جست وجوی نمادی برای معرفی چغازنبیل
از اندیمشک که به سمت اهواز حرکت کنید، شوش را نمیبینید از پل رو گذری که از کنار این شهر میگذرد عبور میکنید و راه را که به سمت اهواز در پیش بگیرید باید چشمتان مراقب تابلوی سبز رنگی باشد که به ناگاه ظاهر میشود و با علامتی به سمت چپ جاده اندیمشک به اهواز از مکانی به نام «چغارنبیل» خبر میدهد. این تنها نماد و علامتی است که به معرفی بزرگترین «زیگورات» جهان پرداخته است.
به جز این هیچ شاهد و نشانهای در جادهای که میتوان آن را به جاده پایتخت- جنوب تغییر کرد نمیتوان بافت.
با چنین شرایطی چگونه میتوان انتظار داشت که این بنای تاریخی دوره عیلامی از نظرها دور نماند و احتمالاً رهگذری هم از آن با خبر شود. شاید درستتر این باشد که فقط خواستاران آشنایی با این بنای آجری راه به این مکان بیابند و هر رهگذری قدم به این معبد نگذارد ولی واقعیت این است که نمیتوان بدون توجه به اصول معرفی حرفهای و راههای جذب گردشگر چشمانتظار اتفاقهای خوب بود.
این حکایت از آنجا جلب توجه میکند که از مدتی قبل بحث بر سر مورد توجه قرار گرفتن شهر «شوش» به عنوان پایتخت فرهنگی ایران مطرح شد اما این موضوع فقط با حرفهایی از زبان مسئولان محلی پیگیری شد و تلاش عملی برای ایجاد تفاوت در منطقه و جاده دسترسی آن انجام نگرفته است.
8هزار سال پیشینه فرهنگی و وجود آثار و بناهای مختلف به جا مانده از اعصار دور پتانسیلی را در خوزستان به وجود آورده است که نمیتوان بیتفاوت از کنار آن گذشت. همین موضوع سبب شده تا برخی مسئولان و متولیان تلاش کنند تا به موضوع «پایتخت فرهنگی» شدن یکی از شهرهای خوزستان بیندیشند.
حمید زنگنه نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی چندی قبل در گفتوگویا با ایسنا گفت: قطعا خوزستان استانی بسیار غنی است که بتواند پایتخت فرهنگی، پایتخت ایثار و جهاد و پایتخت اقتصادی مملکت ما باشد. دولت و مسئولان محترم لازم است توجه بیشتری به آثار باستانی درون خوزستان از جمله چغارنبیل و شهر باستانی شوش و جاهای دیگر استان و نیز ترمیم و مرمت و شناساندن آنها به مردم کشورمان و دنیا کنند.
وی همچنین گفته است باید به میراث فرهنگی استان خوزستان اهمیت ویژه داده شود. به عنوان مثال هر چند توجه خوبی به چغارنبیل شده است ولی با بودجههای موجود امکانپذیر نیست که از این میراث کهن نگهداری کرد. این میراث کهن را باید نگهداری کرد زیرا امروز افتخار و پیشینه همه ما ایرانیان است.
اما به جز این چه اقدامی برای پایتخت فرهنگی شدن خوزستان با شهر شوش به ویژه انجام گرفته است مشخص نیست.
خوزستان گرچه مولفههای تاریخی- فرهنگی خوبی دارد اما هیچکدام از مبادی ورودی آن متناسب با یک منطقه تاریخی- فرهنگی تعبیه نشده است برای مثال اگر یک مسافر از سمت شمال خوزستان وارد این استان شود به خوبی نمیفهمد که پا به چه عرصهای گذاشته است. اگر از سمت شرق و شمال شرقی آن مسافری پا به خوزستان بگذارد نیز نمیفهمد شهری که پیش رو دارد قبلاً چه سابقهای داشته و حالا چه جایگاهی دارد همانطور که در مورد چغارنبیل در جاده اندیمشک- اهواز هیچ بنای نمادین با هیچ نشانهای وجود ندارد، در مبادی ورودی به خوزستان نیز نمیتوان نشانهای از اطلاع رسانی و معرفی منطقه به گردشگران و مهمانان دید. این موضوع وقتی اهمیت پیدا میکند که ما بدانیم همه ساله به ویژه در نوروز استان خوزستان میزبان بسیاری از ایرانیان و در طول سال گردشگران داخلی و خارجی است.
خوزستان امسال میزبان 4 میلیون و 600هزار مسافر نوروزی بود. 53 هزار و 937 نفر از طریق فرودگاهها، 113هزار و 833 نفر از طریق راهآهن و 3میلیون و 324 هزار و 671 نفر از طریق پایانهها یا وسایل نقلیه شخصی وارد استان شدهاند. آمار ورودی ذکر شده از تاریخ 25 اسفندماه 85 تا 13فروردین 86 است که یک میلیون و 200 هزار نفر از آمار اعلام شده مسافران و زائران مناطق عملیاتی و دفاع مقدس است که در قالب کاروانهای راهیان نور وارد خوزستان شدهاند در این مدت، 56 هزار و 438 نفر از موزههای شهرهای دزفول، هفت تپه، شوش، آبادان و بهبهان دیدن کردهاند.
همچنین 219هزار و 837 نفر به دیدن اماکن تاریخی باستانی شهرهای شوشتر، شوش، هفت تپه، چغارنبیل و آبادان رفتند.
این عدد و رقم نشان میدهد که به تناسب ظرفیت و امکانات موجود از مهمانات نوروزی استفاده نشده است. در تحلیلی ساده میتوان گفت از 3 میلیون و 324 هزار و 671 نفری که از طریق پایانهها با وسایل نقلیه شخصی وارد استان شدهاند و امکان دیدن مناطق تاریخی مستقر در جادهها را داشتهاند، جای مثل جغارنبیل، تنها بخشی از 219هزار و 837 نفر چنین کردهاند.
بنابراین می توان در گام نخست فقدان هر نوع اطلاع رسانی نوین و در عین حال نمادین را در جادههای خوزستان عامل اساسی این موضوع دانست و سپس به سراغ زیر ساختهای لازم برای جذب گردشگر رفت در این بحث میتوان چنین استنباط کرد که اگر مسئولان میراث فرهنگی و شهرداری شوش و همین طور استانداری خوزستان تلاش میکردند نمادهایی از میراث هر منطقه را در حاشیه جادهها تعبیه کرده و میساختند، ضمن آنکه این نمادها میتوانست به فرصتهایی برای استراحت رانندگان و سرنشینان خودرو تبدیل شود، امکانی برای ترغیب رهگذران به بازدید از مناطق فرهنگی- تاریخی هم فراهم شده بود.
چغارنبیل در کنار شهر شوش و تپه تاریخی ابوفندوا میتواند مجموعه ویژهای در جذب توریست و گردشگر علمی باشد. همین وضع میتواند آن خواسته نماینده مردم اهواز را هم تامین کند که شوش به پایتخت فرهنگی ایران تبدیل شود اما گام اول برای چنین اتفاقی ضمن معرفی درست و ایجاد نمادهایی برای این کار آموزش و ارتقای بینش و نگاه مردم منطقه به این پتانسیل است. دست کم مردم منطقه و بومیانی که در حوالی چغازنبیل به کارهای عرصه کشت و صنعت نیشکر مشغولند، میتوانند با همکاری و مشورت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری خانههایی به شیوه معماری چغارنبیل در نزدیکی این مکان تعبیه کنند تا دست کم گردشگران از امکان اقامت برخوردار باشند. این وضع به نیازی به سرمایهگذار خاص دارد و نه زمان زیادی میبرد ضمن آنکه برای مردم منطقه نیز اشتغالزایی در پی دارد؛ اما به نظر میرسد هنوز مردم منطقه به این نگاه نرسیدهاند.