0

باران

 
ahmadfeiz
ahmadfeiz
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 20214
محل سکونت : تهران

باران

ديدار يار غايب داني چه لطف دارد؟
ابري كه در بيابان بر تشنه اي ببارد
¤¤¤
روزهاي يلدايي
غروب جمعه رسيده است و باز تنهايي
غروب و اين همه غربت چرا نمي آيي
زمين به دور سرم چرخ مي زند پس كي
تمام مي شود اين روزهاي يلدايي
¤¤¤
آرزو
آرزوهايم زير انبوهي از خاكستر هنوز نفس مي كشد، هنوز شعله ور است، نسيم مهرباني تو كدام جمعه مي وزد؟
¤¤¤
اذان جمكران
اذان جمكران شوري به پا كرد
دلم را از غم عالم جدا كرد
صبا را گشته بودم محرم راز
مرا با رمز غيبت آشنا كرد
بخوان در دل تمناي فرج را
بگو، شايد نگاهي هم به ما كرد
¤¤¤
قطار عاشقان
جمعه اي ديگر شد و ما مانده ايم
از قطار عاشقان جا مانده ايم
كي مي آيي؟ در كدام آدينه اي؟
بهر امداد دل غم ديده اي
¤¤¤
روزن دل
اي دل اگر عاشقي، در پي دلدار باش
بر در دل روز و شب، طالب ديدار باش
دلبر تو جاودان بر در دل حاضر است
روزن دل باز كن! منتظر يار باش
¤¤¤
حديث انتظار
بيا دوباره پاك كن ز جاده ها غبار را
به عاشقان نويد ده، رسيدن بهار را
تمام لحظه هاي ما فداي يك نگاه تو
بيا و پاك كن ز دل، حديث انتظار را
¤¤¤
آينه بندان
كدام نقطه اين خاك زير پاي تو نيست
كدام پاره خورشيد آشناي تو نيست؟
بگو كدام نسيم شكفته در وادي است
كه ذهنش آينه بنداني از صفاي تو نيست؟
¤¤¤
بي قرارها
بيا باغ و گل بي قرار تواند
شب و پنجره وامدار تواند
در اين بغض و ترديد و ناهمدلي
دل و ديده در انتظار تواند

پیامبر (ص): صبر اگر به بیقراری رسید دعا مستجاب می شود.

عزیز ما قرنهاست که چشم انتظار به ما دارد!

پنج شنبه 24 شهریور 1390  2:40 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها