0

نگاهي متفاوت به فيلم قلمرو بهشت

 
ahmadfeiz
ahmadfeiz
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 20214
محل سکونت : تهران

نگاهي متفاوت به فيلم قلمرو بهشت

تبليغ جدايي دين از سياست در هاليوود

محمدرضا فروتن
اخيراً در برنامه «راز» كه يكي از برنامه هاي ديدني رسانه ملي است به تحليل فيلم سينمايي «قلمرو بهشت» كه يكي از محصولات هاليوود است پرداخته شد. شخصيت هاي برجسته اين تحليل به نكات مهم و قابل توجهي اشاره كردند؛ اين نوشته نگاهي است متفاوت به فيلم قلمرو بهشت به كارگرداني ريدلي اسكات، فيلمي كه برخلاف آن چه از ظاهر و لايه رويي اين فيلم برداشت مي شود درصدد تخريب دين و تفكر ديني است. اين فيلم كه دوره كوتاهي از دوران طولاني جنگ هاي صليبي را به تصوير كشيده است سعي مي كند با تأييد و وجهه دادن ظاهري به مسلمانان و نشان دادن آنها به عنوان مردمان صلح طلب، راه مقبوليت خود را هموار كند، زيرا هدف ديگري در باطن دارد كه در اين مختصر بيان مي شود:
¤¤¤
شروع فيلم از دوران قرون وسطي در اروپا (فرانسه) است، دوران حاكميت پاپ و كليسا. سكانس هاي اوليه فيلم به خوبي وخامت اوضاع در اروپا و ظلم و ستم نارواي به ظاهر روحانيون مذهبي را به تصوير مي كشد، در همان سكانس هاست كه كشيش اعظم خطاب به يكي از كشيش هاي رده پايين تر مي گويد: «اگر خود مسيح هم بود اين قدر سخت گيري نمي كرد.» و اين نشان دهنده ظلم بيش از حد حاكمان به ظاهر ديني است و شئون حكومتي دين را با خشونت همراه مي داند.
در ادامه فيلم بازيگر نقش اصلي بالين (با بازي orlando bloom) از سرزمين خود به همراه پدرش كه يكي از لردهاي اورشليم است به سمت سرزمين مقدس حركت مي كند. اين شخص، خود جزء كساني است كه از ظلم كليسا ضربه خورده است.
در اورشليم به همراه كشيشي كه در سپاه پدرش بود به سمت اداره مارشال هاي اورشليم مي رود كه با رؤساي حكومت ديدار كند، در راه كشيش كه استثنائاً انسان شريفي است براي او پيرامون صلحي كه ميان پادشاه و صلاح الدين ايوبي منعقد شده صحبت مي كند... در اين هنگام «بالين» با اتفاق عجيبي روبه رو مي شود؛ عده اي با طناب به دار آويخته شده اند و قرار است اعدم شوند؛ در همين حين كشيش به مأمورين اعدام اشاره مي كند و مي گويد: «اين ها سربازان وابسته به معبد Templars هستند كه اعراب را مي كشند.» «بالين» مي پرسد: «آيا به فرمان پاپ اين كار را مي كنند؟»
كشيش در پاسخ مي گويد: بله؛ اما نه شاه چنين دستوري داده و نه مسيح.
اين بدان معناست كه شاه كه حاكمي است سياسي و با ديانت كاري ندارد و مسيح كه با حكومت كاري نداشته (البته در ديدگاه مسيحيت منحرف) هر دو صلح طلب هستند. اما پاپ كه در اينجا نماد اختلاط دين و سياست است؛ خشونت طلب، خونريز و تهديدي است براي صلح.
در سكانس بعدي در جايي كه «تايبرياس» با «بالين» مشغول صحبت است به او مي گويد: «صلاح الدين دائماً براي جنگ انگيزه پيدا مي كند و اين به خاطر افراد متعصب مذهبي است و اين سكانس با اين جمله تمام مي شود كه با ادامه اين صلح مي شود دنياي بهتري داشت. يعني اگر دين از سياست جدا شد، دنياي بهتري خواهيم داشت.
مسلمين در اين فيلم به اين دليل موجه نشان داده مي شوند كه در بين آنها دين از سياست جدا شده است و جالب آن كه در طول فيلم از صلاح الدين به عنوان خليفه كه عنوان يك حاكم مذهبي است ياد نمي شود بلكه از عناويني مثل (king)شاه، (lord) سلطان و (master) رئيس استفاده مي شود حال آنكه در زبان انگليسي براي كلمه خليفه معادل وجود دارد (claiph) كه نشان مي دهد به زعم فيلم، حكومت منطقي و قابل ستايش، حكومتي است كه در آن دين از سياست جداست.
البته اين بدان معنا نيست كه در سراسر فيلم، مسلمانان انسان هايي تأييد شده و با افكاري صحيح نشان داده شده اند. بلكه در سكانسي از سكانس هاي فيلم مي بينيم كه ملكه با «بالين» مشغول صحبت است و به او مي گويد: پيامبر مسلمانان به آنان گفته است «تسليم باشيد» و عيسي گفته است «تصميم بگيريد»! يعني ازنظر فيلم دين اسلام دين تفكر نيست، بلكه بايد چشم و گوش بسته آن را پذيرفت، اما مسيحيت دين تفكر و تصميم گيري است. حال آن كه واقعيت دقيقاً برعكس است.
در بين ارتش صلاح الدين هم شخصيتي افراطي وجود دارد كه ازنظر لباس و چهره شباهت زيادي به روحانيون شيعي دارد و صلاح الدين را به خاطر صلح سرزنش مي كند.
صلاح الدين در جواب او مي گويد كه سرنوشت جنگ ها به خدا، تداركات، تعداد، عدم بيماري و دسترسي به آب وابسته است. اين حرف نشان مي دهد كه سردار پيروز مسلمين در جنگ نقشي براي خدا قائل نيست و فقط به صورت صوري از خدا نام مي برد و نيز هنگامي كه مرد متعصب در پاسخ به اين سؤال صلاح الدين كه چند جنگ را خدا قبل از من براي شما فتح كرده؟ مي گويد: چون ما گناه كار بوديم، صلاح الدين با طعنه مي گويد نه، چون آماده نبوديد. و اين همان نفي تأثير خدا در خارج از حوزه شخصي است و تأكيد بر اصالت انسان است در بخش پاياني فيلم، وقتي ارتش صلاح الدين (پس از شكست ارتش اورشليم) به دروازه هاي شهر مي رسد و مقاومت مردم در اين شهر غيرممكن به نظر مي رسد اوضاع به شكل معجزه آسايي تغيير مي كند. «بالين» كه تنها شواليه موجود در شهر است با يك سخنراني مردم را دعوت به مقاومت مي كند و مي گويد: مكان هاي مقدس شما روي مكان هاي مقدس يهوديان ساخته شده كه توسط روميان خراب شده و مساجد مسلمانان نيز روي مكان هاي مقدس شما ساخته شده. كدام يك مقدس تر است؟ ديوارها؟ مساجد؟ گورستان؟ ما مي جنگيم نه براي ديوارها كه براي مردمي كه در ديوارها زندگي مي كنند.»
يعني بالين با حذف معارف دين و دادن اصالت به انسان است كه توانست دفاع شاياني از شهر بكند درحالي پيش از آن همه در فكر فرار بودند.
از اين رو بايد گفت در ساخت اين فيلم تلاش بسيار حساب شده و موذيانه اي براي ترويج روح جدايي دين از سياست صورت گرفته است كه اتفاقي قابل تعمق تلقي مي شود.

پیامبر (ص): صبر اگر به بیقراری رسید دعا مستجاب می شود.

عزیز ما قرنهاست که چشم انتظار به ما دارد!

دوشنبه 14 شهریور 1390  6:03 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها