درست ساعت 12 ظهر بود كه صداي مهيب 5 انفجار پياپي مردم بازار صيف خرمشهر را مضطرب كرد، پس از پيروزي انقلاب اسلامي مردم بارها و بارها صداي انفجار شنيده بودند ولي اين يكي با همه آنها فرق داشت، چون آنها اين تناوب را نداشتند، يه بمبي منفجر مي شد و تمام مي شد ولي با اين صدا كه مثل اينكه نمي خواست تمام شود، وحشت لحظه به لحظه بيشتر مي شد. مردم وحشت زده تا به هم مي رسيدند اولين سؤال اين بود كه چي شده؟ نزديك ساعت 2 بعدازظهر بود كه بچه هاي سپاه با بلندگوهاي دستي به كوچه و بازار آمدند و از مردم خواستند كه با حفظ آرامش و خونسردي شهر را براي چند روزي ترك كنند! چون عراقي ها به خرمشهر حمله كرد ه اند!
بسياري از زن و بچه ها و پيرمردها و پيرزنها كه قدرت دفاع نداشتند با هر وسيله اي كه داشتند شهر را ترك كردند، آنهايي هم كه وسيله نداشتند با پاي پياده پشت به خرمشهر و رو به اهواز به راه افتادند تا جوان ترها با فراق بال به دفاع از شهر بپردازند.
خبر جنگ در مدت زمان كوتاهي در سرتاسر ايران پيچيده شد، همه براي دفاع از خرمشهر به سوي جنوبي ترين نقطه كشور شتافتند، حتي آن نوجوان 13 ساله كرجي، همه نسبت به مرز و بومشان احساس مسئوليت مي كردند و مي دانستند كه در اين راه بايد از جانشان هم بگذرند . به خرمشهر آمدند تا عاقبت پس از 19 ماه عليرغم همه ناباوريهاي جهانيان خرمشهر دوباره به خاك ميهن اسلامي وصل شود.
از آن زمان تاكنون 29 سال مي گذرد. ولي متاسفانه چيزي كه ما در فيلم هايي كه از شهر خرمشهر پخش مي شود مي بينيم نشان مي دهد كه در اين شهر كمترين تغييرات آن گونه كه رزمندگان شكل جنگ را در اندك زماني تغيير دادند، صورت گرفته است.
اين در حالي است كه به گفته همه مردم ايران خرمشهر و مردم اين خطه برگردن همه مردم كشور حق دارند، همه اعتراف مي كنند كه اگر رزمندگان با جان از ميهن اسلامي دفاع كردند آبادانيها و خرمشهريها با جان و مال و فرزندان خود از اين مملكت دفاع كردند. بنابراين خرمشهر حق دارد كه شهري خرم شود.
آري به اعتراف همه كساني كه همه ساله از اقصي نقاط كشور براي بازديد مناطق جنگي همراه با كاروانهاي راهيان نور به اين سرزمين سفر مي كنند، «تا به حال براي بازسازي اين شهر خيلي قصور شده است»، هنوز مردم اين شهر از كمترين امكانات حتي آب آشاميدني مناسب ، امكانات رفاهي، آموزشي، بهداشتي، تفريحي، فرهنگي كه در ديگر مناطق كشور وجود دارد بي بهره اند.
آري به قول پدر شهيد موسويان، پس از آزادسازي خرمشهر چند دولت عوض شد و كوتاهي ها در همه دوران ها بوده و مختص به يك دولت نيست.
شايد دليلش اين باشد كه ما به فرامين بنيانگذار انقلابمان بي توجهي كرديم، چرا كه خميني كبير(ره) فرمودند: «بازسازي را چيزي مثل جنگ بدانيد» خرمشهر، آبادان، مهران و شهرهايي كه پيشاني جنگ بودند نشان مي دهند كه ما نسبت به اين فرمان قصور كرديم. ما مي توانيم، چرا كه در طول دفاع مقدس جهان آراها ساختيم، شهيد موسوي ها ساختيم، شهيد محرابيها، و هزاران دلاور مرداني كه بدون ديدن هيچ مشق جنگي نقشه هاي جنگي ژنرالهاي آمريكايي، اسراييلي، انگليسي، آلماني، چه مي دانم ژنرالهاي همه مستكبرين را نقش بر آب كردند . ولي مگر مي شود باور كرد كه در مقابل ويرانيهاي مناطق جنگي عاجز باشند، مگر مي شود باور كرد كه اين سرزمين نمي تواند بر ساختن سردار علي هاشمي بسازد، مگر مي شود باور كرد كه اين ملت براي بازسازي نمي تواند كسي مثل شهيد شريف قنوتي اولين روحاني شهر همان كه بعثي هاي عراقي زنده، زنده كاسه سرش را برداشتند تا ببينند به جاي مغز چه توي سرش است كه همه نقشه هاي ژنرالهاي تحصيل كرده در دانشگاه هاي نظام استكبار را نقش بر آب مي كند، چي وجود دارد، دوباره زاييد.
خرمشهر حق دارد خرم شود. وظيفه همه ما است كه در مقابل كساني كه از همه سرمايه وجودي زندگيشان براي حفظ و پاسداري از اين مرز و بوم و انقلاب هزينه كردند و با اينكه اكثريت قريب به اتفاق آنها از نظر مادي در مضيقه هستند ولي عموماً از كم ادعاترين و كم توقع ترين مردم ما هستند و هيچ گاه عزت خود را با بعضي مسايل مادي معاوضه نكردند، دوباره به كمك آنها بشتابيم و نگاه مان را نسبت به بازسازي عوض كنيم و با اين ديد كه بازسازي چيزي مثل جنگ است به آبادي خرمشهر و همه مناطق جنگزده بشتابيم.