علي شير- رضايي ميرقايد
ايستاده اي در برابرم،
با چشماني خون گرفته
و خشمي شيطاني،
و يك اسلحه آمريكايي در دست
در وسط ميدان «لولو».
¤¤¤
ايستاده ام در برابرت،
با سبدي پراز شقايق ها و گل هاي سرخ،
و فرياد (الله اكبر)،
¤¤¤
و نبرد آغاز مي شود...
جدال گل و شكوفه و گلبرگ
با
شمشير و سرنيزه و خون و گلوله...
چه تماشايي دارد...!