0

تاملي دربازنمايي مقوله معرفت و معنويت درهنر سينما- يك

 
ahmadfeiz
ahmadfeiz
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 20214
محل سکونت : تهران

تاملي دربازنمايي مقوله معرفت و معنويت درهنر سينما- يك

درمرور و بررسي مقوله احياي معنويت و بازنمايي معرفت در هنر تصوير و به ويژه سينما به عنوان كامل ترين و مدرن ترين و تكنولوژيك ترين هنرها مي بايستي به دو منظر و رهيافت دقت وافر روا داشت.
يكي سينما به عنوان يك سيستم واحد و يك كل يگانه كه فرم و معني و ساختار و محتوي در آن در هم آميخته و قابل انفكاك از هم نيست. دوم معنويت به مفهوم امر قدسي و حلقه اتصال آدمي به ماوراء و عالم والا و بالا. دراين هر دو محيط بايد توجه داشت و همت گماشت تا شناخت درخور حقيقت موضوع و محور باشد والا انسان دچار درك و دريافت هاي من درآوردي و ابتر و بي ريشه و بي مايه مي گردد و نه راهي به شناخت هنر مي برد و نه راهي به درك معنويت. كه اين هر دو نيازمند فهم دقيق و عميق و اصولي اند و خارج از وهم و تلقي ناقص كسي كه بخواهد بي تسلط و تجهز به سلاح آگاهي و عبور از حجاب هاي گوناگون به كنه حقيقت ماجرا دست يابد.
دراين مقوله با دو موضوع روبروييم؛ سينما و معنويت و اگر بنا باشد ربط و نسبتي ميان اين دو پديد آوريم چه بهتر كه درابتدا حد و رسمي در تعريف هر يك بيان داريم و بر مناط آن، به ارزيابي نسبت و ارتباط ميان آنها بپردازيم.
ارتباطي كه مي تواند ميان سينما به عنوان هنر تصوير از يك سو و معنويت و دين از سوي ديگر پديد آيد لابد زاييده و تراويده از ميان اين دو است؛ از ميان شاخص ها و ماهيات و ذاتيات و كاركردهاي اين دو. و نه از جايي غير از اين و خارج از اين. و يا نتيجه استحاله اين دو كه درآن صورت ديگر يا با سينما روبه رو نيستيم يا با دين و يا با هر دو. و وقتي با آن دو روبه رو نيستيم ديگر تفاوتي نمي كند كه چه در مقابلمان داشته باشيم. مفهومي التقاطي از دين و معنويت يا مصداقي غير اصيل و من درآوردي از سينما و هنر تصوير.
مهم آن است كه در سنجش نسبت ميان دين و سينما و معنويت و مقوله تصوير، اصالت هر دو مقوله حفظ شود تا بتوان براساس ملاك و معيارهاي جامع و مانعي از هر يك به تصويري روشن و حقيقي و قابل دفاع از آنها رسيد. والا همه چيز در ابهام و غبار كژگويي و كج انديشي و انكار و اغفال و توجيه خلاصه مي شود و از دست مي رود.
سينما هنر تصوير است و در ذات آن مولفه ها و شاخصه ها و ابزارهايي براي خلق اين وجه هنري آن هم با جذابيت بصري و روايي و داستاني مطمح نظر قرار مي گيرد.
يعني سينما هم به داستان گويي و «قصه پردازي» هم به نحوه و نوع و چگونگي «روايت» و هم به «جذابيت هاي بصري» توجه دارد. هر يك از اين موارد هم شقوق و گونه هاي متنوعي را شامل مي شوند. قصه گويي سبك و شيوه هاي متنوعي را مي پذيرد، روايت جلوه ها و راه هاي گوناگوني را در برمي گيرد و جذابيت هاي بصري هم گونه ها و قالب ها و روش ها و دستاويزهاي مختلفي را شامل مي شود.
سينما در مهد تمدني غرب متولد گشته و بي ترديد چه در ذات خود و چه در الزامات و تبعات و هستي شناسي و زيباشناسي و ملحقات و فرهنگ خود نيز منبعث و منشعب از همين فرهنگ و تمدن است با تمام خوبي ها و بدي هايش و با تمام توانمندي ها و معايبش.
سينما علاوه بر اينها به عنوان وجه بارز و مشخص و منحصر به فرد تمدن جديد هم شناخته مي شود و حتي آن را آموزگار تفكر بشر امروز هم خوانده اند كه البته چون نيك بنگريم سخني به گزافه نيست.

پیامبر (ص): صبر اگر به بیقراری رسید دعا مستجاب می شود.

عزیز ما قرنهاست که چشم انتظار به ما دارد!

دوشنبه 28 شهریور 1390  7:41 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها