0

زن در گذر تاریخ

 
alizare1
alizare1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 6234
محل سکونت : یزد

زن در گذر تاریخ

زن در گذر تاریخ

پدید آورنده : خدا مراد سلیمیان ، صفحه

ءزن در طول تاریخ جریان پر ماجرا و دردآلودی دارد، که از مهم ترین مباحث «جامعه شناسی » روز به شمار می رود; ما دراین نوشتار آن را در دو مرحله کلی قبل و بعداز اسلام بررسی می کنیم.

زن در جامعه های پیش از اسلام

الف - در جامعه های قبائلی:

در ملتهای باستانی که روش اجتماعی آنهاقانونی یا دینی نبوده و تنها با آداب و رسوم قومی زندگی می کردند; زن، انسان حساب نمی شد بلکه با وی رفتار یک حیوان اهلی رامی نمودند. از وی دفاع می نمودند و کسی که به او تجاوز می کرد مجازات می شد ولی نه برای اینکه انسان است یا عضوی از جامعه محسوب می شود و حقوق و احترامی دارد;بلکه برای آن زنده بماند تا بازیچه شهوت مردان شود و برای اهل خانه خدمت کند و درمواقع لزوم مخصوصا در قحطی از گوشت وی تغذیه شود. زن در خانه پدر همین حال راداشت تا تحویل شوهر داده شود ولی نه به اختیار و انتخاب خودش بلکه مطابق دستورپدر، و آن نیز در حقیقت یک نوع فروش بود نه پیمان ازدواج. زن در خانه پدر و در خانه شوهر تابع بود و در هر حال تحت نظر صاحب خانه و به دلخواه وی زندگی می کرد.

خداوند خانه می توانست او را بفروشد یاببخشد یا برای منظورهایی از قبیل خوشگذرانی و زادن بچه و یا دمت به کس دیگر عاریه یا قرض یا اجاره دهد و اگر از وی گناهی سر می زد حق داشت هر گونه مجازاتی که صلاح داند حتی کشتن را درباره وی اجراکند بی آنکه کوچکترین مسئولیتی متوجه اوباشد. (1)

ب - زن در جامعه های مترقی سلطنتی:

در جامعه های متمدن سلطنتی مانندایران و مصر و هند و چین که به دلخواه شاهان وقت اداره می شد همچنین در جامعه های متمدن مانند کلده و روم و یونان که با حکومت قانون زندگی می کردند گر چه حال زن بهتر ازجامعه های دیگر بود و به کلی از مالکیت محروم نمی شد اما باز آزادی کامل نداشت وسرپرست خانه ای که زن در آن زندگی می کردمانند پدر یا برادر بزرگتر یا شوهر بر وی حکومت مطلق داشت یعنی حق داشت وی رابه هر که می خواهد عقد کند و یا عاریه و اجاره دهد یا ببخشد و می توانست (مخصوصا درصورت جرم) او را بکشد یا از خانه بیرون کند.

در بعضی از کشورها زن خویشاوندی طبیعی نداشت و مردها با زنهای محرم خودشان ازدواج می کردند و در بعضی دیگرزن، خویش رسمی و قانونی شمرده نمی شد وارث نمی برد. در بعضی جاها چند مرد یک زن می گرفت و بعضی اقوام اعراب جاهلیت دختران خود را زنده به گور می کردند.

زن را شوم می دانستند و اگر مورد تجاوز وظلم قرار می گرفت حق مراجعه به محکمه وشکایت یا دفاع از خود را نداشت و حق نداشت شهادت دهد.

ج - زن در جامعه های دینی:

در جامعه های دینی تحریف شده نیزبیشتر از آنچه در جامعه های دیگر بود روی خوش به زنان نشان نمی دادند و حقوقی برای آنان قائل نبودند.

تورات فعلی یهود زن را تلختر از مرگ معرفی نموده و از کمال، نا امید می شمارد. اورا آفریده شده از دنده چپ آدم می داند. (2) همچنین او را مایه گمراهی آدم و رانده شدن آنها از بهشت می داند. (3)

این راه توسط انجیل فعلی نیز ادامه یافت آنجا که می گوید: «خدا اول آدم را آفرید و بعدحوارا، آدم فریب نخورد بلکه زن فریب شیطان را خورد و در تقصیر گرفتار شد اما به زاییدن رستگار خواهد شد اگر در ایمان ومحبت و قدوسیت و تقوی ثابت قدم بمانند.» (4) «زن از مرد و برای مرد آفریده شده است » پولس رسول در رساله اول قرنتیان رامخاطب قرار داده می گوید: «زیرا مرد از زن نیست بلکه زن از مرد است.»، مرد به جهت زن آفریده نشد بلکه زن برای مرد (آفریده شد)، «زنان باید شوهران خویش را همانندخدا اطاعت کنند.» (5) پولس رسول در رساله اول خود به تیموتائوس می گوید: «زن را اجازه نمی دهم که تعلیم دهد یا بر شوهر خودمسلط شود بلکه در سکوت بماند.» (6)

در مجمع روحانی فرانسه که چند سال پیش از بعثت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله منعقدشد روحانیان مسیحی پس از بررسی کامل حال زنان حکم صادر نمودند که زن انسان است ولی برای خدمت مرد آفریده شده است.و در همه این جامعه ها فرزند تابع پدر بود نه مادر و پایه نسبت از پدران درست می شد نه ازمادران جز اینکه در بعضی از نقاط چین و هندکه تعدد شوهر مرسوم بود فرزند تابع مادر بودو پایه نسب را مادران تشکیل می دادند.

خلاصه: پیش از اسلام در سراسر جهان ودر همه ادوار تاریخ بشری زن عضو مؤثری به شمار نمی رفت و واجد استقلال و آزادی نبودو همیشه یک موجود ضعیف شمرده می شد وخود نیز به مرور زمان خصایص انسانی خود راگم کرده نمی توانست هیچگونه شخصیت اجتماعی برای خود تصور نماید. کلمه «زن »معنی زبونی و خواری و پستی و بی خردی رامی داد. در ادبیات هر زبانی نظم و نثر بسیار درناشایستگی و فساد زن یافت می شود که کاشف از طرز تفکری است که پیشینیان درخصوص وی داشته اند.

نظر اسلام در خصوص زن

روزی که خورشید اسلام در افق تاریخ بشریت سرزد، زن همان موقعیت اجتماعی راداشت که اجمالا گفته شد. جهان آن روز درخصوص زن جز یک مشت افکار خرافی ونادرست و رفتار ظالمانه چیزی دیگر نداشت و مردم (حتی خود طبقه زن) برای این طبقه مرتبه و حقی قائل نبودند و او را موجودی پست که برای خدمتگزاری انسان شریف(یعنی مرد) آفریده شده است می دانستند.

اسلام با تمام قوا با این افکار مخالفت کرد.برای زن حقوقی مقرر فرمود که در جای خودبه آن اشاره می شود.

نگرش اسلام به زن و تنظیم حقوق او واینکه حیثیت وی جنبه «حق الله » دارد نه «حق الناس » و هتک حرمت او برای احدی روانیست و همگان موظف به پاسداری از مقام زن اند در خلال احکام دینی مشهود است.مثلا اگر کسی به حیثیت وی تجاوز کرده وناموس او را هتک کند باید حد بر او جاری شود و هیچ چیز مایه سقوط حد زانی نمی شود، نه رضایت همسر، نه رضایت خودزن، زیرا او جنبه حق الله دارد و نظیر مال نیست که اگر به سرقت رفت و مال باخته رضایت داد حد ساقط شود. (7)

اسلام به تمام ذهنیت منحرف بشر تا آن زمان نه گفت و حقوقی را درباره زن مقرر کرد،از جمله آن حقوق عبارت است از:

1 - زن یک انسان واقعی است و از یک جفت انسان نر و ماده آفریده شده و خصایص ذاتی انسان را دارد و در مفهوم انسانیت مرد رابر او امتیازی نیست. (8)

2 - زن مانند مرد عضو کامل جامعه است وشخصیت حقوقی دارد.

3 - زن چنانکه خویشاوندی طبیعی داردخویشاوندی رسمی قانونی نیز دارد.

4 - دختر فرزند است چنانکه پسر فرزنداست.

5 - زن استقلال فکری دارد و می تواند درزندگی خود هر گونه تصمیمی بگیرد و درحدود شرعی به میل و انتخاب خود شوهرکند (مگر در یک مورد که شرع مقدس جهت حفظ و صیانت از ارزش او و به خاطر غلبه احساسات و عواطف در او و همینطور بی تجربگی او، در اولین ازدواج (دختر باکره) اذن پدر را شرط دانسته است البته با شرایطخاص خود، که در مواردی این حق پدر نیزساقط می شود.)

همچنین می تواند آزادانه بی آنکه تحت ولایت و سرپرستی پدر و یا شوهر باشد زندگی نماید و هر شغل مشروعی را که بخواهدانتخاب کند. زن استقلال عملی دارد و کار وکوشش او محترم است. می تواند مالک شود وثروت خویش را بدون سرپرستی و دخالت مرد اداره نماید و از مال و حقوق فردی واجتماعی خویش دفاع نماید و می تواند بر نفع یا ضرر دیگران شهادت دهد. (جز در مساله آمیزش جنسی که در آن بر طبق پیمان زناشویی باید شوهر خود را اطاعت کند.) هرکار دیگری که برای شوهر انجام دهد، دارای ارزش است.

6 - مرد نسبت به زن حق هیچگونه تحکم وتعدی ندارد و هر تعدی که در مورد مردان قابل تعقیب است در باره زن نیز قابل مجازات و تعقیب می باشد.

7 - زن شخصیت معنوی دینی دارد و ازسعادت اخروی محروم نیست نه آنچنان که غالب ادیان و مذاهب زن را مانند یک شیطان،نومید از رحمت خداوندی می پندارند. (9)

اختلافات جزئی در حقوق زن و مرد

چنانکه گذشت از نظر اسلام زن و مرد درطبیعت انسانیت و شخصیت حقوقی ومعنوی یکسانند لکن هر یک از این دو صنف به واسطه خصایص ویژه خود تفاوتی با صنف مقابل خود خواهد داشت. مانند اینکه سهم زن در ارث نصف سهم مرد است و شهادت دوزن با شهادت یک مرد برابر است و مردمی تواند تا چهار زن اختیار کند لکن زن حق ندارد در یک زمان بیش از یک شوهر انتخاب نماید و طلاق به دست مرد سپرده شده وحکومت و قضاوت و جهاد به مردان اختصاص دارد و مخارج زن به عهده مرد است.

البته این اختلافات فرعی که در اسلام بین زن و مرد هست از اختلاف در غرایز و روحیات اختصاصی آنها سرچشمه گرفته است زیرا هردو صنف در اصل انسانیت کمترین فرقی ندارند اختلاف آشکاری که میان زن و مردهست این است که در طبیعت زن عواطف واحساسات قویتر از مرد است.

البته جای انکار نیست که این حکم مانندهمه نوامیس آفرینش موارد استثنایی داردیعنی زنانی در جهان افت شده اند که نیروی عقلشان از بسیاری مردان قویتر بوده است ولی به حسب اکثریت نیروی اندیشه و خرد درمرد قویتر و احساس و عاطفه در زن بیشتراست این حکم به هیچ وجه قابل انکار نیست.و با آزمایشهای طولانی به ثبوت رسیده است و اختلافاتی که در اسلام بین زن و مرد از نظرحقوق دیده می شود علتش همین اختلاف درتعقل و عاطفه و دیگر اختلافات طبیعی است. (10)

زن در غرب متمدن

نگرشی به زن در غرب دارای نوسان زیادی بوده است، گاهی زن را به عنوان موجودی منحط شناختند که بیشتر به «شی ء» شبیه است تا به موجود زنده، گاهی او را «شیطان رجیم » دانستند که کارش وسوسه کردن برای بدی و خطاست گاهی او را فرمانروای اجتماع و حاکم بر مقدرات حاکمان خود شناختند وگاهی او را به صورت کارگر درآوردند که بایدرنج برد و بدبختی کشد تا زندگی کند و در عین حال باردار شود و وضع حمل کند و به پرورش اولاد پردازد. (11)

«وظیفه خانواده به عنوان مرکز اخلاقی جامعه و روابط و پیوند دهنده آن ناشی ازخاصیت ایجاد وحدت انسانی آن است و همه می دانند که اکنون این خاصیت اصلی ازخانواده از میان رفته است و جمعیتهای صنعتی عصر ما در وضع ناپایداری هستندزیرا اصول اخلاقی آنها پایه های اقتصادی وسیاسی خود را از دست داده است.

انقلاب صنعتی موجب حضور بیشتر زنان در جامعه و مراکز صنعتی گردیده است و این امر با روابط پیش از ازدواج و نتایج فرعی آن توام شده است در نتیجه نفوذ اخلاقی خانواده ها سست شده و زهد و تقوای زاهدان به عیش و نوش و بی بند و باری رندان بدل گشته است هر یک از این موجبات به نوبه خود در ایجاد وسایل منع باروری نیز مؤثربوده است. (12) «اگر فرض کنیم که در سال 2000 میلادی هستیم و بخواهیم بدانیم که بزرگترین حادثه ربع اول قرن بیستم چه بوده است متوجه خواهیم شد که این حادثه،جنگ بزرگ و یا انقلاب روسیه نبوده است بلکه همانا دگرگونی وضع زنان بوده است تاریخ چنین تغییر تکان دهنده ای در مدتی به این کوتاهی کمتر دیده است. «خانه مقدس »که پایه نظم اجتماعی ما بود، شیوه زناشویی که مانع شهوترانی و ناپایداری وضع انسان بودقانون اخلاقی پیچیده ای که ما را از توحش به تمدن و آداب معاشرت رسانده بود همه آشکارا در این انتقال پر آشوبی که همه رسوم و اشکال زندگی و تفکر ما را فرا گرفته است گرفتار گشته اند; زیرا کارخانه ها به جای مزارع نشسته است و شهرها، منابع طبیعی و انسانی دهات را به سوی خود کشانده است اینکه قوای فکری ما در این روزگار مهار گسیخته تعادل خود را کمی از دست داده است بی موجب نیست ». (13)

صاحب گفتار بالا گویا با تاسفی درد آلودادامه می دهد: «بدین گونه زنان بیش از پیش ازآوردن کودکان ناتوان گشتند و هر چه توانستند از مادر شدن گریزان گشتند و آن رابه کمترین حد ممکن رساندند. زن عادات نیک و بد این مرد از مد افتاده را یکی پس ازدیگری یاد گرفت، مانند او سیگار کشید ومانند او شلوار پوشید و موی سرش را مثل اواصلاح کرد و در بی اعتنایی به مقدسات و درالحاد به رفتار او گرایید. همانندی روزانه،مردان را زنانه و زنان را مردانه ساخت.» (14)

و تاریخ همچنان ادامه دارد...

پی نوشتها:

1 - ر. ک: اسلام و اجتماع، علامه طباطبایی و حقوق زن در اسلام و جهان، یحیی نوری.

2 - ر. ک: کتاب مقدس، سفر پیدایش، باب اول، آیات 1 تا 31 و باب 2 آیات 2 تا 23.

3 - ر. ک: کتاب مقدس، سفر پیدایش، باب سوم،آیات 1 تا 17.

4 - رساله اول پولس به تیموتائوس، باب دوم،آیات 14 و 15.

5 - رساله اول پولس به قرنتیان، باب 2، آیه 11.

6 - همان، باب 2، آیه 13.

7 - ر. ک: زن در آینه جلال و جمال، آیت الله جوادی آملی، ص 42.

8 - خدای متعال در آیه 13 سوره حجرات می فرماید:

«یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی وجعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم ».

9 - خداوند در آیه 195 سوره آل عمران می فرماید:«فاستجاب لهم ربهم انی لا اضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی بعضکم من بعض....»

«سپس پروردگارشان دعای آنان را اجابت کرد (وفرمود که:) من عمل هیچ صاحب عملی از شما را ازمرد یا زن که همه از یکدیگرید، تباه نمی کنم...».

10 - اسلام و اجتماع، ص 71.

11 - فاجعه تمدن و رسالت اسلام، سید قطب،ترجمه علی حجتی کرمانی، ص 142.

12 - لذات فلسفه، ویل دورانت، ترجمه عباس زریاب خویی، ص 95 و 96.

13 - همان، ص 155.

14 - همان، ص 161.

وقتی احساس غربت می کنید یادتان باشد که خدا همین نزدیکی است .

******

دوشنبه 27 تیر 1390  1:47 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها