0

دستيابي به موفقيت هاي اجتماعي

 
ahmadfeiz
ahmadfeiz
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 20214
محل سکونت : تهران

دستيابي به موفقيت هاي اجتماعي

محققان مركز رفتارسنجي دانشگاه شيكاگو مي گويند كودكاني كه شاهد خشونت و بدرفتاري ميان اعضاي خانواده هستند در جواني دست به خشونت مي زنند.
همچنين گرايش به خشونت و احتمال بروز ناهنجاري هاي رفتاري در جواناني كه در دوره كودكي مورد بدرفتاري و سوءاستفاده قرار گرفته اند بيشتر است. افراط و تفريط در تنبيه و تشويق كودكان عامل ديگري است كه منجر به ناهنجاري در جواني مي شود.
انتوني والرز روانشناس اين مركز تنها راه حل اين مسئله را داشتن هوش عاطفي زن و شوهر در خانواده مي داند ومي گويد: هوش عاطفي مجموعه اي از مهارت ها و شاخص ها براي شناخت احساس خود، كنترل احساس خود، شناخت احساس ديگران و تنظيم روابط با ديگران است كه در خانواده جايگاه بسيار بالايي دارد.
به گفته او ممكن است جوانان باهوش زيادي وجود داشته باشند كه نه در شغل و كارشان، نه در روابط خانوادگي و روابط ميان فردي شان و نه در تفريح و عشق ورزيدنشان موفق باشند و كساني را هم بشناسيم كه با وجود اين كه از هوش سرشاري برخوردار نيستند زندگي آرام و موفقي داشته اند و حتي به سطوح بالاي موفقيت هاي اجتماعي هم دست يافته اند كه اين موضوع نتيجه هوش عاطفي افراد است.
در واقع جوانان چه در خانواده و چه در جامعه بايد قادر به شناخت و پيش بيني احساسات خود در موقعيت هاي مختلف باشند. افراد زيادي هستند كه يا از احساسات مختلف خودآگاهي ندارند و يا ريشه آنها را نمي فهمند. اين نوع از بي اطلاعي ها و آگاهي نداشتن ها موجب تنش زيادي در زندگي ما مي شود.
والرز با اشاره به شناخت احساسات ديگران در زندگي زناشويي مي گويد: جواناني باهوش عاطفي بالا، هرگز در لاك خود فرو نمي روند تا فقط اسب خود را برانند؛ آنها تعاملات گسترده اي با اجتماع دارند و مي توانند دنيا را از منظر ديگران هم ببينند. اينها موجب مي شود كه اين افراد از تحمل بالايي برخوردار شوند.
به علاوه اين مسئله آرامش را براي زندگي زناشويي آنها به ارمغان مي آورد.
به اعتقاد اين روانشناس، زن و شوهر جوان پس از شناخت احساسات ديگران بايد در نوع رابطه شان نيز موفق عمل كنند.
جواناني باهوش عاطفي بالا، هرگز در دوستي ها و روابط ميان فرديشان افراط و تفريط ندارند. آنها در زندگي زناشويي شان انتظاري متناسب با خودشان دارند.
همسران جواني از اين جنس مي دانند كه تمام آدم ها شخصيت كامل ندارند لذا توقع ندارند همه افراد درست عمل كنند يا همان طور عمل كنند كه آنها دوست دارند. در نتيجه اين افراد با اين ديد در روابط زناشويي هم موفق عمل مي كنند.
وقتي زن و شوهر با چنين هوشي بتوانند ديگران را بپذيرند قطعا توانايي پذيرش يكديگر را نيز خواهند داشت. اين امر موجب مي شود بار عاطفي مناسبي در خانواده حاكم شود، محبت ميان زن و شوهر و فرزندان بيش از پيش افزايش يابد و كودكان اين خانواده با اعتماد به نفس بالا و بدون ترس و اضطراب بزرگ شوند و در جامعه حضور يابند.
در واقع رشد فكري جوانان، افزايش خلاقيت و اعتماد به نفس زماني در يك خانواده افزايش پيدا مي كند كه افراد خانواده از نظر عاطفي ساعات بيشتري را براي گفت وگو در كنار يكديگر بگذرانند. اين در حالي است كه براساس تحقيقات انجام شده ميزان گفت وگو در بسياري از خانواده ها كمتر از 30دقيقه است.
گرفتاري فكري اعضاي خانواده، 2شغله بودن مرد و كار زنان از جمله مواردي است كه باعث مي شود زن و مرد در تنظيم زماني براي با هم بودن در خانه دچار مشكل شوند. اين مساله در حالي به عنوان مشكل اجتماعي درآمده است كه پيامدهاي اجتماعي بسياري را براي خانواده به همراه داشته به طوري كه بسياري از جوانان متاهل از نبود فرصت حتي براي خريد روزمره خود شكايت مي كنند.
در برخي از خانواده ها پدر و مادر فرصت حضور و آموزش كودكان خود را ندارند و انتقال فرهنگي از والدين به فرزندان به كندي انجام مي شود كه جامعه شناسان از اين وضع به عنوان گسيختگي فرهنگي نام مي برند.
يكي از مشكلات خانواده ها كار كردن 2شيفت مردان و زنان است. اين موضوع باعث كاهش روابط عاطفي در خانواده شده است.
دكتر والرز درباره نداشتن فرصت لازم براي رسيدگي به امور روزمره در زندگي زناشويي مي گويد: به دليل افزايش هزينه ها افراد ملزم هستند در چند شيفت كار كنند اين موضوع بيشتر به خاطر ضعف مديريتي است، تا مشكلات اقتصادي.
اين كارشناس با اشاره به اين كه برنامه ريزي مناسبي در خانواده ها براي گذراندن فرصت هاي زندگي وجود ندارد مي گويد: بحران در خانواده ها زماني رخ مي دهد كه حضور والدين در خانواده كم رنگ مي شود. خانواده ها در فاصله زماني كمي در خانه هستند و برنامه ريزي لازم براي گذراندن اين حضور ندارند. به اعتقاد اين كارشناس اعضاي يك خانواده در شبانه روز بايد 2 تا 3 ساعت با يكديگر ارتباط عاطفي و گفت وگو داشته باشند كه هم اكنون اين ميزان بسيار كاهش پيدا كرده است. از سوي ديگر گسيختگي فرهنگي حاصل حضور كم رنگ والدين در خانواده است، انتقال فرهنگي والدين به فرزندان به هيچ عنوان به خوبي صورت نمي گيرد و خانواده ديگر فرصت آموزش به فرزندان را ندارد. همچنين بسياري از تنش هاي زناشويي سرچشمه اش نبود فرصت براي حل مسائل و حل تنش هاي به وجود آمده است.
به دليل اهميت رفتار مادران بايد در محيط هاي كاري به آنها فرصت داده شود تا كمتر خسته شوند و توان رسيدگي و گفت وگو با فرزندان و حل مسائل خود را داشته باشند. بنابراين با فراهم كردن شرايط مناسب براي آنها مي توان بسياري از هزينه هاي اجتماعي را كاهش داد.
كم صحبت مي كنيم
تمام كارشناسان معتقدند زوجين بايد در طول روز حداقل 2ساعت را براي گفت وگو مشخص كنند تا هرگونه ابهام و برداشت غيرواقعي ميان آنها برطرف شود، با خط قرمزهاي يكديگر آشنا شده و وارد حريم هاي يكديگر نشوند.
مطالعاتي كه درباره مسائل خانوادگي انجام شده است نشان مي دهد گفتمان هر خانواده در شبانه روز كمتر از 30 دقيقه است در حالي كه بسياري از مشكلات در خانواده را فقط با صحبت كردن مي توان برطرف كرد. اين مسئله به رشد فكري جوانان، افزايش خلاقيت و اعتماد به نفس آنان در حل مشكلاتشان كمك شاياني مي كند.

پیامبر (ص): صبر اگر به بیقراری رسید دعا مستجاب می شود.

عزیز ما قرنهاست که چشم انتظار به ما دارد!

پنج شنبه 24 شهریور 1390  5:32 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها