنگ روانى دشمنان ملت ايران، نااميد كردن مردم است؛ من به اين نكته توجه دارم، من روى اين مسئله اصرار دارم. ميخواهند نسل جوان ما و نسل فعال ما و عناصر محرك اين كشور را - كه يقيناً يك امتياز ميانگينى نسبت به همه‌ى دنيا دارند - از كار بيندازند؛ يكى از راه‌هايش همين است كه مأيوس كنند، بگويند آقا فايده ندارد، كارى نشده، كارى نميشود.

البته نقاط منفى هم گفته بشود، كمبودها هم گفته بشود، نواقص هم گفته بشود؛ منتها با زبان و لحن علاج‌جويانه. خيلى فرق ميكند لحن بيان در ذكر كمبودها. اين لحن، نااميدكننده و نابودكننده‌ى همت و تلاش نباشد. بايد احساس بشود كه ما از اين صد درجه، چهل درجه پيش رفتيم؛ براى شصت درجه‌ى ديگر هم زمينه آماده است. البته اين شصت درجه الان مفقود است؛ بيائيد آن را تأمين كنيم. لحن بيان كمبود شصت در مقابل پيشرفت چهل، بايد اينگونه باشد. خب، اين جلسه خوشبختانه اين مقصود را هم برآورده كرد.

من فقط چند تا نكته‌ى كوتاه را عرض ميكنم. يك مسئله اين است كه ما امسال را «سال جهاد اقتصادى» اعلام كرديم. سياست استكبارى، زمين زدن ملت ايران و نظام جمهورى اسلامى از راه اقتصاد است. تحريمها گرچه بهانه‌اش مسئله‌ى انرژى هسته‌اى است، اما دروغ ميگويند؛ عامل طرح مسئله‌ى تحريمها، انرژى هسته‌اى نيست. شايد يادتان هست، تحريمهاى عمده‌اى كه سرآغاز تحريمهاى اين كشور بود، آن وقتى بود كه اصلاً نامى از مسئله‌ى هسته‌اى در اين كشور نبود؛ كه حالا آن رقم معروفش كه البته خيلى تحريم مهمى نبود، اما چون معروف است به تحريم «داماتو» - كه كسى به اين نام در كنگره‌ى آمريكا مطرح كرد و دنبالش را گرفتند - مال وقتى است كه اصلاً مسئله‌ى انرژى هسته‌اى مطرح نبود. هدف تحريمها، فلج كردن اقتصادى است. البته اين افتخار را ملت ايران دارد كه سى و دو سال است دارد اين تحريمها را تحمل ميكند.

البته توسعه‌ى تحريمها و تنوع تحريمها در سالهاى اخير بيشتر بوده، ليكن در مقابل توسعه و تنوع فعاليتهاى سازنده در كشور، كوچك و ناچيز است. سى سال پيش كه تحريمها را عليه ما شروع كردند، آن تحريمها ممكن بود عليه ما كارگرتر واقع بشود تا تحريمهائى كه امروز عليه ما دارند تصويب و اجرا ميكنند و همين طور هى وعده هم ميدهند كه بيشترش خواهيم كرد. اين معنايش اين است كه ما در مقابل تحريمها تدريجاً يك حالت ضدضربه پيدا كرديم؛ ميتوانيم به شكلهاى مختلف با تحريمها مقابله كنيم: يا با دور زدن تحريمها - كه شگرد خوب و جالب و ظريفى است و خوب است كه دولت و ملت اين شگرد را به كار ببرند - يا از جهت رو آوردن به ظرفيتهاى درونى‌اى كه كار بنيادى و زيربنائى است و حتماً بايد انجام بگيرد و تا حالا هم انجام گرفته. پس هدف دشمن، زمين زدن جمهورى اسلامى است؛ يعنى زمين زدن ايران اسلامى؛ يعنى زمين زدن ملتى كه با حضور خود، با پشتيبانى خود، با حمايت خود، اين نظام را تا امروز پيش برده و رشد داده و رونق داده. بنابراين بايستى در مقابلش مجهز بود. جبهه‌ى مقابل را بايد شناخت، ابزار و سلاح او را بايد شناخت و ضد آن سلاح را بايد آماده كرد؛ اين جهاد اقتصادى ميخواهد. جهاد يعنى چه؟ هر تحركى اسمش جهاد نيست. تحركى با خصوصياتى اسمش جهاد است. يكى از خصوصيات اين تحرك كه اسمش جهاد است، اين است كه انسان بداند اين در مقابل دشمن است؛ يعنى بداند در مقابل يك حركتِ خصمانه و غرض‌آلودى است كه دارد انجام ميگيرد. حركتى كه در مقابل يك چنين جهتگيرى خصمانه وجود دارد، يكى از شرائط اصلى جهاد است.

جهت دومى كه در مفهوم جهاد حتماً بايستى ملاحظه بشود، استمرار و همه‌جانبگى است، هوشمندانه بودن است، مخلصانه بودن است. اينجور تحركى اسمش جهاد است. بنابراين جهاد اقتصادى يعنى حركت مستمرِ همه‌جانبه‌ى هدفدارِ ملت ايران با نيت خنثى‌كردن و عقيم كردن تلاش خصم‌آلود و غرض‌آلود دشمن.

نكته‌ى ديگر اين است كه ما در سند چشم‌انداز - كه يك سند اساسىِ بالادستىِ مهم و مرجع است - براى كشورمان رتبه‌ى اول را در بخشهاى مهم و حياتى و اساسى پيش‌بينى كرديم؛ بايد به اين رتبه برسيم. خب، ديگران طبعاً نمى‌ايستند تا ما برويم اول بشويم؛ ديگران هم دارند كار ميكنند، تلاش ميكنند. ما شاهد تلاش و تحرك شديد اقتصادى برخى از كشورهائى هستيم كه در همين حوزه‌ى اول شدن ما واقع هستند. البته ما از بعضى از ابزارهائى كه آنها استفاده ميكنند، استفاده نميكنيم و نخواهيم كرد؛ ما نظيف‌تر و شريف‌تر و نجيبانه‌تر حركت ميكنيم؛ اما معتقديم ميشود به آن مرحله‌ى اول رسيد، اگر سرعت را بيشتر و منضبطتر بكنيم. لذا اين احتياج دارد به جهاد. هم بايد شتاب باشد، هم بايد تدبير باشد تا بتوانيم به اين رتبه‌ى اول برسيم. اين رتبه‌ى اول بودن هم فقط يك هوس نيست كه بگوئيم اول بشويم؛ نه، اين به خاطر اين است كه سرنوشت ملتها امروز به اين وابسته است. اگر يك كشورى نتواند از لحاظ اقتصادى، از لحاظ علمى، از لحاظ زيرساختهاى پيشرفت، خودش را تأمين كند و رشد پيدا كند، بيرحمانه مورد تطاول قرار خواهد گرفت. ما نميخواهيم مورد تطاول قرار بگيريم. دويست سال كشور ما مورد تعرض و تطاول قرار گرفته. ضعف دستگاه‌هاى سلطنتىِ بى‌عرضه‌ى نالايقِ فاسدِ دنياطلب، و نشاطى كه در طرف مقابل وجود داشت، باعث اين تطاول شد. از سال 1800 انگليس‌ها اولْ‌بار در دستگاه سياسى كشور ما وارد شدند و دخالت كردند و نفوذ كردند و يارگيرى كردند و همراه آنها يا قريب به آنها، بعضى از كشورهاى ديگر اروپائى هم در اين مدت همين كار را كردند. سال 1800 كه اولين سفير انگليس وارد كشور شد - كه از هند هم آمد؛ يعنى آن وقتى بود كه حكومت هند در اختيار انگليس‌ها بود و نايب‌السلطنه در آنجا بود - از همان بوشهر كه از كشتى پياده شد، شروع كرد به رشوه دادن و خريدن افراد، و راحت توانست افراد را خريدارى كند. اين همه شاهزاده و امير و اسمهاى دهن‌پركن، همه در مقابل هداياى اين آقا خاضع و تسليم شدند! روند تطاول دشمنان در اين كشور، از آن زمان شروع شد. اين خاك نرم و خاكريز بى‌بنياد ملىِ آن روز اجازه داد دشمن نفوذ كند، و نفوذ كردند. ما نميخواهيم ديگر اين ادامه پيدا كند. انقلاب يك سد پولادينى در مقابل اينها درست كرده. ما ميخواهيم اين سد را مستحكمتر كنيم.

به هيچ قيمتى اجازه ندهيم اينها در اقتصاد ما، در فرهنگ ما، در سياست ما، در سرنوشت و مقدرات ما دخالت كنند؛ اين احتياج دارد به اين كه استحكام درونى و داخلى پيدا كنيم. اين استحكام درونى، يكى از پايه‌هاى مهمش «اقتصاد» است. بنابراين اينكه ميگوئيم اول بشويم، به خاطر اين است؛ نه به خاطر اينكه حالا يك هوسى است كه ايران در منطقه اول بشود؛ نه، سرنوشت ملت به اين وابسته است. بنابراين تلاش مستمر، هوشمندانه، مخلصانه و اثرگذار، كه طبعاً همه‌ى ظرفيت كشور هم بايد در آن به كار گرفته شود، در اين زمينه مؤثر است.

ظرفيت كشور، خيلى حقيقت درخشان و مهمى است. ظرفيتهاى كشور، فوق‌العاده است. ظرفيت منابع انسانى ما جزو ظرفيتهاى ممتاز در سطح جهان است؛ اين ظرفيت را بايد بالفعل كرد و بايد به كار گرفت؛ ما داريم اين را مشاهده ميكنيم. البته من از چند ده سال قبل ميشنفتم از افرادى كه مطلع بودند - يا از لحاظ علمى، يا از لحاظ تجربه‌ى مشاهده‌ى بعضى از دستگاه‌هاى علمى دنيا - كه ميگفتند استعداد ايرانى‌ها و ظرفيت فكرى آنها از متوسط دنيا بيشتر است. خب، ما اين را شنيده بوديم؛ بعد در پيشرفت مسائل كشور در دوران انقلاب، اين را داريم تجربه ميكنيم و مى‌بينيم. حالا به مسئله‌ى سدسازى اشاره كردند. آنچه كه در مسئله‌ى سد در كشور اتفاق افتاده، قبل از انقلاب هيچ كس آن را باور نميكرد. حالا ايشان سد را مثال زدند؛ در خيلى از بخشها همين جور است. آنچه كه الان در پيشرفتهاى علمىِ بخشهاى مختلف كشور اتفاق افتاده، يك روزى با قسم حضرت عباس هم براى كسى باوركردنى نبود؛ امروز داريم جلوى چشممان مى‌بينيم. من اين را به‌تجربه و با آشنائى با بخشهاى مختلف دريافتم كه هيچ موردى نيست كه در كشور زيرساخت آن آماده باشد و جوان ما نتواند آن مورد را خلق كند و به وجود بياورد. همه‌ى بخشهاى گوناگون علمى، از ظريف‌ترين‌ها و دقيق‌ترين‌ها تا كلان‌ترين‌ها، اينجور است؛ مگر زيرساختش آماده نباشد. ما در كشور، يك چنين ظرفيت انسانى‌اى داريم. خب، اين خيلى مهم است.

ظرفيت اقتصادى ما هم خيلى مهم است. من يك وقتى گفتم نسبت معادن و منابع مهم حياتى ما در قبال نسبت جمعيت ما به جمعيت كره‌ى زمين، بالاتر است. ما تقريباً يك درصد جمعيت كره‌ى زمين هستيم - كمااينكه كشورمان هم تقريباً يك درصد مجموعه‌ى سطح كره‌ى زمين است - خب، ما يك درصد منابع حياتى و اساسى را بايد داشته باشيم؛ كه در جاهائى 3 درصد، 4 درصد، 5 درصد داريم. اينها ظرفيتهاى مهمى است، اينها خيلى باارزش است.

همين كمبود آب هم كه در كشور مطرح است و درست هم هست - ما كشور كم‌آبى هستيم - با طرحهاى علمىِ فنىِ هوشمندانه كاملاً قابل برطرف شدن است؛ كه بعضى از دوستان هم اينجا اشاره كردند، بنده هم قبلاً اين را گفته‌ام. با يك مقدار مداقه، يك مقدار پيشرفت، در همين زمينه هم كه ما كمبود داريم، ميتوانيم اين كمبود را جبران و برطرف كنيم. بنابراين واقعاً كشور از لحاظ منابع طبيعى هم ظرفيت فوق‌العاده‌اى دارد.

از لحاظ موقعيت جغرافيائى و منطقه‌اى هم همين جور است. ما جاى حساسى قرار گرفته‌ايم. همسايگى ما با دو دريا و ارتباط با درياهاى آزاد و منطقه‌ى حساسى كه بين شرق و غرب، يعنى بين آسيا و اروپا وجود دارد - ما در يكى از مهمترين بخش اين منطقه‌ى حساس قرار گرفته‌ايم - دسترسى ما را به غرب و به شرق فراهم ميكند. اينها همه‌اش امتيازات است. اينها ظرفيتهاى كشور است؛ بايد اين ظرفيتها را بالفعل كنيم؛ اين احتياج به تلاش دارد.

خب، از دوران بيست ساله‌ى چشم‌انداز - همين طور كه اشاره شده - حدود يك چهارمش گذشته. يك برنامه، كه برنامه‌ى چهارم توسعه باشد، تمام شده؛ امسال سال اول برنامه‌ى پنجميم. البته در برنامه‌ى چهارم خيلى كارها انجام گرفته. طبق گزارشهائى كه دادند و شنيديد و اين گزارشها درست هم هست، كارهاى بسيار مهمى انجام گرفته؛ ليكن در عين حال برخى از كارها هم هست كه انجام نگرفته و بايد انجام بگيرد. سياستگذارى‌ها درست است. سياستهاى اعلام شده در حوزه‌ى اصلاح الگوى مصرف، سياستهاى كلى نظام ادارى، سياستهاى كلى اشتغال و سياستهاى اصل 44 - اينهائى كه ابلاغ شده - همه‌اش با هم هماهنگ است. اگر بتوانيم برنامه را بر طبق اين سياستها تنظيم كنيم و پيش ببريم و در عالم واقعيت تحقق پيدا كند، ما خيلى خواهيم توانست از اين ظرفيتى كه اشاره كردم، استفاده كنيم. اين سياستها يك انسجامى را به وجود مى‌آورد و انسجام لايه‌هاى مختلف تحرك اقتصادى را تأمين ميكند.

البته در برنامه‌ى چهارم، برخى از هدفهائى كه تعيين شده بود، تحقق پيدا نكرد، كه عوامل گوناگونى هم داشته؛ هم مسائل داخلى دخالت داشته، هم مسائل خارجى دخالت داشته. مسئله‌ى رشد 8 درصدى، يا كاهش بيكارى، يا درصد سرمايه‌گذارى‌اى كه تعيين شده بود، يا مسئله‌ى كاهش تورم - كه من آن روز هم اشاره كردم - تحقق پيدا نكرده. اين مسئله ايجاب ميكند كه ما در دوره‌ى پنجساله‌ى اين برنامه تلاشمان را مضاعف كنيم، همتمان را مضاعف كنيم تا بتوانيم آن كمبودهاى قبلى را هم جبران كنيم.

البته ما در اعلام و ابلاغ سياستهاى اصل 44 يك هدف بزرگى را در نظر داشتيم و داريم كه بايد ان‌شاءالله دنبال شود. طبق منطوق خود آن اصل، ما بايستى در زمينه‌ى مالكيت دولت و فعاليت اقتصادى دولت تجديد نظر ميكرديم، و اين تجديد نظر انجام گرفت. با چه هدفى؟ با هدف ايجاد يك اقتصاد رقابتى با حضور بخش خصوصى و سرمايه‌ى بخش خصوصى در عرصه‌ى اقتصاد كشور. محاسبه كردند كه مبلغ مورد نياز براى سرمايه‌گذارى در اين پنج سال، سالى حدود 160 ميليارد دلار است. اين از عهده‌ى دولت برنمى‌آيد؛ حتماً بايستى بخش خصوصى وارد شود و همكارى كند؛ اين بايد تحقق پيدا كند.

در زمينه‌ى اجراى سياستهاى اصل 44 كارهاى خوبى انجام گرفته، ليكن كافى نيست؛ بايستى تحرك بهترى انجام بگيرد. مسئله فقط اين نيست كه ما بنگاه‌هاى اقتصادى را واگذار كنيم و بگوئيم واگذار شد، خودمان را خلاص كرديم؛ در كنار اين واگذارى، كارهاى ديگرى لازم است: بايستى بخش خصوصى توانمند بشود، بايد امكان مديريتِ خوب پيدا كند، نظارت براى جلوگيرى از سوءاستفاده بايد انجام بگيرد.

هميشه در كنار فعاليتهاى سالم، فعاليتهاى ناسالم هم وجود دارد. بنده چند سال است كه روى مفاسد اقتصادى تأكيد ميكنم. آن وقتى كه من اين مسئله را مطرح كردم، يك عده‌اى به ما مراجعه ميكردند كه آقا شما روى مسئله‌ى مفاسد اقتصادى اينقدر تكيه ميكنيد، ممكن است فعالان اقتصادى ما را از ورود در عرصه‌ى فعاليت اقتصادى بترساند. من گفتم بعكس، آنها را تشويق ميكند. اگر فعال اقتصادى كه ميخواهد نان حلال دربياورد و كار حلال و مطابق وجدان و شرع انجام بدهد، بداند كه دستگاه با افراد متخلف برخورد ميكند، او بيشتر تشويق ميشود. ما با مفسد مخالفيم، با ايجاد كننده‌ى مفسده مخالفيم، با سوءاستفاده كننده مخالفيم. فعال اقتصادى كه با وجود خودش، با فكرش، با پولش، با سرمايه‌گذارى‌اش، با كارآفرينى‌اش دارد به كشور كمك ميكند، بايد مورد تشويق و تقدير قرار بگيرد، و ميگيرد. بنابراين مبارزه‌ى با مفاسد اقتصادى حتماً يك ركن اساسى كار است كه بايستى انجام بگيرد.

اينجا خوشبختانه همه يا اغلب وزراى اقتصادى و فعالان اقتصادى دولت در جلسه هستند. خب، مطالب نطق كنندگان را شنيدند؛ هم آن بخشهائى كه مثبتات را ذكر ميكرد، هم آن چيزهائى كه پيشنهادها را بيان ميكرد، كه حاكى از وجود نواقص بود. من خواهش ميكنم آنچه را كه شنيدند، با دقت مورد توجه قرار بدهند و روى آنها مداقه كنند. نگذاريم حرف گفته بشود و در همين جلسه هم تمام بشود. حالا اگرچه آقاى توكلى گله داشتند كه چرا منفى‌ها را نگفتيد؛ اما چرا، وقتى پيشنهاد ميكنند كه اين كار انجام بگيرد، يعنى انجام نگرفته؛ بنابراين نشان دهنده‌ى برخى از نواقص و مشكلات است. اگر به همين پيشنهادها توجه كنند، دقت بكنند، همين پيشنهادها به نظر من پيشنهادهاى خوبى بود و قابل بررسى است.

حرف در اين زمينه زياد است، من فقط دو سه تا توصيه ميكنم؛ بخشى توصيه به دستگاه‌هاى مسئول دولتى است، بخشى هم عمومى است. اول، مسئله‌ى اجراى كامل سياستهاى حمايتى از بخش توليد است. توليد، اساس اقتصاد است؛ قائمه‌ى اقتصاد در كشور است. در مسئله‌ى هدفمندى يارانه‌ها و فعاليت عظيمى كه دولت در اين زمينه شروع كرده، حتماً حمايت از بخش توليد ملاحظه بشود؛ همچنان كه در قانون هم هست: آن 30 درصدى كه معين شده. البته بعضى از مسئولين دولتى كه با من صحبت كردند، معتقدند كه اين 30 درصد مورد نياز نيست. بعضى از فعالان اقتصادىِ توليدى هم گفتند كه ما احتياج نداريم؛ ما را به خودمان واگذار كنيد، خودمان خودمان را اداره ميكنيم. ممكن است در بعضى از بخشها اينجور باشد، ليكن به هر حال توليد احتياج دارد به كمك و حمايت دستگاه. سهم بخش توليد بايد داده بشود؛ بخصوص بعضى از بنگاه‌هائى كه از تحريم صدمه ميخورند. بنگاه‌هائى داريم كه اين تحريمها به طور مستقيم يا غير مستقيم به آنها صدمه ميزند، كه بايد از اين معنا استفاده بشود.

البته بخش خصوصى هم در اين زمينه وظائفى دارد: صرفه‌جوئى در مصرف انرژى، افزايش سطح بهره‌ورى، نوسازى ماشين‌آلات. بعضى از مسئولين دولتى پيش من گله كردند و گفتند صاحبان بعضى از صنايع به نوسازى ماشين‌آلات فرسوده و قديمىِ خودشان كه بازده‌ى كم و مصرف انرژى زيادى دارد، رغبتى نشان نميدهند؛ اگر چنانچه به آنها تسهيلات هم داده ميشود، براى اين به كار نميبرند. خب، بايد به اين مسئله توجه كرد. البته نظارت دولت هم در اين زمينه خيلى مهم است؛ يعنى در قبال حمايتى كه دولت ميكند، بايد نظارت هم بكند. تسهيلات داده بشود، آن مقدارى كه سهم توليد است؛ ليكن مراقبت بشود كه همان افرادى كه اشاره كردم - يعنى سوءاستفاده كنندگان و فرصت‌طلبان - از اين تسهيلات براى يك كار ديگر استفاده نكنند؛ كه اين اتفاق افتاده و اطلاع داريم، موارد گوناگونش گزارش شده. بايد با اين موارد برخورد قاطع انجام بگيرد تا توليد كننده‌ى سالم، صادق، علاقه‌مند به كار و مشتاق توليد بتواند كار خودش را انجام بدهد.

مسئله‌ى ديگر، واردات است؛ كه حالا اينجا هم اشاره شد، من هم بارها با مسئولين در زمينه‌ى واردات صحبت كردم. البته هيچ كس با واردات مخالف نيست؛ تنظيم واردات لازم است، كنترل واردات لازم است. صرف اينكه ما نگذاريم بازار در يك فصلى - مثلاً فصل شب عيد - از فلان كالا خالى بماند، خيلى توجيه كاملى براى افزايش واردات نيست. حتماً بايستى در مسئله‌ى واردات ملاحظه‌ى توليد داخلى بشود. البته گفته ميشود كه واردات به رقابت‌پذيرى توليد داخلى كمك ميكند؛ اگر واردات نباشد، توليدكننده‌ى داخلى به كيفيت يا به قيمت تمام‌شده اهميت نميدهد؛ واردات، او را به اين كار وادار ميكند. به نظر من اين خيلى منطق قوى‌اى نيست. در اين خصوص، با بعضى از مسئولين بحثهائى هم داشتيم.

در مسئله‌ى واردات، بالخصوص اشاره كنم به بخش كشاورزى. به اعتقاد من واردات محصولات كشاورزى خيلى توجيه قوى‌ترى ميخواهد از آنچه كه امروز انسان مشاهده ميكند. ما در بخش كشاورزى توليدات ممتازى داريم. يكى از آقايان، اينجا درباره‌ى توليدات باغى گزارش دادند. كشور ما در اين زمينه، از لحاظ كيفيت، جزو ممتازان دنياست. ما بايد بتوانيم توليداتمان را افزايش بدهيم. اين محصولات باغى و محصولات زراعى را صادر كنيم تا دنيا ببينند در ايران چه خبر است؛ نه اينكه مثلاً از آمريكاى لاتين و از اينجا و آنجا مشابه آنها را كه از لحاظ كيفيت هم خيلى پائين‌ترند، وارد كنيم. غرض، در اين مسئله‌ى واردات، من اين تأكيد را دارم.

مسئله‌ى ديگر هم مسئله‌ى صادرات است. البته دولت وظيفه دارد به صادرات و صادركننده كمك كند. خوشبختانه - همان طور كه يكى از آقايان گزارش دادند - صادرات غيرنفتى رشد خيلى خوبى داشته؛ بعد از اين هم رشد بيشترى خواهد داشت؛ انتظار هم داريم كه در آينده بتواند رشد متناسب خودش را داشته باشد؛ به طورى كه معادله‌ى صادرات و واردات حتماً مثبت باشد. ما بايد به اينجا برسيم و بتوانيم خودمان را از درآمد نفت واقعاً بى‌نياز كنيم. يكى از بزرگترين بليات اقتصاد ما، و نه فقط اقتصاد ما، بلكه بليات عمومى كشور، وابستگى ما به درآمد نفت است.

من چند سال قبل از اين گفتم - البته آن وقت مسئولين دولتى از اين حرف هيچ استقبال نكردند - ما بايد به جائى برسيم كه اگر يك روزى به خاطر قضاياى سياسى، اقتضائات سياسى، يا اقتضائات اقتصادى در دنيا، اراده كرديم كه صادرات خودمان را مثلاً براى مدت پانزده روز يا يك ماه متوقف كنيم، بتوانيم. شما ببينيد اين كار چه قدرت عظيمى را براى يك كشور توليد كننده‌ى نفت به وجود مى‌آورد كه يك وقت اگر اراده كرد، بگويد آقا من از امروز تا بيست روز نفت صادر نميكنم. ببينيد چه حادثه‌اى در دنيا به وجود مى‌آيد. امروز ما نميتوانيم اين كار را بكنيم، چون به اين درآمد احتياج داريم. اگر يك روزى اقتصاد كشور از درآمد نفت و صادرات نفت بريده شود، اين توان را ملت ايران و نظام اسلامى در ايران به دست خواهد آورد؛ كه تأثيرگذارى‌اش در دنيا فوق‌العاده است. ما بايد به اينجا برسيم. خب، اين حمايت ميخواهد؛ بايد از صادرات حمايت بشود.

از آن طرف هم خود بخش صادركنندگان و مسئولين اين كار وظائفى دارند. همين كشورهائى كه اشاره كردند صادرات عمده‌ى ما به اين كشورهاست، بازخورد سوء عمل بعضى از صادركنندگان، اينجا به ما ميرسد. ارسال جنس نامرغوب، جنس بد، بسته‌بندى نامطلوب، تأخير در رساندن، اينها بد است. آن شركتهائى در دنيا موفقند كه صد سال است، صد و پنجاه سال است دارند محصول توليد ميكنند و توانسته‌اند مشترى را راضى نگه دارند. فرض بفرمائيد يك شركت آلمانى يا يك شركت سوئيسى از صد و پنجاه سال، صد و شصت سال قبل دارد يك جنسى را توليد ميكند و ميفرستد و همچنان در كشور ما و كشورهاى ديگر مشترى دارد. چرا؟ چون از جنس راضى هستند؛ به وقت ميرسد، استحكام لازم را دارد، دوام لازم را دارد، زيبائى لازم را دارد، تنوع و تطور لازم را به تناسب پيشرفت زمان دارد. صادر كننده بايد اينها را ملاحظه كند. اين احتياج به يك فرهنگ دارد؛ فرهنگ حسن عمل در توليدى كه ميخواهد به خارج از كشور و خارج از مرزها برود.

مسئله‌ى مبارزه با فساد اقتصادى هم خيلى مهم است. البته متأسفانه هميشه اينجور است كه مفسد اقتصادى در مركز دولتى جاپا پيدا ميكند. يعنى يك كسى را پيدا ميكند كه به او كمك كند، به او پاس بدهد، تا او آبشار بزند. تا كسى در داخل حصار نباشد كه به آن متجاوز كمك كند، آن متجاوز نميتواند فساد اقتصادى بكند. لذا مسئولين دولتى موظفند نسبت به بُروز و نفوذ فساد اقتصادى در دستگاه‌هاى دولتى بشدت حساس باشند. شما وقتى كه مثلاً در صنعت دامدارى كشور يك نمونه‌اى را پيدا كرديد كه نشان داد فلان بيمارى وارد اين مرغدارى شده، ديگر رحم نميكنيد؛ چون ميدانيد اگر چنانچه ملاحظه كرديد، ضايعات منحصر به اين چند هزار مرغ نخواهد بود؛ دامنه‌اش وسيع خواهد شد؛ لذا بى‌ملاحظه نابود ميكنيد، محو ميكنيد. فساد اينجورى است. اگر يك جا احساس كرديد و ديديد در دستگاه‌هاى دولتى - اين، مخاطبش مسئولين دولتى هستند - شائبه‌ى فساد وجود دارد، نبايد هيچ ملاحظه بكنيد. اگر ملاحظه كرديد، اين مسئله خيلى سريع گسترش پيدا ميكند؛ چون بشدت واگيردار است. بيمارى فساد اقتصادى جزو آن بيمارى‌هاى واگيردارِ بسيار شديد و سريع است؛ لذا بايستى حتماً به اين مسئله توجه كرد.

يكى از چيزهائى هم كه خيلى لازم است، مسئله‌ى برنامه‌ى جامع براى رشد بخش تعاون است؛ كه ما در همين سياستهاى اصل 44 روى مسئله‌ى تعاون تكيه كرديم و اين بايد انجام بگيرد. ما يك سياست جامع كاملى در زمينه‌ى بخش تعاون لازم داريم. حالا همينى هم كه يكى از آقايان گفتند اصناف خرد بتوانند از تسهيلات بانكى استفاده كنند و چه و چه، در سايه‌ى تعاون كاملاً امكان‌پذير است؛ يعنى بهترين راهش ايجاد تعاونى‌هاست؛ تعاونى‌هاى منطقى، معقول، قانونى، سالم و قوى. در اين صورت ميتوانند از امكانات و تسهيلات بهره‌بردارى و استفاده كنند؛ و اين كار ميشود.

يك نكته‌ى اصلى ديگر همين است كه ما معرفى فرصتهاى سرمايه‌گذارى كشور به بخش خصوصى را بايستى جدى بگيريم. يعنى بايستى فعالان بخش خصوصى بدانند فرصتهاى سرمايه‌گذارى كجاهاست، كدامهاست؛ همه مطلع باشند، استفاده‌هاى ويژه‌خوارانه نشود. محصور بودن اطلاعات، محدود بودن اطلاعات به بعضى از افراد، دون بعضى، موجب ويژه‌خوارى‌هاى عجيبى ميشود؛ كه گاهى ثروتهاى بادآورده‌ى يكشبه را براى افرادى كه سوء استفاده‌چى هستند، فراهم ميكند؛ به خاطر اينكه اطلاع دارند كه بناست فلان كالا بيايد، فلان كالا توليد بشود، فلان كالا جلويش گرفته بشود، قيمت فلان كالا بالا برود يا پائين بيايد، يا فلان قانون تصويب بشود. اينهائى كه مطلعند، سوءاستفاده ميكنند. اطلاعات بايد عمومى بشود. بايد شفاف‌سازى اطلاعات صورت بگيرد. البته اين در دولتهاى قبل مطرح بود، در دولت نهم و دهم هم فعاليتهائى انجام گرفته؛ ليكن كافى نيست. بايستى در اين زمينه كار بيشترى انجام بگيرد.

خب، من نكات ديگرى هم اينجا يادداشت كرده‌ام كه ديگر چون تقريباً وقت اذان است، از آنها ميگذرم. اميدوارم ان‌شاءالله اين جلسه موجب اين بشود كه آن كسانى كه در دلشان عشق به كشور و ملت و نظام جمهورى اسلامى و آينده‌ى اين ملت هست، در عرصه‌ى فعاليت اقتصادى حضور خودشان را جدى‌تر كنند؛ ان‌شاءالله فعاليت را هوشمندانه و هدفدار مضاعف كنند. اين شعار «همت مضاعف و كار مضاعف» كه سال گذشته عرض كرديم، امسال هم بايد در كنار مسئله‌ى «جهاد اقتصادى» مورد توجه قرار بگيرد. ان‌شاءالله همه تلاش كنند، همه كار كنند. آينده‌ى كشور، آينده‌ى خوبى است. ظرفيتهاى كشور، ظرفيتهاى فوق‌العاده و بى‌نظيرى است. الحمدلله دلهاى خوب، ايمانهاى خوب، همتهاى خوب، دستهاى تواناى خوب، چشمهاى بيناى خوب در كشور فراوان است. اين كشور شأنش خيلى بالاتر از اين است كه به عنوان يك كشور درجه‌ى دوم در دنيا محسوب شود. اين كشور بايد در سطح بالاى كشورها و ملتها قرار داشته باشد. سابقه‌ى تاريخى ما، ميراث فرهنگى ما، توانائى‌هاى مردمى ما، ظرفيتهاى طبيعى ما، همه به ما اين را املاء و ديكته ميكنند. ما بايستى اينجورى حركت كنيم و ان‌شاءالله به اينجاها برسيم و به اميد خدا خواهيم رسيد.

 

شنبه 2 مهر 1390  8:03 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها