اين كوچه هر روز
به بوي كسي آشفته است؛
هر روز عصر كه مي شود!
¤
ابرم، امّا ز بادها مأيوسم
باران نشوم در آسمان مي پوسم
¤
جولان تابستان
خودرايي خورشيد
گاهي اگر ابري زمين افتاد، برداريد
¤
با روي تو سيراب كنم خوابم را
بين همگان باب كنم خوابم را
تا داشته باشمت براي يك عمر
بايد بروم قاب كنم خوابم را
¤
طرف عروسيشو مختلط مي گيره و توش مشروب سرو مي كنه ولي تاكيد عجيبي داره روي اينكه حتما عروسيش بايد شب تولد يكي از ائمه
برگزار شه! مملكته داريم؟
¤
هزار سال است
كه دوستت دارم
به تر و تازگي روز نخست!
¤
رفتيم پايگاه انتقال خون مي گه شمام اومدين خون بدين؟
پـــ نه پــ ما پشه ايم اومديم مهموني...!