انسان مسافر
ای عزیز من! بدان و آگاه باش که تو مسافری و مجموع سفرت از ابتدا تا انتها شش منزل است: اول صُلب پدر، دوم رَحِم مادر، سوم فضای دنیا، چهارم ظلمات قبر، پنجم صحرای محشر، ششم بهشت یا دوزخ؛ و اکنون تو در منزل سوم که جایگاه غولان و دیوان راهزن است گرفتاری و قطع این مرحله به تمامی عمر می شود.
بدان که روزهای عمر تو به منزله فرسخ هاست و ساعت ها به منزله میل هاست و نَفَس ها به منزله گام هاست، و الحال تو ندانی که از این منزل چقدر مانده باشد. شاید گامی چند بیش نمانده، پس باید که فریفته زیب و زیور این منزلگاه پر خطر نگشته، پیوسته در مشاهده کوچاکوچ لشکر اموات بوده باشی و از سفرْ خویشتن فراموش نسازی و ذره ای از محبت دنیا که موجب صدگونه محنت و بلاست در دل خود جای ندهی.
حب دنیا و علاج آن
از حضرت سیدالمرسلین صلی الله علیه و آله روایت شده که حُبَّ الدُنیا رأسُ کُلِّ خطیئةٍ؛ یعنی محبت دنیا سَرِ همه گناهان است. از این حدیث معلوم می شود که جیمع گناهان ظاهری و باطنی از محبت دنیا حاصل می شود، و گناه هرکس به مقدار محبت اوست به دنیا.
پس اگر خواهی که دل از آلودگی ها پاک سازی و خود را در ورطه هلاک نیندازی باید که در مقام معالجه درآیی و در ابتدا پرهیز نمایی و طریق معالجه و پرهیز چنان است که یک چند از اهل دنیا گریزان گشته خود را به ترک لذات دنیوی عادت فرمایی و در هر ساعت از روز و شب از شربت ذکر مرگ جرعه ای بیاشامی و چون به معالجه مذکور عمل کنی رفته رفته غبار غفلت از دیده دلت زایل گردد و از جمله روشن دلان پیش بین و بینایان صاحب یقین گردی و بر اوقات گذشته خود حسرت ها خوری و ندامت ها کشی و دیگر تو را پروای خورد و خواب نماند و جز به کار آخرت به هیچ کار دیگر مشغول نگردی.
چاه دنیا
طالب دنیا به مثال شخصی است که به ریسمان در چاهی معلق آویخته شده باشد و دو موش یکی سفید و یکی سیاه پیوسته در بریدن آن ریسمان سعی می نمایند و اژدهایی عظیم در ته چاه دهن گشاده، منتظر است که ریسمان بریده شود و آن شخص را طعمه خویش سازد و در دیوار آن چاه، عسل خاک آلوده ای مالیده شده و بر آن زنبور بسیار جمع آمده اند و آن شخص با این حال همه چیز را فراموش نموده بدان عسل مشغول شده و از بهر انگشتی از آن صد نیش می خورد.
بدان که آن چاه، دنیاست و آن اژدها مرگ، و آن ریسمان عمر، و آن موش سیاه و سفید روز و شب است که در قطع ریسمان عمر تو سعی تمام می نمایند، و آن عسل خاک آلود لذت های زهرآلود دنیاست، و زنبورانْ طالبان دنیایند.
سایه گذرا
دنیا از آن روی که مردمْ آن را پایدار می دانند و آن در حقیقت در گذر است چون سایه درختی است که شخصی از راه دور درآید و گرمای سخت خورده باشد و خواهد که در آن سایه درخت آسایش کند و سایه را ساکن و پایدار بیند و چون خوش بخُسَبد سایه از وی درگذرد و حرکت کند و چون از خواب در آید خود را در گرما بیند.
حال اهل دنیا همین است که چون راحت دنیوی به نادانی روی آورد دنیا را آرامگاه خود سازد و به عیش و کامرانی مشغول گشته آن را پایدار پندارد و ناگاه دنیا از وی درگذرد و وی را در عذاب بگذراد.
ساحل آخرت
از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت است که مثال مردم دنیا چون گروهی اند که در کشتی نشسته اند و هرکسی در گوشه ای قرار گرفته و آن را خانه خود دانسته اند و با یکدیگر دوستی بنیاد نهاده اند و مهربانی می نمایند و از رفتن غافل گشته اند و خود را ساکن می بینند و کشتی ایشان را می برد و چون کشتی به ساحل رسد کشتیبان به ایشان گوید که بیرون روید. پس ناگاه لاعلاج به مفارقت ها راضی گردند و از ران که با ایشان خوی نموده اند وداع کرده و هرکدام به طرفی می روند.
مزرعه آخرت
از حضرت سیدالمرسلین صلی الله علیه و آله روایت شده که «دنیا مزرعه آخرت است» پس اگر کسی به مزرعه از بهر زراعت رفته باشد و با این حالْ دست از زراعت کشیدهْ به لهو و لعب و عیش و طرب مشغول گردد، عاقلان و زیرکان بر وی خنده ها زنند و در روز حاصل مُفْلِس و بی محصول بماند.
هم چنین در دنیا اگر کسی دست از طاعت رب العِزّة کشیده به زیب و زیور و ناز و نعیم، خود را مشغول گرداند، عاقلان و زیرکان بر وی خنده ها زنند و خردمندان وی را ملامت کنند و در روز حساب مُفلِس و تهی دست بماند.
;یا رب تو ز قید خورد و خوابم برهان |
;وز مُفلسی روز حسابم برهان |
;در بادیه طول امل حیرانم |
;یا رب ز فریب این سرابم برهان |
دارالشفاء دنیا
دنیا به منزله دارالشفاء بود و مردمان به منزله بیماران اند و صفت هایی که در نفس آدمی می باشد مثل حرص و طمع و بخل و حسد و غیر آن به منزله مرض هاست، و پیغمبران و امامان حکیمانند که پروردگار از بهر معالجه بندگان خویش تعیین نموده. پس اگر بیماری از لقمه های چرب و شیرین پرهیز ننموده بر خلاف معالجه حکیمان عمل نماید زود به هلاک رسد.
هم چنین در دنیا اگر کسی به قول پیغمبران و امامان علیه السلام عمل ننماید و از گناهان پرهیز نکند و نفس خود را از صفت های بد پاک نسازد در آتش جهنم عن قریب هلاک گردد.
خواب و خیال
حال خوشدلیِ دنیادار با دنیا چنان است که خفته ای خواب های خوش بیند و چنان پندارد که آن چه در سال ها جسته بود بدان رسیده و ایام راحت روی نموده، ناگاه چون از خواب درآید از آن حالت ها هیچ در نیابد و حسرت آن در دلش بماند.
گرداب دنیا
دنیا به منزله دریایی است چون آرمیده باشد مردم در وی فرو روند و مروارید و مرجان برآورند و کشتی ها از وی بگذرانند و سود یکی ده به خانه برند، اما عاقل بدان فریفته نشود زیرا که ناگاه به جوش درآید و هزار جان نازنین را به یک باره بگیرد و خواجه را با سرمایه و سود فرو برد.
;مغرور مشو به سود دریا خواجه |
;کو خواجه و سود و مایه خورده است بسی |
پندی حکیمانه
ای عزیز من! بدان که طلب مال و جاه دنیا مذموم است اگر قصد از وی لذت های فانی دنیا بوده باشد مثل خورش و پوشش زیادت و تفاخر و تکبر و خودنمایی.
و اگر قصد از وی حفظ نفس و عِرض و اعانت فقیران و مسکینان و زیارت پیغمبران و امامان علیه السلام و طواف بیت اللّه و غیر آن از طاعت و عبادات بوده باشد مذموم نخواهد بود بلکه موجب ثواب خواهد بود.
|