0

نقد وبررسی ادبی

 
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:نقد وبررسی ادبی

چنین گفتند پیران مقدم

ابوعبدالرحمن السلمی که در سال 412 هجری وفات یافته قدیمی‏ترین نویسنده‏ای است که رساله‏ای در باب فتوت پرداخته و در آن تمام نکات را به وسیله امثال  و حکم و لطایف معروف منسوب به صوفیه قدیم شرح داده است. شاگرد او ابوالقاسم عبدالکریم القشیری(م. 465 هجری قمری) در اثر مشهور خود موسوم به «الرسالة» فصل جداگانه‏ای به فتوت اختصاص  داده است. همانطور که قبلاً هم یادآوری شد عنصر المعالی کیکاوس بن اسکندر بن قاموس و شمگیر (م. 475) نیز در باب آخر کتاب معروف خود (قابوسنامه)- که در نصیحت به پسرش گیلان‏شاه نوشته- راجع به جوانمردی سخن رانده است.ابن‏العربی صوفی معروف (م: 638) در کتاب معروف خود موسوم به: «الفتوحات المکیه» فصل جداگانه‏ای را به فتوت اختصاص داده است. دو اثر قابل توجه نیز در زمان خلافت  ناصر راجع به فتوت نوشته شده: نخست «کتاب الفتوة» است که نویسنده آن ابوعبدالله الشارم «معروف به ابن الممار» است. در این کتاب قانون فتوت بر مبنای حقوق اسلامی تشریح شده است. دیگر «تحفة الوصایا» است که مولف آن «احمدبن الیاس النقاش الخرتبرتی» نام دارد. القلقشندی «م: 821 هـ» نیز در اثر معروف خود به نام «صبح الاعشی» راجع به آیین فتوت بحث کرده است. شیخ بزرگ صوفیان امیر سیدعلی بن شهاب الدین همدانی معروف به علی دوم (714 – 786) در (رساله فتوتیه) فتوت را با تصوف برابر دانسته و به طور واضح به تشکیلات منظمی اشاره کرده است. او شخصی را به نام «اخی طوطی علیشاهی» پیر خود  در فتوت می‏داند. ملا حسین واعظ کاشفی صاحب «انوار سهیلی» (م: 910) نیز کتابی به نام «فتوت نامه سلطانی» نوشته که ما قبلا از آن نام برده‏ایم. 1

شعرا نیز در باب عیاری و فتوت یا اشعاری سروده‏اند و یا به طور جداگانه رساله‏ای پرداخته‏اند. برای مثل چند نمونه را در زیر نقل می‏کنیم:

خاقانی شاعر معروف قرن ششم در یکی از قصاید خود می‏گوید:

بر فلک شو زتیغ صبح مترس/که نترسد زتیغ و سرعیار 2

ایضاً در غزلی می‏گوید:

خونریزی و نندیشی عیار چنین خوشتر/دل دزدی و نگریزی طرار چنین خوشتر 3

فخرالدین ابراهیم عراقی (م. 688) در قصیده‏ای می‏گوید:

فلک خود از برای آن همی گرد زمین گردد /که بر روی زمین مردی چنو عیار درجنید 4

همچنین در یکی از غزلیات خود می‏گوید:

تا هست ز نیک و بد در کیسه من نقدی/در کوی جوانمردان، عیار نخواهم شد 5

شیخ عطار شاعر معروف قرن هفتم (م. 627) در غزلی می‏گوید:

چو عیارران بی جامه میان جمع درویشان/درین وادی بی‏پایان یکی عیار بنمائید 6

او همچنین در یکی از قصاید خود می‏فرماید:

گاه کل اللسان شود با خویش /گاه (طال اللسان) زهی عیار 7

شیخ عطار علاوه بر اینکه در اشعار خود به فتوت و عیاری اشاره کرده رساله منظومی نیز به نام «فتوت‏نامه» دارد که چند بیت از آن را ذیلا نقل می‏کنیم.

الا ای هوشمند خوب کردار

بگویم با تو رمزی چند زاسرار

چو دانش داری و هستی خردمند

بیاموز از فتوت نکته‏ای چند

که تا در راه مردان ره دهندت

کلاه سروری بر سر نهندت

اگر خواهی شنیدن، گوش کن باز

زمانی باش با ما محرم راز

چنین گفتند پیران مقدم

که از مردی زدندی در میان دم

که: هفتاد و دو شد شرط فتوت

یکی زان شرط‏ها باشد مروت

بگویم با تو یک یک جمله راز

که تا چشمت بدین معنی شود باز

نخستین راستی را پیشه کردن

چون نیکان از بدی اندیشه کردن

زیند نفس بد آزاد بودن

همیشه پاک باید چشم و دامن

اگر اهل فتوت را وفا نیست

همه کارش بجز روی و ریا نیست

کسی کاو را جوانمردیست در تن

ببخشاید دلش بر دوست و دشمن

مکن بد با کسی کاو با تو بد کرد

تو نیکی کن اگر هستی جوانمرد

مروت کن تو با اهل زمانه

که تا نامت بماند جاودانه  8

حافظ شاعر معروف قرن هشتم گفته است:

کدام آهن دلش آموخت این آئین عیاری/کز اول چون برون آمد ره شب زنده داران زد 9

ایضاً می‏گوید:

زان طره پرپیچ و خم سهلست اگر بینم ستم/از بند و زنجیرش چه غم هر کس که عیاری کند 10

ایضاً می‏گوید:

خستگان را چو طلب باشد و قوت نبود

گر تو بیداد کنی شرط مروت نبود

ما جفا از تو نبینیم و تو خود نپسندی

آنچه در مذهب ارباب فتوت نبود 11

عبدالرحمن جامی شاعر معروف قرن نهم گفته است:

جوانمردان که از خود رستگانند

به کنج بی‏خودی بنشستگانند

ز قید طبع و کید نفس پاکند

به راه عشق و کوی درد خاکند 12

در اشعار شعرا بیش و کم در باب فتوت و جوانمردی سخن رفته است و ما برای جلوگیری از طول کلام از ذکر شواهد بیشتری خودداری می‏کنیم.

پایان

پی نوشت ها :

1- رک به از همین کتاب.

2- دیوان خاقانی، چاپ امیرکبیر، صفحه 181.

3- ایضاً دیوان خاقانی، صفحه 483.

4- رک به صفحه 70 دیوان فخرالدین عراقی، به تصحیح مرحوم استاد نفیسی.

5- ایضاً دیون فخرالدین عراقی، صفحه 184.

6- دیوان عطار، به تصحیح استاد نفیسی، ص 140.

7- رک: به صفحه 345 دیوان عطار چاپ استاد نفیسی.

8- همان، صفحه 366.

9- رک به دیوان حافظ ، چاپ آقای مجید یکتایی صفحه 107.

10- ایضاً دیوان حافظ، صفحه 58.

11- همان، صفحه 78.

12- رجوع شود به رساله (جامی) تالیف مرحوم استاد علی اصغر حکمت، صفحه 333.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 3 مهر 1390  9:03 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:نقد وبررسی ادبی

عیاران و شطاران و زواقیل و صعالیک

بخش اول ، بخش دوم ، بخش سوم:

عیاران و شطاران و زواقیل و صعالیک

از نوشته‏های و قایع نگاران چنین استنباط می‏شود که عیاران از اواسط قرن نهم تا دوازدهم میلادی اهمیت بیشتری یافته‏اند. عیاران در این دوره بیشتر مواقعی ظاهر می‏شدند که مملکت دچار هرج و مرج شده و هر کس بدون مانع بر ضد دیگری جنگ می‏کرد. آنها در این دوره بیشتر در بغداد قیام می‏کردند و با قدرت هر چه تمام‏تر حکومت را در دست می‏گرفتند. ولی از آنجا که حکومت آنها صورت تروریستی به خود می‏گرفت نه تنها اوضاع  بهبود نمی‏یافت بلکه اوضاع مملکت را نابسامان تر می‏ساخت. به طوری که ابن الاثیر می‏نویسد: در ظرف سال‏های (1135- 1144 میلادی) یک حکومت تروریستی به مدت نه سال به وسیله عیاران در بغداد بوجود آمد ولی از هدف اصلی و مقاصد سیاسی آنها اطلاعی در دست نداریم. 1 روی همه رفته از نوشته‏های (پراکنده مورخان می‏توان به پاره‏ای از خصوصیات اخلاقی عیاران پی برد.

نخست: آنکه آیین مخصوص ورود به این تشکیلات عبارت بود از بستن یک پیشبند (فوطه یا محزم) به پیکر داوطلب 2 ارکان میان بستن شش بوده است: اول آنکه استاد اقسام شد و انواع آن را داند و بیان کند. دوم فرزند را چهل روز خدمت  فرماید. سوم آب و نمک در مجلس حاضر کند.

چهارم چراغ پنج فتیله روشن سازد، پنجم میان فرزند به شرط بندد. ششم حلوای شد ترتیب نماید. آب و نمک اشارتست بدانکه اهل طریق باید که چون آب صافی و روشن دل باشند و حق نمک یکدیگر را رعایت کنند تا چون آب و نمک در همه جا راه داشته باشند. چراغ پنج فتیله اشارتست به چراغ دل که به محبت پنج تن آل عبا باید افروخت تا عالم وجود بر آن روشن گردد.

در موقعی که می‏خواستند میان کسی را بندند در مکان وسیع پاکیزه‏ای مجلس می‏ساختند و پیرو پدر عهد و استاد شد و نقیب و برادران طریق در محل حاضر می‏شدند... و پس از انجام تشریفات مخصوصی شیخ خطبه طریقت می‏خواند و بعد از آن ارکانی که در کتاب فتوت نامه مذکور است می‏خواندند و آنگاه استاد شد میان فرزند را می‏بست. به عقیده فتیان خلفای امیرالمومنین علی (علیه‏السلام) در میان بستن چهار تن بوده‏اند که هر یک را آن حضرت به ولایتی فرستاد. اول سلمان فارسی مامور مداین، دوم داود مصری مامور مصر، سوم سهیل رومی مامور روم، چهارم ابومحجن ثقفی مامور یمن. فتیان لباس و تاج‏های مخصوص رنگارنگی داشتند که مجموع آن را لباس الفتوة می‏گفتند. و گویا شلوار مخصوص (سروال الفتوة) در نزد آنها بیشتر اهمیت داشته است. بدین معنی که شلوار فتوت در پیش آنان به منزله خرقه در نزد صوفیه بوده است. 3

این مطلب خود می‏رساند که پایه فتوت از ایران است: زیرا که شلوار مختص به آن دسته از اقوام آسیایی است که سوار کاری از جمله آداب و رسوم آنها به شمار می‏رفته است. و شلوار در ایران لااقل از زمان هخامنشین متداول بوده و در صورتی که اعراب بدان احتیاج نداشته‏اند. 4 علاوه بر اینها فتیان در جلسات عمومی خود از جام فتوت موسوم به (کاس الفتوة) آبی را که دارای نمک بود می‏نوشیدند و این رسم در نزد آنها فوق‏العاده اهمیت داشته است. 5

دوم- با وجود خشونتی که داشتند پایبند شرافت و حسن اخلاق و ناموس پرستی و راستگویی بودند. اگر راجع به زن فتی و یا زن یکی از بستگان او بد گفته می‏شد شخص فتی بدون تحقیق آن زن را می‏کشت. ابن‏الجوری با لحنی تحقیرآمیز می‏نویسد: «این است فتوت در نظر آنها. این عمل از طرف اعضای دیگر به زور خواسته می‏شد و هر کس از انجام آن سرباز می‏زد از جانب اعضاء تحریم می‏شد و بعد از آن دیگر با او آب و غذا نمی‏خوردند. 6

جرجی زیدان در تاریخ تمدن اسلام اهالی شهرها را در دوره‏های اول اسلامی به دو گروه تقسیم می‏کند:‏7 نخست صنعتگران و بازرگانان و پیشه‏وران و دوم مردمی که با دزدی و جیب‏بری و چاقوکشی زندگی می‏کردند. او (زعران) بیروت را که تا چندی قبل در آنجا نفوذ داشتند نمونه کوچکی از عیاران آنروز بغداد می‏داند زیرا عیاران بغداد به چند دسته تقسیم می‏شدند از این قرار: عیاران، شطاران، زواقیل، صعالیک و غیره که در اینجا به طور مختصر از هر دسته سخن می‏گوییم: 

با وجود خشونتی که داشتند پایبند شرافت و حسن اخلاق و ناموس پرستی و راستگویی بودند. اگر راجع به زن فتی و یا زن یکی از بستگان او بد گفته می‏شد شخص فتی بدون تحقیق آن زن را می‏کشت.

1- عیاران

در اواخر قرن دوم هجری طایفه‏ای به نام عیار در بغداد پدید آمد. این عیاران در جنگ مابین‏ امین و مامون عامل موثری گشتند. چون امین در بغداد محاصره شد از عیاران کمک گرفت. این جنگجویان با تن برهنه به میدان می‏رفتند، فقط لنگی به کمر بسته بودند و کلاهی از پوست درخت خرما در سر داشتند. اینان به دسته‏های منظمی تقسیم شده بودند. یعنی هر ده نفر زیر نظر یک فرمانده به نام «عریف» می‏جنگیدند و هر ده عریف یک نقیب (فرمانده) کل داشت. دسته دیگری از مردان پیاده، همراه آنان می‏رفتند و به گردن خود زنگوله و صدف‏های زرد و سرخ آویخته بودند. عده عیاران  در آن روز بالغ بر پنجاه هزار می‏شد و دشمنان را با سنگ قلاب و فلاخن می‏زدند. این عیاران اگر چه خوب می‏جنگیدند ولی در برابر منجنیق و سپاهیان منظم نتوانستند پایداری کنند و سرانجام با دادن تلفات بسیار شکست خوردند و شاعری درباره آنان می‏گوید: (ترجمه شعر)

«این سپاهیان از عرب‏های قحطان و نزار نبودند»

«اینها با زره‏های حصیری مانند شیران جنگی به میدان رفتند»

«اینها از فرار عار داشتند، اینها یک تنه با هزار  نفر می‏جنگیدند»

«و در جنگ جوانمردی به خرج داده بر یکدیگر سبقت می‏جستند»

در سال 251 که مستعین و معتز (دو خلیفه عباسی) با یکدیگر جنگ داشتند. مستعین از عیاران کمک گرفت. عیاران در سایر شهرهای اسلامی نیز وجود داشتند و غالباً وزیران و بزرگان دولت با آنها همدست می شدند و از غارتگری و خرابکاری آنها سهم می‏بردند.

 

2- شطاران

شطاران دسته‏ای از چاقو کشان بودند که لباس مخصوصی به تن می‏کردند و از آن جمله پیش‏بندی داشتند که آن را پیش‏بند شطار می‏نامیدند. شمار آنان بیش از عیاران بود و در ممالک اسلامی بیشتر دوام آوردند و حتی در اندلس مدت‏ها باقی ماندند. شطاران غارت و راهزنی را گناه نمی‏دانستند بلکه آن را نوعی زرنگی می‏شمردند و معتقد بودند که چون توانگران زکات نمی‏دهند لذا غارت اموال آنان حلال می‏باشد.8

این بطوطه راجع به شطاران خراسان در سفرنامه خود چنین می‏گوید: 9«در خراسان دو تن بودند یکی به نام مسعود و دیگری محمد که پنج تن هوادار داشتند. اتباع آنان را در عراق شطار و در خراسان سربداران و در مغرب (آفریقا و اندلس) صقوره می‏نامند. در ابتدا این هفت نفر با هم یکی شدند و به فساد و راهزنی پرداختند. مرکز آنها در کوه بلندی نزدیک شهر بیهق (سبزوار) قرار داشت. این عده روزها پنهان می‏شدند و شب‏ها به قراء و کاروان‏ها حمله می‏بردند. به زودی بر عده آنها افزوده شد و شهر بیهق را به تصرف خود در آوردند و به شهرهای دیگر نیز دست یافتند. بعد از بسیج لشگریان و فراهم آوردن  سواران بی‏شمار مسعود سردسته آنان خود را سلطان خواند. سربداران همچنین شهرهای نیشابور و جام را تصرف کردند و در بیرون آن شهر به قصد حمله به شهر هرات اردو زدند. ولی سرانجام با وجود مقاومت زیاد در جنگ شکست خوردند و مسعود پادشاه آنان فرار کرد.» 10

 

3- دسته‏های متفرق دیگر

علاوه بر عیاران و شطاران دسته‏های دیگری از آن قبیل در ممالک اسلامی به وجود آمدند که آنها را صعالیک، زواقیل، حرافیش و غیره می‏خواندند و عده هر دسته آنها بالغ بر چندین هزار نفر می‏شد این قبیل چاقوکشان و جیب بران جامعه نه تنها در بغداد بلکه در تمام شهرهای اسلامی به اسامی مختلف مزاحم مردم می‏شدند. از مهمترین این دسته‏ها می‏توان: غلامان سیاه، کاغانی ، فلور، مزیدی را نام برد.11

ادامه دارد ...

پی نوشت ها :

  • 1- مجله دانشکده ادبیات، دی ماه 35.
  • 2- متن سخنرانی پروفسور نیشنر.
  • 3- مجله شرق، شماره ششم، مقاله مرحوم عباس اقبال- نیز مقاله پروفسور نیشنر
  • 4- متن سخنرانی پروفسور نیشنر (مجله دانشکده ادبیات، شماره 42، سال چهارم).
  • 5- ایضاً مقاله  پروفسور نیشنر- افادات مرحوم استاد سعید نفیسی.
  • 6- نقدالعلم و العلماء (تلبیس ابلیس)، صص 422- 421- ایضاً مقاله مرحرم عباس اقبال در مجله شرق- و مقاله پروفسور نیشنر.
  • 7- تاریخ تمدن اسلام، تالیف جرجی زیدان، صفحه 57.
  • 8- تاریخ تمدن اسلام جرجی زیدان، ترجمه مرحوم جواهر کلام، جلد پنجم صفحه 60.
  • 9- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه آقای موحد، جلد اول، صفحه 389.
  • 10- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه آقای موحد، جلد اول، صفحه 389.
  • 11- تاریخ تمدن اسلام، جلد پنجم، ترجمه مرحوم جواهر کلام، صفحه 60.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 3 مهر 1390  9:03 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:نقد وبررسی ادبی

عیاران و شطاران و زواقیل و صعالیک

بخش اول ، بخش دوم ، بخش سوم:

عیاران و شطاران و زواقیل و صعالیک

از نوشته‏های و قایع نگاران چنین استنباط می‏شود که عیاران از اواسط قرن نهم تا دوازدهم میلادی اهمیت بیشتری یافته‏اند. عیاران در این دوره بیشتر مواقعی ظاهر می‏شدند که مملکت دچار هرج و مرج شده و هر کس بدون مانع بر ضد دیگری جنگ می‏کرد. آنها در این دوره بیشتر در بغداد قیام می‏کردند و با قدرت هر چه تمام‏تر حکومت را در دست می‏گرفتند. ولی از آنجا که حکومت آنها صورت تروریستی به خود می‏گرفت نه تنها اوضاع  بهبود نمی‏یافت بلکه اوضاع مملکت را نابسامان تر می‏ساخت. به طوری که ابن الاثیر می‏نویسد: در ظرف سال‏های (1135- 1144 میلادی) یک حکومت تروریستی به مدت نه سال به وسیله عیاران در بغداد بوجود آمد ولی از هدف اصلی و مقاصد سیاسی آنها اطلاعی در دست نداریم. 1 روی همه رفته از نوشته‏های (پراکنده مورخان می‏توان به پاره‏ای از خصوصیات اخلاقی عیاران پی برد.

نخست: آنکه آیین مخصوص ورود به این تشکیلات عبارت بود از بستن یک پیشبند (فوطه یا محزم) به پیکر داوطلب 2 ارکان میان بستن شش بوده است: اول آنکه استاد اقسام شد و انواع آن را داند و بیان کند. دوم فرزند را چهل روز خدمت  فرماید. سوم آب و نمک در مجلس حاضر کند.

چهارم چراغ پنج فتیله روشن سازد، پنجم میان فرزند به شرط بندد. ششم حلوای شد ترتیب نماید. آب و نمک اشارتست بدانکه اهل طریق باید که چون آب صافی و روشن دل باشند و حق نمک یکدیگر را رعایت کنند تا چون آب و نمک در همه جا راه داشته باشند. چراغ پنج فتیله اشارتست به چراغ دل که به محبت پنج تن آل عبا باید افروخت تا عالم وجود بر آن روشن گردد.

در موقعی که می‏خواستند میان کسی را بندند در مکان وسیع پاکیزه‏ای مجلس می‏ساختند و پیرو پدر عهد و استاد شد و نقیب و برادران طریق در محل حاضر می‏شدند... و پس از انجام تشریفات مخصوصی شیخ خطبه طریقت می‏خواند و بعد از آن ارکانی که در کتاب فتوت نامه مذکور است می‏خواندند و آنگاه استاد شد میان فرزند را می‏بست. به عقیده فتیان خلفای امیرالمومنین علی (علیه‏السلام) در میان بستن چهار تن بوده‏اند که هر یک را آن حضرت به ولایتی فرستاد. اول سلمان فارسی مامور مداین، دوم داود مصری مامور مصر، سوم سهیل رومی مامور روم، چهارم ابومحجن ثقفی مامور یمن. فتیان لباس و تاج‏های مخصوص رنگارنگی داشتند که مجموع آن را لباس الفتوة می‏گفتند. و گویا شلوار مخصوص (سروال الفتوة) در نزد آنها بیشتر اهمیت داشته است. بدین معنی که شلوار فتوت در پیش آنان به منزله خرقه در نزد صوفیه بوده است. 3

این مطلب خود می‏رساند که پایه فتوت از ایران است: زیرا که شلوار مختص به آن دسته از اقوام آسیایی است که سوار کاری از جمله آداب و رسوم آنها به شمار می‏رفته است. و شلوار در ایران لااقل از زمان هخامنشین متداول بوده و در صورتی که اعراب بدان احتیاج نداشته‏اند. 4 علاوه بر اینها فتیان در جلسات عمومی خود از جام فتوت موسوم به (کاس الفتوة) آبی را که دارای نمک بود می‏نوشیدند و این رسم در نزد آنها فوق‏العاده اهمیت داشته است. 5

دوم- با وجود خشونتی که داشتند پایبند شرافت و حسن اخلاق و ناموس پرستی و راستگویی بودند. اگر راجع به زن فتی و یا زن یکی از بستگان او بد گفته می‏شد شخص فتی بدون تحقیق آن زن را می‏کشت. ابن‏الجوری با لحنی تحقیرآمیز می‏نویسد: «این است فتوت در نظر آنها. این عمل از طرف اعضای دیگر به زور خواسته می‏شد و هر کس از انجام آن سرباز می‏زد از جانب اعضاء تحریم می‏شد و بعد از آن دیگر با او آب و غذا نمی‏خوردند. 6

جرجی زیدان در تاریخ تمدن اسلام اهالی شهرها را در دوره‏های اول اسلامی به دو گروه تقسیم می‏کند:‏7 نخست صنعتگران و بازرگانان و پیشه‏وران و دوم مردمی که با دزدی و جیب‏بری و چاقوکشی زندگی می‏کردند. او (زعران) بیروت را که تا چندی قبل در آنجا نفوذ داشتند نمونه کوچکی از عیاران آنروز بغداد می‏داند زیرا عیاران بغداد به چند دسته تقسیم می‏شدند از این قرار: عیاران، شطاران، زواقیل، صعالیک و غیره که در اینجا به طور مختصر از هر دسته سخن می‏گوییم: 

با وجود خشونتی که داشتند پایبند شرافت و حسن اخلاق و ناموس پرستی و راستگویی بودند. اگر راجع به زن فتی و یا زن یکی از بستگان او بد گفته می‏شد شخص فتی بدون تحقیق آن زن را می‏کشت.

1- عیاران

در اواخر قرن دوم هجری طایفه‏ای به نام عیار در بغداد پدید آمد. این عیاران در جنگ مابین‏ امین و مامون عامل موثری گشتند. چون امین در بغداد محاصره شد از عیاران کمک گرفت. این جنگجویان با تن برهنه به میدان می‏رفتند، فقط لنگی به کمر بسته بودند و کلاهی از پوست درخت خرما در سر داشتند. اینان به دسته‏های منظمی تقسیم شده بودند. یعنی هر ده نفر زیر نظر یک فرمانده به نام «عریف» می‏جنگیدند و هر ده عریف یک نقیب (فرمانده) کل داشت. دسته دیگری از مردان پیاده، همراه آنان می‏رفتند و به گردن خود زنگوله و صدف‏های زرد و سرخ آویخته بودند. عده عیاران  در آن روز بالغ بر پنجاه هزار می‏شد و دشمنان را با سنگ قلاب و فلاخن می‏زدند. این عیاران اگر چه خوب می‏جنگیدند ولی در برابر منجنیق و سپاهیان منظم نتوانستند پایداری کنند و سرانجام با دادن تلفات بسیار شکست خوردند و شاعری درباره آنان می‏گوید: (ترجمه شعر)

«این سپاهیان از عرب‏های قحطان و نزار نبودند»

«اینها با زره‏های حصیری مانند شیران جنگی به میدان رفتند»

«اینها از فرار عار داشتند، اینها یک تنه با هزار  نفر می‏جنگیدند»

«و در جنگ جوانمردی به خرج داده بر یکدیگر سبقت می‏جستند»

در سال 251 که مستعین و معتز (دو خلیفه عباسی) با یکدیگر جنگ داشتند. مستعین از عیاران کمک گرفت. عیاران در سایر شهرهای اسلامی نیز وجود داشتند و غالباً وزیران و بزرگان دولت با آنها همدست می شدند و از غارتگری و خرابکاری آنها سهم می‏بردند.

 

2- شطاران

شطاران دسته‏ای از چاقو کشان بودند که لباس مخصوصی به تن می‏کردند و از آن جمله پیش‏بندی داشتند که آن را پیش‏بند شطار می‏نامیدند. شمار آنان بیش از عیاران بود و در ممالک اسلامی بیشتر دوام آوردند و حتی در اندلس مدت‏ها باقی ماندند. شطاران غارت و راهزنی را گناه نمی‏دانستند بلکه آن را نوعی زرنگی می‏شمردند و معتقد بودند که چون توانگران زکات نمی‏دهند لذا غارت اموال آنان حلال می‏باشد.8

این بطوطه راجع به شطاران خراسان در سفرنامه خود چنین می‏گوید: 9«در خراسان دو تن بودند یکی به نام مسعود و دیگری محمد که پنج تن هوادار داشتند. اتباع آنان را در عراق شطار و در خراسان سربداران و در مغرب (آفریقا و اندلس) صقوره می‏نامند. در ابتدا این هفت نفر با هم یکی شدند و به فساد و راهزنی پرداختند. مرکز آنها در کوه بلندی نزدیک شهر بیهق (سبزوار) قرار داشت. این عده روزها پنهان می‏شدند و شب‏ها به قراء و کاروان‏ها حمله می‏بردند. به زودی بر عده آنها افزوده شد و شهر بیهق را به تصرف خود در آوردند و به شهرهای دیگر نیز دست یافتند. بعد از بسیج لشگریان و فراهم آوردن  سواران بی‏شمار مسعود سردسته آنان خود را سلطان خواند. سربداران همچنین شهرهای نیشابور و جام را تصرف کردند و در بیرون آن شهر به قصد حمله به شهر هرات اردو زدند. ولی سرانجام با وجود مقاومت زیاد در جنگ شکست خوردند و مسعود پادشاه آنان فرار کرد.» 10

 

3- دسته‏های متفرق دیگر

علاوه بر عیاران و شطاران دسته‏های دیگری از آن قبیل در ممالک اسلامی به وجود آمدند که آنها را صعالیک، زواقیل، حرافیش و غیره می‏خواندند و عده هر دسته آنها بالغ بر چندین هزار نفر می‏شد این قبیل چاقوکشان و جیب بران جامعه نه تنها در بغداد بلکه در تمام شهرهای اسلامی به اسامی مختلف مزاحم مردم می‏شدند. از مهمترین این دسته‏ها می‏توان: غلامان سیاه، کاغانی ، فلور، مزیدی را نام برد.11

ادامه دارد ...

پی نوشت ها :

  • 1- مجله دانشکده ادبیات، دی ماه 35.
  • 2- متن سخنرانی پروفسور نیشنر.
  • 3- مجله شرق، شماره ششم، مقاله مرحوم عباس اقبال- نیز مقاله پروفسور نیشنر
  • 4- متن سخنرانی پروفسور نیشنر (مجله دانشکده ادبیات، شماره 42، سال چهارم).
  • 5- ایضاً مقاله  پروفسور نیشنر- افادات مرحوم استاد سعید نفیسی.
  • 6- نقدالعلم و العلماء (تلبیس ابلیس)، صص 422- 421- ایضاً مقاله مرحرم عباس اقبال در مجله شرق- و مقاله پروفسور نیشنر.
  • 7- تاریخ تمدن اسلام، تالیف جرجی زیدان، صفحه 57.
  • 8- تاریخ تمدن اسلام جرجی زیدان، ترجمه مرحوم جواهر کلام، جلد پنجم صفحه 60.
  • 9- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه آقای موحد، جلد اول، صفحه 389.
  • 10- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه آقای موحد، جلد اول، صفحه 389.
  • 11- تاریخ تمدن اسلام، جلد پنجم، ترجمه مرحوم جواهر کلام، صفحه 60.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 3 مهر 1390  9:04 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:نقد وبررسی ادبی

عیاران و شطاران و زواقیل و صعالیک

بخش اول ، بخش دوم ، بخش سوم:

عیاران و شطاران و زواقیل و صعالیک

از نوشته‏های و قایع نگاران چنین استنباط می‏شود که عیاران از اواسط قرن نهم تا دوازدهم میلادی اهمیت بیشتری یافته‏اند. عیاران در این دوره بیشتر مواقعی ظاهر می‏شدند که مملکت دچار هرج و مرج شده و هر کس بدون مانع بر ضد دیگری جنگ می‏کرد. آنها در این دوره بیشتر در بغداد قیام می‏کردند و با قدرت هر چه تمام‏تر حکومت را در دست می‏گرفتند. ولی از آنجا که حکومت آنها صورت تروریستی به خود می‏گرفت نه تنها اوضاع  بهبود نمی‏یافت بلکه اوضاع مملکت را نابسامان تر می‏ساخت. به طوری که ابن الاثیر می‏نویسد: در ظرف سال‏های (1135- 1144 میلادی) یک حکومت تروریستی به مدت نه سال به وسیله عیاران در بغداد بوجود آمد ولی از هدف اصلی و مقاصد سیاسی آنها اطلاعی در دست نداریم. 1 روی همه رفته از نوشته‏های (پراکنده مورخان می‏توان به پاره‏ای از خصوصیات اخلاقی عیاران پی برد.

نخست: آنکه آیین مخصوص ورود به این تشکیلات عبارت بود از بستن یک پیشبند (فوطه یا محزم) به پیکر داوطلب 2 ارکان میان بستن شش بوده است: اول آنکه استاد اقسام شد و انواع آن را داند و بیان کند. دوم فرزند را چهل روز خدمت  فرماید. سوم آب و نمک در مجلس حاضر کند.

چهارم چراغ پنج فتیله روشن سازد، پنجم میان فرزند به شرط بندد. ششم حلوای شد ترتیب نماید. آب و نمک اشارتست بدانکه اهل طریق باید که چون آب صافی و روشن دل باشند و حق نمک یکدیگر را رعایت کنند تا چون آب و نمک در همه جا راه داشته باشند. چراغ پنج فتیله اشارتست به چراغ دل که به محبت پنج تن آل عبا باید افروخت تا عالم وجود بر آن روشن گردد.

در موقعی که می‏خواستند میان کسی را بندند در مکان وسیع پاکیزه‏ای مجلس می‏ساختند و پیرو پدر عهد و استاد شد و نقیب و برادران طریق در محل حاضر می‏شدند... و پس از انجام تشریفات مخصوصی شیخ خطبه طریقت می‏خواند و بعد از آن ارکانی که در کتاب فتوت نامه مذکور است می‏خواندند و آنگاه استاد شد میان فرزند را می‏بست. به عقیده فتیان خلفای امیرالمومنین علی (علیه‏السلام) در میان بستن چهار تن بوده‏اند که هر یک را آن حضرت به ولایتی فرستاد. اول سلمان فارسی مامور مداین، دوم داود مصری مامور مصر، سوم سهیل رومی مامور روم، چهارم ابومحجن ثقفی مامور یمن. فتیان لباس و تاج‏های مخصوص رنگارنگی داشتند که مجموع آن را لباس الفتوة می‏گفتند. و گویا شلوار مخصوص (سروال الفتوة) در نزد آنها بیشتر اهمیت داشته است. بدین معنی که شلوار فتوت در پیش آنان به منزله خرقه در نزد صوفیه بوده است. 3

این مطلب خود می‏رساند که پایه فتوت از ایران است: زیرا که شلوار مختص به آن دسته از اقوام آسیایی است که سوار کاری از جمله آداب و رسوم آنها به شمار می‏رفته است. و شلوار در ایران لااقل از زمان هخامنشین متداول بوده و در صورتی که اعراب بدان احتیاج نداشته‏اند. 4 علاوه بر اینها فتیان در جلسات عمومی خود از جام فتوت موسوم به (کاس الفتوة) آبی را که دارای نمک بود می‏نوشیدند و این رسم در نزد آنها فوق‏العاده اهمیت داشته است. 5

دوم- با وجود خشونتی که داشتند پایبند شرافت و حسن اخلاق و ناموس پرستی و راستگویی بودند. اگر راجع به زن فتی و یا زن یکی از بستگان او بد گفته می‏شد شخص فتی بدون تحقیق آن زن را می‏کشت. ابن‏الجوری با لحنی تحقیرآمیز می‏نویسد: «این است فتوت در نظر آنها. این عمل از طرف اعضای دیگر به زور خواسته می‏شد و هر کس از انجام آن سرباز می‏زد از جانب اعضاء تحریم می‏شد و بعد از آن دیگر با او آب و غذا نمی‏خوردند. 6

جرجی زیدان در تاریخ تمدن اسلام اهالی شهرها را در دوره‏های اول اسلامی به دو گروه تقسیم می‏کند:‏7 نخست صنعتگران و بازرگانان و پیشه‏وران و دوم مردمی که با دزدی و جیب‏بری و چاقوکشی زندگی می‏کردند. او (زعران) بیروت را که تا چندی قبل در آنجا نفوذ داشتند نمونه کوچکی از عیاران آنروز بغداد می‏داند زیرا عیاران بغداد به چند دسته تقسیم می‏شدند از این قرار: عیاران، شطاران، زواقیل، صعالیک و غیره که در اینجا به طور مختصر از هر دسته سخن می‏گوییم: 

با وجود خشونتی که داشتند پایبند شرافت و حسن اخلاق و ناموس پرستی و راستگویی بودند. اگر راجع به زن فتی و یا زن یکی از بستگان او بد گفته می‏شد شخص فتی بدون تحقیق آن زن را می‏کشت.

1- عیاران

در اواخر قرن دوم هجری طایفه‏ای به نام عیار در بغداد پدید آمد. این عیاران در جنگ مابین‏ امین و مامون عامل موثری گشتند. چون امین در بغداد محاصره شد از عیاران کمک گرفت. این جنگجویان با تن برهنه به میدان می‏رفتند، فقط لنگی به کمر بسته بودند و کلاهی از پوست درخت خرما در سر داشتند. اینان به دسته‏های منظمی تقسیم شده بودند. یعنی هر ده نفر زیر نظر یک فرمانده به نام «عریف» می‏جنگیدند و هر ده عریف یک نقیب (فرمانده) کل داشت. دسته دیگری از مردان پیاده، همراه آنان می‏رفتند و به گردن خود زنگوله و صدف‏های زرد و سرخ آویخته بودند. عده عیاران  در آن روز بالغ بر پنجاه هزار می‏شد و دشمنان را با سنگ قلاب و فلاخن می‏زدند. این عیاران اگر چه خوب می‏جنگیدند ولی در برابر منجنیق و سپاهیان منظم نتوانستند پایداری کنند و سرانجام با دادن تلفات بسیار شکست خوردند و شاعری درباره آنان می‏گوید: (ترجمه شعر)

«این سپاهیان از عرب‏های قحطان و نزار نبودند»

«اینها با زره‏های حصیری مانند شیران جنگی به میدان رفتند»

«اینها از فرار عار داشتند، اینها یک تنه با هزار  نفر می‏جنگیدند»

«و در جنگ جوانمردی به خرج داده بر یکدیگر سبقت می‏جستند»

در سال 251 که مستعین و معتز (دو خلیفه عباسی) با یکدیگر جنگ داشتند. مستعین از عیاران کمک گرفت. عیاران در سایر شهرهای اسلامی نیز وجود داشتند و غالباً وزیران و بزرگان دولت با آنها همدست می شدند و از غارتگری و خرابکاری آنها سهم می‏بردند.

 

2- شطاران

شطاران دسته‏ای از چاقو کشان بودند که لباس مخصوصی به تن می‏کردند و از آن جمله پیش‏بندی داشتند که آن را پیش‏بند شطار می‏نامیدند. شمار آنان بیش از عیاران بود و در ممالک اسلامی بیشتر دوام آوردند و حتی در اندلس مدت‏ها باقی ماندند. شطاران غارت و راهزنی را گناه نمی‏دانستند بلکه آن را نوعی زرنگی می‏شمردند و معتقد بودند که چون توانگران زکات نمی‏دهند لذا غارت اموال آنان حلال می‏باشد.8

این بطوطه راجع به شطاران خراسان در سفرنامه خود چنین می‏گوید: 9«در خراسان دو تن بودند یکی به نام مسعود و دیگری محمد که پنج تن هوادار داشتند. اتباع آنان را در عراق شطار و در خراسان سربداران و در مغرب (آفریقا و اندلس) صقوره می‏نامند. در ابتدا این هفت نفر با هم یکی شدند و به فساد و راهزنی پرداختند. مرکز آنها در کوه بلندی نزدیک شهر بیهق (سبزوار) قرار داشت. این عده روزها پنهان می‏شدند و شب‏ها به قراء و کاروان‏ها حمله می‏بردند. به زودی بر عده آنها افزوده شد و شهر بیهق را به تصرف خود در آوردند و به شهرهای دیگر نیز دست یافتند. بعد از بسیج لشگریان و فراهم آوردن  سواران بی‏شمار مسعود سردسته آنان خود را سلطان خواند. سربداران همچنین شهرهای نیشابور و جام را تصرف کردند و در بیرون آن شهر به قصد حمله به شهر هرات اردو زدند. ولی سرانجام با وجود مقاومت زیاد در جنگ شکست خوردند و مسعود پادشاه آنان فرار کرد.» 10

 

3- دسته‏های متفرق دیگر

علاوه بر عیاران و شطاران دسته‏های دیگری از آن قبیل در ممالک اسلامی به وجود آمدند که آنها را صعالیک، زواقیل، حرافیش و غیره می‏خواندند و عده هر دسته آنها بالغ بر چندین هزار نفر می‏شد این قبیل چاقوکشان و جیب بران جامعه نه تنها در بغداد بلکه در تمام شهرهای اسلامی به اسامی مختلف مزاحم مردم می‏شدند. از مهمترین این دسته‏ها می‏توان: غلامان سیاه، کاغانی ، فلور، مزیدی را نام برد.11

ادامه دارد ...

پی نوشت ها :

  • 1- مجله دانشکده ادبیات، دی ماه 35.
  • 2- متن سخنرانی پروفسور نیشنر.
  • 3- مجله شرق، شماره ششم، مقاله مرحوم عباس اقبال- نیز مقاله پروفسور نیشنر
  • 4- متن سخنرانی پروفسور نیشنر (مجله دانشکده ادبیات، شماره 42، سال چهارم).
  • 5- ایضاً مقاله  پروفسور نیشنر- افادات مرحوم استاد سعید نفیسی.
  • 6- نقدالعلم و العلماء (تلبیس ابلیس)، صص 422- 421- ایضاً مقاله مرحرم عباس اقبال در مجله شرق- و مقاله پروفسور نیشنر.
  • 7- تاریخ تمدن اسلام، تالیف جرجی زیدان، صفحه 57.
  • 8- تاریخ تمدن اسلام جرجی زیدان، ترجمه مرحوم جواهر کلام، جلد پنجم صفحه 60.
  • 9- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه آقای موحد، جلد اول، صفحه 389.
  • 10- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه آقای موحد، جلد اول، صفحه 389.
  • 11- تاریخ تمدن اسلام، جلد پنجم، ترجمه مرحوم جواهر کلام، صفحه 60.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 3 مهر 1390  9:04 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:نقد وبررسی ادبی

عیاران و شطاران و زواقیل و صعالیک

بخش اول ، بخش دوم ، بخش سوم:

عیاران و شطاران و زواقیل و صعالیک

از نوشته‏های و قایع نگاران چنین استنباط می‏شود که عیاران از اواسط قرن نهم تا دوازدهم میلادی اهمیت بیشتری یافته‏اند. عیاران در این دوره بیشتر مواقعی ظاهر می‏شدند که مملکت دچار هرج و مرج شده و هر کس بدون مانع بر ضد دیگری جنگ می‏کرد. آنها در این دوره بیشتر در بغداد قیام می‏کردند و با قدرت هر چه تمام‏تر حکومت را در دست می‏گرفتند. ولی از آنجا که حکومت آنها صورت تروریستی به خود می‏گرفت نه تنها اوضاع  بهبود نمی‏یافت بلکه اوضاع مملکت را نابسامان تر می‏ساخت. به طوری که ابن الاثیر می‏نویسد: در ظرف سال‏های (1135- 1144 میلادی) یک حکومت تروریستی به مدت نه سال به وسیله عیاران در بغداد بوجود آمد ولی از هدف اصلی و مقاصد سیاسی آنها اطلاعی در دست نداریم. 1 روی همه رفته از نوشته‏های (پراکنده مورخان می‏توان به پاره‏ای از خصوصیات اخلاقی عیاران پی برد.

نخست: آنکه آیین مخصوص ورود به این تشکیلات عبارت بود از بستن یک پیشبند (فوطه یا محزم) به پیکر داوطلب 2 ارکان میان بستن شش بوده است: اول آنکه استاد اقسام شد و انواع آن را داند و بیان کند. دوم فرزند را چهل روز خدمت  فرماید. سوم آب و نمک در مجلس حاضر کند.

چهارم چراغ پنج فتیله روشن سازد، پنجم میان فرزند به شرط بندد. ششم حلوای شد ترتیب نماید. آب و نمک اشارتست بدانکه اهل طریق باید که چون آب صافی و روشن دل باشند و حق نمک یکدیگر را رعایت کنند تا چون آب و نمک در همه جا راه داشته باشند. چراغ پنج فتیله اشارتست به چراغ دل که به محبت پنج تن آل عبا باید افروخت تا عالم وجود بر آن روشن گردد.

در موقعی که می‏خواستند میان کسی را بندند در مکان وسیع پاکیزه‏ای مجلس می‏ساختند و پیرو پدر عهد و استاد شد و نقیب و برادران طریق در محل حاضر می‏شدند... و پس از انجام تشریفات مخصوصی شیخ خطبه طریقت می‏خواند و بعد از آن ارکانی که در کتاب فتوت نامه مذکور است می‏خواندند و آنگاه استاد شد میان فرزند را می‏بست. به عقیده فتیان خلفای امیرالمومنین علی (علیه‏السلام) در میان بستن چهار تن بوده‏اند که هر یک را آن حضرت به ولایتی فرستاد. اول سلمان فارسی مامور مداین، دوم داود مصری مامور مصر، سوم سهیل رومی مامور روم، چهارم ابومحجن ثقفی مامور یمن. فتیان لباس و تاج‏های مخصوص رنگارنگی داشتند که مجموع آن را لباس الفتوة می‏گفتند. و گویا شلوار مخصوص (سروال الفتوة) در نزد آنها بیشتر اهمیت داشته است. بدین معنی که شلوار فتوت در پیش آنان به منزله خرقه در نزد صوفیه بوده است. 3

این مطلب خود می‏رساند که پایه فتوت از ایران است: زیرا که شلوار مختص به آن دسته از اقوام آسیایی است که سوار کاری از جمله آداب و رسوم آنها به شمار می‏رفته است. و شلوار در ایران لااقل از زمان هخامنشین متداول بوده و در صورتی که اعراب بدان احتیاج نداشته‏اند. 4 علاوه بر اینها فتیان در جلسات عمومی خود از جام فتوت موسوم به (کاس الفتوة) آبی را که دارای نمک بود می‏نوشیدند و این رسم در نزد آنها فوق‏العاده اهمیت داشته است. 5

دوم- با وجود خشونتی که داشتند پایبند شرافت و حسن اخلاق و ناموس پرستی و راستگویی بودند. اگر راجع به زن فتی و یا زن یکی از بستگان او بد گفته می‏شد شخص فتی بدون تحقیق آن زن را می‏کشت. ابن‏الجوری با لحنی تحقیرآمیز می‏نویسد: «این است فتوت در نظر آنها. این عمل از طرف اعضای دیگر به زور خواسته می‏شد و هر کس از انجام آن سرباز می‏زد از جانب اعضاء تحریم می‏شد و بعد از آن دیگر با او آب و غذا نمی‏خوردند. 6

جرجی زیدان در تاریخ تمدن اسلام اهالی شهرها را در دوره‏های اول اسلامی به دو گروه تقسیم می‏کند:‏7 نخست صنعتگران و بازرگانان و پیشه‏وران و دوم مردمی که با دزدی و جیب‏بری و چاقوکشی زندگی می‏کردند. او (زعران) بیروت را که تا چندی قبل در آنجا نفوذ داشتند نمونه کوچکی از عیاران آنروز بغداد می‏داند زیرا عیاران بغداد به چند دسته تقسیم می‏شدند از این قرار: عیاران، شطاران، زواقیل، صعالیک و غیره که در اینجا به طور مختصر از هر دسته سخن می‏گوییم: 

با وجود خشونتی که داشتند پایبند شرافت و حسن اخلاق و ناموس پرستی و راستگویی بودند. اگر راجع به زن فتی و یا زن یکی از بستگان او بد گفته می‏شد شخص فتی بدون تحقیق آن زن را می‏کشت.

1- عیاران

در اواخر قرن دوم هجری طایفه‏ای به نام عیار در بغداد پدید آمد. این عیاران در جنگ مابین‏ امین و مامون عامل موثری گشتند. چون امین در بغداد محاصره شد از عیاران کمک گرفت. این جنگجویان با تن برهنه به میدان می‏رفتند، فقط لنگی به کمر بسته بودند و کلاهی از پوست درخت خرما در سر داشتند. اینان به دسته‏های منظمی تقسیم شده بودند. یعنی هر ده نفر زیر نظر یک فرمانده به نام «عریف» می‏جنگیدند و هر ده عریف یک نقیب (فرمانده) کل داشت. دسته دیگری از مردان پیاده، همراه آنان می‏رفتند و به گردن خود زنگوله و صدف‏های زرد و سرخ آویخته بودند. عده عیاران  در آن روز بالغ بر پنجاه هزار می‏شد و دشمنان را با سنگ قلاب و فلاخن می‏زدند. این عیاران اگر چه خوب می‏جنگیدند ولی در برابر منجنیق و سپاهیان منظم نتوانستند پایداری کنند و سرانجام با دادن تلفات بسیار شکست خوردند و شاعری درباره آنان می‏گوید: (ترجمه شعر)

«این سپاهیان از عرب‏های قحطان و نزار نبودند»

«اینها با زره‏های حصیری مانند شیران جنگی به میدان رفتند»

«اینها از فرار عار داشتند، اینها یک تنه با هزار  نفر می‏جنگیدند»

«و در جنگ جوانمردی به خرج داده بر یکدیگر سبقت می‏جستند»

در سال 251 که مستعین و معتز (دو خلیفه عباسی) با یکدیگر جنگ داشتند. مستعین از عیاران کمک گرفت. عیاران در سایر شهرهای اسلامی نیز وجود داشتند و غالباً وزیران و بزرگان دولت با آنها همدست می شدند و از غارتگری و خرابکاری آنها سهم می‏بردند.

 

2- شطاران

شطاران دسته‏ای از چاقو کشان بودند که لباس مخصوصی به تن می‏کردند و از آن جمله پیش‏بندی داشتند که آن را پیش‏بند شطار می‏نامیدند. شمار آنان بیش از عیاران بود و در ممالک اسلامی بیشتر دوام آوردند و حتی در اندلس مدت‏ها باقی ماندند. شطاران غارت و راهزنی را گناه نمی‏دانستند بلکه آن را نوعی زرنگی می‏شمردند و معتقد بودند که چون توانگران زکات نمی‏دهند لذا غارت اموال آنان حلال می‏باشد.8

این بطوطه راجع به شطاران خراسان در سفرنامه خود چنین می‏گوید: 9«در خراسان دو تن بودند یکی به نام مسعود و دیگری محمد که پنج تن هوادار داشتند. اتباع آنان را در عراق شطار و در خراسان سربداران و در مغرب (آفریقا و اندلس) صقوره می‏نامند. در ابتدا این هفت نفر با هم یکی شدند و به فساد و راهزنی پرداختند. مرکز آنها در کوه بلندی نزدیک شهر بیهق (سبزوار) قرار داشت. این عده روزها پنهان می‏شدند و شب‏ها به قراء و کاروان‏ها حمله می‏بردند. به زودی بر عده آنها افزوده شد و شهر بیهق را به تصرف خود در آوردند و به شهرهای دیگر نیز دست یافتند. بعد از بسیج لشگریان و فراهم آوردن  سواران بی‏شمار مسعود سردسته آنان خود را سلطان خواند. سربداران همچنین شهرهای نیشابور و جام را تصرف کردند و در بیرون آن شهر به قصد حمله به شهر هرات اردو زدند. ولی سرانجام با وجود مقاومت زیاد در جنگ شکست خوردند و مسعود پادشاه آنان فرار کرد.» 10

 

3- دسته‏های متفرق دیگر

علاوه بر عیاران و شطاران دسته‏های دیگری از آن قبیل در ممالک اسلامی به وجود آمدند که آنها را صعالیک، زواقیل، حرافیش و غیره می‏خواندند و عده هر دسته آنها بالغ بر چندین هزار نفر می‏شد این قبیل چاقوکشان و جیب بران جامعه نه تنها در بغداد بلکه در تمام شهرهای اسلامی به اسامی مختلف مزاحم مردم می‏شدند. از مهمترین این دسته‏ها می‏توان: غلامان سیاه، کاغانی ، فلور، مزیدی را نام برد.11

ادامه دارد ...

پی نوشت ها :

  • 1- مجله دانشکده ادبیات، دی ماه 35.
  • 2- متن سخنرانی پروفسور نیشنر.
  • 3- مجله شرق، شماره ششم، مقاله مرحوم عباس اقبال- نیز مقاله پروفسور نیشنر
  • 4- متن سخنرانی پروفسور نیشنر (مجله دانشکده ادبیات، شماره 42، سال چهارم).
  • 5- ایضاً مقاله  پروفسور نیشنر- افادات مرحوم استاد سعید نفیسی.
  • 6- نقدالعلم و العلماء (تلبیس ابلیس)، صص 422- 421- ایضاً مقاله مرحرم عباس اقبال در مجله شرق- و مقاله پروفسور نیشنر.
  • 7- تاریخ تمدن اسلام، تالیف جرجی زیدان، صفحه 57.
  • 8- تاریخ تمدن اسلام جرجی زیدان، ترجمه مرحوم جواهر کلام، جلد پنجم صفحه 60.
  • 9- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه آقای موحد، جلد اول، صفحه 389.
  • 10- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه آقای موحد، جلد اول، صفحه 389.
  • 11- تاریخ تمدن اسلام، جلد پنجم، ترجمه مرحوم جواهر کلام، صفحه 60.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 3 مهر 1390  9:04 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:نقد وبررسی ادبی

عیاران و شطاران و زواقیل و صعالیک

بخش اول ، بخش دوم ، بخش سوم:

عیاران و شطاران و زواقیل و صعالیک

از نوشته‏های و قایع نگاران چنین استنباط می‏شود که عیاران از اواسط قرن نهم تا دوازدهم میلادی اهمیت بیشتری یافته‏اند. عیاران در این دوره بیشتر مواقعی ظاهر می‏شدند که مملکت دچار هرج و مرج شده و هر کس بدون مانع بر ضد دیگری جنگ می‏کرد. آنها در این دوره بیشتر در بغداد قیام می‏کردند و با قدرت هر چه تمام‏تر حکومت را در دست می‏گرفتند. ولی از آنجا که حکومت آنها صورت تروریستی به خود می‏گرفت نه تنها اوضاع  بهبود نمی‏یافت بلکه اوضاع مملکت را نابسامان تر می‏ساخت. به طوری که ابن الاثیر می‏نویسد: در ظرف سال‏های (1135- 1144 میلادی) یک حکومت تروریستی به مدت نه سال به وسیله عیاران در بغداد بوجود آمد ولی از هدف اصلی و مقاصد سیاسی آنها اطلاعی در دست نداریم. 1 روی همه رفته از نوشته‏های (پراکنده مورخان می‏توان به پاره‏ای از خصوصیات اخلاقی عیاران پی برد.

نخست: آنکه آیین مخصوص ورود به این تشکیلات عبارت بود از بستن یک پیشبند (فوطه یا محزم) به پیکر داوطلب 2 ارکان میان بستن شش بوده است: اول آنکه استاد اقسام شد و انواع آن را داند و بیان کند. دوم فرزند را چهل روز خدمت  فرماید. سوم آب و نمک در مجلس حاضر کند.

چهارم چراغ پنج فتیله روشن سازد، پنجم میان فرزند به شرط بندد. ششم حلوای شد ترتیب نماید. آب و نمک اشارتست بدانکه اهل طریق باید که چون آب صافی و روشن دل باشند و حق نمک یکدیگر را رعایت کنند تا چون آب و نمک در همه جا راه داشته باشند. چراغ پنج فتیله اشارتست به چراغ دل که به محبت پنج تن آل عبا باید افروخت تا عالم وجود بر آن روشن گردد.

در موقعی که می‏خواستند میان کسی را بندند در مکان وسیع پاکیزه‏ای مجلس می‏ساختند و پیرو پدر عهد و استاد شد و نقیب و برادران طریق در محل حاضر می‏شدند... و پس از انجام تشریفات مخصوصی شیخ خطبه طریقت می‏خواند و بعد از آن ارکانی که در کتاب فتوت نامه مذکور است می‏خواندند و آنگاه استاد شد میان فرزند را می‏بست. به عقیده فتیان خلفای امیرالمومنین علی (علیه‏السلام) در میان بستن چهار تن بوده‏اند که هر یک را آن حضرت به ولایتی فرستاد. اول سلمان فارسی مامور مداین، دوم داود مصری مامور مصر، سوم سهیل رومی مامور روم، چهارم ابومحجن ثقفی مامور یمن. فتیان لباس و تاج‏های مخصوص رنگارنگی داشتند که مجموع آن را لباس الفتوة می‏گفتند. و گویا شلوار مخصوص (سروال الفتوة) در نزد آنها بیشتر اهمیت داشته است. بدین معنی که شلوار فتوت در پیش آنان به منزله خرقه در نزد صوفیه بوده است. 3

این مطلب خود می‏رساند که پایه فتوت از ایران است: زیرا که شلوار مختص به آن دسته از اقوام آسیایی است که سوار کاری از جمله آداب و رسوم آنها به شمار می‏رفته است. و شلوار در ایران لااقل از زمان هخامنشین متداول بوده و در صورتی که اعراب بدان احتیاج نداشته‏اند. 4 علاوه بر اینها فتیان در جلسات عمومی خود از جام فتوت موسوم به (کاس الفتوة) آبی را که دارای نمک بود می‏نوشیدند و این رسم در نزد آنها فوق‏العاده اهمیت داشته است. 5

دوم- با وجود خشونتی که داشتند پایبند شرافت و حسن اخلاق و ناموس پرستی و راستگویی بودند. اگر راجع به زن فتی و یا زن یکی از بستگان او بد گفته می‏شد شخص فتی بدون تحقیق آن زن را می‏کشت. ابن‏الجوری با لحنی تحقیرآمیز می‏نویسد: «این است فتوت در نظر آنها. این عمل از طرف اعضای دیگر به زور خواسته می‏شد و هر کس از انجام آن سرباز می‏زد از جانب اعضاء تحریم می‏شد و بعد از آن دیگر با او آب و غذا نمی‏خوردند. 6

جرجی زیدان در تاریخ تمدن اسلام اهالی شهرها را در دوره‏های اول اسلامی به دو گروه تقسیم می‏کند:‏7 نخست صنعتگران و بازرگانان و پیشه‏وران و دوم مردمی که با دزدی و جیب‏بری و چاقوکشی زندگی می‏کردند. او (زعران) بیروت را که تا چندی قبل در آنجا نفوذ داشتند نمونه کوچکی از عیاران آنروز بغداد می‏داند زیرا عیاران بغداد به چند دسته تقسیم می‏شدند از این قرار: عیاران، شطاران، زواقیل، صعالیک و غیره که در اینجا به طور مختصر از هر دسته سخن می‏گوییم: 

با وجود خشونتی که داشتند پایبند شرافت و حسن اخلاق و ناموس پرستی و راستگویی بودند. اگر راجع به زن فتی و یا زن یکی از بستگان او بد گفته می‏شد شخص فتی بدون تحقیق آن زن را می‏کشت.

1- عیاران

در اواخر قرن دوم هجری طایفه‏ای به نام عیار در بغداد پدید آمد. این عیاران در جنگ مابین‏ امین و مامون عامل موثری گشتند. چون امین در بغداد محاصره شد از عیاران کمک گرفت. این جنگجویان با تن برهنه به میدان می‏رفتند، فقط لنگی به کمر بسته بودند و کلاهی از پوست درخت خرما در سر داشتند. اینان به دسته‏های منظمی تقسیم شده بودند. یعنی هر ده نفر زیر نظر یک فرمانده به نام «عریف» می‏جنگیدند و هر ده عریف یک نقیب (فرمانده) کل داشت. دسته دیگری از مردان پیاده، همراه آنان می‏رفتند و به گردن خود زنگوله و صدف‏های زرد و سرخ آویخته بودند. عده عیاران  در آن روز بالغ بر پنجاه هزار می‏شد و دشمنان را با سنگ قلاب و فلاخن می‏زدند. این عیاران اگر چه خوب می‏جنگیدند ولی در برابر منجنیق و سپاهیان منظم نتوانستند پایداری کنند و سرانجام با دادن تلفات بسیار شکست خوردند و شاعری درباره آنان می‏گوید: (ترجمه شعر)

«این سپاهیان از عرب‏های قحطان و نزار نبودند»

«اینها با زره‏های حصیری مانند شیران جنگی به میدان رفتند»

«اینها از فرار عار داشتند، اینها یک تنه با هزار  نفر می‏جنگیدند»

«و در جنگ جوانمردی به خرج داده بر یکدیگر سبقت می‏جستند»

در سال 251 که مستعین و معتز (دو خلیفه عباسی) با یکدیگر جنگ داشتند. مستعین از عیاران کمک گرفت. عیاران در سایر شهرهای اسلامی نیز وجود داشتند و غالباً وزیران و بزرگان دولت با آنها همدست می شدند و از غارتگری و خرابکاری آنها سهم می‏بردند.

 

2- شطاران

شطاران دسته‏ای از چاقو کشان بودند که لباس مخصوصی به تن می‏کردند و از آن جمله پیش‏بندی داشتند که آن را پیش‏بند شطار می‏نامیدند. شمار آنان بیش از عیاران بود و در ممالک اسلامی بیشتر دوام آوردند و حتی در اندلس مدت‏ها باقی ماندند. شطاران غارت و راهزنی را گناه نمی‏دانستند بلکه آن را نوعی زرنگی می‏شمردند و معتقد بودند که چون توانگران زکات نمی‏دهند لذا غارت اموال آنان حلال می‏باشد.8

این بطوطه راجع به شطاران خراسان در سفرنامه خود چنین می‏گوید: 9«در خراسان دو تن بودند یکی به نام مسعود و دیگری محمد که پنج تن هوادار داشتند. اتباع آنان را در عراق شطار و در خراسان سربداران و در مغرب (آفریقا و اندلس) صقوره می‏نامند. در ابتدا این هفت نفر با هم یکی شدند و به فساد و راهزنی پرداختند. مرکز آنها در کوه بلندی نزدیک شهر بیهق (سبزوار) قرار داشت. این عده روزها پنهان می‏شدند و شب‏ها به قراء و کاروان‏ها حمله می‏بردند. به زودی بر عده آنها افزوده شد و شهر بیهق را به تصرف خود در آوردند و به شهرهای دیگر نیز دست یافتند. بعد از بسیج لشگریان و فراهم آوردن  سواران بی‏شمار مسعود سردسته آنان خود را سلطان خواند. سربداران همچنین شهرهای نیشابور و جام را تصرف کردند و در بیرون آن شهر به قصد حمله به شهر هرات اردو زدند. ولی سرانجام با وجود مقاومت زیاد در جنگ شکست خوردند و مسعود پادشاه آنان فرار کرد.» 10

 

3- دسته‏های متفرق دیگر

علاوه بر عیاران و شطاران دسته‏های دیگری از آن قبیل در ممالک اسلامی به وجود آمدند که آنها را صعالیک، زواقیل، حرافیش و غیره می‏خواندند و عده هر دسته آنها بالغ بر چندین هزار نفر می‏شد این قبیل چاقوکشان و جیب بران جامعه نه تنها در بغداد بلکه در تمام شهرهای اسلامی به اسامی مختلف مزاحم مردم می‏شدند. از مهمترین این دسته‏ها می‏توان: غلامان سیاه، کاغانی ، فلور، مزیدی را نام برد.11

ادامه دارد ...

پی نوشت ها :

  • 1- مجله دانشکده ادبیات، دی ماه 35.
  • 2- متن سخنرانی پروفسور نیشنر.
  • 3- مجله شرق، شماره ششم، مقاله مرحوم عباس اقبال- نیز مقاله پروفسور نیشنر
  • 4- متن سخنرانی پروفسور نیشنر (مجله دانشکده ادبیات، شماره 42، سال چهارم).
  • 5- ایضاً مقاله  پروفسور نیشنر- افادات مرحوم استاد سعید نفیسی.
  • 6- نقدالعلم و العلماء (تلبیس ابلیس)، صص 422- 421- ایضاً مقاله مرحرم عباس اقبال در مجله شرق- و مقاله پروفسور نیشنر.
  • 7- تاریخ تمدن اسلام، تالیف جرجی زیدان، صفحه 57.
  • 8- تاریخ تمدن اسلام جرجی زیدان، ترجمه مرحوم جواهر کلام، جلد پنجم صفحه 60.
  • 9- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه آقای موحد، جلد اول، صفحه 389.
  • 10- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه آقای موحد، جلد اول، صفحه 389.
  • 11- تاریخ تمدن اسلام، جلد پنجم، ترجمه مرحوم جواهر کلام، صفحه 60.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 3 مهر 1390  9:04 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:نقد وبررسی ادبی

عیاران و شطاران و زواقیل و صعالیک

بخش اول ، بخش دوم ، بخش سوم:

عیاران و شطاران و زواقیل و صعالیک

از نوشته‏های و قایع نگاران چنین استنباط می‏شود که عیاران از اواسط قرن نهم تا دوازدهم میلادی اهمیت بیشتری یافته‏اند. عیاران در این دوره بیشتر مواقعی ظاهر می‏شدند که مملکت دچار هرج و مرج شده و هر کس بدون مانع بر ضد دیگری جنگ می‏کرد. آنها در این دوره بیشتر در بغداد قیام می‏کردند و با قدرت هر چه تمام‏تر حکومت را در دست می‏گرفتند. ولی از آنجا که حکومت آنها صورت تروریستی به خود می‏گرفت نه تنها اوضاع  بهبود نمی‏یافت بلکه اوضاع مملکت را نابسامان تر می‏ساخت. به طوری که ابن الاثیر می‏نویسد: در ظرف سال‏های (1135- 1144 میلادی) یک حکومت تروریستی به مدت نه سال به وسیله عیاران در بغداد بوجود آمد ولی از هدف اصلی و مقاصد سیاسی آنها اطلاعی در دست نداریم. 1 روی همه رفته از نوشته‏های (پراکنده مورخان می‏توان به پاره‏ای از خصوصیات اخلاقی عیاران پی برد.

نخست: آنکه آیین مخصوص ورود به این تشکیلات عبارت بود از بستن یک پیشبند (فوطه یا محزم) به پیکر داوطلب 2 ارکان میان بستن شش بوده است: اول آنکه استاد اقسام شد و انواع آن را داند و بیان کند. دوم فرزند را چهل روز خدمت  فرماید. سوم آب و نمک در مجلس حاضر کند.

چهارم چراغ پنج فتیله روشن سازد، پنجم میان فرزند به شرط بندد. ششم حلوای شد ترتیب نماید. آب و نمک اشارتست بدانکه اهل طریق باید که چون آب صافی و روشن دل باشند و حق نمک یکدیگر را رعایت کنند تا چون آب و نمک در همه جا راه داشته باشند. چراغ پنج فتیله اشارتست به چراغ دل که به محبت پنج تن آل عبا باید افروخت تا عالم وجود بر آن روشن گردد.

در موقعی که می‏خواستند میان کسی را بندند در مکان وسیع پاکیزه‏ای مجلس می‏ساختند و پیرو پدر عهد و استاد شد و نقیب و برادران طریق در محل حاضر می‏شدند... و پس از انجام تشریفات مخصوصی شیخ خطبه طریقت می‏خواند و بعد از آن ارکانی که در کتاب فتوت نامه مذکور است می‏خواندند و آنگاه استاد شد میان فرزند را می‏بست. به عقیده فتیان خلفای امیرالمومنین علی (علیه‏السلام) در میان بستن چهار تن بوده‏اند که هر یک را آن حضرت به ولایتی فرستاد. اول سلمان فارسی مامور مداین، دوم داود مصری مامور مصر، سوم سهیل رومی مامور روم، چهارم ابومحجن ثقفی مامور یمن. فتیان لباس و تاج‏های مخصوص رنگارنگی داشتند که مجموع آن را لباس الفتوة می‏گفتند. و گویا شلوار مخصوص (سروال الفتوة) در نزد آنها بیشتر اهمیت داشته است. بدین معنی که شلوار فتوت در پیش آنان به منزله خرقه در نزد صوفیه بوده است. 3

این مطلب خود می‏رساند که پایه فتوت از ایران است: زیرا که شلوار مختص به آن دسته از اقوام آسیایی است که سوار کاری از جمله آداب و رسوم آنها به شمار می‏رفته است. و شلوار در ایران لااقل از زمان هخامنشین متداول بوده و در صورتی که اعراب بدان احتیاج نداشته‏اند. 4 علاوه بر اینها فتیان در جلسات عمومی خود از جام فتوت موسوم به (کاس الفتوة) آبی را که دارای نمک بود می‏نوشیدند و این رسم در نزد آنها فوق‏العاده اهمیت داشته است. 5

دوم- با وجود خشونتی که داشتند پایبند شرافت و حسن اخلاق و ناموس پرستی و راستگویی بودند. اگر راجع به زن فتی و یا زن یکی از بستگان او بد گفته می‏شد شخص فتی بدون تحقیق آن زن را می‏کشت. ابن‏الجوری با لحنی تحقیرآمیز می‏نویسد: «این است فتوت در نظر آنها. این عمل از طرف اعضای دیگر به زور خواسته می‏شد و هر کس از انجام آن سرباز می‏زد از جانب اعضاء تحریم می‏شد و بعد از آن دیگر با او آب و غذا نمی‏خوردند. 6

جرجی زیدان در تاریخ تمدن اسلام اهالی شهرها را در دوره‏های اول اسلامی به دو گروه تقسیم می‏کند:‏7 نخست صنعتگران و بازرگانان و پیشه‏وران و دوم مردمی که با دزدی و جیب‏بری و چاقوکشی زندگی می‏کردند. او (زعران) بیروت را که تا چندی قبل در آنجا نفوذ داشتند نمونه کوچکی از عیاران آنروز بغداد می‏داند زیرا عیاران بغداد به چند دسته تقسیم می‏شدند از این قرار: عیاران، شطاران، زواقیل، صعالیک و غیره که در اینجا به طور مختصر از هر دسته سخن می‏گوییم: 

با وجود خشونتی که داشتند پایبند شرافت و حسن اخلاق و ناموس پرستی و راستگویی بودند. اگر راجع به زن فتی و یا زن یکی از بستگان او بد گفته می‏شد شخص فتی بدون تحقیق آن زن را می‏کشت.

1- عیاران

در اواخر قرن دوم هجری طایفه‏ای به نام عیار در بغداد پدید آمد. این عیاران در جنگ مابین‏ امین و مامون عامل موثری گشتند. چون امین در بغداد محاصره شد از عیاران کمک گرفت. این جنگجویان با تن برهنه به میدان می‏رفتند، فقط لنگی به کمر بسته بودند و کلاهی از پوست درخت خرما در سر داشتند. اینان به دسته‏های منظمی تقسیم شده بودند. یعنی هر ده نفر زیر نظر یک فرمانده به نام «عریف» می‏جنگیدند و هر ده عریف یک نقیب (فرمانده) کل داشت. دسته دیگری از مردان پیاده، همراه آنان می‏رفتند و به گردن خود زنگوله و صدف‏های زرد و سرخ آویخته بودند. عده عیاران  در آن روز بالغ بر پنجاه هزار می‏شد و دشمنان را با سنگ قلاب و فلاخن می‏زدند. این عیاران اگر چه خوب می‏جنگیدند ولی در برابر منجنیق و سپاهیان منظم نتوانستند پایداری کنند و سرانجام با دادن تلفات بسیار شکست خوردند و شاعری درباره آنان می‏گوید: (ترجمه شعر)

«این سپاهیان از عرب‏های قحطان و نزار نبودند»

«اینها با زره‏های حصیری مانند شیران جنگی به میدان رفتند»

«اینها از فرار عار داشتند، اینها یک تنه با هزار  نفر می‏جنگیدند»

«و در جنگ جوانمردی به خرج داده بر یکدیگر سبقت می‏جستند»

در سال 251 که مستعین و معتز (دو خلیفه عباسی) با یکدیگر جنگ داشتند. مستعین از عیاران کمک گرفت. عیاران در سایر شهرهای اسلامی نیز وجود داشتند و غالباً وزیران و بزرگان دولت با آنها همدست می شدند و از غارتگری و خرابکاری آنها سهم می‏بردند.

 

2- شطاران

شطاران دسته‏ای از چاقو کشان بودند که لباس مخصوصی به تن می‏کردند و از آن جمله پیش‏بندی داشتند که آن را پیش‏بند شطار می‏نامیدند. شمار آنان بیش از عیاران بود و در ممالک اسلامی بیشتر دوام آوردند و حتی در اندلس مدت‏ها باقی ماندند. شطاران غارت و راهزنی را گناه نمی‏دانستند بلکه آن را نوعی زرنگی می‏شمردند و معتقد بودند که چون توانگران زکات نمی‏دهند لذا غارت اموال آنان حلال می‏باشد.8

این بطوطه راجع به شطاران خراسان در سفرنامه خود چنین می‏گوید: 9«در خراسان دو تن بودند یکی به نام مسعود و دیگری محمد که پنج تن هوادار داشتند. اتباع آنان را در عراق شطار و در خراسان سربداران و در مغرب (آفریقا و اندلس) صقوره می‏نامند. در ابتدا این هفت نفر با هم یکی شدند و به فساد و راهزنی پرداختند. مرکز آنها در کوه بلندی نزدیک شهر بیهق (سبزوار) قرار داشت. این عده روزها پنهان می‏شدند و شب‏ها به قراء و کاروان‏ها حمله می‏بردند. به زودی بر عده آنها افزوده شد و شهر بیهق را به تصرف خود در آوردند و به شهرهای دیگر نیز دست یافتند. بعد از بسیج لشگریان و فراهم آوردن  سواران بی‏شمار مسعود سردسته آنان خود را سلطان خواند. سربداران همچنین شهرهای نیشابور و جام را تصرف کردند و در بیرون آن شهر به قصد حمله به شهر هرات اردو زدند. ولی سرانجام با وجود مقاومت زیاد در جنگ شکست خوردند و مسعود پادشاه آنان فرار کرد.» 10

 

3- دسته‏های متفرق دیگر

علاوه بر عیاران و شطاران دسته‏های دیگری از آن قبیل در ممالک اسلامی به وجود آمدند که آنها را صعالیک، زواقیل، حرافیش و غیره می‏خواندند و عده هر دسته آنها بالغ بر چندین هزار نفر می‏شد این قبیل چاقوکشان و جیب بران جامعه نه تنها در بغداد بلکه در تمام شهرهای اسلامی به اسامی مختلف مزاحم مردم می‏شدند. از مهمترین این دسته‏ها می‏توان: غلامان سیاه، کاغانی ، فلور، مزیدی را نام برد.11

ادامه دارد ...

پی نوشت ها :

  • 1- مجله دانشکده ادبیات، دی ماه 35.
  • 2- متن سخنرانی پروفسور نیشنر.
  • 3- مجله شرق، شماره ششم، مقاله مرحوم عباس اقبال- نیز مقاله پروفسور نیشنر
  • 4- متن سخنرانی پروفسور نیشنر (مجله دانشکده ادبیات، شماره 42، سال چهارم).
  • 5- ایضاً مقاله  پروفسور نیشنر- افادات مرحوم استاد سعید نفیسی.
  • 6- نقدالعلم و العلماء (تلبیس ابلیس)، صص 422- 421- ایضاً مقاله مرحرم عباس اقبال در مجله شرق- و مقاله پروفسور نیشنر.
  • 7- تاریخ تمدن اسلام، تالیف جرجی زیدان، صفحه 57.
  • 8- تاریخ تمدن اسلام جرجی زیدان، ترجمه مرحوم جواهر کلام، جلد پنجم صفحه 60.
  • 9- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه آقای موحد، جلد اول، صفحه 389.
  • 10- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه آقای موحد، جلد اول، صفحه 389.
  • 11- تاریخ تمدن اسلام، جلد پنجم، ترجمه مرحوم جواهر کلام، صفحه 60.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 3 مهر 1390  9:05 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:نقد وبررسی ادبی

عیاران و شطاران و زواقیل و صعالیک

بخش اول ، بخش دوم ، بخش سوم:

عیاران و شطاران و زواقیل و صعالیک

از نوشته‏های و قایع نگاران چنین استنباط می‏شود که عیاران از اواسط قرن نهم تا دوازدهم میلادی اهمیت بیشتری یافته‏اند. عیاران در این دوره بیشتر مواقعی ظاهر می‏شدند که مملکت دچار هرج و مرج شده و هر کس بدون مانع بر ضد دیگری جنگ می‏کرد. آنها در این دوره بیشتر در بغداد قیام می‏کردند و با قدرت هر چه تمام‏تر حکومت را در دست می‏گرفتند. ولی از آنجا که حکومت آنها صورت تروریستی به خود می‏گرفت نه تنها اوضاع  بهبود نمی‏یافت بلکه اوضاع مملکت را نابسامان تر می‏ساخت. به طوری که ابن الاثیر می‏نویسد: در ظرف سال‏های (1135- 1144 میلادی) یک حکومت تروریستی به مدت نه سال به وسیله عیاران در بغداد بوجود آمد ولی از هدف اصلی و مقاصد سیاسی آنها اطلاعی در دست نداریم. 1 روی همه رفته از نوشته‏های (پراکنده مورخان می‏توان به پاره‏ای از خصوصیات اخلاقی عیاران پی برد.

نخست: آنکه آیین مخصوص ورود به این تشکیلات عبارت بود از بستن یک پیشبند (فوطه یا محزم) به پیکر داوطلب 2 ارکان میان بستن شش بوده است: اول آنکه استاد اقسام شد و انواع آن را داند و بیان کند. دوم فرزند را چهل روز خدمت  فرماید. سوم آب و نمک در مجلس حاضر کند.

چهارم چراغ پنج فتیله روشن سازد، پنجم میان فرزند به شرط بندد. ششم حلوای شد ترتیب نماید. آب و نمک اشارتست بدانکه اهل طریق باید که چون آب صافی و روشن دل باشند و حق نمک یکدیگر را رعایت کنند تا چون آب و نمک در همه جا راه داشته باشند. چراغ پنج فتیله اشارتست به چراغ دل که به محبت پنج تن آل عبا باید افروخت تا عالم وجود بر آن روشن گردد.

در موقعی که می‏خواستند میان کسی را بندند در مکان وسیع پاکیزه‏ای مجلس می‏ساختند و پیرو پدر عهد و استاد شد و نقیب و برادران طریق در محل حاضر می‏شدند... و پس از انجام تشریفات مخصوصی شیخ خطبه طریقت می‏خواند و بعد از آن ارکانی که در کتاب فتوت نامه مذکور است می‏خواندند و آنگاه استاد شد میان فرزند را می‏بست. به عقیده فتیان خلفای امیرالمومنین علی (علیه‏السلام) در میان بستن چهار تن بوده‏اند که هر یک را آن حضرت به ولایتی فرستاد. اول سلمان فارسی مامور مداین، دوم داود مصری مامور مصر، سوم سهیل رومی مامور روم، چهارم ابومحجن ثقفی مامور یمن. فتیان لباس و تاج‏های مخصوص رنگارنگی داشتند که مجموع آن را لباس الفتوة می‏گفتند. و گویا شلوار مخصوص (سروال الفتوة) در نزد آنها بیشتر اهمیت داشته است. بدین معنی که شلوار فتوت در پیش آنان به منزله خرقه در نزد صوفیه بوده است. 3

این مطلب خود می‏رساند که پایه فتوت از ایران است: زیرا که شلوار مختص به آن دسته از اقوام آسیایی است که سوار کاری از جمله آداب و رسوم آنها به شمار می‏رفته است. و شلوار در ایران لااقل از زمان هخامنشین متداول بوده و در صورتی که اعراب بدان احتیاج نداشته‏اند. 4 علاوه بر اینها فتیان در جلسات عمومی خود از جام فتوت موسوم به (کاس الفتوة) آبی را که دارای نمک بود می‏نوشیدند و این رسم در نزد آنها فوق‏العاده اهمیت داشته است. 5

دوم- با وجود خشونتی که داشتند پایبند شرافت و حسن اخلاق و ناموس پرستی و راستگویی بودند. اگر راجع به زن فتی و یا زن یکی از بستگان او بد گفته می‏شد شخص فتی بدون تحقیق آن زن را می‏کشت. ابن‏الجوری با لحنی تحقیرآمیز می‏نویسد: «این است فتوت در نظر آنها. این عمل از طرف اعضای دیگر به زور خواسته می‏شد و هر کس از انجام آن سرباز می‏زد از جانب اعضاء تحریم می‏شد و بعد از آن دیگر با او آب و غذا نمی‏خوردند. 6

جرجی زیدان در تاریخ تمدن اسلام اهالی شهرها را در دوره‏های اول اسلامی به دو گروه تقسیم می‏کند:‏7 نخست صنعتگران و بازرگانان و پیشه‏وران و دوم مردمی که با دزدی و جیب‏بری و چاقوکشی زندگی می‏کردند. او (زعران) بیروت را که تا چندی قبل در آنجا نفوذ داشتند نمونه کوچکی از عیاران آنروز بغداد می‏داند زیرا عیاران بغداد به چند دسته تقسیم می‏شدند از این قرار: عیاران، شطاران، زواقیل، صعالیک و غیره که در اینجا به طور مختصر از هر دسته سخن می‏گوییم: 

با وجود خشونتی که داشتند پایبند شرافت و حسن اخلاق و ناموس پرستی و راستگویی بودند. اگر راجع به زن فتی و یا زن یکی از بستگان او بد گفته می‏شد شخص فتی بدون تحقیق آن زن را می‏کشت.

1- عیاران

در اواخر قرن دوم هجری طایفه‏ای به نام عیار در بغداد پدید آمد. این عیاران در جنگ مابین‏ امین و مامون عامل موثری گشتند. چون امین در بغداد محاصره شد از عیاران کمک گرفت. این جنگجویان با تن برهنه به میدان می‏رفتند، فقط لنگی به کمر بسته بودند و کلاهی از پوست درخت خرما در سر داشتند. اینان به دسته‏های منظمی تقسیم شده بودند. یعنی هر ده نفر زیر نظر یک فرمانده به نام «عریف» می‏جنگیدند و هر ده عریف یک نقیب (فرمانده) کل داشت. دسته دیگری از مردان پیاده، همراه آنان می‏رفتند و به گردن خود زنگوله و صدف‏های زرد و سرخ آویخته بودند. عده عیاران  در آن روز بالغ بر پنجاه هزار می‏شد و دشمنان را با سنگ قلاب و فلاخن می‏زدند. این عیاران اگر چه خوب می‏جنگیدند ولی در برابر منجنیق و سپاهیان منظم نتوانستند پایداری کنند و سرانجام با دادن تلفات بسیار شکست خوردند و شاعری درباره آنان می‏گوید: (ترجمه شعر)

«این سپاهیان از عرب‏های قحطان و نزار نبودند»

«اینها با زره‏های حصیری مانند شیران جنگی به میدان رفتند»

«اینها از فرار عار داشتند، اینها یک تنه با هزار  نفر می‏جنگیدند»

«و در جنگ جوانمردی به خرج داده بر یکدیگر سبقت می‏جستند»

در سال 251 که مستعین و معتز (دو خلیفه عباسی) با یکدیگر جنگ داشتند. مستعین از عیاران کمک گرفت. عیاران در سایر شهرهای اسلامی نیز وجود داشتند و غالباً وزیران و بزرگان دولت با آنها همدست می شدند و از غارتگری و خرابکاری آنها سهم می‏بردند.

 

2- شطاران

شطاران دسته‏ای از چاقو کشان بودند که لباس مخصوصی به تن می‏کردند و از آن جمله پیش‏بندی داشتند که آن را پیش‏بند شطار می‏نامیدند. شمار آنان بیش از عیاران بود و در ممالک اسلامی بیشتر دوام آوردند و حتی در اندلس مدت‏ها باقی ماندند. شطاران غارت و راهزنی را گناه نمی‏دانستند بلکه آن را نوعی زرنگی می‏شمردند و معتقد بودند که چون توانگران زکات نمی‏دهند لذا غارت اموال آنان حلال می‏باشد.8

این بطوطه راجع به شطاران خراسان در سفرنامه خود چنین می‏گوید: 9«در خراسان دو تن بودند یکی به نام مسعود و دیگری محمد که پنج تن هوادار داشتند. اتباع آنان را در عراق شطار و در خراسان سربداران و در مغرب (آفریقا و اندلس) صقوره می‏نامند. در ابتدا این هفت نفر با هم یکی شدند و به فساد و راهزنی پرداختند. مرکز آنها در کوه بلندی نزدیک شهر بیهق (سبزوار) قرار داشت. این عده روزها پنهان می‏شدند و شب‏ها به قراء و کاروان‏ها حمله می‏بردند. به زودی بر عده آنها افزوده شد و شهر بیهق را به تصرف خود در آوردند و به شهرهای دیگر نیز دست یافتند. بعد از بسیج لشگریان و فراهم آوردن  سواران بی‏شمار مسعود سردسته آنان خود را سلطان خواند. سربداران همچنین شهرهای نیشابور و جام را تصرف کردند و در بیرون آن شهر به قصد حمله به شهر هرات اردو زدند. ولی سرانجام با وجود مقاومت زیاد در جنگ شکست خوردند و مسعود پادشاه آنان فرار کرد.» 10

 

3- دسته‏های متفرق دیگر

علاوه بر عیاران و شطاران دسته‏های دیگری از آن قبیل در ممالک اسلامی به وجود آمدند که آنها را صعالیک، زواقیل، حرافیش و غیره می‏خواندند و عده هر دسته آنها بالغ بر چندین هزار نفر می‏شد این قبیل چاقوکشان و جیب بران جامعه نه تنها در بغداد بلکه در تمام شهرهای اسلامی به اسامی مختلف مزاحم مردم می‏شدند. از مهمترین این دسته‏ها می‏توان: غلامان سیاه، کاغانی ، فلور، مزیدی را نام برد.11

ادامه دارد ...

پی نوشت ها :

  • 1- مجله دانشکده ادبیات، دی ماه 35.
  • 2- متن سخنرانی پروفسور نیشنر.
  • 3- مجله شرق، شماره ششم، مقاله مرحوم عباس اقبال- نیز مقاله پروفسور نیشنر
  • 4- متن سخنرانی پروفسور نیشنر (مجله دانشکده ادبیات، شماره 42، سال چهارم).
  • 5- ایضاً مقاله  پروفسور نیشنر- افادات مرحوم استاد سعید نفیسی.
  • 6- نقدالعلم و العلماء (تلبیس ابلیس)، صص 422- 421- ایضاً مقاله مرحرم عباس اقبال در مجله شرق- و مقاله پروفسور نیشنر.
  • 7- تاریخ تمدن اسلام، تالیف جرجی زیدان، صفحه 57.
  • 8- تاریخ تمدن اسلام جرجی زیدان، ترجمه مرحوم جواهر کلام، جلد پنجم صفحه 60.
  • 9- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه آقای موحد، جلد اول، صفحه 389.
  • 10- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه آقای موحد، جلد اول، صفحه 389.
  • 11- تاریخ تمدن اسلام، جلد پنجم، ترجمه مرحوم جواهر کلام، صفحه 60.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 3 مهر 1390  9:05 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:نقد وبررسی ادبی

عیاران و شطاران و زواقیل و صعالیک

بخش اول ، بخش دوم ، بخش سوم:

عیاران و شطاران و زواقیل و صعالیک

از نوشته‏های و قایع نگاران چنین استنباط می‏شود که عیاران از اواسط قرن نهم تا دوازدهم میلادی اهمیت بیشتری یافته‏اند. عیاران در این دوره بیشتر مواقعی ظاهر می‏شدند که مملکت دچار هرج و مرج شده و هر کس بدون مانع بر ضد دیگری جنگ می‏کرد. آنها در این دوره بیشتر در بغداد قیام می‏کردند و با قدرت هر چه تمام‏تر حکومت را در دست می‏گرفتند. ولی از آنجا که حکومت آنها صورت تروریستی به خود می‏گرفت نه تنها اوضاع  بهبود نمی‏یافت بلکه اوضاع مملکت را نابسامان تر می‏ساخت. به طوری که ابن الاثیر می‏نویسد: در ظرف سال‏های (1135- 1144 میلادی) یک حکومت تروریستی به مدت نه سال به وسیله عیاران در بغداد بوجود آمد ولی از هدف اصلی و مقاصد سیاسی آنها اطلاعی در دست نداریم. 1 روی همه رفته از نوشته‏های (پراکنده مورخان می‏توان به پاره‏ای از خصوصیات اخلاقی عیاران پی برد.

نخست: آنکه آیین مخصوص ورود به این تشکیلات عبارت بود از بستن یک پیشبند (فوطه یا محزم) به پیکر داوطلب 2 ارکان میان بستن شش بوده است: اول آنکه استاد اقسام شد و انواع آن را داند و بیان کند. دوم فرزند را چهل روز خدمت  فرماید. سوم آب و نمک در مجلس حاضر کند.

چهارم چراغ پنج فتیله روشن سازد، پنجم میان فرزند به شرط بندد. ششم حلوای شد ترتیب نماید. آب و نمک اشارتست بدانکه اهل طریق باید که چون آب صافی و روشن دل باشند و حق نمک یکدیگر را رعایت کنند تا چون آب و نمک در همه جا راه داشته باشند. چراغ پنج فتیله اشارتست به چراغ دل که به محبت پنج تن آل عبا باید افروخت تا عالم وجود بر آن روشن گردد.

در موقعی که می‏خواستند میان کسی را بندند در مکان وسیع پاکیزه‏ای مجلس می‏ساختند و پیرو پدر عهد و استاد شد و نقیب و برادران طریق در محل حاضر می‏شدند... و پس از انجام تشریفات مخصوصی شیخ خطبه طریقت می‏خواند و بعد از آن ارکانی که در کتاب فتوت نامه مذکور است می‏خواندند و آنگاه استاد شد میان فرزند را می‏بست. به عقیده فتیان خلفای امیرالمومنین علی (علیه‏السلام) در میان بستن چهار تن بوده‏اند که هر یک را آن حضرت به ولایتی فرستاد. اول سلمان فارسی مامور مداین، دوم داود مصری مامور مصر، سوم سهیل رومی مامور روم، چهارم ابومحجن ثقفی مامور یمن. فتیان لباس و تاج‏های مخصوص رنگارنگی داشتند که مجموع آن را لباس الفتوة می‏گفتند. و گویا شلوار مخصوص (سروال الفتوة) در نزد آنها بیشتر اهمیت داشته است. بدین معنی که شلوار فتوت در پیش آنان به منزله خرقه در نزد صوفیه بوده است. 3

این مطلب خود می‏رساند که پایه فتوت از ایران است: زیرا که شلوار مختص به آن دسته از اقوام آسیایی است که سوار کاری از جمله آداب و رسوم آنها به شمار می‏رفته است. و شلوار در ایران لااقل از زمان هخامنشین متداول بوده و در صورتی که اعراب بدان احتیاج نداشته‏اند. 4 علاوه بر اینها فتیان در جلسات عمومی خود از جام فتوت موسوم به (کاس الفتوة) آبی را که دارای نمک بود می‏نوشیدند و این رسم در نزد آنها فوق‏العاده اهمیت داشته است. 5

دوم- با وجود خشونتی که داشتند پایبند شرافت و حسن اخلاق و ناموس پرستی و راستگویی بودند. اگر راجع به زن فتی و یا زن یکی از بستگان او بد گفته می‏شد شخص فتی بدون تحقیق آن زن را می‏کشت. ابن‏الجوری با لحنی تحقیرآمیز می‏نویسد: «این است فتوت در نظر آنها. این عمل از طرف اعضای دیگر به زور خواسته می‏شد و هر کس از انجام آن سرباز می‏زد از جانب اعضاء تحریم می‏شد و بعد از آن دیگر با او آب و غذا نمی‏خوردند. 6

جرجی زیدان در تاریخ تمدن اسلام اهالی شهرها را در دوره‏های اول اسلامی به دو گروه تقسیم می‏کند:‏7 نخست صنعتگران و بازرگانان و پیشه‏وران و دوم مردمی که با دزدی و جیب‏بری و چاقوکشی زندگی می‏کردند. او (زعران) بیروت را که تا چندی قبل در آنجا نفوذ داشتند نمونه کوچکی از عیاران آنروز بغداد می‏داند زیرا عیاران بغداد به چند دسته تقسیم می‏شدند از این قرار: عیاران، شطاران، زواقیل، صعالیک و غیره که در اینجا به طور مختصر از هر دسته سخن می‏گوییم: 

با وجود خشونتی که داشتند پایبند شرافت و حسن اخلاق و ناموس پرستی و راستگویی بودند. اگر راجع به زن فتی و یا زن یکی از بستگان او بد گفته می‏شد شخص فتی بدون تحقیق آن زن را می‏کشت.

1- عیاران

در اواخر قرن دوم هجری طایفه‏ای به نام عیار در بغداد پدید آمد. این عیاران در جنگ مابین‏ امین و مامون عامل موثری گشتند. چون امین در بغداد محاصره شد از عیاران کمک گرفت. این جنگجویان با تن برهنه به میدان می‏رفتند، فقط لنگی به کمر بسته بودند و کلاهی از پوست درخت خرما در سر داشتند. اینان به دسته‏های منظمی تقسیم شده بودند. یعنی هر ده نفر زیر نظر یک فرمانده به نام «عریف» می‏جنگیدند و هر ده عریف یک نقیب (فرمانده) کل داشت. دسته دیگری از مردان پیاده، همراه آنان می‏رفتند و به گردن خود زنگوله و صدف‏های زرد و سرخ آویخته بودند. عده عیاران  در آن روز بالغ بر پنجاه هزار می‏شد و دشمنان را با سنگ قلاب و فلاخن می‏زدند. این عیاران اگر چه خوب می‏جنگیدند ولی در برابر منجنیق و سپاهیان منظم نتوانستند پایداری کنند و سرانجام با دادن تلفات بسیار شکست خوردند و شاعری درباره آنان می‏گوید: (ترجمه شعر)

«این سپاهیان از عرب‏های قحطان و نزار نبودند»

«اینها با زره‏های حصیری مانند شیران جنگی به میدان رفتند»

«اینها از فرار عار داشتند، اینها یک تنه با هزار  نفر می‏جنگیدند»

«و در جنگ جوانمردی به خرج داده بر یکدیگر سبقت می‏جستند»

در سال 251 که مستعین و معتز (دو خلیفه عباسی) با یکدیگر جنگ داشتند. مستعین از عیاران کمک گرفت. عیاران در سایر شهرهای اسلامی نیز وجود داشتند و غالباً وزیران و بزرگان دولت با آنها همدست می شدند و از غارتگری و خرابکاری آنها سهم می‏بردند.

 

2- شطاران

شطاران دسته‏ای از چاقو کشان بودند که لباس مخصوصی به تن می‏کردند و از آن جمله پیش‏بندی داشتند که آن را پیش‏بند شطار می‏نامیدند. شمار آنان بیش از عیاران بود و در ممالک اسلامی بیشتر دوام آوردند و حتی در اندلس مدت‏ها باقی ماندند. شطاران غارت و راهزنی را گناه نمی‏دانستند بلکه آن را نوعی زرنگی می‏شمردند و معتقد بودند که چون توانگران زکات نمی‏دهند لذا غارت اموال آنان حلال می‏باشد.8

این بطوطه راجع به شطاران خراسان در سفرنامه خود چنین می‏گوید: 9«در خراسان دو تن بودند یکی به نام مسعود و دیگری محمد که پنج تن هوادار داشتند. اتباع آنان را در عراق شطار و در خراسان سربداران و در مغرب (آفریقا و اندلس) صقوره می‏نامند. در ابتدا این هفت نفر با هم یکی شدند و به فساد و راهزنی پرداختند. مرکز آنها در کوه بلندی نزدیک شهر بیهق (سبزوار) قرار داشت. این عده روزها پنهان می‏شدند و شب‏ها به قراء و کاروان‏ها حمله می‏بردند. به زودی بر عده آنها افزوده شد و شهر بیهق را به تصرف خود در آوردند و به شهرهای دیگر نیز دست یافتند. بعد از بسیج لشگریان و فراهم آوردن  سواران بی‏شمار مسعود سردسته آنان خود را سلطان خواند. سربداران همچنین شهرهای نیشابور و جام را تصرف کردند و در بیرون آن شهر به قصد حمله به شهر هرات اردو زدند. ولی سرانجام با وجود مقاومت زیاد در جنگ شکست خوردند و مسعود پادشاه آنان فرار کرد.» 10

 

3- دسته‏های متفرق دیگر

علاوه بر عیاران و شطاران دسته‏های دیگری از آن قبیل در ممالک اسلامی به وجود آمدند که آنها را صعالیک، زواقیل، حرافیش و غیره می‏خواندند و عده هر دسته آنها بالغ بر چندین هزار نفر می‏شد این قبیل چاقوکشان و جیب بران جامعه نه تنها در بغداد بلکه در تمام شهرهای اسلامی به اسامی مختلف مزاحم مردم می‏شدند. از مهمترین این دسته‏ها می‏توان: غلامان سیاه، کاغانی ، فلور، مزیدی را نام برد.11

ادامه دارد ...

پی نوشت ها :

  • 1- مجله دانشکده ادبیات، دی ماه 35.
  • 2- متن سخنرانی پروفسور نیشنر.
  • 3- مجله شرق، شماره ششم، مقاله مرحوم عباس اقبال- نیز مقاله پروفسور نیشنر
  • 4- متن سخنرانی پروفسور نیشنر (مجله دانشکده ادبیات، شماره 42، سال چهارم).
  • 5- ایضاً مقاله  پروفسور نیشنر- افادات مرحوم استاد سعید نفیسی.
  • 6- نقدالعلم و العلماء (تلبیس ابلیس)، صص 422- 421- ایضاً مقاله مرحرم عباس اقبال در مجله شرق- و مقاله پروفسور نیشنر.
  • 7- تاریخ تمدن اسلام، تالیف جرجی زیدان، صفحه 57.
  • 8- تاریخ تمدن اسلام جرجی زیدان، ترجمه مرحوم جواهر کلام، جلد پنجم صفحه 60.
  • 9- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه آقای موحد، جلد اول، صفحه 389.
  • 10- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه آقای موحد، جلد اول، صفحه 389.
  • 11- تاریخ تمدن اسلام، جلد پنجم، ترجمه مرحوم جواهر کلام، صفحه 60.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 3 مهر 1390  9:05 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:نقد وبررسی ادبی

عیاران و شطاران و زواقیل و صعالیک

بخش اول ، بخش دوم ، بخش سوم:

عیاران و شطاران و زواقیل و صعالیک

از نوشته‏های و قایع نگاران چنین استنباط می‏شود که عیاران از اواسط قرن نهم تا دوازدهم میلادی اهمیت بیشتری یافته‏اند. عیاران در این دوره بیشتر مواقعی ظاهر می‏شدند که مملکت دچار هرج و مرج شده و هر کس بدون مانع بر ضد دیگری جنگ می‏کرد. آنها در این دوره بیشتر در بغداد قیام می‏کردند و با قدرت هر چه تمام‏تر حکومت را در دست می‏گرفتند. ولی از آنجا که حکومت آنها صورت تروریستی به خود می‏گرفت نه تنها اوضاع  بهبود نمی‏یافت بلکه اوضاع مملکت را نابسامان تر می‏ساخت. به طوری که ابن الاثیر می‏نویسد: در ظرف سال‏های (1135- 1144 میلادی) یک حکومت تروریستی به مدت نه سال به وسیله عیاران در بغداد بوجود آمد ولی از هدف اصلی و مقاصد سیاسی آنها اطلاعی در دست نداریم. 1 روی همه رفته از نوشته‏های (پراکنده مورخان می‏توان به پاره‏ای از خصوصیات اخلاقی عیاران پی برد.

نخست: آنکه آیین مخصوص ورود به این تشکیلات عبارت بود از بستن یک پیشبند (فوطه یا محزم) به پیکر داوطلب 2 ارکان میان بستن شش بوده است: اول آنکه استاد اقسام شد و انواع آن را داند و بیان کند. دوم فرزند را چهل روز خدمت  فرماید. سوم آب و نمک در مجلس حاضر کند.

چهارم چراغ پنج فتیله روشن سازد، پنجم میان فرزند به شرط بندد. ششم حلوای شد ترتیب نماید. آب و نمک اشارتست بدانکه اهل طریق باید که چون آب صافی و روشن دل باشند و حق نمک یکدیگر را رعایت کنند تا چون آب و نمک در همه جا راه داشته باشند. چراغ پنج فتیله اشارتست به چراغ دل که به محبت پنج تن آل عبا باید افروخت تا عالم وجود بر آن روشن گردد.

در موقعی که می‏خواستند میان کسی را بندند در مکان وسیع پاکیزه‏ای مجلس می‏ساختند و پیرو پدر عهد و استاد شد و نقیب و برادران طریق در محل حاضر می‏شدند... و پس از انجام تشریفات مخصوصی شیخ خطبه طریقت می‏خواند و بعد از آن ارکانی که در کتاب فتوت نامه مذکور است می‏خواندند و آنگاه استاد شد میان فرزند را می‏بست. به عقیده فتیان خلفای امیرالمومنین علی (علیه‏السلام) در میان بستن چهار تن بوده‏اند که هر یک را آن حضرت به ولایتی فرستاد. اول سلمان فارسی مامور مداین، دوم داود مصری مامور مصر، سوم سهیل رومی مامور روم، چهارم ابومحجن ثقفی مامور یمن. فتیان لباس و تاج‏های مخصوص رنگارنگی داشتند که مجموع آن را لباس الفتوة می‏گفتند. و گویا شلوار مخصوص (سروال الفتوة) در نزد آنها بیشتر اهمیت داشته است. بدین معنی که شلوار فتوت در پیش آنان به منزله خرقه در نزد صوفیه بوده است. 3

این مطلب خود می‏رساند که پایه فتوت از ایران است: زیرا که شلوار مختص به آن دسته از اقوام آسیایی است که سوار کاری از جمله آداب و رسوم آنها به شمار می‏رفته است. و شلوار در ایران لااقل از زمان هخامنشین متداول بوده و در صورتی که اعراب بدان احتیاج نداشته‏اند. 4 علاوه بر اینها فتیان در جلسات عمومی خود از جام فتوت موسوم به (کاس الفتوة) آبی را که دارای نمک بود می‏نوشیدند و این رسم در نزد آنها فوق‏العاده اهمیت داشته است. 5

دوم- با وجود خشونتی که داشتند پایبند شرافت و حسن اخلاق و ناموس پرستی و راستگویی بودند. اگر راجع به زن فتی و یا زن یکی از بستگان او بد گفته می‏شد شخص فتی بدون تحقیق آن زن را می‏کشت. ابن‏الجوری با لحنی تحقیرآمیز می‏نویسد: «این است فتوت در نظر آنها. این عمل از طرف اعضای دیگر به زور خواسته می‏شد و هر کس از انجام آن سرباز می‏زد از جانب اعضاء تحریم می‏شد و بعد از آن دیگر با او آب و غذا نمی‏خوردند. 6

جرجی زیدان در تاریخ تمدن اسلام اهالی شهرها را در دوره‏های اول اسلامی به دو گروه تقسیم می‏کند:‏7 نخست صنعتگران و بازرگانان و پیشه‏وران و دوم مردمی که با دزدی و جیب‏بری و چاقوکشی زندگی می‏کردند. او (زعران) بیروت را که تا چندی قبل در آنجا نفوذ داشتند نمونه کوچکی از عیاران آنروز بغداد می‏داند زیرا عیاران بغداد به چند دسته تقسیم می‏شدند از این قرار: عیاران، شطاران، زواقیل، صعالیک و غیره که در اینجا به طور مختصر از هر دسته سخن می‏گوییم: 

با وجود خشونتی که داشتند پایبند شرافت و حسن اخلاق و ناموس پرستی و راستگویی بودند. اگر راجع به زن فتی و یا زن یکی از بستگان او بد گفته می‏شد شخص فتی بدون تحقیق آن زن را می‏کشت.

1- عیاران

در اواخر قرن دوم هجری طایفه‏ای به نام عیار در بغداد پدید آمد. این عیاران در جنگ مابین‏ امین و مامون عامل موثری گشتند. چون امین در بغداد محاصره شد از عیاران کمک گرفت. این جنگجویان با تن برهنه به میدان می‏رفتند، فقط لنگی به کمر بسته بودند و کلاهی از پوست درخت خرما در سر داشتند. اینان به دسته‏های منظمی تقسیم شده بودند. یعنی هر ده نفر زیر نظر یک فرمانده به نام «عریف» می‏جنگیدند و هر ده عریف یک نقیب (فرمانده) کل داشت. دسته دیگری از مردان پیاده، همراه آنان می‏رفتند و به گردن خود زنگوله و صدف‏های زرد و سرخ آویخته بودند. عده عیاران  در آن روز بالغ بر پنجاه هزار می‏شد و دشمنان را با سنگ قلاب و فلاخن می‏زدند. این عیاران اگر چه خوب می‏جنگیدند ولی در برابر منجنیق و سپاهیان منظم نتوانستند پایداری کنند و سرانجام با دادن تلفات بسیار شکست خوردند و شاعری درباره آنان می‏گوید: (ترجمه شعر)

«این سپاهیان از عرب‏های قحطان و نزار نبودند»

«اینها با زره‏های حصیری مانند شیران جنگی به میدان رفتند»

«اینها از فرار عار داشتند، اینها یک تنه با هزار  نفر می‏جنگیدند»

«و در جنگ جوانمردی به خرج داده بر یکدیگر سبقت می‏جستند»

در سال 251 که مستعین و معتز (دو خلیفه عباسی) با یکدیگر جنگ داشتند. مستعین از عیاران کمک گرفت. عیاران در سایر شهرهای اسلامی نیز وجود داشتند و غالباً وزیران و بزرگان دولت با آنها همدست می شدند و از غارتگری و خرابکاری آنها سهم می‏بردند.

 

2- شطاران

شطاران دسته‏ای از چاقو کشان بودند که لباس مخصوصی به تن می‏کردند و از آن جمله پیش‏بندی داشتند که آن را پیش‏بند شطار می‏نامیدند. شمار آنان بیش از عیاران بود و در ممالک اسلامی بیشتر دوام آوردند و حتی در اندلس مدت‏ها باقی ماندند. شطاران غارت و راهزنی را گناه نمی‏دانستند بلکه آن را نوعی زرنگی می‏شمردند و معتقد بودند که چون توانگران زکات نمی‏دهند لذا غارت اموال آنان حلال می‏باشد.8

این بطوطه راجع به شطاران خراسان در سفرنامه خود چنین می‏گوید: 9«در خراسان دو تن بودند یکی به نام مسعود و دیگری محمد که پنج تن هوادار داشتند. اتباع آنان را در عراق شطار و در خراسان سربداران و در مغرب (آفریقا و اندلس) صقوره می‏نامند. در ابتدا این هفت نفر با هم یکی شدند و به فساد و راهزنی پرداختند. مرکز آنها در کوه بلندی نزدیک شهر بیهق (سبزوار) قرار داشت. این عده روزها پنهان می‏شدند و شب‏ها به قراء و کاروان‏ها حمله می‏بردند. به زودی بر عده آنها افزوده شد و شهر بیهق را به تصرف خود در آوردند و به شهرهای دیگر نیز دست یافتند. بعد از بسیج لشگریان و فراهم آوردن  سواران بی‏شمار مسعود سردسته آنان خود را سلطان خواند. سربداران همچنین شهرهای نیشابور و جام را تصرف کردند و در بیرون آن شهر به قصد حمله به شهر هرات اردو زدند. ولی سرانجام با وجود مقاومت زیاد در جنگ شکست خوردند و مسعود پادشاه آنان فرار کرد.» 10

 

3- دسته‏های متفرق دیگر

علاوه بر عیاران و شطاران دسته‏های دیگری از آن قبیل در ممالک اسلامی به وجود آمدند که آنها را صعالیک، زواقیل، حرافیش و غیره می‏خواندند و عده هر دسته آنها بالغ بر چندین هزار نفر می‏شد این قبیل چاقوکشان و جیب بران جامعه نه تنها در بغداد بلکه در تمام شهرهای اسلامی به اسامی مختلف مزاحم مردم می‏شدند. از مهمترین این دسته‏ها می‏توان: غلامان سیاه، کاغانی ، فلور، مزیدی را نام برد.11

ادامه دارد ...

پی نوشت ها :

  • 1- مجله دانشکده ادبیات، دی ماه 35.
  • 2- متن سخنرانی پروفسور نیشنر.
  • 3- مجله شرق، شماره ششم، مقاله مرحوم عباس اقبال- نیز مقاله پروفسور نیشنر
  • 4- متن سخنرانی پروفسور نیشنر (مجله دانشکده ادبیات، شماره 42، سال چهارم).
  • 5- ایضاً مقاله  پروفسور نیشنر- افادات مرحوم استاد سعید نفیسی.
  • 6- نقدالعلم و العلماء (تلبیس ابلیس)، صص 422- 421- ایضاً مقاله مرحرم عباس اقبال در مجله شرق- و مقاله پروفسور نیشنر.
  • 7- تاریخ تمدن اسلام، تالیف جرجی زیدان، صفحه 57.
  • 8- تاریخ تمدن اسلام جرجی زیدان، ترجمه مرحوم جواهر کلام، جلد پنجم صفحه 60.
  • 9- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه آقای موحد، جلد اول، صفحه 389.
  • 10- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه آقای موحد، جلد اول، صفحه 389.
  • 11- تاریخ تمدن اسلام، جلد پنجم، ترجمه مرحوم جواهر کلام، صفحه 60.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 3 مهر 1390  9:05 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:نقد وبررسی ادبی

عیاران و شطاران و زواقیل و صعالیک

بخش اول ، بخش دوم ، بخش سوم:

عیاران و شطاران و زواقیل و صعالیک

از نوشته‏های و قایع نگاران چنین استنباط می‏شود که عیاران از اواسط قرن نهم تا دوازدهم میلادی اهمیت بیشتری یافته‏اند. عیاران در این دوره بیشتر مواقعی ظاهر می‏شدند که مملکت دچار هرج و مرج شده و هر کس بدون مانع بر ضد دیگری جنگ می‏کرد. آنها در این دوره بیشتر در بغداد قیام می‏کردند و با قدرت هر چه تمام‏تر حکومت را در دست می‏گرفتند. ولی از آنجا که حکومت آنها صورت تروریستی به خود می‏گرفت نه تنها اوضاع  بهبود نمی‏یافت بلکه اوضاع مملکت را نابسامان تر می‏ساخت. به طوری که ابن الاثیر می‏نویسد: در ظرف سال‏های (1135- 1144 میلادی) یک حکومت تروریستی به مدت نه سال به وسیله عیاران در بغداد بوجود آمد ولی از هدف اصلی و مقاصد سیاسی آنها اطلاعی در دست نداریم. 1 روی همه رفته از نوشته‏های (پراکنده مورخان می‏توان به پاره‏ای از خصوصیات اخلاقی عیاران پی برد.

نخست: آنکه آیین مخصوص ورود به این تشکیلات عبارت بود از بستن یک پیشبند (فوطه یا محزم) به پیکر داوطلب 2 ارکان میان بستن شش بوده است: اول آنکه استاد اقسام شد و انواع آن را داند و بیان کند. دوم فرزند را چهل روز خدمت  فرماید. سوم آب و نمک در مجلس حاضر کند.

چهارم چراغ پنج فتیله روشن سازد، پنجم میان فرزند به شرط بندد. ششم حلوای شد ترتیب نماید. آب و نمک اشارتست بدانکه اهل طریق باید که چون آب صافی و روشن دل باشند و حق نمک یکدیگر را رعایت کنند تا چون آب و نمک در همه جا راه داشته باشند. چراغ پنج فتیله اشارتست به چراغ دل که به محبت پنج تن آل عبا باید افروخت تا عالم وجود بر آن روشن گردد.

در موقعی که می‏خواستند میان کسی را بندند در مکان وسیع پاکیزه‏ای مجلس می‏ساختند و پیرو پدر عهد و استاد شد و نقیب و برادران طریق در محل حاضر می‏شدند... و پس از انجام تشریفات مخصوصی شیخ خطبه طریقت می‏خواند و بعد از آن ارکانی که در کتاب فتوت نامه مذکور است می‏خواندند و آنگاه استاد شد میان فرزند را می‏بست. به عقیده فتیان خلفای امیرالمومنین علی (علیه‏السلام) در میان بستن چهار تن بوده‏اند که هر یک را آن حضرت به ولایتی فرستاد. اول سلمان فارسی مامور مداین، دوم داود مصری مامور مصر، سوم سهیل رومی مامور روم، چهارم ابومحجن ثقفی مامور یمن. فتیان لباس و تاج‏های مخصوص رنگارنگی داشتند که مجموع آن را لباس الفتوة می‏گفتند. و گویا شلوار مخصوص (سروال الفتوة) در نزد آنها بیشتر اهمیت داشته است. بدین معنی که شلوار فتوت در پیش آنان به منزله خرقه در نزد صوفیه بوده است. 3

این مطلب خود می‏رساند که پایه فتوت از ایران است: زیرا که شلوار مختص به آن دسته از اقوام آسیایی است که سوار کاری از جمله آداب و رسوم آنها به شمار می‏رفته است. و شلوار در ایران لااقل از زمان هخامنشین متداول بوده و در صورتی که اعراب بدان احتیاج نداشته‏اند. 4 علاوه بر اینها فتیان در جلسات عمومی خود از جام فتوت موسوم به (کاس الفتوة) آبی را که دارای نمک بود می‏نوشیدند و این رسم در نزد آنها فوق‏العاده اهمیت داشته است. 5

دوم- با وجود خشونتی که داشتند پایبند شرافت و حسن اخلاق و ناموس پرستی و راستگویی بودند. اگر راجع به زن فتی و یا زن یکی از بستگان او بد گفته می‏شد شخص فتی بدون تحقیق آن زن را می‏کشت. ابن‏الجوری با لحنی تحقیرآمیز می‏نویسد: «این است فتوت در نظر آنها. این عمل از طرف اعضای دیگر به زور خواسته می‏شد و هر کس از انجام آن سرباز می‏زد از جانب اعضاء تحریم می‏شد و بعد از آن دیگر با او آب و غذا نمی‏خوردند. 6

جرجی زیدان در تاریخ تمدن اسلام اهالی شهرها را در دوره‏های اول اسلامی به دو گروه تقسیم می‏کند:‏7 نخست صنعتگران و بازرگانان و پیشه‏وران و دوم مردمی که با دزدی و جیب‏بری و چاقوکشی زندگی می‏کردند. او (زعران) بیروت را که تا چندی قبل در آنجا نفوذ داشتند نمونه کوچکی از عیاران آنروز بغداد می‏داند زیرا عیاران بغداد به چند دسته تقسیم می‏شدند از این قرار: عیاران، شطاران، زواقیل، صعالیک و غیره که در اینجا به طور مختصر از هر دسته سخن می‏گوییم: 

با وجود خشونتی که داشتند پایبند شرافت و حسن اخلاق و ناموس پرستی و راستگویی بودند. اگر راجع به زن فتی و یا زن یکی از بستگان او بد گفته می‏شد شخص فتی بدون تحقیق آن زن را می‏کشت.

1- عیاران

در اواخر قرن دوم هجری طایفه‏ای به نام عیار در بغداد پدید آمد. این عیاران در جنگ مابین‏ امین و مامون عامل موثری گشتند. چون امین در بغداد محاصره شد از عیاران کمک گرفت. این جنگجویان با تن برهنه به میدان می‏رفتند، فقط لنگی به کمر بسته بودند و کلاهی از پوست درخت خرما در سر داشتند. اینان به دسته‏های منظمی تقسیم شده بودند. یعنی هر ده نفر زیر نظر یک فرمانده به نام «عریف» می‏جنگیدند و هر ده عریف یک نقیب (فرمانده) کل داشت. دسته دیگری از مردان پیاده، همراه آنان می‏رفتند و به گردن خود زنگوله و صدف‏های زرد و سرخ آویخته بودند. عده عیاران  در آن روز بالغ بر پنجاه هزار می‏شد و دشمنان را با سنگ قلاب و فلاخن می‏زدند. این عیاران اگر چه خوب می‏جنگیدند ولی در برابر منجنیق و سپاهیان منظم نتوانستند پایداری کنند و سرانجام با دادن تلفات بسیار شکست خوردند و شاعری درباره آنان می‏گوید: (ترجمه شعر)

«این سپاهیان از عرب‏های قحطان و نزار نبودند»

«اینها با زره‏های حصیری مانند شیران جنگی به میدان رفتند»

«اینها از فرار عار داشتند، اینها یک تنه با هزار  نفر می‏جنگیدند»

«و در جنگ جوانمردی به خرج داده بر یکدیگر سبقت می‏جستند»

در سال 251 که مستعین و معتز (دو خلیفه عباسی) با یکدیگر جنگ داشتند. مستعین از عیاران کمک گرفت. عیاران در سایر شهرهای اسلامی نیز وجود داشتند و غالباً وزیران و بزرگان دولت با آنها همدست می شدند و از غارتگری و خرابکاری آنها سهم می‏بردند.

 

2- شطاران

شطاران دسته‏ای از چاقو کشان بودند که لباس مخصوصی به تن می‏کردند و از آن جمله پیش‏بندی داشتند که آن را پیش‏بند شطار می‏نامیدند. شمار آنان بیش از عیاران بود و در ممالک اسلامی بیشتر دوام آوردند و حتی در اندلس مدت‏ها باقی ماندند. شطاران غارت و راهزنی را گناه نمی‏دانستند بلکه آن را نوعی زرنگی می‏شمردند و معتقد بودند که چون توانگران زکات نمی‏دهند لذا غارت اموال آنان حلال می‏باشد.8

این بطوطه راجع به شطاران خراسان در سفرنامه خود چنین می‏گوید: 9«در خراسان دو تن بودند یکی به نام مسعود و دیگری محمد که پنج تن هوادار داشتند. اتباع آنان را در عراق شطار و در خراسان سربداران و در مغرب (آفریقا و اندلس) صقوره می‏نامند. در ابتدا این هفت نفر با هم یکی شدند و به فساد و راهزنی پرداختند. مرکز آنها در کوه بلندی نزدیک شهر بیهق (سبزوار) قرار داشت. این عده روزها پنهان می‏شدند و شب‏ها به قراء و کاروان‏ها حمله می‏بردند. به زودی بر عده آنها افزوده شد و شهر بیهق را به تصرف خود در آوردند و به شهرهای دیگر نیز دست یافتند. بعد از بسیج لشگریان و فراهم آوردن  سواران بی‏شمار مسعود سردسته آنان خود را سلطان خواند. سربداران همچنین شهرهای نیشابور و جام را تصرف کردند و در بیرون آن شهر به قصد حمله به شهر هرات اردو زدند. ولی سرانجام با وجود مقاومت زیاد در جنگ شکست خوردند و مسعود پادشاه آنان فرار کرد.» 10

 

3- دسته‏های متفرق دیگر

علاوه بر عیاران و شطاران دسته‏های دیگری از آن قبیل در ممالک اسلامی به وجود آمدند که آنها را صعالیک، زواقیل، حرافیش و غیره می‏خواندند و عده هر دسته آنها بالغ بر چندین هزار نفر می‏شد این قبیل چاقوکشان و جیب بران جامعه نه تنها در بغداد بلکه در تمام شهرهای اسلامی به اسامی مختلف مزاحم مردم می‏شدند. از مهمترین این دسته‏ها می‏توان: غلامان سیاه، کاغانی ، فلور، مزیدی را نام برد.11

ادامه دارد ...

پی نوشت ها :

  • 1- مجله دانشکده ادبیات، دی ماه 35.
  • 2- متن سخنرانی پروفسور نیشنر.
  • 3- مجله شرق، شماره ششم، مقاله مرحوم عباس اقبال- نیز مقاله پروفسور نیشنر
  • 4- متن سخنرانی پروفسور نیشنر (مجله دانشکده ادبیات، شماره 42، سال چهارم).
  • 5- ایضاً مقاله  پروفسور نیشنر- افادات مرحوم استاد سعید نفیسی.
  • 6- نقدالعلم و العلماء (تلبیس ابلیس)، صص 422- 421- ایضاً مقاله مرحرم عباس اقبال در مجله شرق- و مقاله پروفسور نیشنر.
  • 7- تاریخ تمدن اسلام، تالیف جرجی زیدان، صفحه 57.
  • 8- تاریخ تمدن اسلام جرجی زیدان، ترجمه مرحوم جواهر کلام، جلد پنجم صفحه 60.
  • 9- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه آقای موحد، جلد اول، صفحه 389.
  • 10- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه آقای موحد، جلد اول، صفحه 389.
  • 11- تاریخ تمدن اسلام، جلد پنجم، ترجمه مرحوم جواهر کلام، صفحه 60.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 3 مهر 1390  9:05 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:نقد وبررسی ادبی

عیاران و شطاران و زواقیل و صعالیک

بخش اول ، بخش دوم ، بخش سوم:

عیاران و شطاران و زواقیل و صعالیک

از نوشته‏های و قایع نگاران چنین استنباط می‏شود که عیاران از اواسط قرن نهم تا دوازدهم میلادی اهمیت بیشتری یافته‏اند. عیاران در این دوره بیشتر مواقعی ظاهر می‏شدند که مملکت دچار هرج و مرج شده و هر کس بدون مانع بر ضد دیگری جنگ می‏کرد. آنها در این دوره بیشتر در بغداد قیام می‏کردند و با قدرت هر چه تمام‏تر حکومت را در دست می‏گرفتند. ولی از آنجا که حکومت آنها صورت تروریستی به خود می‏گرفت نه تنها اوضاع  بهبود نمی‏یافت بلکه اوضاع مملکت را نابسامان تر می‏ساخت. به طوری که ابن الاثیر می‏نویسد: در ظرف سال‏های (1135- 1144 میلادی) یک حکومت تروریستی به مدت نه سال به وسیله عیاران در بغداد بوجود آمد ولی از هدف اصلی و مقاصد سیاسی آنها اطلاعی در دست نداریم. 1 روی همه رفته از نوشته‏های (پراکنده مورخان می‏توان به پاره‏ای از خصوصیات اخلاقی عیاران پی برد.

نخست: آنکه آیین مخصوص ورود به این تشکیلات عبارت بود از بستن یک پیشبند (فوطه یا محزم) به پیکر داوطلب 2 ارکان میان بستن شش بوده است: اول آنکه استاد اقسام شد و انواع آن را داند و بیان کند. دوم فرزند را چهل روز خدمت  فرماید. سوم آب و نمک در مجلس حاضر کند.

چهارم چراغ پنج فتیله روشن سازد، پنجم میان فرزند به شرط بندد. ششم حلوای شد ترتیب نماید. آب و نمک اشارتست بدانکه اهل طریق باید که چون آب صافی و روشن دل باشند و حق نمک یکدیگر را رعایت کنند تا چون آب و نمک در همه جا راه داشته باشند. چراغ پنج فتیله اشارتست به چراغ دل که به محبت پنج تن آل عبا باید افروخت تا عالم وجود بر آن روشن گردد.

در موقعی که می‏خواستند میان کسی را بندند در مکان وسیع پاکیزه‏ای مجلس می‏ساختند و پیرو پدر عهد و استاد شد و نقیب و برادران طریق در محل حاضر می‏شدند... و پس از انجام تشریفات مخصوصی شیخ خطبه طریقت می‏خواند و بعد از آن ارکانی که در کتاب فتوت نامه مذکور است می‏خواندند و آنگاه استاد شد میان فرزند را می‏بست. به عقیده فتیان خلفای امیرالمومنین علی (علیه‏السلام) در میان بستن چهار تن بوده‏اند که هر یک را آن حضرت به ولایتی فرستاد. اول سلمان فارسی مامور مداین، دوم داود مصری مامور مصر، سوم سهیل رومی مامور روم، چهارم ابومحجن ثقفی مامور یمن. فتیان لباس و تاج‏های مخصوص رنگارنگی داشتند که مجموع آن را لباس الفتوة می‏گفتند. و گویا شلوار مخصوص (سروال الفتوة) در نزد آنها بیشتر اهمیت داشته است. بدین معنی که شلوار فتوت در پیش آنان به منزله خرقه در نزد صوفیه بوده است. 3

این مطلب خود می‏رساند که پایه فتوت از ایران است: زیرا که شلوار مختص به آن دسته از اقوام آسیایی است که سوار کاری از جمله آداب و رسوم آنها به شمار می‏رفته است. و شلوار در ایران لااقل از زمان هخامنشین متداول بوده و در صورتی که اعراب بدان احتیاج نداشته‏اند. 4 علاوه بر اینها فتیان در جلسات عمومی خود از جام فتوت موسوم به (کاس الفتوة) آبی را که دارای نمک بود می‏نوشیدند و این رسم در نزد آنها فوق‏العاده اهمیت داشته است. 5

دوم- با وجود خشونتی که داشتند پایبند شرافت و حسن اخلاق و ناموس پرستی و راستگویی بودند. اگر راجع به زن فتی و یا زن یکی از بستگان او بد گفته می‏شد شخص فتی بدون تحقیق آن زن را می‏کشت. ابن‏الجوری با لحنی تحقیرآمیز می‏نویسد: «این است فتوت در نظر آنها. این عمل از طرف اعضای دیگر به زور خواسته می‏شد و هر کس از انجام آن سرباز می‏زد از جانب اعضاء تحریم می‏شد و بعد از آن دیگر با او آب و غذا نمی‏خوردند. 6

جرجی زیدان در تاریخ تمدن اسلام اهالی شهرها را در دوره‏های اول اسلامی به دو گروه تقسیم می‏کند:‏7 نخست صنعتگران و بازرگانان و پیشه‏وران و دوم مردمی که با دزدی و جیب‏بری و چاقوکشی زندگی می‏کردند. او (زعران) بیروت را که تا چندی قبل در آنجا نفوذ داشتند نمونه کوچکی از عیاران آنروز بغداد می‏داند زیرا عیاران بغداد به چند دسته تقسیم می‏شدند از این قرار: عیاران، شطاران، زواقیل، صعالیک و غیره که در اینجا به طور مختصر از هر دسته سخن می‏گوییم: 

با وجود خشونتی که داشتند پایبند شرافت و حسن اخلاق و ناموس پرستی و راستگویی بودند. اگر راجع به زن فتی و یا زن یکی از بستگان او بد گفته می‏شد شخص فتی بدون تحقیق آن زن را می‏کشت.

1- عیاران

در اواخر قرن دوم هجری طایفه‏ای به نام عیار در بغداد پدید آمد. این عیاران در جنگ مابین‏ امین و مامون عامل موثری گشتند. چون امین در بغداد محاصره شد از عیاران کمک گرفت. این جنگجویان با تن برهنه به میدان می‏رفتند، فقط لنگی به کمر بسته بودند و کلاهی از پوست درخت خرما در سر داشتند. اینان به دسته‏های منظمی تقسیم شده بودند. یعنی هر ده نفر زیر نظر یک فرمانده به نام «عریف» می‏جنگیدند و هر ده عریف یک نقیب (فرمانده) کل داشت. دسته دیگری از مردان پیاده، همراه آنان می‏رفتند و به گردن خود زنگوله و صدف‏های زرد و سرخ آویخته بودند. عده عیاران  در آن روز بالغ بر پنجاه هزار می‏شد و دشمنان را با سنگ قلاب و فلاخن می‏زدند. این عیاران اگر چه خوب می‏جنگیدند ولی در برابر منجنیق و سپاهیان منظم نتوانستند پایداری کنند و سرانجام با دادن تلفات بسیار شکست خوردند و شاعری درباره آنان می‏گوید: (ترجمه شعر)

«این سپاهیان از عرب‏های قحطان و نزار نبودند»

«اینها با زره‏های حصیری مانند شیران جنگی به میدان رفتند»

«اینها از فرار عار داشتند، اینها یک تنه با هزار  نفر می‏جنگیدند»

«و در جنگ جوانمردی به خرج داده بر یکدیگر سبقت می‏جستند»

در سال 251 که مستعین و معتز (دو خلیفه عباسی) با یکدیگر جنگ داشتند. مستعین از عیاران کمک گرفت. عیاران در سایر شهرهای اسلامی نیز وجود داشتند و غالباً وزیران و بزرگان دولت با آنها همدست می شدند و از غارتگری و خرابکاری آنها سهم می‏بردند.

 

2- شطاران

شطاران دسته‏ای از چاقو کشان بودند که لباس مخصوصی به تن می‏کردند و از آن جمله پیش‏بندی داشتند که آن را پیش‏بند شطار می‏نامیدند. شمار آنان بیش از عیاران بود و در ممالک اسلامی بیشتر دوام آوردند و حتی در اندلس مدت‏ها باقی ماندند. شطاران غارت و راهزنی را گناه نمی‏دانستند بلکه آن را نوعی زرنگی می‏شمردند و معتقد بودند که چون توانگران زکات نمی‏دهند لذا غارت اموال آنان حلال می‏باشد.8

این بطوطه راجع به شطاران خراسان در سفرنامه خود چنین می‏گوید: 9«در خراسان دو تن بودند یکی به نام مسعود و دیگری محمد که پنج تن هوادار داشتند. اتباع آنان را در عراق شطار و در خراسان سربداران و در مغرب (آفریقا و اندلس) صقوره می‏نامند. در ابتدا این هفت نفر با هم یکی شدند و به فساد و راهزنی پرداختند. مرکز آنها در کوه بلندی نزدیک شهر بیهق (سبزوار) قرار داشت. این عده روزها پنهان می‏شدند و شب‏ها به قراء و کاروان‏ها حمله می‏بردند. به زودی بر عده آنها افزوده شد و شهر بیهق را به تصرف خود در آوردند و به شهرهای دیگر نیز دست یافتند. بعد از بسیج لشگریان و فراهم آوردن  سواران بی‏شمار مسعود سردسته آنان خود را سلطان خواند. سربداران همچنین شهرهای نیشابور و جام را تصرف کردند و در بیرون آن شهر به قصد حمله به شهر هرات اردو زدند. ولی سرانجام با وجود مقاومت زیاد در جنگ شکست خوردند و مسعود پادشاه آنان فرار کرد.» 10

 

3- دسته‏های متفرق دیگر

علاوه بر عیاران و شطاران دسته‏های دیگری از آن قبیل در ممالک اسلامی به وجود آمدند که آنها را صعالیک، زواقیل، حرافیش و غیره می‏خواندند و عده هر دسته آنها بالغ بر چندین هزار نفر می‏شد این قبیل چاقوکشان و جیب بران جامعه نه تنها در بغداد بلکه در تمام شهرهای اسلامی به اسامی مختلف مزاحم مردم می‏شدند. از مهمترین این دسته‏ها می‏توان: غلامان سیاه، کاغانی ، فلور، مزیدی را نام برد.11

ادامه دارد ...

پی نوشت ها :

  • 1- مجله دانشکده ادبیات، دی ماه 35.
  • 2- متن سخنرانی پروفسور نیشنر.
  • 3- مجله شرق، شماره ششم، مقاله مرحوم عباس اقبال- نیز مقاله پروفسور نیشنر
  • 4- متن سخنرانی پروفسور نیشنر (مجله دانشکده ادبیات، شماره 42، سال چهارم).
  • 5- ایضاً مقاله  پروفسور نیشنر- افادات مرحوم استاد سعید نفیسی.
  • 6- نقدالعلم و العلماء (تلبیس ابلیس)، صص 422- 421- ایضاً مقاله مرحرم عباس اقبال در مجله شرق- و مقاله پروفسور نیشنر.
  • 7- تاریخ تمدن اسلام، تالیف جرجی زیدان، صفحه 57.
  • 8- تاریخ تمدن اسلام جرجی زیدان، ترجمه مرحوم جواهر کلام، جلد پنجم صفحه 60.
  • 9- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه آقای موحد، جلد اول، صفحه 389.
  • 10- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه آقای موحد، جلد اول، صفحه 389.
  • 11- تاریخ تمدن اسلام، جلد پنجم، ترجمه مرحوم جواهر کلام، صفحه 60.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 3 مهر 1390  9:05 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:نقد وبررسی ادبی

عیاران و شطاران و زواقیل و صعالیک

بخش اول ، بخش دوم ، بخش سوم:

عیاران و شطاران و زواقیل و صعالیک

از نوشته‏های و قایع نگاران چنین استنباط می‏شود که عیاران از اواسط قرن نهم تا دوازدهم میلادی اهمیت بیشتری یافته‏اند. عیاران در این دوره بیشتر مواقعی ظاهر می‏شدند که مملکت دچار هرج و مرج شده و هر کس بدون مانع بر ضد دیگری جنگ می‏کرد. آنها در این دوره بیشتر در بغداد قیام می‏کردند و با قدرت هر چه تمام‏تر حکومت را در دست می‏گرفتند. ولی از آنجا که حکومت آنها صورت تروریستی به خود می‏گرفت نه تنها اوضاع  بهبود نمی‏یافت بلکه اوضاع مملکت را نابسامان تر می‏ساخت. به طوری که ابن الاثیر می‏نویسد: در ظرف سال‏های (1135- 1144 میلادی) یک حکومت تروریستی به مدت نه سال به وسیله عیاران در بغداد بوجود آمد ولی از هدف اصلی و مقاصد سیاسی آنها اطلاعی در دست نداریم. 1 روی همه رفته از نوشته‏های (پراکنده مورخان می‏توان به پاره‏ای از خصوصیات اخلاقی عیاران پی برد.

نخست: آنکه آیین مخصوص ورود به این تشکیلات عبارت بود از بستن یک پیشبند (فوطه یا محزم) به پیکر داوطلب 2 ارکان میان بستن شش بوده است: اول آنکه استاد اقسام شد و انواع آن را داند و بیان کند. دوم فرزند را چهل روز خدمت  فرماید. سوم آب و نمک در مجلس حاضر کند.

چهارم چراغ پنج فتیله روشن سازد، پنجم میان فرزند به شرط بندد. ششم حلوای شد ترتیب نماید. آب و نمک اشارتست بدانکه اهل طریق باید که چون آب صافی و روشن دل باشند و حق نمک یکدیگر را رعایت کنند تا چون آب و نمک در همه جا راه داشته باشند. چراغ پنج فتیله اشارتست به چراغ دل که به محبت پنج تن آل عبا باید افروخت تا عالم وجود بر آن روشن گردد.

در موقعی که می‏خواستند میان کسی را بندند در مکان وسیع پاکیزه‏ای مجلس می‏ساختند و پیرو پدر عهد و استاد شد و نقیب و برادران طریق در محل حاضر می‏شدند... و پس از انجام تشریفات مخصوصی شیخ خطبه طریقت می‏خواند و بعد از آن ارکانی که در کتاب فتوت نامه مذکور است می‏خواندند و آنگاه استاد شد میان فرزند را می‏بست. به عقیده فتیان خلفای امیرالمومنین علی (علیه‏السلام) در میان بستن چهار تن بوده‏اند که هر یک را آن حضرت به ولایتی فرستاد. اول سلمان فارسی مامور مداین، دوم داود مصری مامور مصر، سوم سهیل رومی مامور روم، چهارم ابومحجن ثقفی مامور یمن. فتیان لباس و تاج‏های مخصوص رنگارنگی داشتند که مجموع آن را لباس الفتوة می‏گفتند. و گویا شلوار مخصوص (سروال الفتوة) در نزد آنها بیشتر اهمیت داشته است. بدین معنی که شلوار فتوت در پیش آنان به منزله خرقه در نزد صوفیه بوده است. 3

این مطلب خود می‏رساند که پایه فتوت از ایران است: زیرا که شلوار مختص به آن دسته از اقوام آسیایی است که سوار کاری از جمله آداب و رسوم آنها به شمار می‏رفته است. و شلوار در ایران لااقل از زمان هخامنشین متداول بوده و در صورتی که اعراب بدان احتیاج نداشته‏اند. 4 علاوه بر اینها فتیان در جلسات عمومی خود از جام فتوت موسوم به (کاس الفتوة) آبی را که دارای نمک بود می‏نوشیدند و این رسم در نزد آنها فوق‏العاده اهمیت داشته است. 5

دوم- با وجود خشونتی که داشتند پایبند شرافت و حسن اخلاق و ناموس پرستی و راستگویی بودند. اگر راجع به زن فتی و یا زن یکی از بستگان او بد گفته می‏شد شخص فتی بدون تحقیق آن زن را می‏کشت. ابن‏الجوری با لحنی تحقیرآمیز می‏نویسد: «این است فتوت در نظر آنها. این عمل از طرف اعضای دیگر به زور خواسته می‏شد و هر کس از انجام آن سرباز می‏زد از جانب اعضاء تحریم می‏شد و بعد از آن دیگر با او آب و غذا نمی‏خوردند. 6

جرجی زیدان در تاریخ تمدن اسلام اهالی شهرها را در دوره‏های اول اسلامی به دو گروه تقسیم می‏کند:‏7 نخست صنعتگران و بازرگانان و پیشه‏وران و دوم مردمی که با دزدی و جیب‏بری و چاقوکشی زندگی می‏کردند. او (زعران) بیروت را که تا چندی قبل در آنجا نفوذ داشتند نمونه کوچکی از عیاران آنروز بغداد می‏داند زیرا عیاران بغداد به چند دسته تقسیم می‏شدند از این قرار: عیاران، شطاران، زواقیل، صعالیک و غیره که در اینجا به طور مختصر از هر دسته سخن می‏گوییم: 

با وجود خشونتی که داشتند پایبند شرافت و حسن اخلاق و ناموس پرستی و راستگویی بودند. اگر راجع به زن فتی و یا زن یکی از بستگان او بد گفته می‏شد شخص فتی بدون تحقیق آن زن را می‏کشت.

1- عیاران

در اواخر قرن دوم هجری طایفه‏ای به نام عیار در بغداد پدید آمد. این عیاران در جنگ مابین‏ امین و مامون عامل موثری گشتند. چون امین در بغداد محاصره شد از عیاران کمک گرفت. این جنگجویان با تن برهنه به میدان می‏رفتند، فقط لنگی به کمر بسته بودند و کلاهی از پوست درخت خرما در سر داشتند. اینان به دسته‏های منظمی تقسیم شده بودند. یعنی هر ده نفر زیر نظر یک فرمانده به نام «عریف» می‏جنگیدند و هر ده عریف یک نقیب (فرمانده) کل داشت. دسته دیگری از مردان پیاده، همراه آنان می‏رفتند و به گردن خود زنگوله و صدف‏های زرد و سرخ آویخته بودند. عده عیاران  در آن روز بالغ بر پنجاه هزار می‏شد و دشمنان را با سنگ قلاب و فلاخن می‏زدند. این عیاران اگر چه خوب می‏جنگیدند ولی در برابر منجنیق و سپاهیان منظم نتوانستند پایداری کنند و سرانجام با دادن تلفات بسیار شکست خوردند و شاعری درباره آنان می‏گوید: (ترجمه شعر)

«این سپاهیان از عرب‏های قحطان و نزار نبودند»

«اینها با زره‏های حصیری مانند شیران جنگی به میدان رفتند»

«اینها از فرار عار داشتند، اینها یک تنه با هزار  نفر می‏جنگیدند»

«و در جنگ جوانمردی به خرج داده بر یکدیگر سبقت می‏جستند»

در سال 251 که مستعین و معتز (دو خلیفه عباسی) با یکدیگر جنگ داشتند. مستعین از عیاران کمک گرفت. عیاران در سایر شهرهای اسلامی نیز وجود داشتند و غالباً وزیران و بزرگان دولت با آنها همدست می شدند و از غارتگری و خرابکاری آنها سهم می‏بردند.

 

2- شطاران

شطاران دسته‏ای از چاقو کشان بودند که لباس مخصوصی به تن می‏کردند و از آن جمله پیش‏بندی داشتند که آن را پیش‏بند شطار می‏نامیدند. شمار آنان بیش از عیاران بود و در ممالک اسلامی بیشتر دوام آوردند و حتی در اندلس مدت‏ها باقی ماندند. شطاران غارت و راهزنی را گناه نمی‏دانستند بلکه آن را نوعی زرنگی می‏شمردند و معتقد بودند که چون توانگران زکات نمی‏دهند لذا غارت اموال آنان حلال می‏باشد.8

این بطوطه راجع به شطاران خراسان در سفرنامه خود چنین می‏گوید: 9«در خراسان دو تن بودند یکی به نام مسعود و دیگری محمد که پنج تن هوادار داشتند. اتباع آنان را در عراق شطار و در خراسان سربداران و در مغرب (آفریقا و اندلس) صقوره می‏نامند. در ابتدا این هفت نفر با هم یکی شدند و به فساد و راهزنی پرداختند. مرکز آنها در کوه بلندی نزدیک شهر بیهق (سبزوار) قرار داشت. این عده روزها پنهان می‏شدند و شب‏ها به قراء و کاروان‏ها حمله می‏بردند. به زودی بر عده آنها افزوده شد و شهر بیهق را به تصرف خود در آوردند و به شهرهای دیگر نیز دست یافتند. بعد از بسیج لشگریان و فراهم آوردن  سواران بی‏شمار مسعود سردسته آنان خود را سلطان خواند. سربداران همچنین شهرهای نیشابور و جام را تصرف کردند و در بیرون آن شهر به قصد حمله به شهر هرات اردو زدند. ولی سرانجام با وجود مقاومت زیاد در جنگ شکست خوردند و مسعود پادشاه آنان فرار کرد.» 10

 

3- دسته‏های متفرق دیگر

علاوه بر عیاران و شطاران دسته‏های دیگری از آن قبیل در ممالک اسلامی به وجود آمدند که آنها را صعالیک، زواقیل، حرافیش و غیره می‏خواندند و عده هر دسته آنها بالغ بر چندین هزار نفر می‏شد این قبیل چاقوکشان و جیب بران جامعه نه تنها در بغداد بلکه در تمام شهرهای اسلامی به اسامی مختلف مزاحم مردم می‏شدند. از مهمترین این دسته‏ها می‏توان: غلامان سیاه، کاغانی ، فلور، مزیدی را نام برد.11

ادامه دارد ...

پی نوشت ها :

  • 1- مجله دانشکده ادبیات، دی ماه 35.
  • 2- متن سخنرانی پروفسور نیشنر.
  • 3- مجله شرق، شماره ششم، مقاله مرحوم عباس اقبال- نیز مقاله پروفسور نیشنر
  • 4- متن سخنرانی پروفسور نیشنر (مجله دانشکده ادبیات، شماره 42، سال چهارم).
  • 5- ایضاً مقاله  پروفسور نیشنر- افادات مرحوم استاد سعید نفیسی.
  • 6- نقدالعلم و العلماء (تلبیس ابلیس)، صص 422- 421- ایضاً مقاله مرحرم عباس اقبال در مجله شرق- و مقاله پروفسور نیشنر.
  • 7- تاریخ تمدن اسلام، تالیف جرجی زیدان، صفحه 57.
  • 8- تاریخ تمدن اسلام جرجی زیدان، ترجمه مرحوم جواهر کلام، جلد پنجم صفحه 60.
  • 9- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه آقای موحد، جلد اول، صفحه 389.
  • 10- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه آقای موحد، جلد اول، صفحه 389.
  • 11- تاریخ تمدن اسلام، جلد پنجم، ترجمه مرحوم جواهر کلام، صفحه 60.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 3 مهر 1390  9:06 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:نقد وبررسی ادبی

حافظ گفته است خورآباد؛ نه خرابات!

خورآباد یا خرابات؟!

خورآباد یا خرابات؟!

یك پژوهشگر فرهنگ ایران در نشست «كاركردهای شاهنامه در جهان امروز» به تأثیرپذیری حافظ از آیین مهر اشاره كرد و گفت: دیوان حافظ در كنار شاهنامه ، شناسنامه ما ایرانیان است. چنین كتاب ارجمندی چگونه ممكن است بیت‌هایی در ستایش خرابات داشته باشد؟ حافظی كه آن آوازه بلند را در جهان دارد، مقام خود را گوشه «خورآباد» می‌داند، نه خرابات.

 

به گزارش خبرگزاری كتاب ایران(ایبنا)، دكتر حسین وحیدی پژوهشگر فرهنگ و تمدن ایرانی گفت: حافظ از آیین مهر تأثیرپذیری بسیاری داشته است و در اشعار گرانبهایش مقام خود را گوشه «خور آباد» می‌داند، نه خرابات و می‌گوید «مقام اصلی ما گوشه خورآباد است / خداش خیر دهاد آن كه این عمارت كرد» یا آن جایی كه می‌سراید « قدم منه به خورآباد جز به شرط ادب / كه ساكنان درش محرمان پادشهند » و بیت‌های بسیار دیگر.

 

وی كه عصر روز پنج‌شنبه (19 آذرماه) در فرهنگسرای رسانه به كوشش كانون ایران بزرگ سخن می‌گفت با اشاره به بیت‌های دیگر حافظ افزود: پیشتر به اثرپذیری حافظ از آیین مهر اشاره كرده‌ایم. نمونه‌های دیگر چنین است «بر دلم گرد ستم‌هاست خدایا مپسند/ كه مكدر شود آیینه مهر آیینم» حافظ در این بیت به «مهر آیین» اشاره می‌كند. این آیین یكی از پایه‌های مهم عرفان ایران بوده است. حافظ در جای دیگر می‌گوید «ز دوستان تو آموخت در طریقت مهر / سپیده دم كه هوا چاك زد شعار سیاه ».

 حافظ از آیین مهر تأثیرپذیری بسیاری داشته است و در اشعار گرانبهایش مقام خود را گوشه «خور آباد» می‌داند، نه خرابات و می‌گوید «مقام اصلی ما گوشه خورآباد است / خداش خیر دهاد آن كه این عمارت كرد»

این استاد دانشگاه خاطرنشان كرد: باز می‌دانیم كه مهرپرستان پیش از ورود به پرستشگاه‌های خود، كه به آن «مهرابه» می‌گفتند، شست‌وشو می‌كردند. حافظ به این آیین مهریان اشاره می‌كند و می‌گوید «شست‌وشویی كن و آنگه به خورآباد خرام ». متاسفانه برخی در این بیت «خور آباد» را «خرابات» می‌خوانند و می‌نویسند. در حالی كه «خور آباد» اشاره است به پرستشگاه مهریان كه در آن جا خورشید ستایش می‌شده است.

 

نویسنده كتاب «دیالكتیك در گات‌های زرتشت و مثنوی معنوی» گفت: اگر فرض كنیم كه در آن بیت حافظ «خرابات» گفته باشد، در این صورت چگونه ممكن است حافظ از دیگران خواسته باشد كه هنگام ورود به خرابات، نخست شست‌وشو كنند؟ یا آن جایی كه می‌گوید «در خورآباد مغان ما نیز هم منزل شویم / كاین چنین رفته ست در عهد ازل تقدیر ما». آیا می‌توان «خورآباد» را «خرابات» خواند؟ پیداست كه هرگز نه. خرابات با طریقت چه نسبتی دارد؟

 

وی افزود: ستایش ایزد مهر نیز ریشه در همان دوران كهن دارد. این ستایش در ناخودآگاه ایرانی به‌جای ماند و در دوره‌های بعد نیز در آثار بزرگان و برجستگان ایرانی نمود پیدا كرد. یكی از آن بزرگان «حافظ» است كه بارها در غزلیات خود به این ایزد اشاره می‌كند.حتی به رنگ ارغوانی نیز اشاره دارد. هنگامی كه در غزل او می‌خوانیم «پیر گلرنگ من اندر حق ارزق پوشان / رخصت خبث نداد ار نه حكایت‌ها بود»

«پیر گلرنگ من اندر حق ارزق پوشان / رخصت خبث نداد ار نه حكایت‌ها بود»

وحیدی به پیر گلرنگ در این بیت اشاره كرد و گفت: در این بیت متوجه دو نكته می‌شویم نخست «پیر گلرنگ» است كه همان «پیر مغان» محسوب می‌شود و دیگر رنگ ارغوانی است كه در اینجا از آن به «ارزق» تعبیر شده است. بالاپوش ارغوانی یكی از ویژگی‌های پیر مغان بوده است. هنوز هم پاپ‌ها و كاردینال‌های مسیحی، جامه و لباس ارغوانی می‌پوشند.

 

این استاد دانشگاه در ادامه سخنانش گفت: «من» ایرانی پیش از ماندگاری در فلات كنونی ایران، از جایی آمدم كه بر پایه «وندیداد»، 10 ماه آن زمستان بود و 2 ماه دیگر تابستان. در آن سرزمین سرد، فروغ خورشید گرمابخش زندگی بود. از این رو هر آنچه مربوط به خورشید بود، برای ما گرامی به‌حساب می‌آمد. بخشی از آن به رنگ سپیده دم، یعنی رنگ ارغوانی، بازمی‌گشت.

 

نویسنده كتاب «گات‌ها (سرودهای مینوی زرتشت)» خاطرنشان كرد: «سوشیانت» یعنی كسی كه مسایل را می‌شنود و برای آن‌ها راه حل پیدا می‌كند. «سوشیانت» به معنای «شنیدن» است. «مهر سوشیانت» فراپرس‌های زمان را دریافت و آیین مهر را پی ریخت اما پس از آن كه ساسانیان بر سركار آمدند، تمام آثار اشكانی و نیز آیین «مهر سوشیانت» را از بین بردند. نابودی این آثار یكی از تبهكاری‌های بزرگی بود كه ساسانیان انجام دادند. ستیز آن‌ها با آیین مهر اشكانی آشكار بود. آن‌ها آثار دولتی را برانداختند كه یكی از ژرف‌ترین و ارزشمندترین دولت‌های تاریخ ایران بوده است.

 

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 3 مهر 1390  9:06 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:نقد وبررسی ادبی

حافظ گفته است خورآباد؛ نه خرابات!

خورآباد یا خرابات؟!

خورآباد یا خرابات؟!

یك پژوهشگر فرهنگ ایران در نشست «كاركردهای شاهنامه در جهان امروز» به تأثیرپذیری حافظ از آیین مهر اشاره كرد و گفت: دیوان حافظ در كنار شاهنامه ، شناسنامه ما ایرانیان است. چنین كتاب ارجمندی چگونه ممكن است بیت‌هایی در ستایش خرابات داشته باشد؟ حافظی كه آن آوازه بلند را در جهان دارد، مقام خود را گوشه «خورآباد» می‌داند، نه خرابات.

 

به گزارش خبرگزاری كتاب ایران(ایبنا)، دكتر حسین وحیدی پژوهشگر فرهنگ و تمدن ایرانی گفت: حافظ از آیین مهر تأثیرپذیری بسیاری داشته است و در اشعار گرانبهایش مقام خود را گوشه «خور آباد» می‌داند، نه خرابات و می‌گوید «مقام اصلی ما گوشه خورآباد است / خداش خیر دهاد آن كه این عمارت كرد» یا آن جایی كه می‌سراید « قدم منه به خورآباد جز به شرط ادب / كه ساكنان درش محرمان پادشهند » و بیت‌های بسیار دیگر.

 

وی كه عصر روز پنج‌شنبه (19 آذرماه) در فرهنگسرای رسانه به كوشش كانون ایران بزرگ سخن می‌گفت با اشاره به بیت‌های دیگر حافظ افزود: پیشتر به اثرپذیری حافظ از آیین مهر اشاره كرده‌ایم. نمونه‌های دیگر چنین است «بر دلم گرد ستم‌هاست خدایا مپسند/ كه مكدر شود آیینه مهر آیینم» حافظ در این بیت به «مهر آیین» اشاره می‌كند. این آیین یكی از پایه‌های مهم عرفان ایران بوده است. حافظ در جای دیگر می‌گوید «ز دوستان تو آموخت در طریقت مهر / سپیده دم كه هوا چاك زد شعار سیاه ».

 حافظ از آیین مهر تأثیرپذیری بسیاری داشته است و در اشعار گرانبهایش مقام خود را گوشه «خور آباد» می‌داند، نه خرابات و می‌گوید «مقام اصلی ما گوشه خورآباد است / خداش خیر دهاد آن كه این عمارت كرد»

این استاد دانشگاه خاطرنشان كرد: باز می‌دانیم كه مهرپرستان پیش از ورود به پرستشگاه‌های خود، كه به آن «مهرابه» می‌گفتند، شست‌وشو می‌كردند. حافظ به این آیین مهریان اشاره می‌كند و می‌گوید «شست‌وشویی كن و آنگه به خورآباد خرام ». متاسفانه برخی در این بیت «خور آباد» را «خرابات» می‌خوانند و می‌نویسند. در حالی كه «خور آباد» اشاره است به پرستشگاه مهریان كه در آن جا خورشید ستایش می‌شده است.

 

نویسنده كتاب «دیالكتیك در گات‌های زرتشت و مثنوی معنوی» گفت: اگر فرض كنیم كه در آن بیت حافظ «خرابات» گفته باشد، در این صورت چگونه ممكن است حافظ از دیگران خواسته باشد كه هنگام ورود به خرابات، نخست شست‌وشو كنند؟ یا آن جایی كه می‌گوید «در خورآباد مغان ما نیز هم منزل شویم / كاین چنین رفته ست در عهد ازل تقدیر ما». آیا می‌توان «خورآباد» را «خرابات» خواند؟ پیداست كه هرگز نه. خرابات با طریقت چه نسبتی دارد؟

 

وی افزود: ستایش ایزد مهر نیز ریشه در همان دوران كهن دارد. این ستایش در ناخودآگاه ایرانی به‌جای ماند و در دوره‌های بعد نیز در آثار بزرگان و برجستگان ایرانی نمود پیدا كرد. یكی از آن بزرگان «حافظ» است كه بارها در غزلیات خود به این ایزد اشاره می‌كند.حتی به رنگ ارغوانی نیز اشاره دارد. هنگامی كه در غزل او می‌خوانیم «پیر گلرنگ من اندر حق ارزق پوشان / رخصت خبث نداد ار نه حكایت‌ها بود»

«پیر گلرنگ من اندر حق ارزق پوشان / رخصت خبث نداد ار نه حكایت‌ها بود»

وحیدی به پیر گلرنگ در این بیت اشاره كرد و گفت: در این بیت متوجه دو نكته می‌شویم نخست «پیر گلرنگ» است كه همان «پیر مغان» محسوب می‌شود و دیگر رنگ ارغوانی است كه در اینجا از آن به «ارزق» تعبیر شده است. بالاپوش ارغوانی یكی از ویژگی‌های پیر مغان بوده است. هنوز هم پاپ‌ها و كاردینال‌های مسیحی، جامه و لباس ارغوانی می‌پوشند.

 

این استاد دانشگاه در ادامه سخنانش گفت: «من» ایرانی پیش از ماندگاری در فلات كنونی ایران، از جایی آمدم كه بر پایه «وندیداد»، 10 ماه آن زمستان بود و 2 ماه دیگر تابستان. در آن سرزمین سرد، فروغ خورشید گرمابخش زندگی بود. از این رو هر آنچه مربوط به خورشید بود، برای ما گرامی به‌حساب می‌آمد. بخشی از آن به رنگ سپیده دم، یعنی رنگ ارغوانی، بازمی‌گشت.

 

نویسنده كتاب «گات‌ها (سرودهای مینوی زرتشت)» خاطرنشان كرد: «سوشیانت» یعنی كسی كه مسایل را می‌شنود و برای آن‌ها راه حل پیدا می‌كند. «سوشیانت» به معنای «شنیدن» است. «مهر سوشیانت» فراپرس‌های زمان را دریافت و آیین مهر را پی ریخت اما پس از آن كه ساسانیان بر سركار آمدند، تمام آثار اشكانی و نیز آیین «مهر سوشیانت» را از بین بردند. نابودی این آثار یكی از تبهكاری‌های بزرگی بود كه ساسانیان انجام دادند. ستیز آن‌ها با آیین مهر اشكانی آشكار بود. آن‌ها آثار دولتی را برانداختند كه یكی از ژرف‌ترین و ارزشمندترین دولت‌های تاریخ ایران بوده است.

 

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 3 مهر 1390  9:06 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها