مـتـفـرقـه
آهـن
« و آهن را نازل کرديم. در آن نيروئی فـوقالعاده زياد و بـهـره وريـهـائی بـرای مـردم وجـود دارد».
نکات آيه: 1ـــ آهن نازل شده. 2ــ نيروی موجود در آهن فوق العاده زياد است. 3 ــ انسان از آهن بهره وری دارد.
1ــ آهن نازل شده:
آهن چگونه و از کجا نازل شده؟
آهـن و عناصر اصلی دیگر هر کدام در دمای مشخصی درست می شوند. آهن از جمله عناصری است که در ستاره های خيلی بزرگ تر از خورشيد درست می شود، برخی از عناصر نيز درگرمای پس از انفجار اوليه درست شده اند.
1ــ وقـتی کشش نيروی ستاره ماده ستاره را به مرکز می کشد و فشرده می کند، فاصله ميان ذرات تنگ و تنگتر می شود، و الکترونها بحالت تحليل در می آيند و بهم نزديک نمی شوند، و اين باعث می شود که دما بسرعت بالا برود. هنگاميکه دمای گرما به بالای 170 ميليون درجه می رسد يکسری امتزاجهای جديد آغاز میشود. هسته های هـليومی ذوب می شوند و عناصر سنگين تری را درست می کنند کـه در وحله اول کربن و اکسيژن است. (و در گرما و مرحله پيش تر از آن هيدروژن به هليوم تبديل می شود. و همينطور با بالا رفتن دمای گرما به درجه معينی، بترتيب عناصرسنگينتر و پيچيده تری درست می شوند).
2ـــ وقتی نـيـروی جاذبه دمای عنصر کـربن را به 700 مـيـلـيـون درجه ميرساند امتزاج جديدی آغاز می شـود کـه کـربن به نئـون و منيزيم تبديل می شـود. در قشرهای بيرونی تر آن که دمای حرارت کمتر است تبديل هـلـيوم به کـربن و هيدروژن بههـلـيوم ادامه پيدا می کند.
3ـــ وقـتـی دمـای حـرارت در مـرکز هـسـتـه به يک و نـيم مـيليارد درجه می رسد اتمهای نئون آغاز به ذوب شدن می کنند و اکسيژن و منزيم بيشتری راايجاد می کنند.
4ـــ وقـتی دمای حرارت بالای دوميليارد می رسد اتمهای اکسيژن بهم فشرده تر ذوب می شـونـد و به سيليکـون و گـوگـرد تبديل می شوند. اين عـناصر بوسـيـلـه قـشرهای عـناصر متحد الـمرکز اکسيژن، نئون، کـربن، هـلـيـوم وهيدروژن احاطه شده اند.
5ــ فـشـار نـاشـی از اضـمـحـلال هـسته ای دمای حرارت را بالای 3 ميليارد درجه بالا می برد و در مرکزِ فـشـرده شـده، سيـلـيکون و گوگرد را به کره ای از آهـن تـبديل می کند که تـقـريباً 1.44 جـرم خـورشـيـد می شود. به دلـيل ساختمان هسته ای آهن که اجازه نمی دهـد اتـمـهـا ذوب و مـضـمـحل شوند و عنصر سنگين تری درست شوند، اين آخرين واکنش است کهمی تواند در مرکز ستاره رخ بدهد.
6ـــ وقتی امـتـزاج در داخـلی تـريـن بخـشـهای ستاره تمام می شود آخرين مرحله جاذبه (جذب) آغـاز می شود. هـسـتـه آهـن در مرکز سـتاره خــود را با سرعتی معادل 70000 کـيـلـومـتـر در ثانيه جمع می کند. درجه حرارت تا صد ميليارد درجه بالا می رود. هـسته های آهن چنان بهم فشرده می شوند که در هم مضمحل می شوند. اين گـرمـای تـصــور نکـردنی انـدازه هـای بـسيار زيادی از نوترون تـوليد می کند که فعلاً در وسط ستاره محصور هستند. ماده در اين حرارت به آخريـن حـد تـراکـم خـود رسـيده و بيش از اين نمی تواند فشرده بشود. نيروی دفع ميان هسته ها بيشتر از نيروی جاذبهمی شود.
7ـــ پس زنی از جانب مرکز سـتاره، ماده را از مرکز ستـاره در موج انفجار پرتاب می کند. در پرت سازی آنرا از ميان قشر سيليکون سرازير می کند که آنرا گرم کرده و بخشی از هـسته هـای آنرا مضمحل می کند و ايزوتوپهای راديواکتيوی نيکل و عناصر سنگـيـن تر ديـگـری را درسـت می کند. موج انـفـجـار در حينی که به بيرون سفر می کند به درست کردن عناصر جديد ديگری ادامه می دهد. ستاره منفجر می شود و در فضا پخشمی شود.
به اين ترتيب آهـن در ستاره هـا و در حرارت بالای 3 مـيـلـيارد درجه تـوليد می شود و با انفجار ستاره در هستی پراکنده می شود. و به اين ترتيب نيز آهـن از آسـمان به زمـيـن نازل شده است.
آهـن بيش از يک سـوم از مـواد زمين را تشکيل می دهد. بيش از 99 درصد آن در درون زمين است. بميزانيکه از مرکز زمين رو بـطـرف سـطح می آيـيم درصـد آن کـم و کـمـتـر می شـود. آهـن مـوجـود در قشر خارجی زمين حدوداً 5 يا 6 دهم درصد کل آهن زمين است.
2ــ نيروی موجود در آهن فوق العاده زياد است:
چنانکه آيه مطرح کرده "نـيـروی مـوجـود در آهـن فوق العاده زياد" است. برای درست کردن يک ذره آهن نـيـروئـی بيش از چهار برابر نيروی موجود درمنظومه شمسی" مورد نياز است.
3ــ انسان از آهن بهره وری دارد:
هموگلـوبين در خـون انـسـان و خـيـلی از حيوانات دارای آهن است. همينطور ماده سبز در اکثر گياهان دارای آهن است. و بدون آهـن حيات نيز نمي توانست بوجود بيايد.
سرعت حرکت اوامر خداوند
« خدا مسائل زمین را از فضا اداره می کند و بعدها (اوامر وی) در شبانه روز معادل 1000 سالی که شما می شمارید بطور زیگزاگی بطرف وی بر می گردد».
آیه می گوید که اوامر خداوند در روز به اندازه هزار سالی که ما می شماریم به طرف خدا حرکت میکند. منظور آیه از سالی که ما (مسلمانان) می شماریم سال قمری است که مربوط به گردش ماه بدور زمین است. ماه در هر سال 12 بار دور زمین می گردد و در هر 1000 سال 12000 بار. مسافتی که ماه در 12000 بار گردش خود بدور زمین طی می کند 83134723/25 بیلیون کیلومتر است. یعنی اوامر خداوند در یک شبانه روز مسافت مزبور را طی میکنند. هر شبانه روز 09966/86164 ثانیه است. اگر مسافتی که اوامر خداوند در روز طی میکنند را بر ثانیهها تقسیم کنیم سرعت حرکت اوامر خداوند در ثانیه بدست می آید. بترتیب زیر:
83134723/25 (بيليون کیلومتر) تقسيم بر 09966/86164 (ثانيه) = 458/299792 کیلومتر در ثانيه
سرعتی که برای حرکت اوامر خداوند در ثانیه بدست می آید 458/299792 کیلومتر در ثانیه است، و این سرعت همان سرعت حرکت نور در ثانیه است.
در رابطه با زیگزاگی حرکت کردن نیز چنانکه می دانیم چیزی در فضا مستقیم حرکت نمی کند بلکه هر چیزی تحت تآثیر نیروی جاذبه کائنات خم می شود. و خم شدنمکرر به این طرف و آن طرف ناشی از نیروی جاذبه کائنات نیز مسیری زیگزاگی برای پدیده ایجاد می کند.
سـنـگ
« در بين سنگها سنگهائی هستند که جويبارها از آن جاری میشود، و سنگهائی هستند که می ترکند و آب از آنها بيرون می آيد».
نکات آيه: سنگهائی وجود دارند که جويبارها (چشمه ها) از آنها فوران می کند و سنگهائی هستند که می ترکند و آب از آنها بيرون می آيد:
سنگهائی که در دل زمين قرار دارند آب را نگه می دارند و باعـث می شـوند که به اعـماق زمين فـرو نرود. اين سنگها براثر تغـييرات روی سطح تحت فشار واقع می شوند و خرد خرد می شوند. بدنبال آن چشمه از آنها جاری می شود و آبـشار ايـجـاد می شود.
سنگهای ديگری نیز روی زمين هستند که آب در آنها نفـوذ می کند، وقـتی سـرد و منجمد می شـونـد، از آنـجـا که آب هنگام يخ زدن حجيم تر می شود، سنگ می ترکد و مسير آب در آن ايجاد می شود.
ثـروتـهـای زمـيـن تـقـسـيم شـده است
«آيا آنها هستند که نعمتهای خدا را تقسيم می کنند. ما ثروتهای آنها را در زندگی دنيا تقسيم کرديم و آنها را درجاتی بر همديگر برتری داديم تا باهم مبادله دو يا چند جانبه کنند. و بهشت خدا از آنچه جمع می کنند بهتر است».
نکته آيه: ثروتهای زمين " تقسيم شده" است:
چنانکه آيه مطرح کرده ثروتهای زمين تقسيم شده است. و هر يک از آنها نيز در زمينه ای بر ديگری برتری دارد که باعث می شود مردم سرزمينهای مختلف بهم وابسته و با هم مبادله دو يا چند جانبه کنند.
زمـان
در قرن بيستم نسبی بودن زمان مطرح شد. به اين معـنی که زمان در همه جا و برای همه چيز يکسان نيست. بلکه بستگی به سرعت پديده دارد،هر چه سرعت پديده بيشتر باشد زمان کمتری بر آن می گذرد. در سرعتی معادل سرعت نور زمان به صفر می رسد. يعـنی اگر چـيـزی با سرعـت نور حرکـت کند زمان بر آن نمی گذرد.
زمان در قـرآن به عـنـوان يک مـقـوله نسبی مطرح شده. از جـمـلـه:
« يک روز برای خدا مانند هزار سال در محاسبات شما است».
« و روزی که آنها را زنده کند مانند اين می مانند کـه بيش از ساعتی از روز در قبر نبوده اند و همديگر را می شناسند. آنجا کسانيکه ديدار خدا راتکذيب کرده بوده باشند و هدايت را انتخاب نکرده باشند زيان خواهند کرد».
به فضا رفتن انسان
«هرگاه توانستيد از محدوده زمين و سيارات بيرون برويد می توانيد برويد. البته فقط با نيروی برتر میتوانيد اين کار را بکنيد»!
نکات آيه:
1ـــ انسان می تواند زمين و سيارات را ترک کند:
انسان فعلاً زمين و ماه را ترک کرده و حقانيت درستی مضمون آيه را ثابت کرده است.
2ـــ زمين و سيارات محدوده مشخصی دارند:
نيروی جاذبه زمين و سيارات مرز و محدوده مشخصی دارد.
3ـــ انسان با سلطان (يعنی با نيروی برتر) می تواند زمين وسيارات را ترک کند:
انسان فعلاً با نيروی برتر بر نيروی جاذبه زمين و ماه، آنها را ترک کرده است.
مرحله به مرحله بالاتر رفتن در فضا
«به سرخی پس از غروب سوگند ياد ميکنم ـــ و به شب و آنچه را جمع می کند ــ و به ماه وقتيکه کامل می شود ـــ که شما ارتفاع پس از ارتفاع بالا خواهيد رفت».
نکته آيه: انسان ارتفاع پس از ارتفاع (در فضا) بالا خواهد رفت:
انسان ابتدا با هواپيما چند کيلومتر بالا رفت. بعد در مرحله بعدی در ارتفاع بالاتری مدار زمين را دور زد. بعد در ارتفاع بالاتری به ماه رفت. و در آينده نيز باز هم بالاتر و بالاتر خواهد رفت.
در رابطه با جمع شدن پرخی پديده درشب نيز می توان بسته شدن گلها را نام برد. برخی گياهان گل خود را در روز باز می کنند و در شب می بندند تا آنرا در مقابل رطوبت و سرما حفـظ کنند.
همه چيز روند ميرائی دارد
« همه چيز در روند و فرايند فرسودگی و پيری است»!
نکـتـه آيه: همه چيز در روند و فرايند پيری، فرسودگی و ميرائی است!
قـانون آنتروپی (دومين اصل ترموديناميک) می گويد: هـمـه چـيـز يـعـنی: هـمـه ماده مـوجـود در جـهـان، رو بـه کـهـولـت، فرسودگی، پيری و ميرائیاست. اين آيه اصلی از اصول مسلم علمی امروز است.
چيزی در هستی از بين نمی رود
«ذره ای از يک مثقال نيز از نظر خدا ناپديد نمی شود نه در سيارات و نه در زمين، و هيچ چيز کوچکتر يا بزرگتر از آن نيز نيست مگر اينکه در هستی همچنان باقی می ماند». «هيچ چيز ناپديد شده ای در فضا و زمين نيست مگر اينکه در جهان عينی همچنان وجود دارد».
نکـتـه آيات: چيزی در هستی نابود نمی شود!
اصل اول ترموديناميک اصـل ثبات و بـقای انرژی است. اين اصل می گويد: در هستی چيزی از بين نمی رود بـلـکه ماده و انرژی تغيير شکل می دهند.آيات مزبور از اصول مسلم علمی امروز هستند.
هر چيز زنده ای اندازه داده شده و هدايت می شود
«هر چيزی را آفريد و بلافاصله همه چيز آنرا تقدير نمود)». « و آن خدائی که تقدير کرد و بلافاصله هدايت نمود».
نکات آيات:
1ـــ موجودات زنده تقدير شده اند (يعنی: همه چيز آنها بدقت مشخص شده و اندازه داده شده):
موجودات زنده از عناصری که سلول ناميده می شود تشکيل می شوند. هـر سـلـولی مولکولهای DNA را در بر دارد. DNA (مخفـف desoxyribonucleicacid) ماده شيميائی است که ژن را تشکـيل می دهـد. ژنها اطلاعـات توارثی با خود دارند. يعنی همه ويژگيهای مربوط به موجود زنده از قـبيل انـدازه، رنگ، طول و شکل و غيره در آن تقـدير شده. (انسان اين تقـدير را بصورت "اطلاعاتِ بصورتِ کد ضبط شده" تصور می کند). وقتی سلولهای نر و ماده بهم ميرسند و درهم ذوب می شوند و يک هويت جديد شکـل می گيرد ژنها کار شکل دادن به موجود خود را آغاز می کنند.
2ـــ آفرينش موجودات زنده هدايت می شود:
ژنها که اطلاعات توارثی را با خود دارند روند آفرينش (روند رشد و شکل گيری) پديده خود را هدايت می کنند.
رفتن ذره در تخته سنگ و در سيارات
« فرزند کوچکم! چنانچه عملی کهانجام می دهی به اندازه ذره ناچيزی از خردلی باشد، و در تخته سنگ يا در سيارات و يا در درون زمين رفته باشد خدا آنرا خواهـد آورد»!
نکات آيه:
1ـــ ذره ناچيز در تخته سنگ می رود:
قشر خارجی زمین از لايـه های متعددی تشکیل میشود که در حرکت هستند. در برخی جاهـا کناره يکی از آن لايه ها زير لايه ديگر می رود و به مواد مذاب می رسد. بعد با آتشـفـشان فوران می کند و پس از سرد شدن به تخته سنگ تبديل می شود. به اين شکل ذره ای که روزی روی سطح زمين بودهالآن در دل يک تخته سنگ قـرار دارد.
2ـــ ذره در سيارات می رود:
پيوسته گاز و انرژيها و گـرمـا و ذرات از محدوده اطـراف زمـين خارج شـده و به فـضـا می رود. به ايـن شـکـل ذره ای که روزی روی زمين بوده الآن می تواند در سياره ديگری باشد.
زيگزاگی پيش رفتن در فضا
« چنانچه دری هم از جو رو به فضا برای اينها باز می کرديم و در آن زيگزاگی پيش می رفتند ــ باز هم می گفتند: نه! ما در فضا نيستيم يا نه"ما را سحر زده" کرده اند»!
نکات آيه:
1ــ وقتی انسان رو به فضا می رود در جو دری ايجاد می شود. 2ـــ انسان در فضا زيگزاگی پيش می رود. 3ـــ در فضا انسان احساس غير طبيعی دارد (احساس سحر زده شدگی میکند).
1ــ وقتی انسان رو به فضا می رود در جو دری ايجاد می شود:
وقتی انسان زمين را ترک می کند طبقه ازون جو سوراخ می شود و بمثابه باز شدن دَر می ماند.
2ـــ انـسان در فضا زيگزاگی پيش می رود:
واژه عروج که قرآن برای حرکت وادامه حرکت در فـضا از آن استفـاده کرده است به معنی «حرکت زيگزاگی» است. و اين به اين معنی است که حرکت و پـيـش روی در فـضـا در يک رونـد و فـرايند زيگـزاگی صورت می گيرد. واقعيت هم همين است. در فضا چيزی راست و مستقيم پيش نمی رود بلکه تحت تأثـيـر نيروی جاذبه کج می شود. حتی مسیر نور و امواج نيز تحت تأثير نيروی جاذبه کج می شوند و زيگزاگی پيش می روند.
3ـــ در فضا انسان احساس غير طبيعی دارد:
احساس و وضعيتی که انسان در فضا دارد نسبت به احساس و وضعيتی که روی زمين دارد با هـم فـرق می کند. از جمله:
ـــ در فضا انسان سمت بالا و پائين رااحساس نمی کند، چون سمت پائـيـن ناشی از کشش نيروی جاذبه زمين است که در فضا وجود ندارد. و وقتی سمت پائين احساس نشود طبعا سمت بالائی نيز احساس نخواهد شد.
ـــ در فضا انسان نمی تواند روی پاها راه برود چون وزن ندارد. برای جابـجـائـی خـود می بايست دسـتاويزی را بگيرد و خود را بجلو بکشد و يا با پای خود چيزی را به عـقـب هـل دهد که باعث جلو رفـتن وی بشود.
با اين و ضع و احساس در فضا، چنانکهآيه گفـته: "اگر آنها به فضا برده می شدند" باز هم می گفـتند: "ما در فضا نيستيم بلکه ما را سحر زده کرده اند".
مرگ و زندگی پديده های بزرگ در زمين و فضا
« و اين اوست که پديده ها را درست می کند و دوباره به وضعيت خود بر می گرداند. و برگرداندن آنها (تکرار آفرينش آنها) برای وی ساده تـر است. وی نمونه های بزرگی نيز از اين موارد در فضا و زمين دارد».
نکته آيه: تولد و مرگ پديده های بزرگ در فضا و زمين:
در فضا ستاره ها متولد می شوند ومی ميرند. و در زمـين کوهها متولد می شوند و با عوامل فـرسايش می ميرند و با زمين يکسان می شوند.
تسخير همه چيز برای انسان
« و آنچه در اجرام فضائی و در زمين است همه را خود خدا در امکان بهره وری شما قرار داد».
نکـتـه آيه: هر چه در زمين و فضا است همه در امکان بهره وری انسان قرار داده شده است:
انسان امروزه از خيلی از چيزهای موجود بهره وری می کند. از جمله:
ــــ از الکترون در ابعاد وسيعیاز جمله برق استفاده می کند.
ــــ از نيروی خورشيد برای توليد برق استفاده می کند.
ــــ از انواع باکتريها و ميکروبها و ويروسها استفاده می کند.
ــــ از انواع امواج بهره برداری می کند.
وجود چيزهای نامرئی
« سوگند می خورم به آنچه می بينيد و آنچهرا نمی بينيد، که اين قرآن سخن پيامبری است که در نهايت خوبی است».
نکته آيه: چيزهائی وجود دارد که انسان آنها را نمی بيند:
امروزه انسان به کمک مـيکروسکوپ، تلسکوپ و خيلی از دستگاهای ديگر، خيلی از چيزهائی را می بيند که با چشم ديده نمی شوند.
همه چيز جـفـتی است
« هر چيزی را بصورت جـفـتی آفريديم».
نـکـتـه آيـه: همه چيز جفتی است (يا نر و مادگی دارد):
ــــ همه گياهان نر و مادگی دارند (برخی از آنها نر و مادگيشان در خود آنهاست).
ــــ همه جانوران نر و مادگیدارند.
ــــ ذرات مثبت و منفی دارند.
ــــ جريان الکتريسيته مثبت و منفی دارد.
ــــ ماده و ضد ماده در فيزيک.
ــــ عنصر عضوی شيميائی بدن چپی و راستی دارد.
ــــ نيروی مغناطيسی دو قطبی است
همه چيز جفتی است. در زمان محمد انسان میدانست که برخی از گياهان و حيوانات نر و مادگی دارند، ولی اينکه همه چيز نر و مادگی دارد مربوط به دانش عصر مـا اسـت. مثلا انسان نمی دانست که گلها نيز نر و مادگی دارند و بادها آنها را تلقـيح می کنند.
نسخه برداری از اعمال
«اين کتابِ ما، همانگونه که بوده ايد آنرا برای شما بازگو می کند. ما از کارهائی که می کرديد نسخه برمی داشتيم». (آيه مربوط به روز قيامت است).
اين آيه 1400 سال پيش گفته که کارهایانسان استنساخ می شود، (که در زبان ما به آن صدابرداری، فيلم برداری، عکس گرفتن، رونوشت برداشتن و غيره گفته می شود). در زمان محمد چنانکه در قرآن می خوانيم، کسانی قرآن را افسانه و خرافات می ناميده اند و به آن می خنديده اند. ولی امروزه با وجود انواع و اقسام دستگاههائی که صدا و حرکات و غيره را ضبط می کنند و نگه می دارند روشن شده که اين آيه مبنای علمی دارد.
باقی ماندن اعمال
«هر انسانی را ملزم به داشتن اعمال خود در گردن خود نمودیم. و روز قیامت کتابی را برای وی بیرون میآوریم که اعمال خود را ریز بریز در آن خواهد دید».
در آیه دوتا نکته وجود دارد:
ا ـــ باقی ماندن اعمال انسان:
ما هر حرکتی که میکنیم، هرحرفی که میزنیم، و حتی هر فکری که میکنیم از ما انرژی و امواج ساطع میشود. این انرژیها باقی میماند (در جهان دانش اصلی بنام اصل بقاء ماده و انرژی وجود دارد). امروزه انسان می تواند چند ساعت پس از اینکه کسی جائی را ترک میکند به کمک دوربینی که اشعه مادون قرمز را میگیرد از اشعه های ساطع شده از وی فیلم برداری بکند و بصورت تصویر آنرا ببیند. بنابر این آنچه آیه می گوید مبنای علمی دارد.
2ـــ بکار گرفتن واژه طائر برای اعمال:
در زبان عربی انواع و اقسام واژه بمعنی اَعمال هست، که هر کدام بنابر معنای ریشه مصدری خود به کار و عمل اطلاق شده اند. طائر که قرآن از میان آنها بکار گرفته بمعنی "پرواز کننده" است. علت اینکه قرآن این واژه را بکار برده نیز اینست کهاعمال انسان به صورت انرژی و موج از انسان رها می شود یا پرواز میکند.
باقی ماندن عمر پديده ها
« و هـيـچ عـمـر کننده ای از آنهائيکه طولانی عمر می کنند و آنهائيکه عمر آنها کوتاه می شود نيست که عمر آنها در کتابی نباشد. حفظ نمودن آن برای خدا چيز خيلی ساده ای است».
نکته آيه اينست که عمر پديده ها چه آنهائی که زياد عمر می کنند و چه آنهائی که کوتاه عمر می کنند، در کتابی همچنان باقی می ماند. ودر زبان فصيح عربی به هر چيزی که بنوعی و بنحوی بتوان چيزی از آن خواند کتاب گفته می شود.
يکی از کتابهائی که عمر را حفظ می کند عنصر کربن 14 است. در همه مواد ارگانيسمی (مواده زنده) اندازه های کمی از کربن 14 وجود دارد. اين عنصر بی ثبات است و بوسيله راديواکتيو (تشعشع هسته) شکسته می شود، طوريکه تعداد اتمهای آن هر 5800 سال نصف می شود. با بررسی اندازه باقيمانده از اين کربن در مواد ارگانيسمی (مواد زنده)،انسان می تواند عمر آنها را حساب کند. وضعيت کربن 14 در اين صنلی نشان می دهد که اين صنلی بيش از 3 هزار سال عمر دارد. (البته منظور عمر چوب آن است نه عمرِ خود صندلی که منظور تاريخ ساخت آن باشد).
يکی ديگر از کتابهائی که عمر را حفظ می کند تنه برخی درختان است. اين حلقات سالهای عمر درخت را نشان می دهد.
حرکت همه چیز در تمامیت خود
« هر چه در اجرام فضائی و هر چه در زمیناست در تمامیت و کلیت خود برای خدا در حرکت شتابدار هستند. او قدرتمند است ولی با حکمت کار میکند».
(سَبح و سباحة بمعنی: حرکت شئ در تماميت و کلیت جسم خود و با شتاب است. و در معنی دوم خود از جمله به معنی «شنا کردن» بکار رفته، چون در حالت مزبور تمامیت بدن در تب و تاب و حرکت شتابدار قرار می گیرد) ــــ و به اسب در حال دویدن سابحة گفته شده (چون در تمامیت جسم خود در تب و تاب شتابدار قرار می گیرد).
بر اساس شناختی که ما امروز ازهستی داریم همه چیز در هستی در حرکت و تب و تاب شتابدار است. از ریزترین تا بزرگترین پدیده ها.
همه چیز خداوند را ستایش می کنند
«... هیچ چیزی نیست که در حرکت تمامیت شتابدار خود خدا را ستایش نکند، ولی شما ستایش آنها را درک نمیکنید، ...».
انسان فعلاً اینقدر میداند که مثلاً گیاه تا اندازه ای که به جهان خودش مربوط میشود شعور دارد، صدا دارد، واژه های خطاب دارد. همینطورهمه حیوانات و حشرات همینطور داخل ذره نیز صدا هست. هر ذره ای صدای خاص خود را دارد و حتی در تغییر حالت نیز تغییر صدا میدهد.هر چیزی بنوعی صدائی و نوائی دارد. ولی انسان فعلاً در حدی نیست که بتواند آنها را ترجمه کند و بفهمد.
تشخیص درون منافـقـیـن
« وقتی منافقین (میانه بازان) پیش تو بیایند خواهند گفت که ما گواهی می دهیم که تو واقعاً فرستاده خدا هستی، خدا نیز میداند که تو فرستاده اوهستی، ولی خدا گواهی می دهد که منافقین دروغ میگویند (یعنی به دورغ می گویند که پیامبری محمد را قبول دارند)».
کسیکه دینی را از خودش در می آورد بخوبی می داند که از درون دیگران اطلاعی ندارد و هیچگاه نمی آید کسی یا کسانی را منافق بخواند. چون اگر انها واقعا منافق نمی بودند (یعنی واقعا به پیامبری محمد ایمان میداشتند) حتما به خود و به محمد و به دیگران می گفتند که: ما واقعا به به تو ایمان داشتیم، ولی حالا که ما را منافق خواندی روشن میشود که تو پیامبر نیستی واین حرف حرف خدا نیست، که اگر میبود خدا منطقاً می بایست از درون ما اطلاع میداشت و می فهمید که ما واقعاً به تو ایمان داریم. در حالیکه هیچکدام از آنها هیچگاه چنین اعتراضی نکرده اند و روشن بوده که خودشان هم می دانسته اند که میانه باز هستند.
آمدن روزی انسان از فضا
یونس 31: « قـُلْ مَـنْ يَـرْزُقـُـكـُـمْ مِـنَ الـسَّـمَـاءِ وَالاَرْضِ ... = به آنها بگو: چه کسی از آسمان و از زمین به شما روزی می رساند»؟
چیزی که ما امروزه از آمدن روزی ازآسمان میدانیم اینست که سالانه هزاران تن مواد از آسمان به زمین میآید که از جمله عنصر آهن را با خود دارند، و آهن نیز از جمله عناصر حیاتی حیات است.