عوامل مؤثر در فتنه اجتماعي
در چند جلسه اخير، موضوع بحث ما فتنه بود و اين موضوع را به جهت مسائل اجتماعي مورد ابتلا در چند ماه اخير، انتخاب كرديم. منظور از فتنه اجتماعي كه مورد بحث ماست عبارت است از اين كه در جامعه فعاليت هائي انجام گيرد كه زمينه تشخيص درست و نادرست، و حق و باطل را مبهم كند و در نتيجه كساني ناخواسته و ناآگاهانه به دام گمراهي و كجروي بيفتند. عرض كرديم كه در پيدايش و پيشرفت فتنه اجتماعي سه عامل مؤثر است. آغازگر اين حركت كساني هستند كه به خاطر اغراض و منافع شخصي، قصد دارند شرايط نامناسب، مبهم و غبارآلودي در جامعه پديد آورند و به اصطلاح آب را گل آلود كنند تا بتوانند ماهي مقصودشان را بگيرند. اينان آگاهانه مقاصد شوم و نامشروعي دارند و به خاطر آن نقشه مي كشند. خودشان هم مي دانند دنبال چه چيزي هستند؛ براي آن ها ابهامي وجود ندارد؛ بلكه براي ديگران ابهام به وجود مي آورند تا بتوانند منافع خودشان را تامين كنند. اولين عواملي كه معمولا پشت پرده هستند و خيلي شناخته نمي شوند. اين گروه اند.
اين دسته براي پياده كردن مقاصدشان به كارگزار احتياج دارند. به دنبال كساني هستند كه به تعبير ساده، بتوانند آن ها را بخرند؛ لذا مزدور انتخاب مي كنند و به آنها پول مي دهند تا كار كنند. اين مزدوران هم مي دانند كه چه مي كنند. اين ها به خاطر خواسته هاي مادي و دنيوي و صرفاً به خاطر اين كه پولي به دست آورند و زندگي شان را بگذرانند، تن به مزدوري مي دهند. معمولا هم از اراذل و اوباش و آن هايي كه شخصيت و كرامتي ندارند، هستند. اين دسته هم از عواملي هستند كه در پيدايش فتنه مؤثرند. دسته ديگر عواملي هستند كه مي توانند در پيشرفت يا تسريع يا تعميق فتنه مؤثر باشند، ولي قصد سوئي ندارند؛ بلكه از روي جهل، كم تجربگي و نداشتن بصيرت اجتماعي، حركاتي را انجام مي دهند كه به نفع فتنه گران تمام مي شود، و شايد هم با نيت خير به فتنه كمك كنند.
اميدي به هدايت طراحان فتنه نيست
فرض ما اين است كه مي خواهيم نه فتنه گر و نه طعمه فتنه گران باشيم؛ اما بايد بدانيم كه وظايفي هم داريم كه گاه از آن ها غفلت مي كنيم و آن مقابله با آن عوامل سه گانه فتنه است. در مقابل اين ها چه وظيفه اي داريم؟
در مقابل طراحان فتنه كه آگاهانه شيطنت مي كنند و مي خواهند مردم را گمراه كنند، و از آن ها سوءاستفاده كنند چه بايد كرد؟ در ابتدا به نظر مي رسد كه اگر بتوانيم، بايد اين ها را هدايت كنيم تا دست از فتنه گري بردارند. اين يك احتمال و فرضي است كه در بحث مي توان مطرح كرد؛ اما در خارج تقريباً شبهه محال است. هم تجربه هاي خارجي و هم آيات و روايات فراواني نشان مي دهند كه هميشه در اجتماع، كساني عالماً و عامداً مردم را به خطا و انحراف مي كشانند و قابل هدايت هم نيستند. اگر اين بحث به اين صراحت مطرح شود، براي بسياري از افراد شبهه جبر پيش مي آيد؛ ولي ما مي دانيم كه مسئله، مسئله جبر نيست؛ زيرا كساني كه عمداً در مسير خطا قدم مي گذارند. روز به روز به فساد نزديك تر مي شوند؛ تا به جايي مي رسند كه قرآن مي فرمايد: «ختم الله علي قلوبهم و علي سمعهم و علي أبصارهم غشاوه...»1 براي نمونه آيات اول سوره يس را مرور و در آن تأمل كنيم؛ مي فرمايد: «بسم الله الرحمن الرحيم¤ يس¤ و القرآن الحكيم¤ انك لمن المرسلين¤ علي صراط مستقيم¤ تنزيل العزيز الرحيم¤ لتنذر قوماً ما انذر آباوهم فهم غافلون»2: ما تو را فرستاديم براي مردمي كه انذار نشده بودند تا آن ها را انذار كني؛ بعد مي فرمايد: كساني هستند كه به هيچ وجه قابل هدايت نيستند. تعبيرات عجيبي دارد؛ مي فرمايد: «انا جعلنا في أعناقهم أغلالا فهي الي الاذقان فهم مقمحون»3: ما به دور گردن عده اي غل هائي انداخته ايم كه نه تنها گردنشان، بلكه تا چانه هايشان را هم گرفته است؛ «وجعلنا من بين أيديهم سدا و من خلفهم سدا فاغشيناهم فهم لايبصرون»4: در مسيري كه حركت مي كنند در اطرافشان، از جلوي رويشان و از پشت سرشان سد ايجاد كرديم؛ اين ها را خوب پوشانديم؛ لذا چشمشان نمي بيند. «و سواء عليهم أأنذرتهم أم لم تنذرهم لايومنون»5: چه اين ها را انذار كني و چه انذار نكني، اين ها هدايت نمي شوند.
اين يك حقيقتي است كه در ميان انسان ها كساني هستند كه شكل و شمايل انسان دارند، اما قابل هدايت نيستند؛ شايد عمامه هم روي سر داشته باشند. با اين توصيفي كه قرآن از ايشان مي كند، چگونه مي خواهند هدايت شوند؟ گاهي از اين افراد به شياطين انس تعبير مي كند. بنابراين اين كه آدم گمان كند هر كس روي دو تا پا راه مي رود، دو چشم دارد و... حتماً آدم پاك، خوب و سالمي است، يك خوش بيني خيلي بي جايي است. قرآن كريم در جاي ديگر با تعبيري بالاتر مي فرمايد: «و كذلك جعلنا لكل نبي عدوا شياطين الانس و الجن...»: ما براي هر پيغمبري دشمني قرار داديم كه آن دشمنان انبياء، شياطين انس و شياطين جن هستند. خداوند اين كار را هم به خودش نسبت مي دهد. در وجود چنين موجوداتي هيچ شبهه اي نيست. اينان همان عوامل اصلي فتنه اند. آيا مي توان اينان را هدايت كرد؟ قرآن به پيغمبر خدا مي فرمايد: تو هم نمي تواني اين ها را هدايت كني! اين ها قابل هدايت نيستند. ظاهراً در قبال هدايت اين دسته از عوامل وظيفه اي نداريم؛ مثلا وظيفه نداريم كه براي رئيس جمهور آمريكا، نخست وزير انگليس يا نخست وزير فرانسه نامه بنويسيم و آن ها را به عدالت و... دعوت كنيم و اميد تأثير داشته باشيم. چنين انديشه اي، خيالي بيش نيست.
دسته دوم افراد ضعيف النفس دنيا پرستي اند كه به دنبال منافعشان هستند؛ البته نه منافع درازمدتي كه براي آن نقشه بكشند و طراحي كنند؛ بلكه به دنبال گذراندن امور روزمره شان هستند. اينان اراذل و اوباشي هستند كه به دنبال آن اند كه پولي بگيرند و سر و صدايي راه بيندازند و مردم را بترسانند. اين افراد اگر در اوايل كار باشند و هنوز خيلي فريب نخورده باشند، كمابيش ممكن است در اثر موعظه و راهنمايي، يا حتي كمك هاي مادي، هدايت شوند. گاهي اين افراد به خاطر وجود مشكلات مادي سراغ فتنه گران مي روند؛ اگر به وضع آن ها رسيدگي شود، محبتي ببينند، شايد هدايت شوند. اما اگر حرفه اي شده باشند، به طوري كه اصلا كارشان همين شده كه باج بگيرند و مزاحمت براي ديگران ايجاد كنند، و دنبال كاسبي حلالي نيستند، ديگر اميدي به هدايت آنان نيست.
1-البقره/7.
2- يس/ 1 تا 7.
3-يس/ 8.
4-يس/ 9.
5-يس/ .10