|
'ويليام فريدكين'؛ فيلمسازي متعلق به يك دوران سپري شده
تهران - فيلمسازان بسياري را در جهان سينما سراغ داريم كه با وجود ساخت فيلم هاي بسيار، فقط با يكي از آثار خود به اوج شهرت رسيده و ديگر هيچگاه قادر به تكرار آن نبوده اند كه 'ويليام فريدكين' يكي از آنها است.
|
|
|
به گزارش روز يكشنبه خبرنگار فرهنگي ايرنا، اين كارگردان مشهور سينما، 29 اگوست سال 1935 ميلادي در شيكاگو به دنيا آمد و پس از دوران دبيرستان مشاغل مختلفي را تجربه كرد تا اينكه وارد شبكه هاي تلويزيوني شد و به عنوان نويسنده و كارگردان فعاليت خود را آغاز كرد.
وي در دوره اي وارد اين حرفه شد كه سينماي آمريكا كارگردان هاي برجسته اي را در خود داشت كه به همين خاطر نيز اغلب فيلمسازان جوان همچون فريدكين از شبكه هاي تلويزيوني آغاز به كار مي كردند.
اما وي خيلي زود پله هاي ترقي را طي كرده و فقط دو سال بعد در سال 1968 ميلادي نخستين كار سينمايي خود را با عنوان 'اوقات خوب' جلوي دوربين برد و پس از آن نيز سه فيلم پي در پي را با هزينه هاي اندك كارگرداني كرد تا اينكه در سال 1971 ميلادي يكي از بهترين فيلم هاي سينماي پليسي را با نام 'ارتباط فرانسوي' ساخت كه فوق العاده از كار درآمده و اسكار بهترين كارگرداني را نصيب فريدكين كرد.
كاراگاه 'جيمي دويل' پليس خشن نيويوركي - با بازي 'جين هاكمن' - به عنوان شخصيت اصلي فيلم به قدري خوب از كار درآمده كه بعدها منبع الهام بسياري از نمونه هاي مشابه خود قرار گرفت.
بازي موش و گربه وار ميان او و قاچاقچي كاركشته و خونسرد موادمخدر، يكي از جاذبه هاي اصلي اين فيلم خوش ساخت است.
فريدكين در ساخت صحنه هاي پرهيجان فيلم كه تعداد آن هم كم نيست، شيوه تازه اي به كار گرفت كه در آن تدوين نقش موثري را برعهده داشته است.
وي در بخش تعقيب و گريز دويل و قاچاقچي هاي موادمخدر در نيمه هاي داستان، نفس را در
سينه تماشاگران خود حبس كرده و هيجان بي نظيري را به آنان تزريق مي كند.
برخي ريزه كاري ها مانند گذاشتن اسلحه در جوراب توسط دويل، به كيفيت كار كمك كرده و نقاط قوت آن را برجسته تر كرده است.
فريدكين پس از موفقيت همه جانبه 'ارتباط فرانسوي' به سراغ يكي از گونه هاي قديمي سينما يعني 'وحشت' رفت و يكي از بهترين هاي اين گونه را روانه اكران كرد.
'جن گير' كه بهترين اثر سينمايي اين كارگردان به حساب مي آيد، به حلول شيطان در جسم دختري نوجوان به نام 'ريگن' و به تقابل ازلي و ابدي خير و شر در خلال آن مي پردازد.
وي براي مقهور كردن مخاطبان خود از بهترين گريمور آن زمان هاليوود - ديك اسميت - كمك گرفت و تصاوير هولناكي را خلق كرد كه تا آن روز سابقه نداشت.
در واقع چيزي به نام جلوه هاي ويژه گريم با 'جن گير' به وجود آمد و به شكل تكامل يافته امروزي درآمد.
وي براي صداي 'ريگن' هنگام تسخير توسط شيطان، از صداي نعره خوك هاي در انتظار ذبح در كشتارگاه بهره گرفت و آن را از فيلترهاي مختلف رد كرد.
اين صداي خوفناك، تاثير بسياري در ترساندن تماشاگران داشت و نقش به سزايي در
ماندگاري فيلم برجاي گذاشت.
تقابل پاياني فيلم ميان كشيش مسن - 'پدر مرين' با بازي 'ماكس فون سيدو' - با ابليس نيز فوق العاده از آب درآمد كه با كشته شدن كشيش همزمان با بيرون رفتن ابليس از جسم 'ريگن' همراه شده و تاثير عميقي را بر جاي مي گذارد.
فروش بي سابقه فيلم بي مهري هاي آكادمي اسكار نسبت به آن را جبران كرد و فريدكين را به يكي از گران ترين فيلمسازان جهان تبديل كرد.
اما در سال هاي بعد اتفاق عجيبي در رابطه با او رخ داد و فيلم هايش يكي پس از ديگري با شكست مواجه شد و اين امر او را به مرور به حاشيه راند و به فيلمسازي تقريبا فراموش شده تبديل كرد!
در آستانه كار يكي از اين آثار بود كه حضور بازيگري همچون 'پيتر فالك' نيز نتوانست آن را نجات دهد.
'زندگي و مرگ در لس آنجلس' از جمله فيلم هاي ناموفق او در دهه 80 ميلادي است كه به
هيچوجه نتوانست اعتبار پيشين فريدكين را به او بازگردانده و دوران طلايي فيلمسازي وي را تكرار كند.
در دهه 90 ميلادي، وي با فيلم 'يشم' با بازي 'ديويد كاروزو' و 'ليندا فيورنتينو' فيلمي خوش ساخت در گونه 'نوآر' ساخت كه شباهت هاي بسيار به نمونه هاي درخشان كلاسيك خود داشت.
اين فيلم پس از مدتها نام فريدكين را بر سر زبانها انداخت و نقدهاي ستايش آميزي را از منتقدان سرشناس دريافت كرد كه همگي آنها روي فروش فيلم نيز تاثير مثبت داشت.
با اين حال اين موفقيت نه چندان بزرگ فيلم نيز روند فيلمسازي او را تغيير نداد و او را به خانه اول خود يعني تلويزيون سوق داد.
در اين بين فيلم متوسط 'شكارچي' با بازي 'تامي لي جونز' و مضمون حادثه ايش نيز نتوانست فريد كين پا به سن گذاشته را به روزهاي باشكوه دهه 70 ميلادي بازگرداند.
ويليام فريدكين نمونه كامل فيلمسازاني است كه پس از ساخت چند اثر برجسته، همچون شمع نور خود را به مرور از دست داده و هيچگاه قادر به تكرار گذشته باشكوه سينمايي خويش نيستند.